متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 1243)
مقدمه: سفری به عمق معرفت و اخلاق
در یکی از درسگفتارهایم، سخن از زندگی، طبیعت، و اخلاق به میان آمد؛ خاطراتی که گویی از دل خاک و سبزههای کودکیام سر برآوردند و با آیات قرآن و حکمتهای دینی درآمیختند. این گفتگوها، که در جلسهای صمیمی و پرمغز شکل گرفت، نهتنها بازتاب تجربیات شخصی من است، بلکه دعوتی است به تأمل در پیوند انسان با طبیعت، اخلاق، و معنویت. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم شما را به دنیای درونم ببرم؛ جایی که درسهای زندگی با آیات الهی و حکمتهای دینی گره خوردهاند. هر بخش از این گفتگوها، دریچهای است به سوی معرفت، خودشناسی، و اصلاح جامعه، با زبانی که هم صمیمی است و هم ریشه در عمق دانش و تعهد معنوی دارد.
بخش اول: طبیعت، بازی، و سلامت روان
خاطرهای از کودکی و بازی در طبیعت
روزهایی را که در کودکی، در دشتها و سبزهزارها میدویدم و با شادی لپر بازی میکردم. غلت زدن در خاک و سبزه، بازیهای سادهای که روح را جلا میداد و جسم را نیرومند میساخت. این فعالیتهای طبیعی، گویی دارویی برای روان و جسم بودند؛ معده را تقویت میکردند و شادی را به قلب بازمیگرداندند. این تجربهها، که در سادگیشان عمیقاً اثرگذار بودند، مرا به این باور رساندند که ارتباط با طبیعت، کلید سلامت روان و جسم است.
درنگ: فعالیتهای طبیعی مانند بازی در طبیعت، نهتنها جسم را تقویت میکنند، بلکه به سلامت روان کمک میکنند و شادی و آرامش را به ارمغان میآورند.
این خاطره، که از بازیهای کودکیام سرچشمه میگیرد، مرا به تأمل در روانشناسی محیطی واداشته است. طبیعت، با سادگی و زیباییاش، میتواند انسان را از فشارهای زندگی رها کند و به او آرامش بخشد. این موضوع، در مطالعات علمی نیز تأیید شده و نشان میدهد که ارتباط با محیط طبیعی، کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
خودمراقبتی و پرهیز از خودسرزنشی
در درسگفتارهایم، بارها به این نکته اشاره کردهام که انسان نباید خود را در تنگنا قرار دهد. هرچه به خود سخت بگیریم، باز هم احساس کمبود میکنیم. گرفتاریهای دیگران را نباید به دوش کشید، بلکه باید با خود مهربان بود و از خودسرزنشی پرهیز کرد. این دیدگاه، ریشه در اخلاق اسلامی و روانشناسی فردی دارد و بر اهمیت خودمراقبتی تأکید میکند.
درنگ: خودمراقبتی و پرهیز از خودسرزنشی، کلید آرامش روان است. نباید درگیر مشکلات دیگران شد، بلکه باید با خود و دیگران با مهربانی رفتار کرد.
بخش دوم: قول معروف و مغفرة در اخلاق اسلامی
تفسیر آیه قول معروف و مغفرة
در یکی از جلسات، سخن از آیه شریفه وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (قرآن کریم، سوره بقره، آیه 83) به میان آمد که میفرماید: «و با مردم به نیکی سخن گویید.» این آیه، دعوتی است به گفتار دلنشین و مهربانانه. قول معروف، گفتاری است که بدون درگیری و با محبت بیان میشود، اما مغفرة، به معنای آمادگی برای تحمل سختیها و تلخیهاست. گویی قول معروف، دیالوگ آرامش است و مغفرة، سپری برای رویارویی با دشواریها.
برای مثال، اگر فقیری از ما کمک خواست و نتوانستیم یاریاش کنیم، باید با گفتار نیکو پاسخش دهیم. اگر او با تلخی جواب داد، مغفرة است که به ما میآموزد چگونه با صبر و حلم، تلخیاش را تحمل کنیم. این دو مفهوم، سیکل اصلی اسلاماند: گفتار نیکو، تواضع، و محبت.
درنگ: قول معروف و مغفرة، دو اصل بنیادین اخلاق اسلامیاند که بر گفتار نیکو، صبر، و محبت در تعاملات انسانی تأکید دارند.
این تفسیر، که ریشه در اخلاق اسلامی و روانشناسی اجتماعی دارد، نشان میدهد که تعاملات انسانی نیازمند توازن بین مهربانی و تحمل است. قول معروف، قلبها را به هم نزدیک میکند و مغفرة، انسان را برای رویارویی با ناملایمات آماده میسازد.
بخش سوم: نقش عالمان دینی در ترویج اخلاق
مهربانی و تواضع عالمان
در درسگفتارهایم، همواره بر این نکته تأکید کردهام که عالمان دینی باید با مردم مانند فرزندان و خویشاوندان خود رفتار کنند. عالمان، نهتنها به عمامه و محاسن شناخته میشوند، بلکه باید به مهربانی، ادب، و تواضع شهره باشند. رفتارهای تند و عصبی برخی عالمان، که گاه ریشه در مشکلات روانشناختی دارد، باید اصلاح شود. من، با طنزی که از دل دغدغههایم برمیخیزد، پیشنهاد کردهام که شاید روزی بیمارستانی برای درمان این رفتارها تأسیس شود، جایی که خودم نیز در آن بستری شوم تا با محبت و صبر، زینت دین باشیم.
درنگ: عالمان دینی باید با محبت، صبر، و تواضع رفتار کنند تا بهعنوان زینت دین شناخته شوند، نه شین آن.
این دیدگاه، که ریشه در حدیث شریف كُونُوا لَنَا زِينًا وَلَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنًا دارد، بر مسئولیت عالمان در اصلاح جامعه تأکید میکند. علم، اگر با محبت و اخلاق همراه نباشد، ارزش خود را از دست میدهد.
بخش چهارم: نقد مهریههای غیرواقعی و ارزش زن در اسلام
مهریه و صداقت
در یکی از جلسات، سخن از مهریههای غیرواقعی به میان آمد. مهریههایی که گاه به صدها یا هزاران سکه میرسند، اما در عمل، نه قابل پرداختاند و نه ریشه در صداقت دارند. صدقه، از ریشه صدق است و مهریه باید از روی صداقت و توانایی پرداخت تعیین شود. به فرموده قرآن کریم: وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً (سوره نساء، آیه 4)، یعنی «مهریه زنان را بهعنوان هدیهای از روی رغبت به آنها بدهید.» ازدواجهای بدون مهریه یا با مهریههای غیرواقعی، از نظر شرعی مشکل دارند و محرمیت را زیر سؤال میبرند.
درنگ: مهریه باید معقول، قابل پرداخت، و ریشه در صداقت داشته باشد تا ارزش زن در اسلام حفظ شود.
این نقد، که در فقه اسلامی و جامعهشناسی خانواده ریشه دارد، نشان میدهد که مهریههای غیرواقعی، نهتنها به جایگاه والای زن در اسلام آسیب میزنند، بلکه عدالت اجتماعی را نیز مخدوش میکنند. زن در اسلام، در حالت زنده ارزشی بس بالاتر از مرد دارد، اما مهریههای غیرواقعی این ارزش را تضعیف میکنند.
بخش پنجم: اصلاح علم دینی و اولویتهای اجتماعی
نقد عملکرد علم دینی
در یکی از درسگفتارها، با دغدغهای عمیق از علم دینی سخن گفتم. علم دینی باید مسائل اجتماعی مانند مهریههای غیرواقعی را اصلاح کند، نه اینکه درگیر امور غیرضروری مانند ساختوساز شود. عالمان دینی باید با محبت و صبر، جامعه را به سوی عدالت و اخلاق هدایت کنند. این وظیفه، نیازمند تأمل عمیق و تعهد به اصلاحات فقهی و اجتماعی است.
درنگ: علم دینی باید اولویتهای اجتماعی مانند اصلاح مهریههای غیرواقعی را در دستور کار قرار دهد تا عدالت و اخلاق در جامعه تقویت شود.
جمعبندی: دعوتی به تأمل و اصلاح
این گفتگوهای صمیمی، که از دل درسگفتارهایم برآمدهاند، دعوتی است به تأمل در زندگی، اخلاق، و معنویت. از بازیهای کودکی در طبیعت گرفته تا تفسیر آیات قرآنی و نقد رویههای اجتماعی، هر بخش از این خاطرات، تلاشی است برای پیوند دادن تجربههای شخصی با حکمتهای دینی. من، با قلبی پر از دغدغه برای اصلاح جامعه و ترویج محبت و صبر، این خاطرات را با شما به اشتراک میگذارم تا شاید گامی در مسیر معرفت و عدالت برداریم. باشد که این گفتگوها، زینتی برای دین و الهامبخش برای نسلهای آینده باشند.
با نظارت صادق خادمی