در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1211

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۱۱)

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه به فراخور بحث، خاطراتی از گذشته را بازگو می‌کردم؛ خاطراتی که هر یک چون آیینه‌ای، گوشه‌ای از زندگی، فرهنگ و چالش‌های روزگار پیشین را به تصویر می‌کشند. این روایت‌ها، که گاه به‌صورت گذرا در خلال درس‌ها بیان شده‌اند، نه‌تنها بازتاب تجربیات شخصی من‌اند، بلکه دریچه‌ای به سوی تأمل در مسائل اجتماعی، اخلاقی و دینی‌اند. در این مجموعه، که «گفتگوهای صمیمی» نام گرفته، تلاش دارم این خاطرات را با نگاهی عمیق و معنوی بازگو کنم تا هم برای مخاطبان عام روشنگر باشد و هم برای پژوهشگران و عالمان، بستری برای تأمل در معارف دینی فراهم آورد. هر خاطره، چون تکه‌ای از پازل، بخشی از جهان‌بینی من را نمایان می‌سازد؛ جهانی که در آن علم، عرفان و تعهد به عدالت و معنویت در هم تنیده‌اند.

بخش اول: کبوتر در موتور هواپیما

در کودکی، روزی در فرودگاهی، هواپیمایی آماده پرواز بود که ناگهان کبوتری در سوراخ موتورش گرفتار شد. این اتفاق ساده، موجی از واکنش‌ها را برانگیخت. حامیان حیوانات چنان هیاهویی به راه انداختند که گویی آسمان به زمین آمده! مرگ یک کبوتر را به فاجعه‌ای جهانی بدل کردند و از این ماجرا برای نقد هواپیماها و خطوط هوایی بهره بردند. آن روزها، این حساسیت به نظرم عجیب می‌آمد، اما امروز که می‌اندیشم، می‌بینم که این واکنش‌ها، نشانه‌ای از توجه به حقوق موجودات زنده بود، هرچند گاه با بزرگ‌نمایی همراه می‌شد.

اکنون اما، انگار حساسیت‌ها کمرنگ شده. هواپیماها گاه سقوط می‌کنند، حوادث بزرگ رخ می‌دهند، اما مردم کمتر واکنشی نشان می‌دهند. این بی‌تفاوتی، مرا به تأمل وامی‌دارد که چرا جامعه ما گاه در برابر مسائل بزرگ ساکت می‌ماند؟ علم دینی به ما می‌آموزد که باید در برابر مسائل اجتماعی، حساسیت مسئولانه داشت؛ نه افراط کرد و نه بی‌تفاوت ماند.

درنگ: علم دینی بر تعادل در واکنش‌های اجتماعی تأکید دارد؛ نه بزرگ‌نمایی مسائل کوچک و نه بی‌تفاوتی به مسائل بزرگ.

بخش دوم: مفهوم حرب و عدالت اجتماعی

در درس‌گفتارهایم، گاه از مفهوم «حرب» سخن می‌گفتم؛ واژه‌ای که در نگاه دینی، به معنای سلب حقوق، قدرت یا امکانات دیگران است. این مفهوم، تنها به جنگ نظامی محدود نمی‌شود، بلکه در روابط اجتماعی و سیاسی نیز مصداق دارد. برخی دولت‌ها با سیاست‌های جنگ‌طلبانه، حقوق ملت‌ها را پایمال می‌کنند، اما شنیده بودم که مردم برخی از این کشورها، مانند ملت آمریکا، با جنگ‌طلبی موافق نیستند. این تمایز میان دولت و ملت، نکته‌ای است که علم دینی بر آن تأکید دارد: صلح‌طلبی و احترام به خواست مردم، اصلی است که عرفان اسلامی آن را ترویج می‌کند.

درنگ: عرفان اسلامی بر صلح‌طلبی و پرهیز از محاربه به‌عنوان نقض عدالت اجتماعی تأکید دارد.

بخش سوم: پارچه‌فروشان یهودی در تهران قدیم

در کودکی، در تهران قدیم، پارچه‌فروشان یهودی در خانه‌ها می‌گشتند و پارچه‌هایشان را عرضه می‌کردند. گاه پارچه‌ها را چنان ارزان می‌فروختند که کسبه محلی، که اغلب مسلمان بودند، نمی‌توانستند رقابت کنند. این ارزان‌فروشی، گاه به قصد حذف رقبا بود. حتی شنیده بودم که برخی از آن‌ها، حقوق یا حمایتی از جای دیگر دریافت می‌کردند تا بتوانند چنین قیمتی عرضه کنند. این رفتار، رقابتی غیرمنصفانه بود که نان کسبه محلی را آجر می‌کرد.

این پارچه‌فروشان، گاه با چانه‌زنی و سوگند به مقدسات، اعتماد مردم را جلب می‌کردند. مثلاً می‌گفتند: «به کسی دیگر این قیمت را نمی‌دهم!» اما این کار، گاه به سوءاستفاده از باورهای دینی مردم منجر می‌شد. علم دینی به ما می‌آموزد که در تجارت، صداقت و شفافیت اصل است. رقابت باید عادلانه باشد و نباید به بهانه کسب سود، حقوق دیگران پایمال شود.

درنگ: علم دینی بر رعایت عدالت و صداقت در رقابت‌های اقتصادی و پرهیز از سوءاستفاده از باورهای دینی تأکید دارد.

بخش چهارم: واکس‌زن و انگیزه‌های پنهان

روزی از مردی شنیدم که واکس می‌زد، اما حقوقش را از جای دیگری می‌گرفت. او در محله‌ای نشسته بود و کفش‌ها را صیقل می‌داد، اما انگار این کار، نمایشی بود برای هدفی دیگر. این ماجرا مرا به فکر فرو برد که گاه افراد، کاری را نه برای خود آن کار، بلکه برای نیتی پنهان انجام می‌دهند. علم دینی به ما هشدار می‌دهد که در هر فعالیتی، چه تجارت و چه خدمت، باید نیت خالص و شفاف باشد. فریب‌کاری، حتی اگر در ظاهر خیرخواهانه باشد، با روح دین سازگار نیست.

درنگ: علم دینی بر صداقت در نیت و پرهیز از فریب در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی تأکید دارد.

بخش پنجم: نوچه‌ها و باج‌گیران تهران قدیم

در تهران قدیم، افرادی بودند که به نام «نوچه» و «باج‌گیر» شناخته می‌شدند. این‌ها با زور و ارعاب، از مردم باج می‌گرفتند. روزی شنیدم یکی از این افراد، به دیگری دستور داد که فلان کسبه پانصد تومان بدهد. وقتی او نپرداخت، بی‌درنگ مورد حمله قرار گرفت. این باج‌گیران، با چهارپایه‌ای که زیر پایشان می‌گذاشتند، گویی خود را حاکم محله می‌دانستند. حتی مأموران حکومتی هم از آن‌ها حساب می‌بردند.

امروز اما، به برکت انقلاب و خون شهدا، جوانان مؤمن و باصلابت، با دست خالی نظم را برقرار می‌کنند. این تفاوت، نشان از عظمت دین و انقلاب است. علم دینی به ما می‌آموزد که قدرت واقعی، در خدمت به مردم و حفظ عدالت است، نه در زورگویی و ارعاب.

درنگ: علم دینی بر قدرت معنوی و عدالت‌محور در برابر زورگویی و ارعاب تأکید دارد.

بخش ششم: امنیت و دستمال در اصفهان قدیم

شنیده بودم که در اصفهان قدیم، در مساجد، کسی حق نداشت با اسلحه وارد شود. حتی دستمال را هم از جیب خارج می‌کردند، چرا که می‌گفتند در اصفهان، با دستمال هم می‌توان آدمی را خفه کرد! این دقت در حفظ امنیت، مرا به شگفتی وامی‌داشت. گاه با ابزارهای ساده‌ای چون نخ یا دستمال، خطراتی بزرگ رقم می‌خورد. علم دینی به ما می‌آموزد که امنیت، نه‌تنها در برابر سلاح‌های آشکار، بلکه در برابر تهدیدات پنهان نیز باید حفظ شود.

درنگ: علم دینی بر حفظ امنیت در برابر تهدیدات آشکار و پنهان تأکید دارد.

بخش هفتم: رجزخوانی در باشگاه

در کودکی، به باشگاهی می‌رفتم که مردی زبردست و باسواد، رجز می‌خواند. او نه‌تنها در ورزش مهارت داشت، بلکه در سیاست و دین هم سخن می‌گفت. روزی گفت: «از آنکه در گود است نترسید، از بیکارانی که روی نیمکت نشسته‌اند بترسید!» این سخن، چنان در ذهنم نقش بست که هنوز هم آن را . او می‌گفت آدم‌های بیکار، با پارازیت و حاشیه‌سازی، زندگی دیگران را مختل می‌کنند، اما کسی که کار و زندگی دارد، دنبال دردسر نیست.

این حکمت، با عرفان اسلامی همخوانی دارد. کسی که آبرو و تعهد دارد، از خدا و خلق می‌ترسد، اما بی‌آبرو و بیکار، از هیچ چیز پروا ندارد. علم دینی به ما می‌آموزد که از آدم‌های بی‌کار و بی‌تعهد باید برحذر بود، چرا که آن‌ها می‌توانند منشأ فساد باشند.

درنگ: عرفان اسلامی بر پرهیز از افراد بی‌تعهد و بیکار به‌عنوان منشأ فساد تأکید دارد.

بخش هشتم: حمام رفتن در تهران قدیم

در روزگار قدیم، حمام رفتن رسمی خاص داشت. صبح زود، مردان با لنگ و قدح به سوی حمام می‌رفتند. زنان اما، به دلیل محدودیت‌ها، پس از طلوع آفتاب می‌رفتند و گاه نماز صبحشان قضا می‌شد. این تفاوت، مرا به فکر فرو می‌برد که چگونه ساختارهای اجتماعی، حتی در امور ساده‌ای چون حمام رفتن، بر زندگی مردم اثر می‌گذاشت. علم دینی به ما می‌آموزد که باید در تنظیم امور اجتماعی، عدالت و سهولت را برای همه، به‌ویژه زنان، فراهم کرد.

درنگ: علم دینی بر عدالت در تنظیم امور اجتماعی برای همه اقشار تأکید دارد.

بخش نهم: جبهه و عشق به امام حسین (ع)

یکی از دوستانم تعریف می‌کرد که در جبهه‌ها، رزمندگان از اقشار مختلف بودند: بقال، مکانیک، آهنگر. این‌ها نه دانشمند بودند و نه تاجر بزرگ، اما به عشق امام حسین (ع) به جبهه رفتند. روح این بزرگ‌مردان، تجلی‌گاه معصومین بود. یکی می‌گفت با شغل شاگرد شوفری، برادرش را بزرگ کرده و حالا در جبهه است. این عشق و ایثار، مرا به شگفتی وامی‌دارد. عرفان اسلامی به ما می‌آموزد که ایمان و عشق به اهل بیت، نیرویی است که انسان‌های عادی را به قهرمانان بزرگ بدل می‌کند.

درنگ: عرفان اسلامی بر نقش ایمان و عشق به اهل بیت در تحول انسان‌ها تأکید دارد.

بخش دهم: با پنبه سر بریدن

روزی شنیدم که در تظاهراتی، مردم شعار می‌دادند، اما یکی پاسخ داد: «شما امروز داد بزنید، ما فردا قیمت‌ها را بالا می‌بریم!» این سخن، مرا به فکر فرو برد که چگونه برخی با روش‌های نرم و پنهان، به اهدافشان می‌رسند. امروز دیگر کسی با شمشیر و چاقو تهدید نمی‌کند، بلکه با ابزارهای اقتصادی و اجتماعی، فشار می‌آورد. علم دینی به ما هشدار می‌دهد که باید در برابر این روش‌های پنهان هوشیار باشیم و عدالت را در همه عرصه‌ها حفظ کنیم.

درنگ: علم دینی بر هوشیاری در برابر روش‌های پنهان فشار و حفظ عدالت تأکید دارد.

بخش یازدهم: ارتداد و زمینه‌های آن

در درس‌گفتارهایم، بارها از ارتداد سخن گفتم. روزی با عالمی فاضل روبه‌رو شدم که به‌رغم دانش بسیار، به راه دیگری رفت. او می‌گفت نان امام صادق (ع) حلال بود و او را هدایت کرد، اما من به او گفتم: «تو که نان امام صادق (ع) خوردی، چگونه چنین شدی؟» این ماجرا مرا به تأمل واداشت که ارتداد، گاه نه از سر کفر، بلکه از فقر، بی‌حرمتی و نادیده گرفتن عالمان پدید می‌آید.

این عالم، در مجلسی چند صد نفر از رجال را با دانش خود مغلوب کرد، اما فقر و بی‌مهری، او را به انزوا کشاند. حتی اثاثش را از حجره‌اش بیرون ریختند. علم دینی به ما می‌آموزد که نباید عالمان را به خاطر فقر یا اختلاف نظر، طرد کرد. زمینه‌های ارتداد، مانند فقر و بی‌حرمتی، باید بررسی شود تا قضاوت عادلانه‌ای داشته باشیم.

قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ


«بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند، سپس کافر شدند، آن‌گاه بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آن‌ها را نخواهد آمرزید.» (سوره نساء، آیه ۱۳۷)

این آیه نشان می‌دهد که ایمان و کفر می‌توانند بارها تکرار شوند، اما افزایش کفر، راه آمرزش را دشوار می‌کند. با این حال، علم دینی بر رحمت الهی و امکان توبه تأکید دارد. حتی اگر کسی بارها کفر ورزید، در توبه باز است، مشروط بر آنکه با اخلاص بازگردد.

درنگ: علم دینی بر بررسی زمینه‌های ارتداد و پذیرش توبه با رحمت الهی تأکید دارد.

بخش دوازدهم: تولد حضرت زهرا (س) و یک نزاع

در اوایل انقلاب، در روزی که مصادف با تولد حضرت زهرا (س) بود، در بانکی در قم، طلبه‌ای بر سر شیرینی دادن بحث کرد. یکی می‌گفت این شیرینی برای تولد حضرت زهرا (س) است، دیگری معتقد بود برای عالم بزرگی است. بحث چنان بالا گرفت که کار به تهدید کشید! من دخالت کردم و گفتم: «این طلبه لمعه می‌خواند، اما هنوز نمی‌داند که کارهای بزرگ عالمان، از برکت حضرت زهرا (س) است.» او پذیرفت که اشتباه کرده و گفت: «آری، هرچه هست، از اوست.»

این ماجرا مرا به فکر فرو برد که ناآگاهی، گاه ما را به نزاع‌های بیهوده می‌کشاند. علم دینی به ما می‌آموزد که باید با آگاهی و معرفت، از قضاوت‌های شتاب‌زده پرهیز کنیم و به ریشه‌های معنوی اعمال توجه داشته باشیم.

درنگ: علم دینی بر آگاهی و پرهیز از قضاوت‌های شتاب‌زده در مسائل دینی تأکید دارد.

بخش سیزدهم: اوشین و معرفت دینی

در روزگار گذشته، سریالی به نام «اوشین» پخش می‌شد که زنی مقاوم و پرتلاش را نشان می‌داد. مردم از او بسیار تعریف می‌کردند، اما من فکر می‌کردم اگر هشتاد فیلم از زندگی حضرت زهرا (س) ساخته می‌شد، چه تأثیری بر دل‌ها می‌گذاشت؟ اوشین را گلچین کرده بودند و خوبی‌هایش را نشان می‌دادند، اما بدی‌هایش را حذف کرده بودند. درباره حضرت زهرا (س) اما هیچ فیلمی نساخته بودند. این ناآگاهی، گاه ما را به قضاوت‌های نادرست می‌کشاند. علم دینی به ما می‌آموزد که معرفت و شناخت، کلید پرهیز از قضاوت‌های نادرست است.

درنگ: علم دینی بر اهمیت معرفت و شناخت در قضاوت‌های دینی تأکید دارد.

بخش چهاردهم: لمعه و صحافی باکیفیت

در کودکی، کتاب‌های لمعه را بد جلد می‌کردند. ما که سخت‌گیر بودیم، جلدها را کندیم و به صحاف دادیم تا زیبا و باکیفیت صحافی کند. نتیجه، کتابی شد که هنوز هم دوام دارد. این ماجرا به من آموخت که در امور علمی، حتی جزئیات هم اهمیت دارند. علم دینی به ما می‌آموزد که در دانش‌جویی، باید به کیفیت و زیبایی توجه داشت، چرا که ابزار علم، خود بخشی از مسیر معرفت است.

درنگ: علم دینی بر توجه به کیفیت و زیبایی در ابزارهای علمی تأکید دارد.

بخش پانزدهم: درس خارج و فقه قرآنی

پیش از انقلاب، وقتی می‌خواستم درس خارج را آغاز کنم، تصمیم گرفتم ابتدا به سراغ فقه قرآنی بروم. گفتم: «اول ببینیم خدا چه می‌فرماید، بعد آرای فقها را بررسی کنیم.» این رویکرد، مرا به آیات الاحکام کشاند. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ


«بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند، سپس کافر شدند، آن‌گاه بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آن‌ها را نخواهد آمرزید.» (سوره نساء، آیه ۱۳۷)

این آیه، مرا به فکر فرو برد که ایمان و کفر می‌توانند بارها تکرار شوند. حتی اگر کسی بارها کفر ورزید، در توبه باز است. علم دینی به ما می‌آموزد که باید با انعطاف و رحمت، به مسائل فقهی نگریست و از قضاوت‌های صوری پرهیز کرد.

درنگ: علم دینی بر انعطاف و رحمت در قضاوت‌های فقهی و پذیرش توبه تأکید دارد.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از درس‌گفتارهایم برگرفته شده‌اند، نه‌تنها روایت‌هایی از گذشته‌اند، بلکه درس‌هایی برای امروز و فردا. از ماجرای کبوتر در هواپیما تا نزاع بر سر شیرینی در قم، از رقابت پارچه‌فروشان تا رجزخوانی در باشگاه، هر یک از این روایت‌ها، آیینه‌ای است که گوشه‌ای از چالش‌های اجتماعی، اخلاقی و دینی را نشان می‌دهد. علم دینی به ما می‌آموزد که در همه امور، از تجارت تا قضاوت، باید عدالت، صداقت و رحمت را سرلوحه قرار دهیم. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در این درس‌ها و به‌کار بستن آن‌ها در زندگی.

با نظارت صادق خادمی