در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 4

متن درس

نهایات در الهیات اسلامی

نهایات در الهیات اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهارم)

دیباچه

بحث نهایات در الهیات اسلامی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسائل فلسفی و کلامی است که به کاوش در مفهوم وجود، ذات الهی، و پیوند آن با عالم هستی می‌پردازد. این موضوع، که در آثار بزرگانی چون ابن‌سینا، ملاصدرا و دیگر حکمای اسلامی جایگاهی ویژه یافته، نیازمند تأملی دقیق و روشمند در مفاهیم بنیادین وجود، تصور و تصدیق است.

بخش نخست: مفهوم خدا و چالش‌های معرفت‌شناختی

واژه خدا به مثابه مفهومی مهمل

در این درس‌گفتار، واژه “خدا” به عنوان مفهومی مهمل معرفی می‌شود، بدین معنا که فاقد معنایی مشخص و قابل‌تصور در ذهن است. این دیدگاه بر آن است که واژه “خدا” در زبان فارسی، برخلاف مفاهیمی چون رحمن، رحیم یا جبار که معانی روشنی دارند، به دلیل عظمت بی‌کران یا ماهیت مبهم خود، از دسترس ادراک بشری خارج است. این ادعا چونان آینه‌ای است که محدودیت‌های ذهن انسانی را در برابر بی‌نهایت ذات الهی بازمی‌تاباند.

درنگ: واژه “خدا” به دلیل عظمت ذات الهی یا ابهام ذاتی‌اش، به مثابه مفهومی مهمل در نظر گرفته می‌شود که ادراک آن از توان ذهن بشری فراتر است.

تحلیل: این دیدگاه به چالش‌های معرفت‌شناختی در شناخت ذات الهی اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، ذات واجب‌الوجود به دلیل بساطت و غنای وجودی‌اش، از تعریف و تصور کامل عاجز است. ابن‌سینا در نجات و ملاصدرا در اسفار اربعه بر این نکته تأکید دارند که وجود واجب‌الوجود بداهتاً غیرقابل تعریف است. مهمل بودن “خدا” نه به معنای فقدان حقیقت، بلکه به معنای فراتر بودن ذات الهی از حدود ادراک بشری است، چونان ستاره‌ای که در آسمان بی‌کران می‌درخشد، اما دستان انسان به آن نمی‌رسد.

تمایز مفهوم “الله” و “خدا” در زبان‌های عربی و فارسی

تمایزی ظریف میان واژه “الله” در زبان عربی و “خدا” در زبان فارسی مطرح شده است. “الله”، که از ریشه “وله” یا “اله” مشتق شده، به صفاتی چون رحمن، رحیم و ودود اشاره دارد که معانی روشن و قابل‌فهمی ارائه می‌دهند. در مقابل، “خدا” به عنوان واژه‌ای عام‌تر، فاقد معنای مشخص معرفی می‌شود و چونان سایه‌ای در مه، در ذهن مبهم می‌نماید.

درنگ: “الله” در زبان عربی به دلیل ارتباط با صفات الهی، مفهومی غنی و دقیق ارائه می‌دهد، در حالی که “خدا” در زبان فارسی به دلیل عمومیت، به ابهامی معرفت‌شناختی گرفتار است.

تحلیل: این تمایز به نقش زبان و فرهنگ در شکل‌گیری مفاهیم الهیاتی اشاره دارد. زبان عربی با پیوند واژه “الله” به صفات الهی، ادراکی عمیق‌تر و دقیق‌تر فراهم می‌آورد، در حالی که “خدا” در زبان فارسی، به دلیل فقدان چنین پیوندی، گاه به سطحی از ابهام فرو می‌غلتد. این تفاوت چونان دو مسیر است که یکی به چشمه‌ای زلال می‌رسد و دیگری در مهی غلیظ گم می‌شود.

نقد بداهت وجود الهی در فلسفه

در این درس‌گفتار، ادعای بداهت وجود الهی، که در متونی چون منظومه و بدایة الحکمة مطرح شده، مورد نقد قرار گرفته و بیان شده که این ادعا فاقد استدلال کافی است و عمدتاً از آثار پیشین، مانند نجات ابن‌سینا، اقتباس شده است. این نقد چونان زنگ هشداری است که فیلسوفان را به بازنگری در استدلال‌هایشان فرا می‌خواند.

تحلیل: این نقد به یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی بداهت یا استدلالی بودن وجود واجب‌الوجود، اشاره دارد. ابن‌سینا و ملاصدرا وجود واجب را بداهتاً قابل‌تصور می‌دانند، اما این درس‌گفتار بر این باور است که بداهت بدون استدلال، به تقلید از متون پیشین منجر می‌شود. این دیدگاه، چونان دعوتی است برای بازاندیشی در روش‌های استدلالی فلسفه اسلامی.

ناتوانی ذهن در تعریف ذات الهی

بیان شده که ذات الهی قابل تعریف نیست، زیرا یا آن‌قدر عظیم است که در ذهن نمی‌گنجد یا اساساً وجودی خیالی است. این ادعا به مثابه کلیدی است که قفل چالش‌های معرفت‌شناختی در شناخت خدا را می‌گشاید.

درنگ: ذات الهی، به دلیل عظمت بی‌کران یا ماهیت فراتر از ادراک، از تعریف و تصور ذهن بشری گریزان است.

تحلیل: این دیدگاه با نظریه غنای وجودی واجب‌الوجود در فلسفه اسلامی هم‌سو است. ملاصدرا در اسفار تأکید دارد که ذات واجب‌الوجود تنها از طریق شئون و آثارش شناخته می‌شود، نه از حیث ذات. این ناتوانی، چونان تلاش برای به دام آوردن نسیمی است که در دشت‌های بی‌کران می‌وزد.

بخش دوم: نقد تقلید و اصالت در استدلال‌های الهیاتی

نقد تقلید در استدلال‌های فلسفی

در این درس‌گفتار، تأکید شده که بسیاری از استدلال‌های الهیاتی، از جمله در آثار ملاصدرا، از منابع پیشین مانند مواقف، دوانی یا ابن‌سینا اقتباس شده و فاقد نوآوری است. این نقد، چونان آینه‌ای است که ضعف‌های روش‌شناختی فلسفه اسلامی را بازمی‌تاباند.

تحلیل: این نقد به مسئله اصالت در فلسفه اسلامی اشاره دارد. ملاصدرا در اسفار تلاش کرده آرای پیشینیان را تلفیق کند، اما این درس‌گفتار بر ضرورت نوآوری و اجتناب از تقلید تأکید دارد. این دیدگاه، دعوتی است برای بازاندیشی در روش‌شناسی فلسفی، تا فلسفه چون چشمه‌ای جوشان، همواره تازه و زاینده باقی بماند.

تمایز مفهوم وجود از خدا

بیان شده که مفهوم وجود، به عنوان حقیقتی عام و قابل‌فهم، در همه موجودات حاضر است، اما “خدا” به دلیل ماهیت مبهم خود، از این مفهوم متمایز است. وجود چونان نوری است که همه جا را روشن می‌کند، اما “خدا” چونان سرچشمه‌ای است که از دسترس ادراک دور می‌ماند.

درنگ: مفهوم وجود، به عنوان حقیقتی عام، قابل‌فهم است، اما “خدا” به دلیل بساطت و غنای وجودی، از تصور بشری فراتر است.

تحلیل: این تمایز به بحث تشکیک وجود در فلسفه ملاصدرا اشاره دارد. وجود، حقیقتی مشترک در همه موجودات است، اما ذات الهی، به دلیل بساطت و غنای وجودی، فراتر از ادراک بشری است. این نکته، چالش‌های معرفت‌شناختی در الهیات را برجسته می‌سازد.

لزوم تصور پیش از تصدیق

تأکید شده که برای تصدیق وجود یا عدم خدا، ابتدا باید تصوری از او داشت. بدون تصور، تصدیق ممکن نیست، چونان که بدون شناخت مقصد، سفری ممکن نیست.

تحلیل: این اصل معرفت‌شناختی با دیدگاه ابن‌سینا در اشارات هم‌خوانی دارد که تصدیق را وابسته به تصور می‌داند. این نکته، بر اهمیت پایه‌گذاری معرفت الهی بر تصور دقیق تأکید دارد و به نقد تصدیق‌های غیرمستدل اشاره می‌کند.

نقد مفهوم “هو” در آیات قرآن کریم

در بحث از آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ﴾ (سوره حدید، آیه ۴)، به معنای “اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید”، ضمیر “هو” به عنوان ضمیر غایب معرفی شده که به موجودی فراتر از دسترس اشاره دارد. این امر به ابهام در تصور ذات الهی منجر می‌شود.

تحلیل: این تفسیر بر تنزیه ذات الهی تأکید دارد. ضمیر “هو” در قرآن کریم، ذات الهی را به گونه‌ای معرفی می‌کند که فراتر از ادراک بشری است، چونان قله‌ای که در پس ابرهای آسمان پنهان است.

بخش سوم: خلقت، طبیعت و فاعل خارجی

نقد مفهوم خلقت و فاعل خارجی

پرسشی بنیادین مطرح شده که آیا خلقت نیازمند فاعلی خارجی است یا طبیعت خود به خود عمل می‌کند. این پرسش، چونان کلیدی است که درهای مناقشه میان کلام و فلسفه را می‌گشاید.

تحلیل: این نکته به اختلاف میان دیدگاه‌های کلامی و فلسفی اشاره دارد. در کلام اشعری، خلقت به فاعلی خارجی وابسته است، اما در فلسفه طبیعی‌گرا، هستی خود به خود عمل می‌کند. این درس‌گفتار بر خودبسندگی طبیعت تأکید دارد، اما به چالش اثبات این ادعا نیز اشاره می‌کند.

طبیعت به عنوان نظامی خودبسنده

ادعا شده که طبیعت و هستی دارای نظمی هماهنگ است و نیازی به فاعل خارجی ندارد. هدف و غایت نیز در خود طبیعت نهفته است، چونان درختی که میوه‌اش را از ریشه‌های خود می‌گیرد.

درنگ: طبیعت، به مثابه نظامی خودبسنده، دارای نظم و هدفی درونی است که نیازی به فاعل خارجی ندارد.

تحلیل: این دیدگاه به فلسفه طبیعی‌گرایانه نزدیک است که هستی را خودبسنده می‌داند. در مقابل، فلسفه اسلامی، مانند دیدگاه ملاصدرا، غایت را در ارتباط با واجب‌الوجود می‌بیند. این درس‌گفتار، بر چالش اثبات خودبسندگی طبیعت تأکید دارد.

نقد اثبات وجود الهی با عقل

بیان شده که عقل به تنهایی قادر به اثبات وجود خدا نیست، زیرا خود عقل بخشی از هستی سیال است، چونان رودی که نمی‌تواند سرچشمه خود را ببیند.

تحلیل: این نقد به محدودیت‌های عقل در برابر ذات الهی اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، عقل ابزار شناخت است، اما در برابر ذات واجب‌الوجود ناتوان است. این درس‌گفتار بر ضرورت استدلال‌های قوی‌تر تأکید دارد.

نقد مفهوم جلوه‌های الهی

مفهوم جلوه‌های الهی به عنوان ظهورات حق مورد نقد قرار گرفته و پرسیده شده که آیا خدا خود هستی است یا چیزی فراتر از آن. این پرسش، چونان دری است که به سوی عرفان و فلسفه گشوده می‌شود.

تحلیل: این بحث به نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی اشاره دارد. در دیدگاه صدرایی، عالم جلوه‌ای از حق است، اما این درس‌گفتار بر ابهام در تعریف ذات الهی و تمایز آن از جلوه‌ها تأکید دارد.

تمایز صانع و وجود

تأکید شده که اثبات صانع (آفریننده) با اثبات وجود الهی متفاوت است. صانع به معنای صنعت‌گر است، اما خدا فراتر از این مفهوم است، چونان خورشیدی که نورش فراتر از ابزارهای آفرینش است.

درنگ: صانع، به معنای آفریننده عالم، از وجود واجب‌الوجود متمایز است و خدا فراتر از مفهوم صانع قرار دارد.

تحلیل: این تمایز به تفاوت میان کلام و فلسفه اشاره دارد. در کلام، صانع به عنوان آفریننده عالم مطرح است، اما در فلسفه، وجود واجب‌الوجود فراتر از این مفهوم است.

نقد مفهوم جرم و انرژی

بیان شده که همه چیز در عالم جرم یا انرژی است و چیزی فراتر از آن قابل‌اثبات نیست. این دیدگاه، چونان نگاهی است که عالم را در چارچوب ماده محصور می‌بیند.

تحلیل: این دیدگاه به رویکرد مادی‌گرایانه در فلسفه طبیعی نزدیک است. در مقابل، فلسفه اسلامی وجود غیرمادی مانند روح یا ذات الهی را مطرح می‌کند. این درس‌گفتار بر چالش اثبات وجود غیرمادی تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد نقش ادیان در معرفت الهی

نقد تقلید در مفاهیم الهی ادیان

ادعا شده که مفاهیم الهی در ادیان، از جمله مفهوم خدا، نتیجه تقلید و عادت است و فاقد اثبات عقلانی است. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های عادت را می‌درد.

تحلیل: این نقد به چالش‌های معرفت‌شناختی در الهیات ادیان اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، اثبات وجود الهی بر استدلال عقلانی استوار است، اما این درس‌گفتار بر ضرورت اجتناب از تقلید تأکید دارد.

نقد نقش علم دینی در خشونت

بیان شده که علم دینی، به دلیل اختلافات در تعریف خدا، گاه به خشونت و بدبختی بشر منجر شده است. این انتقاد، چونان هشداری است که عالمان دینی را به بازنگری دعوت می‌کند.

تحلیل: این نکته به چالش‌های تاریخی و اجتماعی علم دینی اشاره دارد. اختلافات در تفسیر مفاهیم الهیاتی می‌تواند به تعارض منجر شود. این درس‌گفتار بر ضرورت بازنگری در تفاسیر دینی تأکید دارد.

تفاوت صفات الهی در ادیان

تفاوت میان صفات الهی در ادیان بررسی شده است، مانند ﴿الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ﴾ (سوره فاتحه، آیه ۳)، به معنای “بخشنده و مهربان”، و قاسم‌الجبارین که به قدرت و عدالت الهی اشاره دارد.

تحلیل: این تفاوت به تنوع در تفاسیر الهیاتی اشاره دارد. صفات الهی در قرآن کریم، به تنوع در ادراک ذات الهی اشاره دارند، چونان رنگ‌های گوناگونی که از یک نور واحد ساطع می‌شوند.

نقد تمرکز بر پیامبر و امام به جای خدا

ادعا شده که در برخی جریان‌های دینی، تمرکز از خدا به پیامبر و امام منتقل شده و این امر به انحراف منجر شده است. این نقد، چونان هشداری است که محوریت ذات الهی را یادآور می‌شود.

تحلیل: این نقد به خطر جایگزینی مفاهیم الهی با شخصیت‌های دینی اشاره دارد. در الهیات اسلامی، ذات الهی محور است و پیامبران واسطه‌اند. این درس‌گفتار بر ضرورت بازگشت به اصل الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی

بحث نهایات در الهیات اسلامی، چونان سفری است به سوی قله‌های معرفت که چالش‌های عمیق معرفت‌شناختی در شناخت ذات الهی را آشکار می‌سازد. این درس‌گفتار، با تأکید بر مهمل بودن واژه “خدا”، نقد تقلید در استدلال‌های الهیاتی، و لزوم تصور پیش از تصدیق، به بازنگری در روش‌شناسی شناخت الهی دعوت می‌کند. تمایز میان مفاهیم وجود، صانع و خدا، و نقد خودبسندگی طبیعت در برابر ضرورت فاعل خارجی، از نکات محوری این بحث است. آیات قرآن کریم، مانند ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ﴾، و روایاتی چون “بدانید که معبودی جز او نیست”، بر تنزیه ذات الهی و ضرورت استدلال عقلانی تأکید دارند. این نوشتار، با حفظ محتوای اصلی و ارائه تحلیل‌های تفصیلی، تلاش کرده تا این موضوع را چونان گوهری درخشان، به گونه‌ای منسجم و علمی برای مخاطبان تبیین کند.

با نظارت صادق خادمی