متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1345
مقدمه: سفری به سوی معرفت و معنویت
در مسیر زندگیام، لحظههایی بودهاند که همچون نوری در دل تاریکی، راه را به من نشان دادهاند. این خاطرات، که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا ذکر شدهاند، روایتهایی هستند از سفر معنوی و علمیام که با زیارت اولیای الهی و تأمل در مسائل علم دینی گره خوردهاند. این نوشتار، شرحی است از تجارب شخصیام که در آنها، هم دلبستگیهای معنویام به ائمه معصومین و اولیای خدا شکل گرفته و هم دغدغههایم برای اصلاح علم دینی و ترویج تحقیقات کاربردی ریشه دوانده است. آنچه در ادامه میآید، تلاشی است برای بازگو کردن این لحظات با زبانی صمیمی و در عین حال عمیق، تا شما را به دنیای این تجربهها دعوت کنم.
بخش اول: زیارت، خیری از جانب خدا
نخستین زیارت: دیدار با امام صادق علیهالسلام
در میان ائمه معصومین، اولین بار توفیق زیارت مقبره مبارک امام صادق علیهالسلام نصیبم شد. این زیارت، نه صرفاً یک دیدار ظاهری، بلکه آغاز یک دلبستگی عمیق بود که قلبم را به وجود مبارک ایشان گره زد. گویی در آن لحظه، نوری از معرفت الهی بر دلم تابید و مرا به سوی ایشان کشاند. این تجربه، که آن را “فوق زیارت” مینامم، فراتر از یک عمل عبادی بود؛ خیری بود که از جانب خداوند به من اعطا شد، بیآنکه خود در پی آن باشم یا از عقل و تیزهوشی خاصی برخوردار بوده باشم.
در آن ایام، چندان آگاهی عمیقی از جایگاه ائمه نداشتم. شاید به قول خودم، جزو “بلها” بودم، اما خداوند به خواست خویش مرا به سوی این خیر هدایت کرد. این زیارت، نقطه عطفی در زندگیام شد و مرا به سوی شناخت عمیقتر اولیای الهی سوق داد.
دلبستگی به حضرت عبدالعظیم
پس از آن، توفیق زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی نصیبم شد. این زیارت نیز، همچون دیدار با امام صادق علیهالسلام، در دلم اثری ژرف گذاشت. گویی قلبم با این امامزاده شریف پیوندی ناگسستنی یافت. در حرم ایشان، احساس آرامشی عمیق مرا در بر گرفت، گویی در پناه اولیای خدا، از هیاهوی دنیا رها شده بودم. این دلبستگی، نه از روی برنامهریزی یا آگاهی پیشین، بلکه به خواست الهی در وجودم ریشه دواند.
سفر به حرم امام رضا علیهالسلام و آگاهی از دیگر اولیا
پس از این دو زیارت، توفیق یافتم که به حرم مطهر امام رضا علیهالسلام مشرف شوم. این زیارت، گویی گامی دیگر در مسیر سلوک معنویام بود. سپس، به تدریج، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام در قلبم جای گرفتند. این آگاهی تدریجی، نه از روی عقل و برنامهریزی من، بلکه به عنایت الهی رخ داد. گویی خداوند، گام به گام، مرا به سوی شناخت اولیای خویش هدایت میکرد.
این زیارتها، تنها یک عمل ظاهری نبودند، بلکه تجربهای عمیق و معنوی بودند که مرا به سوی خیرات الهی سوق دادند. در آن لحظات، بدون اندیشه سود و منفعت، تنها به اطاعت از دستور زیارت عمل کردم. این اطاعت خالصانه، مرا به سوی معرفتی عمیقتر هدایت کرد و قلبم را به نور اولیای الهی روشن ساخت.
نکات کلیدی بخش اول
- نخستین زیارت امام صادق علیهالسلام، آغاز دلبستگی عمیق معنوی و نقطه عطفی در سلوک الهی.
- زیارت حضرت عبدالعظیم، تقویت پیوند با اولیای خدا و ایجاد آرامش معنوی.
- زیارت امام رضا علیهالسلام و آگاهی تدریجی از امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام، نشانه رشد معنوی.
- مفهوم “فوق زیارت”، تجربهای فراتر از زیارت ظاهری، متکی بر عنایت الهی.
- هدایت الهی در جذب انسان به خیرات، حتی بدون عقل و تیزهوشی.
- اطاعت خالصانه از دستور زیارت، راهی به سوی معرفت و قرب الهی.
بخش دوم: نقدی بر علم دینی و ضرورت تحول
چالشهای علم دینی
در تأملاتم درباره علم دینی، همواره این پرسش در ذهنم بود که چرا برخی از جوانان ما در مسیر کسب دانش، دلسرد و ناامید میشوند؟ این دغدغه، مرا به بررسی وضعیت علم دینی و حوزههای علمیه سوق داد. گویی علم دینی، که باید منشأ تحول و نوآوری باشد، گاه در دام تکرار و مصرف دانش موجود گرفتار شده است. در درسگفتارهایم، بارها به این نکته اشاره کردهام که علم دینی باید پویا و خلاق باشد، نه صرفاً مجموعهای از آموختههای پیشین که بدون نقد و تحقیق، به دیگران منتقل شود.
روزی با شخصی گفتوگو میکردم که معتقد بود درس خواندن سود چندانی ندارد. او میگفت: «من درس زرنگی خواندهام؛ با زیرکی میتوانم دیگران را فریب دهم و نیازی به آموختن علوم رسمی ندارم.» این سخن، مرا به فکر فرو برد. علم دینی، جای زرنگی و فریب نیست؛ جای زحمت، تحقیق و تعهد به حقیقت است. حوزههای علمیه باید مکانی باشند برای تلاش و نوآوری، نه صرفاً تکرار درسهای پیشین.
ضرورت تحقیقات کاربردی
در درسگفتارهایم، بارها تأکید کردهام که علم دینی نیازمند تحقیقات کاربردی و ریشهای است. طلاب باید خلاق باشند و پروژههایی اثرگذار و نوآورانه ارائه دهند. گویی طلبهای که تنها به آموختن درسهای موجود بسنده کند، مانند ورزشکاری است که تمرین را کنار گذاشته و توان خویش را از دست داده است. این تمثیل را به کار بردم: پهلوانی که سالها ورزش نکرده، هرچند عنوان پهلوان پایتخت را یدک بکشد، در میدان عمل ناکارآمد است. علم دینی نیز چنین است؛ بدون تمرین مستمر و تحقیق کاربردی، نمیتواند پاسخگوی نیازهای زمانه باشد.
ائمه معصومین و اولیای خدا اینگونه نبودند. ایشان با مسائل، مسئولانه و بهصورت تحقیقی برخورد میکردند. در تأملاتم، این الگو را سرلوحه قرار دادهام که علم دینی باید با عنایت الهی و توجه به خلق خدا همراه باشد. طلاب باید پرسیده شوند که چه کار مفیدی انجام دادهاند؟ آیا پروژهای تحقیقی را به سرانجام رساندهاند یا تنها به آموختن درسهای موجود اکتفا کردهاند؟
فلسفه و عرفان: لزوم انس با موجودات
در مسیر علمیام، به این نتیجه رسیدم که فلسفه بدون عرفان، راه به خطا میبرد. در درسگفتارهایم، تأکید کردهام که فیلسوف باید با موجودات انس داشته باشد و کتابش، اشیا و واقعیات عالم باشد. فلسفهای که از تجربه معنوی و انس با خلقت بیبهره است، نمیتواند حقیقت را بهدرستی درک کند. این دیدگاه، مرا به سوی تأمل عمیقتر در مفهوم عنایت الهی سوق داد.
قرآن کریم: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾
«و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» (سوره ذاریات، آیه ۵۶)
این آیه، به من آموخت که هدف خلقت، عبودیت است و عبودیت، در انس با خلق و توجه به عنایت الهی معنا مییابد.
نکات کلیدی بخش دوم
- نقد رکود در علم دینی و لزوم پویایی و نوآوری در حوزههای علمیه.
- مخالفت با زرنگی و فریب در علم دینی و تأکید بر زحمت و تحقیق.
- ضرورت تحقیقات کاربردی و خلاقیت در میان طلاب برای پاسخگویی به نیازهای زمانه.
- تشبیه طلاب راکد به ورزشکاران بدون تمرین، نشانه نیاز به فعالیت مستمر علمی.
- الگوبرداری از ائمه معصومین در برخورد تحقیقی و مسئولانه با مسائل.
- لزوم تلفیق فلسفه و عرفان برای فهم حقیقت و انس با موجودات.
بخش سوم: عنایت الهی، راهی به سوی تحول
چالشهای تبیین عنایت
در مسیر تأملاتم، به مفهوم عنایت الهی رسیدم. این مفهوم، چنان عمیق و پیچیده بود که گاه مرا در خود فرو میبرد. گویی تبیین عنایت الهی، نیازمند شبهای دراز و ابزار مناسب است. در درسگفتارهایم، این دغدغه را مطرح کردم که بدون ابزار و امکانات، نمیتوان این معارف را بهصورت عملیاتی و کاربردی درآورد. اما این باور در من ریشه دوانده که عنایت الهی، فهرستی است از خیرات که باید به آن عمل کرد تا نتایجش آشکار شود.
قرآن کریم: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ﴾
«خداوند به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از فحشا و منکر و ستم نهی میکند.» (سوره نحل، آیه ۹۰)
این آیه، مرا به این اندیشه واداشت که عنایت الهی، در عمل به خیرات و پرهیز از منکرات معنا مییابد.
نیاز به تحول و ابزار
در درسگفتارهایم، بارها تأکید کردهام که تحول در علم دینی، بدون ابزار و زیرساختهای مناسب ممکن نیست. گویی باید زلزلهای در برخی ساختارها رخ دهد تا این معارف، ریشهای و کاربردی شوند. این تحول، نیازمند آن است که طلاب و پژوهشگران، ابزار و چکش به دست گیرند و با تعهد به حقیقت، به سوی خیرات گام بردارند. این مسیر، اگرچه دشوار است، اما با عنایت الهی ممکن میشود.
نکات کلیدی بخش سوم
- عنایت الهی، مفهومی عمیق که نیازمند تبیین علمی و عملیاتی است.
- نیاز به ابزار و زیرساختها برای تحول در علم دینی و کاربردیسازی معارف.
- عنایت الهی، فهرستی از خیرات که با عمل به آن، نتایجش آشکار میشود.
- لزوم ایجاد تحولات ریشهای در ساختارهای علم دینی برای انطباق با نیازهای زمانه.
جمعبندی: سفری از زیارت به سوی معرفت
این خاطرات، روایتی است از سفری که از زیارت اولیای الهی آغاز شد و به تأمل در علم دینی و عنایت الهی رسید. در این مسیر، نه عقل و تیزهوشیام، بلکه عنایت الهی مرا هدایت کرد. زیارت امام صادق علیهالسلام، حضرت عبدالعظیم، و امام رضا علیهالسلام، قلبم را به نور معرفت روشن ساخت و مرا به سوی شناخت عمیقتر اولیای خدا سوق داد. در کنار این تجربههای معنوی، دغدغهام برای اصلاح علم دینی و ترویج تحقیقات کاربردی، همواره همراهم بوده است. علم دینی، باید پویا، خلاق و پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. این مسیر، اگرچه دشوار است، اما با عنایت الهی و تعهد به حقیقت، میتواند به تحولاتی بزرگ منجر شود. امیدوارم این روایتها، شما را نیز به تأمل در این معارف و عمل به خیرات دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی