در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 2

متن درس

کتاب نهایات

نهایات: تأملاتی فلسفی و عرفانی در باب وجود، انسان و خدا

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه دوم

مقدمه

کتاب حاضر به بررسی عمیق و نظام‌مند مفاهیم بنیادین فلسفه و عرفان اسلامی می‌پردازد و با تأمل در جایگاه انسان، عالم هستی و مفهوم الهی، تلاش دارد تا منظومه‌ای منسجم از معرفت دینی ارائه دهد.

بخش اول: مثلث وجودی و جایگاه عالم هستی

تبیین مفهوم عالم به‌مثابه ضلع نخست

عالم هستی به‌مثابه ضلعی از مثلث وجودی، مجموعه‌ای از موجودات مادی شامل حیوانات، جنگل‌ها، صحراها، دریاها، خورشید، ماه و افلاک را در بر می‌گیرد. این ضلع، گستردگی و تنوع عالم مادی را نمایندگی می‌کند و به‌عنوان بستری برای وجود سایر اضلاع این مثلث معرفی می‌شود. عالم، در این دیدگاه، چونان تابلویی گسترده است که هر جزء آن، از گیاهان و حیوانات تا ستارگان، در هماهنگی‌ای شگفت‌انگیز، حکایت از نظمی وجودی دارد.

در فلسفه اسلامی، عالم مادی مرتبه‌ای از وجود است که در برابر مراتب غیرمادی قرار می‌گیرد. این مرتبه، با ویژگی‌های مادی خود، بستری برای تجلی مراتب بالاتر وجود فراهم می‌آورد. عالم، در این معنا، نه‌تنها مجموعه‌ای از موجودات مادی است، بلکه آیینه‌ای است که در آن، نشانه‌های حکمت الهی متجلی می‌شود.

درنگ: عالم هستی، به‌عنوان ضلع نخست مثلث وجودی، نمایانگر تنوع و گستردگی مرتبه مادی وجود است که بستری برای تجلی مراتب غیرمادی فراهم می‌آورد.

نتیجه‌گیری

این بخش با معرفی عالم به‌مثابه ضلع نخست مثلث وجودی، بر نقش بنیادین آن در نظام هستی تأکید دارد. عالم مادی، با تنوع و نظم خود، زمینه‌ساز درک مراتب بالاتر وجود است و در فلسفه اسلامی، به‌عنوان جلوه‌ای از حکمت الهی مورد تأمل قرار می‌گیرد.

بخش دوم: انسان، موجودی متمایز در مثلث وجودی

ویژگی‌های انسان به‌عنوان ضلع دوم

انسان، به‌عنوان ضلع دوم مثلث وجودی، موجودی متمایز از سایر اجزای عالم معرفی می‌شود. او نه‌تنها با حیوانات، بلکه با خورشید، جن و ملائکه نیز تفاوت دارد. این تمایز، از حیات، تاریخ و خودآگاهی انسان سرچشمه می‌گیرد. انسان، به دلیل برخورداری از علم حضوری نسبت به خود، از آگاهی بی‌واسطه‌ای برخوردار است که او را از سایر موجودات متمایز می‌سازد.

در فلسفه اسلامی، انسان موجودی ترکیبی از ماده و معنا، جسم و روح، و دارای عقل و اختیار است. این ویژگی‌ها، او را به موجودی یگانه بدل کرده که قادر به تعالی یا سقوط است. علم حضوری، به معنای آگاهی مستقیم از وجود خویش، در مقابل علم حصولی (آگاهی از دیگران) قرار می‌گیرد و انسان را به‌عنوان موجودی خودآگاه معرفی می‌کند.

درنگ: انسان، به دلیل برخورداری از عقل، اختیار و علم حضوری، موجودی متمایز در نظام هستی است که توانایی انتخاب میان خیر و شر را داراست.

ناشناختگی حیوانات در برابر خودآگاهی انسان

انسان، با وجود شناخت عمیق از خود، از درک کامل حیوانات و رفتارهایشان ناتوان است. به‌عنوان مثال، رفتار خروس در اعلام صبح کاذب و صادق برای انسان غیرقابل فهم است. این ناشناختگی، بیگانگی معرفتی انسان با موجودات غیرانسانی را نشان می‌دهد. در فلسفه اسلامی، حیوانات به‌عنوان موجوداتی با مرتبه وجودی پایین‌تر، دارای ادراکات حسی و غریزی هستند که برای عقل انسانی به‌طور کامل قابل درک نیست.

درنگ: محدودیت معرفتی انسان در قبال موجودات غیرانسانی، بر تمایز مرتبه وجودی انسان و حیوانات تأکید دارد.

دوگانه خیر و شر در انسان

انسان‌ها طیفی گسترده از خیر و شر را در خود جای داده‌اند؛ از شخصیت‌های شرور مانند شمر و هیتلر تا انسان‌های والامقام مانند انبیا. این طیف، ظرفیت عظیم انسان برای تعالی یا سقوط را نشان می‌دهد. در فلسفه اسلامی، این دوگانه مبنای مسئولیت اخلاقی انسان است که از اختیار او سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: اختیار انسان، او را قادر به انتخاب میان خیر و شر می‌سازد و مبنای مسئولیت اخلاقی اوست.

نتیجه‌گیری

این بخش، انسان را به‌عنوان موجودی متمایز با ویژگی‌های عقل، اختیار و خودآگاهی معرفی می‌کند. تمایز انسان از سایر موجودات، همراه با توانایی او در انتخاب خیر یا شر، او را در جایگاهی ویژه در نظام هستی قرار می‌دهد.

بخش سوم: خدا، ضلع سوم مثلث وجودی

خدا، موجودی فراتر از فهم و اثبات

خدا به‌عنوان ضلع سوم مثلث وجودی، موجودی است که نه به‌آسانی انکار می‌شود و نه به‌سادگی اثبات. این واژه، به دلیل عظمت و پیچیدگی‌اش، از دسترس فهم کامل انسانی خارج است. در فلسفه اسلامی، خدا به‌عنوان واجب‌الوجود، ذاتاً مستقل از هر چیز دیگر است و فهم او در چارچوب عقل بشری محدود است.

درنگ: خدا، به‌عنوان واجب‌الوجود، فراتر از فهم کامل انسانی است و تنها از طریق استدلال یا انصاف قابل درک است.

ایمان بدون اثبات در فقه

در فقه اسلامی، پذیرش وجود خدا بدون نیاز به اثبات فلسفی کافی دانسته شده است. با این حال، این ایمان برای گفت‌وگو با دیگران یا رسیدن به علم یقینی کافی نیست. ایمان قلبی، اگرچه برای عمل فردی ارزشمند است، از منظر علمی و استدلالی قابل دفاع نیست. این تمایز، بین ایمان قلبی و استدلال عقلی در کلام اسلامی برجسته است.

درنگ: ایمان قلبی برای عمل فردی کافی است، اما در مواجهه با پرسش‌های فلسفی، نیازمند استدلال عقلی است.

محدودیت‌های زبانی در توصیف خدا

واژه «خدا» به‌عنوان مهمل‌ترین واژه معرفی شده، زیرا هیچ تعریف دقیقی نمی‌توان برای آن ارائه داد. این واژه، حتی در مقایسه با مفاهیمی مانند «لولو» یا «غول» که تا حدی قابل تصورند، از فهم عادی انسانی دورتر است. در فلسفه اسلامی، خدا از طریق صفات سلبی (تنزیه) یا ایجابی (تشبیه محدود) توصیف می‌شود، اما ذات او فراتر از ادراک بشری است.

درنگ: محدودیت‌های زبانی، فهم ذات الهی را دشوار می‌سازد و توصیف خدا تنها از طریق صفات سلبی یا ایجابی ممکن است.

نقد تصورات عامه از خدا

تصورات عامه از خدا به‌عنوان موجودی ثابت یا قاب عکسی مورد نقد قرار گرفته است. خدا، فراتر از این توصیفات مادی، موجودی پویا و متعالی است که درک او نیازمند رهایی از تصورات محدود بشری است. این دیدگاه با رویکرد تنزیهی عرفان اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: خدا فراتر از تصورات مادی و ثابت است و درک او نیازمند رهایی از محدودیت‌های ذهنی است.

اشاره به آیات قرآنی

آیه‌ای از قرآن کریم در اثبات یگانگی خدا ذکر شده است:

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

ترجمه: خدا خود گواهی داده است که جز او خدایی نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش نیز که به عدالت پایدارند [گواهی داده‌اند]؛ جز او خدایی نیست، [که] توانمند و حکیم است.

این آیه، شهادت ذاتی خدا بر یگانگی خود و تأیید آن توسط ملائکه و عالمان را نشان می‌دهد که در کلام اسلامی، دلیلی بر توحید است.

درنگ: آیه آل عمران (18) بر یگانگی خدا و شهادت ذاتی او و تأیید ملائکه و عالمان تأکید دارد.

نقد مفهوم ثابت العین

تعریف وجود به‌عنوان «ثابت العین» مورد نقد قرار گرفته، زیرا حتی خدا به‌عنوان موجودی پویا معرفی شده است. آیه قرآنی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: 29) بر پویایی و فعلیت مدام الهی دلالت دارد:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

ترجمه: هر روز او در کاری است.

واژه «یوم» در این آیه، نه به معنای روز معمولی، بلکه لحظه‌ای بی‌نهایت کوچک یا فراتر از زمان انسانی تفسیر شده که نشان‌دهنده فعلیت بی‌وقفه الهی است. این دیدگاه با مفهوم «فعل مدام» در عرفان اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: پویایی الهی در آیه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» با مفهوم ثبات به معنای سکون در تضاد است و بر فعلیت مدام خدا تأکید دارد.

نتیجه‌گیری

این بخش، خدا را به‌عنوان ضلع سوم مثلث وجودی معرفی می‌کند که فراتر از فهم و اثبات کامل بشری است. محدودیت‌های زبانی و تصورات عامه، مانع از درک کامل ذات الهی می‌شوند، اما آیات قرآنی و تأملات عرفانی، راه‌هایی برای تقرب به این حقیقت متعالی ارائه می‌دهند.

بخش چهارم: نقد فلسفه و عرفان در تبیین مفهوم خدا

نقد تقلیدی بودن فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی به دلیل تقلیدی بودن مورد نقد قرار گرفته است. برخی جریان‌های فلسفی، به جای تولید فکر جدید، به تکرار آرای پیشینیان پرداخته‌اند. با این حال، فلاسفه بزرگی مانند ابن‌سینا و ملاصدرا نظام‌های فلسفی نوآورانه‌ای ارائه کرده‌اند که تأثیر جهانی داشته است.

درنگ: فلسفه اسلامی، هرچند در برخی جریان‌ها تقلیدی بوده، اما با نوآوری‌های فلاسفه‌ای مانند ملاصدرا، تأثیرات عمیقی بر معرفت بشری گذاشته است.

تفاوت فلسفه اسلامی و غربی

فلاسفه غربی، برخلاف عالمان دینی اسلامی که از کودکی به فلسفه پرداخته‌اند، اغلب پس از کسب تجربه در مشاغل مختلف به فلسفه روی آورده‌اند. این تجربه زیسته، به آنها اصالت و استقلال فکری بخشیده، اما تشتت و پراکندگی در فلسفه غربی نیز وجود داشته است.

درنگ: فلسفه غربی با آزادی در بیان عقاید و تجربه زیسته فلاسفه، از تقلید آزاد بوده، اما از تشتت و پراکندگی رنج برده است.

نقد تشتت در فلسفه غربی

فلسفه غربی، به دلیل تنوع مکاتب و دیدگاه‌های ناسازگار، از انسجام کافی برخوردار نبوده و به یک زبان مشترک نرسیده است. این تشتت، در مقابل انسجام نسبی فلسفه اسلامی در چارچوب مفاهیم الهیاتی، نقطه ضعفی محسوب می‌شود.

درنگ: تشتت در فلسفه غربی، مانع از رسیدن به یک زبان مشترک شده، در حالی که فلسفه اسلامی در چارچوب‌های الهیاتی منسجم‌تر عمل کرده است.

نقد مفهوم بداهت وجود

ادعای بداهت مفهوم وجود در فلسفه اسلامی، مانند آنچه در کتاب «بدایة الحکمه» آمده، مورد نقد قرار گرفته است. بداهت وجود، به معنای عدم نیاز به تعریف یا استدلال، خود محل مناقشه است و در برابر نقدهای فلسفی مدرن آسیب‌پذیر است.

درنگ: ادعای بداهت وجود در فلسفه اسلامی، به دلیل عدم انسجام استدلالی، در برابر نقدهای مدرن آسیب‌پذیر است.

نقد تعریف خدا در بدایة الحکمه

تعریف خدا در «بدایة الحکمه» به‌عنوان وجود واجب و اصیل، به دلیل تقلیدی بودن و عدم انسجام، مورد نقد قرار گرفته است. عرفان اسلامی، به‌جای تعاریف فلسفی، بر شهود و تجربه مستقیم الهی تأکید دارد.

درنگ: تعاریف فلسفی خدا در «بدایة الحکمه» به دلیل تقلیدی بودن، از تبیین ذات الهی ناتوان است و عرفان بر شهود مستقیم تأکید دارد.

نقد وحدت وجود و کثرت

دیدگاه‌های ملاصدرا و محی‌الدین در باب وحدت وجود و کثرت، به دلیل ارائه تقلیدی و بدون استدلال کافی، مورد نقد قرار گرفته‌اند. با این حال، وحدت وجود در فلسفه ملاصدرا، یکی از نوآوری‌های مهم فلسفه اسلامی است.

درنگ: وحدت وجود، هرچند نوآوری مهمی در فلسفه اسلامی است، اما در برخی تفاسیر به دلیل تقلیدی بودن، دچار ابهام شده است.

نتیجه‌گیری

این بخش با نقد تقلیدی بودن برخی جریان‌های فلسفه اسلامی و تشتت در فلسفه غربی، به محدودیت‌های هر دو سنت در تبیین مفهوم خدا می‌پردازد. با این حال، نوآوری‌های فلاسفه اسلامی مانند ملاصدرا، جایگاه ویژه‌ای در معرفت بشری دارد.

بخش پنجم: تجربه عرفانی و تقرب به خدا

تجربه عرفانی در دزین

تجربه‌ای عرفانی در محیطی غیرمعمول (دزین) توصیف شده که در آن، راوی با تأمل در عالم و خدا به حالتی از خلسه و اتصال معنوی رسیده و خود را در روز قیامت تصور کرده است. این تجربه، نمونه‌ای از حالات عرفانی است که در عرفان اسلامی به‌عنوان «شهود» شناخته می‌شود.

درنگ: تجربه عرفانی در دزین، نمونه‌ای از شهود عرفانی است که فرد را از خود و محیط مادی فراتر می‌برد.

نقد طمع در برابر خدا

طمع به خدا، مانعی برای ارتباط حقیقی با اوست. حتی اعمال نیک، مانند پوشیدن لباس کهنه برای اجتناب از اسراف، اگر با نیت طلبکاری انجام شود، ارزش معنوی خود را از دست می‌دهد. این دیدگاه با مفهوم اخلاص در عرفان اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: اخلاص در اعمال، شرط تقرب به خداست و طمع، مانعی برای ارتباط حقیقی با اوست.

روایت گریه امام سجاد (ع)

روایتی از امام سجاد (ع) ذکر شده که در سجده آن‌قدر گریه می‌کرد که خاک از اشک‌هایش مرطوب می‌شد:

روایت: امام سجاد (ع) در سجده چنان گریه می‌کرد که خاک از اشک‌هایش مرطوب می‌شد.

این روایت، نمونه‌ای از شدت انقطاع عرفانی و ارتباط عمیق با خدا در سیره اهل بیت (ع) است.

درنگ: گریه امام سجاد (ع) در سجده، نشانه‌ای از شدت انقطاع عرفانی و تقرب به خداست.

نتیجه‌گیری

این بخش با تأکید بر تجربه عرفانی، اخلاص و سیره اهل بیت (ع)، راه‌های تقرب به خدا را از منظر عرفانی بررسی می‌کند. شهود و رهایی از طمع، مسیرهایی برای ارتباط عمیق با حقیقت الهی هستند.

جمع‌بندی نهایی

کتاب «نهایات» با بررسی مثلث وجودی (عالم، انسان و خدا)، به کاوش در مفاهیم بنیادین فلسفه و عرفان اسلامی پرداخته و با رویکردی انتقادی، محدودیت‌های فلسفه اسلامی و غربی را در تبیین مفهوم خدا مورد توجه قرار داده است. عالم، به‌عنوان بستر مادی، انسان با عقل و اختیار، و خدا به‌عنوان حقیقت متعالی، اضلاع این مثلث را تشکیل می‌دهند. نقد تقلیدی بودن برخی جریان‌های فلسفی، تشتت در فلسفه غربی، و تأکید بر تجربه عرفانی و اخلاص، از نکات برجسته این اثر است. آیات قرآنی و روایات، عمق معنوی بحث را تقویت کرده و بستری برای تأملات عمیق فراهم آورده‌اند. این کتاب، با زبانی فاخر و ساختاری نظام‌مند، مخاطبان فرهیخته را به سفری معرفتی در ژرفای هستی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی