در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1287

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (1287)

مقدمه

آنچه در این مجموعه می‌خوانید، بازتابی از خاطراتی است که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام. این روایت‌ها، شرح تفصیلی تجربه‌هایی است که در مسیر زندگی علمی، معنوی و اجتماعی‌ام شکل گرفته‌اند. هر خاطره، دریچه‌ای است به سوی تأملات عمیق در مسائل عرفانی، اخلاقی و اجتماعی که با استناد به سیره عالمان برجسته و آیات قرآنی، تلاش دارد راهی به سوی حقیقت و معرفت بگشاید. در این گفتگوهای صمیمی، می‌کوشم با زبانی ساده اما عمیق، شما را به دنیای این تجربه‌ها دعوت کنم، گویی در لحظه وقوع آن‌ها حضور دارید.

بخش اول: صداقت در ادعاهای معنوی

خاطره‌ای از ادعای زیارت

، سال‌ها پیش، حدود چهل سال قبل، فردی معتاد را دیدم که ادعا می‌کرد به زیارت حرم امام رضا (ع) رفته است. می‌گفت: «رفتم حرم، درش این‌گونه بود، سقاخانه‌اش طلایی بود.» اما وقتی از او پرسیدند، پاسخ‌هایش پر از تناقض بود. معلوم شد نه‌تنها به مشهد نرفته، بلکه چند روزی را پای منقل گذرانده بود. این ماجرا مرا به فکر فرو برد. ادعاهای معنوی، اگر از صداقت خالی باشند، نه‌تنها ارزشی ندارند، بلکه گمراه‌کننده‌اند. صداقت، پایه ایمان است و بدون آن، هر ادعایی چون بنایی سست فرو می‌ریزد.

درنگ: ادعاهای معنوی بدون پشتوانه صداقت، گمراه‌کننده‌اند و ارزشی ندارند. آموزش فرهنگ صداقت در ادعاهای معنوی ضروری است.

این تجربه مرا به این باور رساند که در مسیر معنویت، صداقت حرف اول را می‌زند. همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا (البقره: ۲۸۶)؛ خداوند هیچ‌کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کند. صداقت، توانی است که قلب را به حقیقت متصل می‌کند.

بخش دوم: اصالت در علم‌آموزی

نقل‌های غیراصیل از کتب عرفانی

برخی، بدون تجربه واقعی، عباراتی را از کتب عرفانی جمع‌آوری می‌کنند و به نام معرفت ارائه می‌دهند. این کار، مانند همان ادعای زیارت دروغین است. عبارات زیبا اما بی‌پشتوانه، مانند برگ‌های بی‌ریشه‌اند که با اولین باد پراکنده می‌شوند. علم حقیقی، آن است که از تجربه زیسته و معرفت قلبی سرچشمه گیرد، نه از گردآوری کلمات دیگران.

درنگ: نقل‌های بدون پشتوانه تجربی ارزش علمی ندارند. نظام آموزشی حوزه‌ها باید بر تجربه عملی در کنار مطالعه نظری تأکید کند.

بخش سوم: جذبه معنوی عرفان

خاطره‌ای از کودکی یک عالم

یکی از عالمان بزرگ، مرحوم آقای الهی، نقل می‌کرد که در کودکی، درس‌های عرفان مرحوم میرزای قمشه‌ای را گوش می‌داد. می‌گفت: «نمی‌فهمیدم، اما دلم به آن درس‌ها گرم می‌شد.» این جذبه معنوی، حتی بدون فهم عمیق، قلب را به سوی اولیای دین می‌کشاند. محبت به اولیا، گوهری است که حتی در کودکی می‌تواند در دل ریشه بدواند.

درنگ: جذبه معنوی عرفان، حتی در کودکی، قلب را به سوی حقیقت می‌کشاند. پژوهش در تأثیر عرفان بر کودکان پیشنهاد می‌شود.

بخش چهارم: پایبندی به شریعت

ماجرای عارفی قلابی

روزی شنیدم که شخصی با ادعای عرفان، در بیمارستانی با پرستاران زن دست می‌داد و می‌گفت: «این‌ها برایم اولادند.» پزشکی که خود اهل معنا بود، پاسخ داد: «نامحرم، نامحرم است، هر که باشی!» این ماجرا نشان داد که شریعت، پایه طریقت است. عرفان بدون شریعت، راه به گمراهی می‌برد.

درنگ: پایبندی به شریعت، پایه سلوک عرفانی است. آموزش در مورد خطرات عرفان کاذب ضروری است.

بخش پنجم: نقش علم دینی

حفظ اصالت دین

وظیفه حوزه‌های علمیه، صیانت از دین است. این صیانت، در پایبندی به احکام شرعی، مانند پرهیز از ارتباط با نامحرم، تجلی می‌یابد. اگر حوزه‌ها از این وظیفه غفلت کنند، دین از اصالت خود دور می‌افتد.

درنگ: علم دینی باید از اصالت دین محافظت کند. برنامه‌های آموزشی برای تقویت این نقش پیشنهاد می‌شود.

بخش ششم: تواضع علمی

کشکول گدایی علم

یکی از عالمان بزرگ می‌گفت: «علم من مانند کشکول گدایی است؛ تکه‌ای از این و تکه‌ای از آن جمع کرده‌ام.» علم حقیقی، لدنی و از جانب خداست. تواضع در برابر این حقیقت، عالم را از خودنمایی بازمی‌دارد.

درنگ: تواضع علمی، نشانه عالم حقیقی است. ترویج فرهنگ تواضع در میان طلاب پیشنهاد می‌شود.

بخش هفتم: اصالت در تفسیر دینی

نقد معانی قلمبه و سلمبه

یکی از عالمان می‌گفت: «برخی تفاسیر، مانند بافتنی‌هایی است که از حقیقت دورند.» تفسیر دینی باید ریشه در حقیقت داشته باشد، نه در خیالات و معانی غیرواقعی.

درنگ: تفاسیر دینی باید اصیل و مبتنی بر حقیقت باشند. آموزش تفسیر اصیل پیشنهاد می‌شود.

بخش هشتم: رحمت عالم دینی

دعا برای همه

عالمی می‌گفت: «در سجده، برای مشرکین و گناهکاران دعا می‌کنم، چون همه دعا برای مؤمنین می‌کنند.» عالم دینی باید رحمتش همه را در بر گیرد، حتی گناهکاران.

درنگ: رحمت عالم دینی باید شامل همه باشد. ترویج این سیره به‌عنوان الگو پیشنهاد می‌شود.

بخش نهم: نقص اعمال در قیامت

خجالت از اعمال ناقص

عالمی می‌گفت: «در قیامت، اعمال ناقص ما را شرمنده می‌کنند.» اخلاص و کمال در اعمال، ضرورتی است که روز حساب آشکار می‌شود.

درنگ: اخلاص و کمال در اعمال، از شرمساری در قیامت می‌کاهد. آموزش اخلاص پیشنهاد می‌شود.

بخش دهم: پرهیز از خودستایی

نهی از معرفت خودستایانه

امام صادق (ع) فرمودند: «نگویید خدا بزرگ‌تر از هر چیزی است.» معرفت الهی نباید به خودنمایی منجر شود. تواضع در معرفت، راه به سوی خداست.

درنگ: معرفت الهی باید از خودستایی به دور باشد. آموزش تواضع در معرفت دینی پیشنهاد می‌شود.

بخش یازدهم: تأملات معنوی در کودکی

بازی‌های کودکی

در کودکی، بچه‌ها در مدرسه بازی می‌کردند و یکی از دیگری می‌پرسید: «سگی در چشمم نمی‌بینی؟» وقتی نگاه می‌کرد، تصویر خودش را می‌دید و خنده‌ها بلند می‌شد. این بازی ساده، مرا به تأمل در انعکاس حقیقت در رفتارهای روزمره کشاند.

درنگ: رفتارهای ساده کودکی می‌توانند تأملات معنوی را برانگیزند. پژوهش در این زمینه پیشنهاد می‌شود.

بخش دوازدهم: نیاز به الگوهای معنوی

تلاش برای افزودن سیبیل

شنیدم که عده‌ای می‌خواستند به تصویر عالمی سیبیل اضافه کنند تا به‌ظاهر او را معتبر نشان دهند. این ماجرا نشان می‌دهد که جامعه به الگوهای معنوی اصیل نیاز دارد، نه جعلی.

درنگ: الگوهای معنوی باید اصیل باشند. ترویج الگوهای دینی اصیل پیشنهاد می‌شود.

بخش سیزدهم: دفاع از هویت دینی

سخنرانی یک عالم

روزی سخنرانی عالمی را شنیدم که با شور و تعصب از هویت دینی دفاع می‌کرد. این تعصب، نه در لقلقه زبان، بلکه در عمل و باور قلبی او ریشه داشت.

درنگ: دفاع از هویت دینی باید در عمل باشد. آموزش برای تقویت هویت دینی پیشنهاد می‌شود.

بخش چهاردهم: هوشمندی حیوانات

داستان موش‌های زیرزمین

داستانی از زیرزمینی پر از موش. تله برقی گذاشتند، اما موش‌ها با چوب جارو گندم‌ها را جمع می‌کردند تا گرفتار نشوند. این هوشمندی حیوانات، مرا به تأمل در رفتارهای روان‌شناختی واداشت.

درنگ: مطالعه رفتارهای روان‌شناختی حیوانات، تأمل‌برانگیز است. پژوهش‌های بین‌رشته‌ای پیشنهاد می‌شود.

بخش پانزدهم: نقد مصرف‌گرایی

ماجرای عروسی

در عروسی‌ای، مهمانان چنان در خوردن زیاده‌روی کردند که هدف اصلی مراسم گم شد. این ماجرا مرا به نقد مصرف‌گرایی و لزوم قناعت کشاند.

درنگ: مصرف‌گرایی، مراسمات را از هدف اصلی دور می‌کند. ترویج فرهنگ قناعت پیشنهاد می‌شود.

بخش شانزدهم: رعایت حق‌الناس

داستان قاضی

قاضی‌ای می‌گفت: «می‌دانم این مال غیرمشروع است، اما اقرار صاحبش مانع حکم است.» رعایت حق‌الناس، اصل اساسی در فقه اسلامی است.

درنگ: رعایت حق‌الناس، ضرورتی فقهی است. آموزش در این زمینه پیشنهاد می‌شود.

بخش هفدهم: محدودیت‌های نوشتاری

خجالت از نگارش

عالمی بزرگ می‌گفت: «هرچه نوشتم، فردا از آن خجالت کشیدم.» کمالات ذهنی، در کاغذ نمی‌گنجند. این تواضع، مرا به محدودیت‌های زبان در انتقال معرفت آگاه کرد.

درنگ: کمالات ذهنی به‌سختی در نوشتار منتقل می‌شوند. پژوهش در انتقال دانش عرفانی پیشنهاد می‌شود.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، تأملاتی است در مسیر حقیقت‌جویی، با تکیه بر صداقت، شریعت و تواضع. هر خاطره، درس‌گفتاری است که مرا به بازنگری در علم، اخلاق و معنویت دعوت کرد. امیدوارم این روایت‌ها، شما را نیز به سوی تأمل در این ارزش‌ها بکشاند.

با نظارت صادق خادمی