در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1228

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۲۲۸

مقدمه

این مجموعه، بازتابی است از خاطراتی که در خلال درس‌گفتارهایم به صورت گذرا بیان شده‌اند. اکنون، این روایت‌ها را با دقتی عمیق‌تر و به زبانی که هم صمیمی است و هم درخور تأملات علمی و معنوی، بازگو می‌کنم. هر بخش از این گفتگوها، دریچه‌ای است به سوی تأمل در مسائل دینی، اجتماعی و اخلاقی که با تجربه‌های زیسته‌ام درآمیخته است. هدفم این است که شما را به لحظه‌های تأمل‌برانگیزی ببرم که در آن‌ها، معرفت دینی با زندگی روزمره پیوند می‌خورد. آنچه پیش رو دارید، نه تنها شرحی از گذشته، بلکه دعوتی است به اندیشیدن در باب ایمان، سلامت روحی و مسئولیت‌های اجتماعی.

بخش اول: عذاب شدید و خودخوری معنوی

در یکی از درس‌گفتارهایم، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کردم که همواره مرا به تأمل واداشته است: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ (قرآن کریم: کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند، برایشان عذابی سخت است و خدا عزیز و صاحب انتقام است). این آیه، تصویری روشن از عذاب شدید پیش روی من گشود. روزی در شبکه‌های اجتماعی، ویدیویی دیدم از ماری که خود را می‌خورد؛ نیمی از بدنش را بلعیده بود و همچنان ادامه می‌داد. این تصویر، مرا به فکر فرو برد: آیا انسان نیز گاهی روح و قلب خود را این‌گونه می‌جود؟ کفر به آیات الهی، گاه انسان را به خودخوری معنوی می‌کشاند؛ عذابی که نه از بیرون، بلکه از درون سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: عذاب شدید، خودخوری روحی و روانی است که از کفر به آیات الهی ناشی می‌شود. این عذاب، سلامت معنوی و روانی انسان را به خطر می‌اندازد.

این تأمل مرا به سوی تحلیل روان‌شناختی و کلامی برد. کفر به آیات الهی، تنها انکار ظاهری نیست؛ بلکه انحرافی است که روح را بیمار می‌کند. اضطراب، استرس و آشوب درونی، همگی از پیامدهای این انحراف‌اند. ایمان به آیات الهی، نه تنها سپری برای روح است، بلکه راهی است برای حفظ سلامت روان و آرامش درونی.

بخش دوم: بیماری‌های جسمانی و روانی از منظر دینی

بارها در درس‌گفتارهایم گفته‌ام که بیماری‌هایی چون سرطان، فشار خون یا دیابت، گاه در کسانی دیده می‌شود که از محرمات ظاهری پرهیز کرده‌اند. اما ریشه این بیماری‌ها چیست؟ من باور دارم که خودخوری معنوی، همان عذاب شدیدی است که از کفر به آیات الهی سرچشمه می‌گیرد. این خودخوری، جسم و روان را فرسوده می‌کند. اگر علم دینی ما با روان‌شناسی و جامعه‌شناسی مدرن پیوند می‌خورد، می‌توانستیم ریشه این بیماری‌ها را دقیق‌تر شناسایی کنیم.

درنگ: بیماری‌های جسمانی و روانی، گاه نتیجه خودخوری معنوی است که از انحرافات اعتقادی سرچشمه می‌گیرد. اصلاح باورها، کلید پیشگیری از این آسیب‌هاست.

این دیدگاه، مرا به تأمل در پیوند ایمان و سلامت واداشته است. ایمان، نه تنها روح را آرام می‌کند، بلکه جسم را نیز از آسیب‌های ناشی از آشوب‌های درونی حفظ می‌کند. اینجاست که علم دینی می‌تواند با دانش مدرن هم‌افزایی کند.

بخش سوم: تفرقه‌افکنی و پیامدهای اجتماعی آن

یکی دیگر از نکاتی که در درس‌گفتارهایم بر آن تأکید داشتم، خطرات تفرقه‌افکنی در دین است. قرآن کریم می‌فرماید: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (قرآن کریم: و مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، پراکنده شدند و اختلاف کردند، و برای آنان عذابی بزرگ است). تفرقه، مانند روغن داغی است که با ریختن آب، جوششی ویرانگر می‌یابد. این عذاب، به خشونت و ناآرامی اجتماعی منجر می‌شود.

درنگ: تفرقه‌افکنی در دین، به عذاب اجتماعی مانند خشونت و ناآرامی منجر می‌شود. وحدت دینی، راهی برای حفظ انسجام اجتماعی است.

من بارها دیده‌ام که تفرقه، چگونه جوامع را از درون متلاشی می‌کند. دین باید عامل وحدت باشد، نه ابزار اختلاف. این تأمل، مرا به مسئولیت‌های اجتماعی دین‌داران سوق می‌دهد.

بخش چهارم: ضرورت علمی شدن آموزش‌های دینی

با طنزی عالمانه می‌گفتم اگر حوزه‌های علمیه از روش‌های علمی و روان‌شناختی بهره می‌بردند، می‌توانستند ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی و روانی را شناسایی کنند. علم دینی باید با دانش‌های نوین پیوند بخورد تا پاسخگوی نیازهای زمانه باشد.

درنگ: تلفیق علم دینی با دانش‌های مدرن، راهی است برای پاسخگویی به چالش‌های معاصر و شناسایی ریشه‌های مشکلات اجتماعی.

این نقد، از عشق من به علم دینی سرچشمه می‌گیرد. من همواره باور داشتم که دین، ظرفیت پاسخگویی به همه نیازهای بشری را دارد، به شرط آنکه با زبان زمانه سخن بگوید.

بخش پنجم: اعمال خیر و شر و تأثیرات آن

یکی از درس‌هایی که همیشه به شاگردانم آموخته‌ام، این است که اثر هر عمل، ابتدا به فاعل و سپس به مفعول می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (قرآن کریم: پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای استقامت کن و هر که با تو توبه کرده، و طغیان نکنید که او به آنچه می‌کنید بیناست). وقتی به دیگری کمک می‌کنی، ابتدا خودت آرامش می‌یابی؛ و وقتی ظلم می‌کنی، ابتدا خودت عذاب می‌کشی.

درنگ: اعمال خیر و شر، ابتدا بر فاعل اثر می‌گذارند و سپس به مفعول می‌رسند. این اصل، مبنای اخلاق اسلامی است.

این حقیقت، مرا به تأمل در مسئولیت‌های اخلاقی واداشته است. هر عمل ما، آیینه‌ای است که خودمان را در آن می‌بینیم.

بخش ششم: مفهوم ذو انتقام

در تفسیر آیه إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ، من همواره تأکید کرده‌ام که «ذو انتقام» به معنای انعکاس طبیعی و اجتماعی عذاب است. این عذاب، از خود انسان سرچشمه می‌گیرد، نه از خداوند. خداوند، داور عادلی است که اعمال ما را بازتاب می‌دهد.

درنگ: انتقام الهی، انعکاس اعمال انسان است. عذاب، از کفر و تفرقه سرچشمه می‌گیرد، نه از خداوند.

این دیدگاه، مرا به تأمل در نقش اختیار انسان در سرنوشتش سوق داده است. خداوند رحمان است، اما اعمال ما، عذاب یا رحمت را به سوی ما بازمی‌گرداند.

بخش هفتم: ریشه‌های خشونت اجتماعی

خشونت در جامعه، مرا عمیقاً نگران کرده است. آمار بالای قتل و نزاع، نشان‌دهنده عذاب شدیدی است که از انحرافات اعتقادی ناشی می‌شود. روزی شنیدم که پدری، فرزندش را با چاقو تکه‌تکه کرد. این، همان عذاب شدیدی است که از کفر به آیات الهی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: خشونت اجتماعی، نتیجه انحرافات اعتقادی است. ایمان و تقوا، راهکار کاهش این آسیب‌هاست.

این مشاهدات، مرا به ضرورت ترویج ایمان و تقوا در جامعه سوق داده است. دین باید عامل آرامش باشد، نه خشونت.

بخش هشتم: سادگی و صفا در گذشته

روزهایی که مردم با سادگی و صفا کنار یکدیگر زندگی می‌کردند. عید نوروز که می‌شد، بزرگ‌ترها با کودکان بازی می‌کردند؛ از گردوبازی تا قاپ‌بازی. آن صمیمیت، گویی از جامعه ما رخت بربسته است.

درنگ: سادگی و صفا، ارزش‌هایی هستند که باید در جامعه دینی احیا شوند تا انسجام اجتماعی حفظ شود.

این خاطره، مرا به حسرت از دست رفتن ارزش‌های انسانی واداشته است. بازگشت به این سادگی، آرمان من برای جامعه دینی است.

بخش نهم: تواضع عالمان دینی

عالمی را که با وجود سال‌ها تدریس، خود را «طلبه‌ای ساده» می‌خواند. قرآن کریم می‌فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (قرآن کریم: و بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که بر زمین به نرمی راه می‌روند و چون نادانان ایشان را خطاب کنند، سخن نرم گویند). این تواضع، مرا شیفته او کرد.

درنگ: تواضع، ویژگی برجسته عالمان دینی است که باید الگوی جامعه قرار گیرد.

این تجربه، مرا به اهمیت فروتنی در علم و دین رهنمون ساخت. عالم حقیقی، با تواضع شناخته می‌شود.

بخش دهم: نقد ظاهرگرایی و ریا

بارها با طنزی عالمانه گفته‌ام که انسان باید همان‌گونه که هست، ظاهر شود. قرآن کریم می‌فرماید: لَا يُصِيبُ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (قرآن کریم: هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و هر که به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت کند، و خدا به هر چیزی داناست). ریا و تظاهر، قلب را از هدایت محروم می‌کند.

درنگ: صداقت و سادگی در رفتار دینی، راهی است برای حفظ خلوص قلب و هدایت الهی.

این باور، مرا به پرهیز از ظاهرگرایی و تظاهر سوق داده است. انسان باید با صداقت، خود را به خداوند و مردم عرضه کند.

بخش یازدهم: وظایف جامعه دینی

وظیفه جامعه دینی، آماده‌سازی جهانی عاری از ظلم و ستم است. قرآن کریم می‌فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (قرآن کریم: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آن‌ها کتاب و ترازو نازل کردیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند). این هدف، با مطالعه، تحقیق و تربیت نفس محقق می‌شود.

درنگ: جامعه دینی باید برای تحقق عدالت جهانی، از طریق مطالعه و تربیت نفس تلاش کند.

این آرمان، مرا به مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی جامعه دینی رهنمون ساخته است. دین، راهی است برای ساختن جهانی بهتر.

بخش دوازدهم: نقش طلاب جوان

روزهایی را در جزیره مجنون، در بحبوحه جنگ، که قایقی پر از تیرآهن و مصالح بر سرمان می‌ریخت. فرمانده‌ای گفت: «امامت را بردار، خطرناک است!» اما من با اطمینان گفتم: «همتان بیمه‌اید، هیچ خالی به شما نمی‌افتد.» این تجربه، مرا به نقش طلاب جوان و تحصیل‌کرده در تحول حوزه‌ها رهنمون ساخت. آن‌ها می‌توانند علم دینی را پویا کنند.

درنگ: طلاب جوان و تحصیل‌کرده، کلید پویایی حوزه‌های علمیه و پاسخگویی به نیازهای معاصرند.

این خاطره، مرا به امیدواری به نسل جدید طلاب سوق داده است. آن‌ها آینده علم دینی‌اند.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از عمق باورهایم به پیوند دین، علم و اخلاق. از خودخوری معنوی تا تفرقه‌افکنی، از تواضع عالمان تا نقش طلاب جوان، هر بخش از این خاطرات، دعوتی است به تأمل در مسئولیت‌های دینی و اجتماعی. من همواره کوشیده‌ام که علم دینی را با نیازهای زمانه پیوند دهم و جامعه‌ای را تصور کنم که در آن، ایمان، آرامش و عدالت حاکم است. این روایت‌ها، نه تنها شرح زندگی من، بلکه دعوتی است به سوی جهانی عاری از ظلم و سرشار از صفا و صداقت.

با نظارت صادق خادمی