متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1232
مقدمه
زمانی در محضر قرآن و معارف الهی، ساعتها به تأمل و گفتوگو مینشستم. درسگفتارهایم، که گاه در جمع شاگردان و گاه در خلوت خودم شکل میگرفت، نهتنها بازتاب دانشی بود که از سالها مطالعه و تفکر آموخته بودم، بلکه انعکاس تجربههای زیستهام در مسیر تقوا، علم و خدمت به جامعه بود. این گفتگوهای صمیمی، که اکنون پیش روی شماست، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن آن لحظات تأمل و دریافتهایم از حقیقت حیات، تقوا و نقش عالمان در هدایت بشر. هر بخش از این مجموعه، گویی لحظهای است که در آن، قلب و ذهنم با آیات الهی و نیازهای زمانه گره خورده است. امیدوارم این کلمات، شما را نیز به سفری درونی و معرفتی دعوت کند.
بخش اول: ضرورت سلامت حیات در نظام معرفتی اسلامی
روزی که در جمع شاگردانم، از اهمیت سلامت حیات سخن گفتم. آن روز، نسیم خنکی در فضای درس میوزید و من، با نگاهی به آیات قرآن، از این حقیقت سخن راندم که حیات، چه در ساحت الهی و چه در ساحت انسانی، تنها با سلامت معنا مییابد. این سلامت، گویی رشتهای است که تمام صفات الهی و انسانی را به هم پیوند میدهد.
در نظام معرفتی اسلامی، سلامت حیات به کمال و بینقصی در ذات و صفات اشاره دارد. در ساحت الهی، این سلامت در نامهایی چون «الحی» و «السلام» تجلی مییابد. قرآن کریم میفرماید: هُوَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ (سوره فرقان، آیه ۵۸: اوست زندهای که نمیمیرد). این آیه، گویی آیینهای است که حیات ابدی و کامل خداوند را به ما نشان میدهد. در ساحت انسانی، اما، سلامت حیات در گرو تقواست؛ تقوایی که انسان را از لغزشها دور میسازد و به سوی تعالی معنوی و اجتماعی هدایت میکند.
آن روز، به شاگردانم گفتم که سلامت حیات، تنها به جسم محدود نمیشود. روح و اخلاق ما نیز باید از هر آنچه ناپاک است، مصون بماند. تقوا، چونان سپری است که ما را در برابر وسوسهها و کژیها حفظ میکند. این سخن، نهتنها دعوتی به بازنگری در فهم ما از حیات بود، بلکه تلاشی برای پیوند دادن این مفهوم به زندگی روزمرهمان.
بخش دوم: پیوستگی دنیا و آخرت در پرتو تقوا
لحظهای که در خلوت خود، در حال تدبر در آیهای از قرآن بودم. کلمات الهی، گویی با قلبم سخن میگفتند: لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (سوره آلعمران، آیه ۱۵: برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند، نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است). این آیه، مرا به تأملی عمیق واداشت: بهشت، تنها در آخرت نیست؛ ریشههای آن در همین دنیا و در تقوای ما نهفته است.
جهان، مزرعه آخرت است. این سخن، که از دیرباز در گوشم طنینانداز بود، آن روز بیش از همیشه برایم معنا یافت. به شاگردانم گفتم که بهشت و جهنم، بازتاب اعمال ماست. تقوا، چون بذری است که در این دنیا کاشته میشود و در آخرت، به صورت باغهای بهشتی به بار مینشیند. قرآن کریم باز هم تأیید میکند: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً (سوره نحل، آیه ۹۷: هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات میبخشیم).
این پیوستگی دنیا و آخرت، مرا به این باور رساند که نباید آخرت را جبران محرومیتهای دنیا دانست. تقوا، حیات طیبه را در همین دنیا به ما هدیه میدهد و این حیات پاک، پلی است به سوی بهشت ابدی.
بخش سوم: بازنگری در روشهای آموزشی علم دینی
روزی در جمع طلاب، از دغدغههایم درباره روشهای آموزشی سخن گفتم. فضای درس، پر از پرسشهای بیپاسخ بود. من، با احترام به سنتهای دیرین حوزههای علمیه، از نیاز به بازنگری در این روشها سخن راندم. نه از سر انکار علم دینی، بلکه از سر عشق به آن و برای پاسخگویی به نیازهای زمانه.
آموزشهای سنتی، گرچه ریشه در عمق معارف اسلامی دارند، گاه از پاسخ به پرسشهای نوین بازمیمانند. به طلاب گفتم که باید مهارتهای تحلیلی و منطق نوین را به ابزارهای سنتی افزود. قرآن کریم نیز ما را به تفکر دعوت میکند: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (سوره نحل، آیه ۴۴: و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به سویشان فرو فرستاده شده است بیان کنی و باشد که بیندیشند).
آن روز، از طلاب خواستم که تفکر خلاق و نقادانه را در خود پرورش دهند. علم دینی، تنها در حفظ متون کهن نیست؛ در توانایی پاسخ به پرسشهای روز و هدایت جامعه به سوی حقیقت است.
بخش چهارم: استقلال فکری و مالی عالمان دینی
شبی را که در تنهایی، به نقش عالمان دینی در جامعه اندیشیدم. این پرسش، همواره در ذهنم بود که چگونه عالمی میتواند هدایتگر باشد، اگر خود در بند وابستگی باشد؟ از این رو، بر استقلال فکری و مالی عالمان تأکید داشتم.
استقلال فکری، به معنای حفظ اصالت در اجتهاد و استنباط است؛ و استقلال مالی، توانایی تأمین نیازهای مادی بدون تکیه بر دیگران. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ (سوره هود، آیه ۱۱۳: و به سوی کسانی که ستم کردند متمایل نشوید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید). این آیه، گویی هشداری است به عالمان که از هرگونه وابستگی به جریانهای ناحق بپرهیزند.
به شاگردانم گفتم که عالم دینی باید با تولید ثروت حلال، پویا و خدمتگزار جامعه باشد. این استقلال، او را قادر میسازد تا بدون فشارهای خارجی، به تبیین حقیقت و هدایت مردم بپردازد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، که از عمق قلب و تجربههای زیستهام برآمدهاند، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن تأملاتم در باب حیات، تقوا و نقش عالمان در جامعه. هر بخش از این مجموعه، گویی لحظهای است که در آن، با آیات الهی و نیازهای زمانه گفتوگو کردهام. سلامت حیات، پیوستگی دنیا و آخرت، بازنگری در علم دینی و استقلال عالمان، همگی دعوتی است به سوی فهمی عمیقتر از معارف اسلامی و نقشی که ما در این جهان بر عهده داریم. امیدوارم این کلمات، شما را نیز به تأمل وامیدارد و راهی به سوی حقیقت برایتان بگشاید.