در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 10

متن درس

نهایات الهی: تأملاتی در اثبات وجود باری‌تعالی

نهایات الهی: تأملاتی در اثبات وجود باری‌تعالی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه دهم)

دیباچه

بحث اثبات وجود خداوند، چونان گوهری درخشان در سپهر معارف الهی، از دیرباز ذهن و ضمیر اندیشمندان و جویندگان حقیقت را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در عمق وجود انسان ریشه دارد، نه‌تنها پرسشی فلسفی، بلکه سفری معنوی است که از قلب عوام تا اوج معرفت اولیاء امتداد می‌یابد. در این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و تأملات عرفانی، تلاش می‌شود تا این حقیقت والا با نگاهی نظام‌مند و عمیق بررسی گردد. ساختار این متن، به‌گونه‌ای تنظیم شده که با ارائه نکات کلیدی و تبیین‌های تفصیلی، راهی روشن برای فهم جایگاه اثبات وجود باری‌تعالی در میان اقشار گوناگون فراهم آورد، از مردمان عادی که در ساحت ایمان قلبی گام برمی‌دارند تا اولیاء که در وادی شهود الهی سیر می‌کنند.

بخش نخست: اثبات وجود خداوند در ساحت‌های گوناگون انسانی

رابطه فردی و شهودی با الوهیت در میان عوام

در میان مردمان عادی، اثبات وجود خداوند غالباً نه از مسیر استدلال‌های عقلی، بلکه از دریچه تجربه‌های شخصی و شهودی رخ می‌نماید. این رابطه، چونان نسیمی که بی‌واسطه بر جان می‌وزد، مستقیماً میان انسان و خالقش شکل می‌گیرد. خداوند، در لحظات خاص و به‌گونه‌ای که عقل بشری را درمی‌نوردد، خود را به فرد نمایان می‌سازد. این تجلی، گاه در قالب الهامات، رویاهای صادقه، یا تجارب معنوی جلوه‌گر می‌شود. چنین تجربه‌ای، هرچند عمیق و تأثیرگذار، اغلب به‌دلیل ماهیت فردی‌اش، از انتقال به دیگران بازمی‌ماند. انسان عادی، در این ساحت، خدا را در قلب خویش می‌یابد، اما ابزار لازم برای تبیین این حقیقت به دیگران را ندارد. این ویژگی، نشان از لطافت و پیچیدگی رابطه انسان با پروردگار دارد که فراتر از قواعد استدلالی است.

درنگ: اثبات وجود خداوند در میان عوام، نه از رهگذر برهان‌های عقلی، بلکه از طریق تجلیات الهی در زندگی فردی، چونان شعاعی از نور، در قلب انسان می‌تابد.

محدودیت‌های علوم فلسفی در اثبات وجود خداوند

علوم فلسفی، با همه غنای عقلی و ابزارهای استدلالی خود، در اثبات وجود خداوند به نتیجه‌ای قطعی و ملموس نرسیده‌اند. برهان صدیقین، که در بیش از صد صورت و طرح توسط فلاسفه بررسی شده، نمونه‌ای برجسته از این تلاش‌هاست. این برهان، که می‌کوشد وجود خدا را از طریق ذات او اثبات کند، در چارچوب فلسفه به دلیل انتزاعی بودن، غالباً به تجربه‌ای مستقیم و ملموس منجر نمی‌شود. فلسفه، هرچند راهی برای تعمق در مفاهیم متعالی فراهم می‌آورد، اما نمی‌تواند جایگزین شهود قلبی و تجلی الهی گردد. این محدودیت، نه از ضعف فلسفه، بلکه از عظمت ذات الهی سرچشمه می‌گیرد که فراتر از دایره عقل بشری است.

اولیاء الهی: حاملان تجلی الهی

اولیاء خداوند، از انبیاء گرفته تا اولیاء منصوص یا منصوب، و از اولیاء باطنی تا ظاهری، گروهی هستند که وجود خداوند در وجودشان به‌صورت شهودی و واقعی اثبات می‌گردد. این گروه، چونان آیین‌هایی در شب تار، نور حقیقت الهی را در خود متجلی می‌بینند. اولیاء باطنی، که هویتشان در پرده خفا باقی می‌ماند، در میان مردم عادی زیست می‌کنند، بی‌آنکه شناخته شوند. در مقابل، اولیاء ظاهری، مانند انبیاء و عارفان بزرگ، به‌واسطه کرامات و نشانه‌های الهی، نقش هدایت‌گری آشکار دارند. این تفاوت در ظهور و خفا، جلوه‌ای از تنوع در تجلیات الهی است که هر یک به‌نحوی خاص، حقیقت وجود باری‌تعالی را متبلور می‌سازد.

درنگ: اولیاء الهی، چونان چشمه‌های زلال در کویر، حاملان تجلی الهی‌اند که نه‌تنها خدا را می‌یابند، بلکه این حقیقت را به دیگران نیز منتقل می‌کنند.

نقش خداوند در اثبات وجود خویش

در میان اولیاء، اثبات وجود خداوند نه از طریق استدلال‌های حکیمانه یا فلسفی، بلکه به‌واسطه تجلی مستقیم خداوند رخ می‌دهد. این تجلی، چونان آفتابی که از پس ابرها برمی‌دمد، بی‌واسطه و از سوی خود پروردگار است. خداوند، در این مرتبه، خود را به اولیاء نمایان می‌سازد و این تجربه، که ریشه در شهود قلبی دارد، فراتر از هر استدلال بشری است. این ویژگی، اولیاء را از دیگر گروه‌ها متمایز می‌سازد، چراکه آنها نه‌تنها دریافت‌کننده این حقیقت‌اند، بلکه قادرند آن را به دیگران نیز منتقل کنند.

طیف گسترده دریافت‌کنندگان اثبات الهی

اثبات وجود خداوند، از اوج کمال اولیاء تا برخی از مردمان عادی امتداد می‌یابد. برخی، خدا را در قلب خویش می‌یابند، اما نمی‌توانند این حقیقت را به دیگران اثبات کنند. در مقابل، گروهی دیگر، که از عمق ارتباط با خداوند برخوردارند، توانایی انتقال این تجربه را دارند. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در یک نقش زیبا، نشان‌دهنده گستردگی لطف الهی است که به شیوه‌های مختلف در جان انسان‌ها تجلی می‌یابد.

نقش پیامبران و عالمان دینی در هدایت

در میان عوام، اثبات وجود خداوند غالباً از طریق سخنان پیامبران و عالمان دینی صورت می‌گیرد. این گروه، چونان ستارگان هدایت‌گر در آسمان معرفت، راه را به سوی ایمان هموار می‌کنند. مردمان عادی، که به تجلیات مستقیم الهی دسترسی ندارند، از طریق تعالیم و سخنان این هدایت‌گران به شناخت خداوند نائل می‌شوند. این نقش واسطه‌گری، نشان از اهمیت عالمان دینی در مسیر معرفت الهی دارد.

فیلسوفان و عارفان: تمرکز بر نظریه‌پردازی

فیلسوفان و عارفان، به‌جای تمرکز بر اثبات عملی وجود خداوند، غالباً درگیر مباحث نظری و مشق‌های ذهنی‌اند. این گروه، چونان کاوشگرانی که در اعماق دریای اندیشه غوطه‌ورند، به بحث و جدل با یکدیگر مشغول‌اند و کمتر به تجربه مستقیم الهی می‌پردازند. این ویژگی، نشان‌دهنده فاصله علوم نظری از تجلیات عملی الوهیت است.

اهل کرامت: حاملان حقیقت الهی

اهل کرامت، شامل پیامبران، اولیاء، محبین، و محبوبین، گروهی هستند که اثبات وجود خداوند را به‌صورت بالحق دریافت می‌کنند. خداوند، در قلب این گروه، چونان نوری که در ظلمات می‌درخشد، خود را متجلی می‌سازد. این گروه، نه‌تنها وجود خدا را درک می‌کنند، بلکه توانایی انتقال این حقیقت به دیگران را نیز دارند. این ویژگی، آنها را به چشمه‌های زلال معرفت الهی بدل می‌سازد.

درنگ: اهل کرامت، چونان مشعل‌داران راه حقیقت، وجود خداوند را به‌صورت شهودی دریافت کرده و این نور را به دیگران نیز می‌تابانند.

ضرورت اثبات الهی برای توحید

بدون اثبات الهی، هیچ‌کس به توحید واقعی دست نمی‌یابد. توحید، چونان قله‌ای رفیع در ساحت ایمان، نیازمند تجربه مستقیم الهی است. خداوند، این حقیقت را به پیامبران و اولیاء نمایان می‌سازد و گاه به‌واسطه جلوات و نزولات، به مردمان عادی نیز خود را نشان می‌دهد. این تجلی، راه رسیدن به توحید را هموار می‌سازد.

تأمل در آثار الهی به‌جای ذات او

در روایتی آمده است: «به ذات خداوند نیندیشید، بلکه در نعمت‌های او تأمل کنید.» این سخن، چونان راهنمایی حکیمانه، انسان را از تأمل در ذات الهی، که فراتر از ظرفیت عقل بشری است، به سوی تأمل در آثار و نعمت‌های او، مانند نظم هستی، چشم، گوش، و روزی، هدایت می‌کند. این تأمل، راهی عملی برای شناخت خداوند ارائه می‌دهد.

ایمان ادیان ابراهیمی به وجود خداوند

در میان دانشمندان ادیان ابراهیمی، از یهود و نصارا گرفته تا مسلمین، وجود خداوند به‌عنوان حقیقتی بدیهی پذیرفته شده است. این گروه، چونان مسافرانی که در مسیر ایمان گام برمی‌دارند، نیازی به اثبات عقلی وجود خدا احساس نمی‌کنند. آنها بر این باورند که انکار خداوند ممکن نیست، اما اثبات او نیز فراتر از توان بشری است.

ناتوانی مخلوق در اثبات خالق

مخلوق، به دلیل محدودیت وجودی‌اش، نمی‌تواند خالق را به‌طور کامل اثبات کند. معرف، باید از معرف والاتر باشد، و انسان، به‌عنوان معلول، تنها می‌تواند بگوید: «من خدا را دیدم و یافتم.» این سخن، چونان شهادتی از عمق جان، گواه تجربه شهودی انسان است.

تجلی الهی به انبیاء در وادی مقدس

فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (طه:۱۲)؛ «کفش‌هایت را درآور، زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی.» خداوند، انبیاء چون موسی، ابراهیم، و پیامبر اکرم را به مکان‌هایی مقدس، مانند وادی طوی یا غار حرا، هدایت کرد تا خود را به آنها اثبات نماید. این تجلیات، چونان آینه‌ای که نور حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان‌دهنده ارتباط مستقیم و بی‌واسطه خداوند با پیامبران است.

تأثیر تجلی الهی بر قلب انسان

فَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ (مدثر:۴)؛ «جامه‌ات را پاکیزه دار.» هنگامی که خداوند در قلب انسان وارد می‌شود، گاه این تجلی چنان عظیم است که انسان را از خود بی‌خود می‌کند. این تأثیر، چونان موجی که ساحل وجود را درمی‌نوردد، قلب را به طهارت و تحول می‌کشاند.

دشواری سلوک به سوی خداوند

سلوک به سوی خداوند، چونان سفری در مسیری صعب‌العبور، نیازمند آمادگی باطنی است که گاه از کودکی یا حتی پیش از تولد در فرد ایجاد می‌شود. خداوند، در محبوبین خود، از آغاز حیات یا پیش از آن، تجلی می‌یابد. این آمادگی، چونان بذری که در خاک حاصلخیز کاشته می‌شود، زمینه‌ساز سلوک الهی است.

نزدیکی خداوند به انسان

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق:۱۶)؛ «و ما به او از رگ گردنش نزدیک‌تریم.» این نزدیکی، چنان عمیق و بی‌واسطه است که از خود رگ به رگ نزدیک‌تر می‌نماید. خداوند، در این مرتبه، از خود انسان به او نزدیک‌تر است، بی‌آنکه واسطه‌ای چون پدر و مادر در میان باشد.

خلقت انسان: مراحل جسم و روح

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ (مؤمنون:۱۲-۱۴)؛ «و به‌راستی انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم، سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار قرار دادیم، آن‌گاه نطفه را علقه گرداندیم و علقه را مضغه کردیم و مضغه را استخوان‌ها ساختیم و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم، سپس او را آفرینشی دیگر بخشیدیم. پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.» این آیات، مراحل خلقت جسم انسان را توصیف می‌کنند، اما روح، که منشأ الهی دارد، ممکن است از فواصل زمانی بسیار طولانی‌تر حرکت کرده و به جسم ملحق شود.

تفاوت منشأ جسم و روح

جسم انسان، که در مدتی کوتاه شکل می‌گیرد، در برابر روح، که ممکن است از صدها یا میلیون‌ها سال پیش حرکت کرده باشد، چونان ظرفی است که گوهری گران‌بها را در خود جای می‌دهد. روح الهی، به دلیل عبور از اسماء الهی، کامل‌تر و متعالی‌تر است. این تفاوت، نشان‌دهنده عظمت خلقت الهی است که جسم و روح را در هماهنگی شگفت‌انگیزی به هم می‌پیوندد.

تأثیر اسماء الهی بر روح

روح الهی، در مسیر نزول خود، از تمام اسماء الهی اثر می‌پذیرد و صاحب کمالات تامه می‌گردد. این اثرپذیری، چونان رنگی که بر بوم نقاشی نقش می‌بندد، روح را به کمال و قداست مزین می‌سازد.

درنگ: روح الهی، چونان مسافری که از عالم اسماء الهی گذر می‌کند، با اثرپذیری از این اسماء، به کمال و قداست دست می‌یابد.

تنوع منشأ روح‌ها

روح‌ها، برخلاف تصور یکسان بودن منشأ، هر یک از جایگاهی خاص سرچشمه می‌گیرند. این تنوع، چونان گل‌های گوناگون در باغی بی‌کران، جلوه‌ای از عشق الهی است که در خلقت متجلی شده است. همه هستی، خرده‌ریزهای این عشق بی‌پایان است.

سلوک عارفان و مواجهه با خداوند

عارفان، در مسیر سلوک خود، گاه بارها با خداوند مواجه می‌شوند. این مواجهه، چونان کشتی گرفتن با حقیقت مطلق، نمادی از عمق ارتباط عرفانی است. در روایات آمده که موسی با خدا کشتی گرفت، نه به معنای جسمانی، بلکه به نشانه‌ای از ستیز عاشقانه در راه معرفت.

تفاوت ادیان در فهم عرفان

برخی ادیان، به دلیل فقدان عمق عرفانی، از فهم این حقایق بازمانده‌اند. عرفان اسلامی، با غنای بی‌نظیر خود، این مفاهیم را به‌گونه‌ای تبیین کرده که دیگر ادیان، گاه به سخره گرفته یا تحریف کرده‌اند. این تفاوت، چونان فاصله میان چشمه‌ای زلال و برکه‌ای راکد، نشان‌دهنده غنای معرفتی اسلام است.

التزام عملی اولیاء الهی

اولیاء الهی، از انبیاء تا محبین، به التزام عملی به تعالیم الهی پایبندند. این التزام، چونان رشته‌ای که گوهرهای ایمان را به هم پیوند می‌دهد، آنها را از دیگران متمایز می‌سازد.

تمایز اولیاء از افراد عادی

افراد عادی، هرچند در علوم دنیوی چون پزشکی یا مهندسی مهارت داشته باشند، بدون التزام عملی به تعالیم الهی، به مقام اولیاء نمی‌رسند. این تمایز، چونان تفاوت میان سنگ‌های معمولی و گوهرهای نایاب است.

تشبیه اولیاء به گنج‌های پنهان

اولیاء خداوند، چونان رگه‌های طلا در دل کوه‌ها یا آب حیات در اعماق دریاها، نادر و دشوار‌یاب‌اند. یافتن آنها، نیازمند بصیرت و سلوک است، چنان‌که گنجی گران‌بها در عمق زمین پنهان است.

اختلال میان جسم و روح

گاه میان جسم و روح ناسازگاری رخ می‌دهد، و این اختلال، چونان ناهماهنگی میان ظرف و مظروف، ممکن است به بازگشت روح به عالم بالا منجر شود. جسم، در این حالت، چونان پوسته‌ای بی‌روح باقی می‌ماند.

تفاوت گروه‌های علمی و معنوی

گروهی از افراد به دنبال علوم دنیوی و کسب درآمدند، درحالی‌که اولیاء خداوند به التزام عملی به تعالیم الهی پایبندند. این تفاوت، چونان دو مسیر متمایز در زندگی است: یکی به سوی دنیا و دیگری به سوی معنا.

التزام عملی در برابر اقرار زبانی

اقرار زبانی به تعالیم الهی، با التزام عملی متفاوت است. انسان باید در وجود خود کاوش کند تا میزان پایبندی‌اش به ارزش‌های الهی را بسنجد. این خودشناسی، چونان آینه‌ای است که حقیقت درون را بازمی‌تاباند.

صداقت به‌عنوان معیار ایمان

در روایتی آمده است: «مؤمن ممکن است مرتکب گناه شود، اما دروغ نمی‌گوید.» این سخن، چونان مشعلی که تاریکی را می‌زداید، بر اهمیت صداقت به‌عنوان پایه ایمان تأکید دارد.

هدایت الهی و نقش انسان

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص:۵۶)؛ «تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند و او به هدایت‌یافتگان داناتر است.» این آیه، چونان راهنمایی الهی، انسان را از دخالت در امور هدایت بازمی‌دارد و بر اراده خداوند تأکید دارد.

جمع‌بندی

این بخش، با تأمل در ساحت‌های گوناگون انسانی، از عوام تا اولیاء، نشان داد که اثبات وجود خداوند، فراتر از استدلال‌های عقلی، در تجربه شهودی و تجلیات الهی ریشه دارد. اولیاء، به‌عنوان حاملان این حقیقت، نقش کلیدی در هدایت دیگران دارند، درحالی‌که علوم نظری، هرچند ارزشمند، نمی‌توانند جایگزین تجربه مستقیم شوند. آیات قرآن کریم و روایات، با تبیین مراحل خلقت و نقش روح الهی، عمق این موضوع را روشن می‌سازند. التزام عملی به تعالیم الهی، معیاری است که اولیاء را از دیگران متمایز می‌کند و راهی به سوی توحید می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی