متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۲۸۴
مقدمه
این مجموعه، روایتی است از درسگفتارهایم که گاه بهصورت گذرا در جلسات تدریس بیان شدهاند و اکنون با تأمل و بازنویسی، به شکلی منسجم و روان پیش روی شماست. در این گفتگوها، تلاش کردهام تا با زبانی صمیمی و از دریچه تجربههای زیستهام، نکات معرفتی، معنوی، و علمی را با شما در میان بگذارم. آنچه پیش رو دارید، بازتابی است از عمق باورم به ارزشهای الهی، احترام به خلقت، و ضرورت اصلاح روشهای علمآموزی در حوزههای دینی. این خاطرات، نهتنها شرح لحظههایی از زندگی من است، بلکه دعوتی است به تأمل در حکمتهای نهفته در نظام هستی و مسئولیت عالمان در هدایت جامعه.
بخش اول: احترام به خلقت و پرهیز از تحقیر
نگاه به حیوانات، دریچهای به حکمت الهی
روزهایی را که در طویلهای ساده، در کنار حیواناتی چون الاغ، ساعتها به تأمل مینشستم. وقتی به چشمان درشت و عمیق یک الاغ خیره میشدم، گویی با موجودی دانشمند روبهرو بودم که زبانش را نمیفهمیدم. آن نگاه پرمعنا، چنان مرا مبهوت میکرد که احساس میکردم او میخواهد با من سخن بگوید، اما من از درک زبانش عاجزم. این تجربه به من آموخت که هر مخلوقی، حتی الاغی که به نظر ما ساده میآید، دارای نفس تجردی و شعوری است که حکمت الهی در آن نهفته است. تحقیر حیوانات، گناهی است که نهتنها به خلقت توهین میکند، بلکه زمینهساز تحقیر انسانهاست. وقتی به انسانی لقب «خر» میدهیم، کرامت او را زیر سؤال میبریم و این، گامی است به سوی نابودی ارزشهای انسانی.
این نگاه، ریشه در حکمت اسلامی دارد که هر موجودی را دارای ارزش ذاتی میداند. بزرگان ما میفرمودند: «بروید در طویله درس بخوانید.» این سخن، دعوتی بود به مشاهده مستقیم و تأمل در خلقت، تا از این طریق به معرفتی عمیقتر دست یابیم.
بخش دوم: صفا و اخلاص، وراثت حقیقی پیامبر
خلوص نیت، فراتر از دانش ظاهری
روزی را که یکی از عالمان بزرگ را دیدم که با تواضع، کفش طلبهای جوان را جفت میکرد. این صحنه چنان در ذهنم حک شد که دریافتم وراثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نه در سواد ظاهری، بلکه در صفا و خلوص نیت است. آن عالم، با این رفتار ساده اما عمیق، نشان داد که عالم حقیقی کسی است که قلبش از غرور و خودبینی خالی باشد. علم بدون اخلاص، مانند پوستهای توخالی است که ارزش واقعی خود را از دست میدهد.
این درس، ریشه در روایات اسلامی دارد که علم حقیقی را همراه با عمل صالح و تقوا میدانند. به طلاب جوان توصیه میکنم که در مسیر علمآموزی، قلب خود را از طمع و خودبزرگبینی پاک کنند و با خلوص نیت، به دنبال معرفت حقیقی باشند.
بخش سوم: نقد روشهای آموزشی و ضرورت مطالعه عمیق
خلاصهسازی، آفت علمآموزی
در جوانی، از خلاصهسازی متون علمی مانند «رسائل» و خط کشیدن دور مطالب انتقاد میکردم. این روش، بهجای تعمق در متون اصلی، به سطحینگری منجر شده است. متونی چون «اسفار اربعه» و «اشارات» باید با دقت و تأمل مطالعه شوند تا طلاب بتوانند با مبانی فکری اسلام بهصورت جامع آشنا شوند. مطالعه عمیق، نهتنها دانش را غنیتر میکند، بلکه به طلاب امکان میدهد تا در برابر چالشهای فکری، پاسخهایی مستدل ارائه دهند.
گفتوگویی با مرحوم علامه طباطبایی که با تواضع فرمودند سطح را بهصورت فشرده خواندهاند. این تواضع، نشاندهنده عمق علمی و معنوی ایشان بود. طلاب باید از این الگو درس بگیرند و با پشتکار و مدیریت زمان، به مطالعه عمیق و مباحثه علمی بپردازند.
بخش چهارم: عرفان شیعی و تمایز آن
عمق عرفان شیعی در برابر مبادی عرفانی
در محضر یکی از بزرگان، سخن از عرفان شد. ایشان تأکید داشتند که عرفان شیعی، که ریشه در معارف ائمه علیهمالسلام دارد، فراتر از مبادی عرفانی متداول است. متون عرفانی رایج، تنها مقدماتی هستند و عرفان حقیقی شیعه، با تکیه بر سیره و تعالیم معصومین، مسیری متعالی برای سلوک معنوی ارائه میدهد. این سخن، مرا به تأمل در عمق معارف شیعی واداشت.
نَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَشِيعَتُنَا مُتَعَلِّمُونَ
قرآن کریم: «ما (ائمه) عالمانیم و شیعیان ما متعلمان هستند.» این حدیث، نقش هدایتی ائمه را در نظام معرفتی شیعه برجسته میکند و به ما یادآوری میکند که علم حقیقی از سرچشمه معصومین جاری است.
بخش پنجم: نقش عالمان بهعنوان پدران معنوی
عالمان، هدایتگران جامعه
در همدان، مرحوم آخوند همدانی را همه «بابا» مینامیدند. مردم، از زن و مرد، شب و روز با او ارتباط داشتند و حتی برای امور روزمره، از او اجازه میگرفتند. این عالم بزرگ، مانند پدری معنوی، با صفا و محبت، جامعه را هدایت میکرد. این تجربه به من آموخت که عالم حقیقی، کسی است که با عشق و اخلاص، نسیم هدایت را در جامعه میپراکند.
این نقش، ریشه در سنت اسلامی دارد که عالمان را نهتنها حاملان علم، بلکه مشعلداران هدایت میداند. طلاب باید این مسئولیت را با جدیت دنبال کنند و با مردم، ارتباطی عاطفی و معنوی برقرار سازند.
بخش ششم: انس با قرآن و نماز
قرآن و نماز، تصفیهکننده علم
یکی از بزرگان میفرمود: «هر طلبهای که مطول را نخواند، بیسواد است، اما مطول را تنها نخوانید. کنارش قرآن بخوانید تا ناصافیهای علم را تصفیه کند.» این سخن، مرا به اهمیت انس با قرآن و نماز در مسیر علمآموزی واداشت. قرآن و نماز، مانند دو بال، طلاب را از آفات علمی و اخلاقی حفظ میکنند و علم را به نور الهی متصل میسازند.
این توصیه، نهتنها برای طلاب، بلکه برای هر جوینده معرفتی، راهگشاست. انس با قرآن، قلب را از طمع و غرور پاک میکند و نماز، انسان را به سوی صفا و اخلاص هدایت میکند.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از تجربههای زیستهام در مسیر علمآموزی و سلوک معنوی. از تأمل در چشمان یک الاغ تا گفتوگو با عالمان بزرگ، هر لحظه از این خاطرات، درسهایی از حکمت الهی و مسئولیت عالمان دینی به من آموخته است. تأکید بر احترام به خلقت، صفا و اخلاص در علمآموزی، مطالعه عمیق متون اصلی، و انس با قرآن و نماز، همگی راهکارهایی هستند برای اصلاح روشهای آموزشی و تقویت هویت دینی. عرفان شیعی، با تکیه بر معارف ائمه علیهمالسلام، مسیری متعالی برای رسیدن به معرفت حقیقی ارائه میدهد. امیدوارم این روایتها، شما را به تأمل در این ارزشها و مسئولیتها دعوت کند.