در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1253

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۲۵۳

مقدمه

سال‌ها پیش، در خلال درس‌گفتارهایم، به موضوعاتی پرداختم که امروز نیز چون گوهری درخشان در ذهنم زنده‌اند. این گفتگوها، که گاه به‌صورت گذرا در جلساتم بیان شده‌اند، اکنون فرصتی یافته‌اند تا به‌گونه‌ای منسجم و با عمقی بیشتر بازگو شوند. آنچه در پی می‌آید، بازتاب تأملاتم درباره نقش حوزه‌های علمیه، حکمت دینی، و چالش‌های پیش روی علم دینی است. این خاطرات، نه‌تنها شرح تجربه‌های شخصی من، بلکه دعوتی است به تأمل در رسالت عالمان دین و مسئولیت‌هایشان در برابر جامعه. با زبانی صمیمی و قلبی پر از امید، این سطور را نگاشته‌ام تا شاید جرقه‌ای در ذهن مخاطبان فرهیخته‌ام برافروزد.

بخش اول: حکمت دینی، گوهری در انتظار بسته‌بندی

روزهایی را که در حوزه‌های علمیه، میان بحث‌های فقهی و کلامی، به این فکر فرومی‌رفتم که چرا حکمت‌های دینی ما، این جواهرات بی‌بدیل، در قالبی شایسته به جهانیان عرضه نمی‌شوند. حکمت‌های دینی، مانند دُرهایی گران‌بها، در متون و سخنان ائمه معصومین علیهم‌السلام نهفته‌اند. من همیشه به طلاب می‌گفتم: «این حکمت‌ها را باید یک‌به‌یک استخراج کرد، تحقیق نمود و در قالبی زیبا و منظم بسته‌بندی کرد.» مانند بسته‌ای از شکلات یا میوه‌ای نفیس که با ظرافت به بازار عرضه می‌شود، علم دینی نیز باید به‌گونه‌ای ارائه گردد که دل و جان مخاطب را تسخیر کند. در یکی از حوزه‌های اهل سنت، با عالمانشان به گفت‌وگو نشستم. به آن‌ها گفتم: «اگر اميرالمؤمنين علیه‌السلام سخنی گفته‌اند، بیاورید و اگر عالم دیگری از هر فرقه‌ای نکته‌ای ارزشمند دارد، آن را نیز استفاده کنیم.» این سخنان، نه دعوا می‌طلبد و نه جدال، بلکه هم‌افزایی و وحدت می‌خواهد.

درنگ: حکمت‌های دینی باید با دقت استخراج و در قالبی جذاب و منظم به جهان عرضه شوند تا تأثیرگذار باشند.

این دیدگاه، مرا به این باور رساند که حوزه‌های علمیه باید از تعصبات فرقه‌ای فاصله بگیرند و از میراث علمی همه فرق اسلامی بهره‌مند شوند. در یکی از این جلسات، پیرمردی عالم از من پرسید: «چرا متون فقهی شما این‌قدر پیچیده‌اند؟» پاسخ دادم: «حاج آقا، طلاب جوان ما این متون را می‌خوانند و می‌فهمند، اما باید ساده‌تر شوند تا برای همه قابل‌استفاده باشند.» این تجربه، مرا به این نتیجه رساند که علم دینی باید روان و قابل‌فهم عرضه شود، بدون آنکه از عمق آن کاسته گردد.

بخش دوم: سرقت علمی، زخمی بر پیکر علم دینی

روزگاری که نوشته‌هایم را در کلاسورهایی منظم نگه می‌داشتم. قفسه‌هایم پر بود از این گنجینه‌های شخصی. اما یک روز، با کمال شگفتی، دیدم که این نوشته‌ها غارت شده‌اند. باورم نمی‌شد که کاغذهایم به درد کسی بخورد! وقتی پیگیری کردم، دریافتم که این سرقت، کار یک نفر نبود؛ گروهی دست‌به‌دست هم داده بودند تا این آثار را به یغما ببرند. به یکی از دوستانم گفتم: «من فقط به خدا مشکوکم، به هیچ‌کس دیگر!» این تجربه تلخ، مرا به فکر فرو برد که فساد اجتماعی، مانند سرقت علمی، نتیجه همکاری‌های ساختاری است. حوزه‌های علمیه باید نظامی شفاف برای حفظ آثار علمی ایجاد کنند تا چنین زخم‌هایی بر پیکر علم دینی وارد نشود.

درنگ: حفظ آثار علمی و جلوگیری از سرقت آن‌ها، نیازمند نظام‌های شفاف و نظارتی در حوزه‌های علمیه است.

بخش سوم: صفا و معنویت، همراهان همیشگی علم

در کودکی، یکی از خویشانم به خانه‌مان می‌آمد و قرآن و دعای کمیل می‌خواند. مادرم به من می‌گفت: «محمد، قرآن را بلند بخوان!» اما من پاسخ می‌دادم: «مادرجان، قرآنم یواش نوشته شده!» این خاطره ساده، همیشه مرا به یاد اهمیت صفا و معنویت در کنار سواد می‌اندازد. علم بدون اخلاص، مانند جسمی بی‌روح است. به طلاب می‌گفتم: «سواد، تنها کافی نیست؛ باید قلب‌تان را با معنویت جلا دهید.» شبی تا نیمه‌های شب، مشغول مرتب کردن کتاب‌ها بودم. دو فرزندم نیز همراهم بودند و در آن سکوت شب، با هم کتاب‌ها را جابه‌جا می‌کردیم. این لحظات، به من آموخت که علم دینی، وقتی با صفا و معنویت همراه شود، به هدایت جامعه می‌انجامد.

درنگ: علم دینی بدون صفا و معنویت، ارزش واقعی خود را از دست می‌دهد و طلاب باید به تقویت بعد معنوی خود بپردازند.

بخش چهارم: ارتزاق از دین، نه دین‌فروشی

بارها به طلاب گفتم: «ارتزاق از دین اشکالی ندارد، اما دین‌فروشی حرام است.» ما کارگران فی سبیل الله هستیم؛ مانند هر کارگری که برای امرار معاش تلاش می‌کند، ما نیز حق داریم از دین ارتزاق کنیم، اما نه به قیمت گداپروری یا تحقیر کرامت انسانی. روزی یکی از عالمان به من گفت: «اگر طلبه نشده بودم، شاید استاد دانشگاه شده بودم.» با خنده پاسخ دادم: «از کجا معلوم که سیرابی‌فروش نمی‌شدی؟» این شوخی، حقیقتی را در خود داشت: طلبه بودن، انتخابی است برای خدمت به دین با عزت و استقلال. حوزه‌های علمیه باید به‌عنوان ارگانی فی سبیل الله سازمان‌دهی شوند تا طلاب با کرامت و شفافیت به فعالیت علمی بپردازند.

درنگ: ارتزاق از دین با عزت و استقلال مالی، وظیفه‌ای است که باید با ایجاد ارگان فی سبیل الله محقق شود.

بخش پنجم: نقد فرهنگ خشونت و دعوت به رحمت

روزی که در فضای مجازی، فیلمی از یک سگ و طوطی دیدم. طوطی با نوکش تکه‌ای غذا به سگ می‌داد و سگ با دقت آن را می‌گرفت، گویی دو دوست قدیمی‌اند. از خودم خجالت کشیدم که چرا گاهی ذهنم به سمت خشونت می‌رود و بدگمان می‌شوم. این صحنه، مرا به یاد سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام انداخت که با رحمت و محبت زندگی می‌کردند. در یکی از درس‌گفتارهایم، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کردم:

إِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۸۴): «اگر آنچه در دل‌هایتان است آشکار کنید یا پنهان دارید، خدا شما را به آن محاسبه می‌کند، پس هر که را بخواهد می‌آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند.»

این آیه، به من آموخت که دین اسلام بر رحمت و مغفرت بنا شده است، نه بر خشونت و عذاب. متأسفانه، برخی تفاسیر خشن از دین، که ریشه در فرهنگ‌های تاریخی دارد، مانع از اوج‌گیری اسلام اصیل شده است. به طلاب می‌گفتم: «ما باید به جای تأکید بر مجازات، بر تشویق کارهای خیر تمرکز کنیم.»

درنگ: دین اسلام بر رحمت و مغفرت متمرکز است و فرهنگ خشونت، نتیجه سوءتفاهم در تفسیر دین است.

بخش ششم: ضرورت نظام‌مندی حوزه‌های علمیه

بارها در جلساتم تأکید کردم که حوزه‌های علمیه باید قاعده‌مند شوند. ما نمی‌توانیم خارج از محدوده قانون و نظم عمل کنیم. روزی به طلاب گفتم: «ما ارگان فی سبیل الله هستیم، اما این ارگان باید شفاف و منظم باشد.» یکی از طلاب پرسید: «پس چرا نظام امتحانی حوزه‌ها این‌قدر بی‌قاعده است؟» پاسخ دادم: «اگر استاد امتحان ندهد، چگونه به شاگرد اعتماد کنیم؟» حوزه‌های علمیه باید به‌عنوان مرکزی علمی و پیشرو، با قواعد مشخص و شفاف عمل کنند تا اعتماد جامعه را جلب کنند.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید به‌عنوان ارگانی فی سبیل الله، با قواعد شفاف و نظام‌مند سازمان‌دهی شوند.

بخش هفتم: تشویق خیر، راهی به سوی جامعه‌ای پویا

همیشه به شاگردانم می‌گفتم: «جامعه‌ای که فقط بر مجازات تمرکز کند، رشد نمی‌کند.» به جای چوب و مجازات، باید برای کارهای خیر سوبسید و تشویق در نظر گرفت. روزی شنیدم که رفتگری طلای گمشده‌ای را به صاحبش بازگرداند، اما جز تشکری ساده، چیزی نصیبش نشد. این مرا به فکر فرو برد که چرا جامعه ما برای کارهای خیر ارزش قائل نیست؟ باید نظام تشویقی ایجاد کنیم که خیر و صلاح را در جامعه تقویت کند.

درنگ: تشویق کارهای خیر و ایجاد نظام سوبسید برای رفتارهای مثبت، جامعه را به سوی رشد علمی و اجتماعی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتاب سال‌ها تأمل و تجربه‌ام در مسیر علم و دین است. از روزهایی که در حوزه‌های علمیه به دنبال استخراج حکمت‌های دینی بودم تا لحظاتی که با تلخی سرقت آثارم روبه‌رو شدم، همه و همه مرا به این باور رساندند که حوزه‌های علمیه باید متحول شوند. علم دینی باید با صفا و معنویت همراه شود، با قواعد شفاف عرضه گردد و به جای خشونت، بر رحمت و مغفرت تمرکز کند. این خاطرات، دعوتی است به بازنگری در رسالت حوزه‌ها و عالمان دین، تا با تکیه بر حکمت و معنویت، جامعه‌ای عادلانه و پویا بسازیم.

با نظارت صادق خادمی