در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1264

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1264

مقدمه

در یکی از جلسات درس‌گفتارم، سخن از حقیقت ذکر و نقش آن در زندگی معنوی و اجتماعی به میان آمد. این گفتارها، که گاه به‌صورت گذرا در میان بحث‌هایم بیان شده‌اند، اکنون فرصتی یافته‌اند تا به‌گونه‌ای مفصل‌تر روایت شوند. در این خاطره، می‌خواهم شما را به جهانی ببرم که در آن، ذکر اسماء الهی چون «هو الله الحی القیوم» نه‌تنها خوراک روح است، بلکه راهی است برای جلا دادن قلب و زیستن در دنیایی سرشار از تنوع و هم‌زیستی. این گفتار، بازتابی است از عمق باورم به توحید، تعهد به معنویت، و تلاش برای فهم جامعه‌ای که در آن، همت و کسوت معنوی با پذیرش تفاوت‌ها گره خورده است.

بخش اول: ذکر، خوراک روح مؤمن

در یکی از جلسات، سخن از ذکر «هو الله الحی القیوم» به میان آوردم. این ذکر، گویی کلیدی است که درهای قلب را می‌گشاید و روح را به سوی معارف الهی رهنمون می‌شود. وقتی کسی همت می‌کند تا در مسیر معنوی گام بردارد، با گفتن «اللهُ اللهُ اللهُ» آغاز می‌کند و چون به کسوت معنویت درمی‌آید، «هو» را زمزمه می‌کند. این ذکر، در مراحل مختلف، به «الحی القیوم» می‌رسد، گویی روح در سفری است که از توحید به حیات و قوام الهی می‌رسد.

این ذکر، به‌سان مغناطیسی است که حقایق را از هر سو به سوی قلب مؤمن می‌کشد. در قرآن کریم آمده است:

قرآن کریم: اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
(خداوند، جز او معبودی نیست، زنده و پاینده است.)

این آیه، که در سوره بقره، آیه 255 آمده، بنیان توحیدی ذکر ماست. «الحی القیوم» نه‌تنها صفت خداوند است، بلکه دعوتی است به زیستن در سایه حیات و قوامی که از او سرچشمه می‌گیرد. می‌گفتم این ذکر، خوراک معنوی مؤمن است، همان‌گونه که نان و آب، خوراک جسم است. اگر کسی همه غذاهای عالم را بخورد اما حق‌محور نباشد، روحش سیراب نمی‌شود. باید «حق‌خور» بود، نه خودخور یا غیرخور.

درنگ: ذکر «هو الله الحی القیوم» خوراک روحی مؤمن است که قلب را جلا می‌دهد، معارف الهی را جذب می‌کند، و تازگی و قوام به زندگی می‌بخشد.

تأکید می‌کردم این ذکر باید در همه حالات همراه مؤمن باشد: در سجده، در رکوع، در قنوت، هنگام خواب، مطالعه، یا حتی در حرکت و عمل. این ذکر، گویی نخی است که زندگی مؤمن را به هم متصل می‌کند. اما هشدار می‌دادم که این ذکر سنگین است. اگر کسی آمادگی روحی نداشته باشد، ممکن است نتواند بار آن را تحمل کند. با لبخندی می‌گفتم: «اگر جگرش را نداشته باشد، زمین می‌خورد!» این ذکر، کرامت الهی است که دفع بلا می‌کند، خیر می‌آورد، و قلب را نیرومند می‌سازد.

در قرآن کریم، آیه دیگری نیز این حقیقت را روشن می‌کند:

قرآن کریم: تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ
(زنده را از مرده بیرون می‌آوری.)

این آیه، از سوره آل‌عمران، آیه 27، به قدرت حیات‌بخشی خداوند اشاره دارد. من همیشه این آیه را نشانه‌ای از صفت «حی» خداوند می‌دانستم که زندگی مؤمن را تازه و پویا می‌کند. همچنین، آیه‌ای دیگر در سوره فرقان، آیه 58، مرا به توکل بر این صفت دعوت می‌کرد:

قرآن کریم: تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ
(بر زنده‌ای که نمی‌میرد توکل کن.)

این آیه، مرا به یاد می‌آورد که توکل بر خداوند حی، قلب را از هراس و تردید آزاد می‌کند. به شاگردانم می‌گفتم: «این ذکر را چون غذایی روزانه مصرف کنید، همان‌گونه که نماز می‌خوانید. در هر لحظه، از قنوت تا قیام، این اسماء را زمزمه کنید.»

بخش دوم: تنوع، اصل زندگی اجتماعی

در همان جلسه، بحث را به جامعه کشاندم. همیشه باور داشتم که جامعه ما، به برکت انقلاب و خون شهدا، رشد چشمگیری کرده است. این رشد، نه در ظاهر نمازخواندن، بلکه در فهم و آگاهی مردم است. با قاطعیت می‌گفتم: «اگر کسی فکر می‌کند می‌تواند امروز بر سر مردم کلاه بگذارد، سخت در اشتباه است!» جامعه ما فهیم شده و دیگر بردگی ذهنی را نمی‌پذیرد.

در آن روزها، با نگاهی به اطرافم، می‌دیدم که کودکان و جوانان ما، گویی چکیده فهم و آگاهی‌اند. به والدین توصیه می‌کردم: «بنشینید و از فرزندانتان بیاموزید. دیگر زمان آن گذشته که بگویید من دو پیراهن بیشتر پاره کرده‌ام!» این سخن، نه از سر انکار تجربه بزرگ‌ترها، بلکه دعوتی بود به پذیرش این حقیقت که فرزندان امروز، با فهمی عمیق‌تر از نسل‌های پیش، گویی پیامبران کوچک خانواده‌اند.

درنگ: جامعه امروز، با فهمی عمیق‌تر از گذشته، نیازمند پذیرش تنوع و پرهیز از وحدت اجباری است. کودکان و جوانان، چکیده آگاهی‌اند و باید از فهم آن‌ها بهره گرفت.

با تمثیلی از طبیعت، سخنم را روشن‌تر می‌کردم: «تنوع، مانند شاخه‌های درختان است. هیچ درختی شاخه‌های یکسان ندارد.» وحدت اجباری، به استبداد می‌انجامد، اما تنوع، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز را ممکن می‌سازد. در قرآن کریم آمده است:

قرآن کریم: إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
(و چون بر لغو بگذرند، با بزرگواری بگذرند.)

این آیه، از سوره فرقان، آیه 72، مرا به یاد کرامت مؤمن می‌انداخت که در برابر امور بی‌ارزش، با بزرگواری می‌گذرد. من به شاگردانم می‌گفتم: «با تنوع زندگی کنید، نه با تفرقه. تنوع، همگونی مخالف‌آمیز است، اما تفرقه، نزاع می‌آورد.»

تفاوت میان آزادی و رهایی را با تمثیلی از درِ چرخان توضیح می‌دادم: «آزادی، حرکت در چارچوب است، اما رهایی، بی‌چارچوبی است که به هرج‌ومرج می‌انجامد.» این سخن، دعوتی بود به زیستن در آزادی مسئولانه، نه رهایی بی‌ضابطه.

بخش سوم: تغذیه و تربیت، دو بال زندگی

در بخشی از جلسه، سخن به تغذیه و تربیت کشیده شد. همیشه باور داشتم که تغذیه، نه‌تنها برای جسم، بلکه برای روح و روان نیز اهمیت دارد. به شاگردانم می‌گفتم: «یک جرعه شربت یا نوشیدنی برای تغییر ذائقه، نه‌تنها ضرر ندارد، بلکه به هضم غذا و شادابی روح کمک می‌کند.» این سخن، از تجربه‌ام در زندگی برمی‌خاست که گاه یک تغییر کوچک، می‌تواند روح را تازه کند.

در تربیت نیز، همیشه بر محبت و مدارا تأکید داشتم. با درد می‌گفتم: «نمی‌شود با زور، کسی را به نماز خواندن واداشت، همان‌گونه که نمی‌توان بیماری را با زور درمان کرد.» به والدین هشدار می‌دادم که با قلدری، فرزندانشان را از خانه و دین دور نکنند. در قرآن کریم آمده است: «لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ» (بر تو هدایتشان واجب نیست). این آیه، مرا به یاد می‌آورد که وظیفه ما، نصیحت و محبت است، نه اجبار.

درنگ: در تربیت، محبت و مدارا بر اجبار و قلدری مقدم است. تنوع در خانواده و جامعه، راهی است به سوی هم‌زیستی مسالمت‌آمیز.

جمع‌بندی

در آن جلسه، سخنم را با دعوتی به تأمل در زندگی معنوی و اجتماعی به پایان بردم. ذکر «هو الله الحی القیوم»، نه‌تنها خوراک روح است، بلکه راهی است برای جلا دادن قلب و جذب معارف الهی. در کنار آن، پذیرش تنوع در جامعه، گویی شاخه‌های درختی است که هر یک به‌سویی می‌روند، اما در ریشه، یکی‌اند. این درس‌گفتار، بازتابی از باورم به توحید، تعهد به معنویت، و تلاش برای ساختن جامعه‌ای است که در آن، تفاوت‌ها نه‌تنها پذیرفته، بلکه گرامی داشته شوند.

این خاطره، گویی سفری است به لحظه‌هایی که قلبم با ذکر الهی و تأمل در زندگی اجتماعی می‌تپید. امیدوارم این گفتار، شما را نیز به تأمل در این حقیقت دعوت کند که زندگی، با ذکر و تنوع، معنایی عمیق‌تر می‌یابد.

با نظارت صادق خادمی