در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 12

متن درس

نهایات: تبیین و تحلیل مبانی عرفانی و قرآنی اثبات وجود الهی

نهایات: تبیین و تحلیل مبانی عرفانی و قرآنی اثبات وجود الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه دوازدهم)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در مبانی عرفانی و قرآنی اثبات وجود الهی می‌پردازد و با تکیه بر آیات قرآن کریم و تعالیم عرفانی، رابطه‌ی وجودی میان خدا و انسان را مورد بررسی قرار می‌دهد. محور این اثر، تبیین حقیقت الهی از منظری است که فراتر از استدلال‌های عقلی و فلسفی، بر تجربه‌ی وجودی و شهود معنوی استوار است. این بررسی، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و اصول عرفانی، نقش پیامبران، عارفان و انسان‌های پاک‌نهاد را در فرآیند شناخت الهی روشن می‌سازد.

بخش اول: اثبات وجود الهی از منظر قرآن کریم و عرفان

تجلی الهی در وجود انسان

اثبات وجود خدا از طریق خدا، نه از رهگذر فلسفه، محور اصلی این بخش است. قرآن کریم، به‌عنوان کلام الهی، بهترین مرجع برای شناخت حقیقت وجود الهی معرفی شده است. این شناخت، نه از طریق استدلال‌های منطقی، بلکه از طریق تجلی الهی در وجود انسان‌های برگزیده یا اراده‌ی الهی در عمل محقق می‌شود. این دیدگاه، وجود خدا را فراتر از برهان‌های عقلی و در قلمرو تجربه‌ی معنوی انسان‌هایی می‌داند که به مراتب بالای تقرب الهی دست یافته‌اند.

درنگ: اثبات وجود الهی در قلب انسان‌های پاک، از طریق تجلی الهی و نه استدلال فلسفی، به حقیقت می‌پیوندد، چنان‌که قرآن کریم انسان را به سوی شهود این حقیقت هدایت می‌کند.

این اصل، انسان را به مثابه آیینه‌ای می‌بیند که نور الهی در آن منعکس می‌شود. همان‌گونه که خورشید در آب زلال تجلی می‌یابد، وجود خدا نیز در قلب‌های پاک و آماده، به روشنی آشکار می‌گردد.

نقش پیامبران در هدایت الهی

قرآن کریم، پیامبران را به‌عنوان بشیر و نذیر معرفی می‌کند. در آیه‌ی إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ (بقره، ۱۱۹)، آمده است: «ما تو را به حق فرستاديم تا بشارت‌دهنده و هشداردهنده باشى و از تو درباره دوزخيان پرسشى نخواهد شد.» این آیه، پیامبر را چون موشکی می‌داند که با هدفی الهی به سوی هدایت انسان‌ها پرتاب شده است. وظیفه‌ی او، نه قضاوت درباره‌ی گناهکاران، بلکه ابلاغ حقیقت و هدایت امت است.

در آیه‌ی دیگری، وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (انعام، ۴۸)، آمده است: «ما پیامبران را جز به‌عنوان بشارت‌دهندگان و هشداردهندگان نفرستادیم، پس هر کس ایمان آورد و نیکوکار شد، نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.» این آیه، بر نقش دوگانه‌ی پیامبران در ترغیب به خیر و هشدار از شر تأکید دارد. ایمان و عمل صالح، انسان را به آرامش وجودی رهنمون می‌سازد و او را از خوف و حزن رهایی می‌بخشد.

همچنین، آیه‌ی وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ (آل‌عمران، ۱۴۴)، بیان می‌دارد: «محمد جز پیامبرى نیست که پیش از او نیز پیامبرانى بودند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب بازمی‌گردید؟» این آیه، بر بشر بودن پیامبر و لزوم پایداری امت بر راه او تأکید دارد. مرگ یا شهادت پیامبر نباید ایمان امت را متزلزل کند، بلکه باید پیوستگی رسالت الهی را در قلب‌ها استوار سازد.

رحمت الهی و خلق نیکوی پیامبر

رحمت الهی در خلق و خوی پیامبر تجلی یافته است. آیه‌ی فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (آل‌عمران، ۱۵۹)، می‌فرماید: «به [برکت] رحمت الهى با آنان نرم‌خو شدى و اگر تندخو و سخت‌دل بودى، از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.» این آیه، نرم‌خویی پیامبر را نتیجه‌ی رحمت الهی می‌داند و او را به عفو، استغفار و مشورت با امت دعوت می‌کند.

این اصل، پیامبر را به مثابه‌ی چشمه‌ای از رحمت الهی می‌بیند که با نرم‌خویی و تواضع، انسان‌ها را به سوی حقیقت جذب می‌کند. مشورت با امت، نشانه‌ی احترام به خرد جمعی و تقویت پیوندهای انسانی و الهی است.

درنگ: رحمت الهی در خلق نیکوی پیامبر تجلی یافته و مشورت با امت، نشانه‌ی تواضع و همدلی اوست که الگویی برای رفتار انسانی ارائه می‌دهد.

حکمرانی با حقیقت الهی

آیه‌ی إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا (نساء، ۱۰۵)، می‌فرماید: «ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم به آنچه خدا به تو نمایانده است، داورى کنى و از خیانتکاران دفاع نکنى.» این آیه، پیامبر را به قضاوت عادلانه با حقیقت الهی و پرهیز از دشمنی با خائنان دعوت می‌کند.

دشمنی، چون بذری ناپاک، ابتدا قلب انسان را آلوده می‌سازد و سپس به دیگران آسیب می‌رساند. این اصل، انسان را به بزرگواری و عفو در برابر خطاکاران فرا می‌خواند، چنان‌که عارفان با پالایش قلب از کینه، راه تقرب به خدا را هموار می‌کنند.

پالایش قلب و اهمیت اخلاص

عارف باید هر شب قلب خود را از کینه و کدورت پاک کند تا با دلی طیب و طاهر به خواب رود. قلب آلوده به کینه، مانع از دریافت الهامات الهی است، در حالی که قلب پاک، زمینه‌ساز خواب‌های معنوی و ارتباط با عالم غیب است. خواب‌هایی که از قلب ناپاک سرچشمه می‌گیرند، فاقد تعبیر معنوی‌اند، اما خواب‌های قلب طیب، دریچه‌ای به سوی حقیقت‌اند.

درنگ: پالایش قلب از کینه و کدورت، شرط اساسی دریافت الهامات الهی و تجلی حقیقت در وجود انسان است.

اخلاص، چون گوهری در مسیر معنوی، انسان را از ریا و خودنمایی دور می‌سازد. رفتارهایی مانند خودنمایی در عبادت یا افزودن احکام غیرضروری به دین، مانع از تقرب به خدا می‌شوند. عارفی که در میان فقرا می‌نشیند، باید خود را از غرور و تکبر برهاند و چون یکی از آنان شود.

بخش دوم: رسالت پیامبران و ارتباط بی‌واسطه با خدا

جهان‌شمولی رسالت پیامبر

آیه‌ی قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا (اعراف، ۱۵۸)، می‌فرماید: «بگو اى مردم، من فرستاده‌ی خدا به سوى همه شما هستم.» این آیه، بر شمولیت رسالت پیامبر و وظیفه‌ی او در هدایت همه‌ی انسان‌ها، فارغ از قوم و نژاد، تأکید دارد.

آیه‌ی يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ (مائده، ۶۷)، می‌فرماید: «اى پیامبر، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، ابلاغ کن و اگر نکنى، رسالت او را به انجام نرسانده‌اى.» این آیه، بر امانت‌داری پیامبر در ابلاغ وحی و اعتماد به حمایت الهی تأکید دارد.

پیوستگی رسالت انبیا

آیه‌ی وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ (صف، ۶)، می‌فرماید: «و چون عیسى پسر مریم گفت: اى بنى‌اسرائیل، من فرستاده‌ی خدا به سوى شما هستم، در حالى که تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‌کنم.» این آیه، بر پیوستگی رسالت انبیا و نقش هر پیامبر در تأیید پیامبران پیشین تأکید دارد.

همچنین، آیه‌ی إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ (نساء، ۱۶۳)، می‌فرماید: «ما به تو وحى کردیم، همان‌گونه که به نوح و پیامبران پس از او وحى کردیم.» این آیه، بر وحدت رسالت الهی و استمرار هدایت از طریق انبیا تأکید دارد.

ارتباط بی‌واسطه با خدا

پیامبران، واسطه‌ی خدا و مردم‌اند، اما برخی انسان‌ها با قلب صاف ممکن است بی‌واسطه به خدا متصل شوند. ریاضت‌های سخت، مانند چله‌نشینی در بیابان یا کوه، زمینه‌ساز این ارتباط است. این اصل، انسان را به مثابه‌ی درختی می‌بیند که با ریشه‌های عمیق در خاک معنویت، به سوی آسمان الهی قد می‌کشد.

درنگ: ارتباط بی‌واسطه با خدا، از طریق پالایش قلب و ریاضت‌های معنوی ممکن است، اما تنها در دل‌های صاف و عاری از غفلت و عناد تجلی می‌یابد.

قبولی در این مسیر، چون گوهری کمیاب است. همان‌گونه که در عرصه‌های دیگر، مانند ورزش، افراد برجسته نادرند، در مسیر معنوی نیز تنها کسانی به مراتب والا دست می‌یابند که سختی‌های این راه را تحمل کنند.

بخش سوم: محدودیت‌های علم انسانی و نقد علم دینی

محدودیت علم انسانی در برابر علم الهی

آیه‌ی يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ (اعراف، ۱۸۷)، می‌فرماید: «از تو می‌پرسند، گویى تو از آن آگاهى. بگو: علم آن تنها نزد خداست.» این آیه، بر محدودیت علم انسانی و انحصار برخی علوم به خدا تأکید دارد. پیامبر، تنها آنچه را که خدا به او وحی کرده، ابلاغ می‌کند.

آیه‌ی وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ (اسراء، ۴۶)، می‌فرماید: «و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد کردى.» این آیه، بر ارزش خلوت با خدا و تمرکز بر ذکر الهی در قرآن تأکید دارد. تنهایی، چون چشمه‌ای زلال، فضایی برای تعمیق ارتباط معنوی فراهم می‌کند.

نقد علم دینی و محدودیت‌های فلسفی

علم دینی، به‌ویژه در برخی رویکردهای فلسفی، به دلیل اتکا به استدلال‌های انتزاعی، گاه از حقیقت وجودی خدا دور می‌ماند. مفاهیمی مانند «واجب تعالی» در علم دینی، به دلیل نیاز به ماهیت، ناکارآمد دانسته شده و به گفتمانی غیرعلمی تشبیه شده است. این نقد، بر ضرورت بازگشت به تجربه‌ی وجودی و قرآنی در شناخت خدا تأکید دارد.

عالمان دینی، در طول تاریخ، با چالش‌هایی مواجه بوده‌اند که نشان‌دهنده‌ی سختی مسیر هدایت است. این چالش‌ها، چون امواجی سهمگین، راه را برای بزرگان معنوی دشوار ساخته، اما عزم آنان را در ابلاغ حقیقت استوارتر کرده است.

بخش چهارم: کرامت انسانی و چالش‌های مسیر معنوی

کرامت در مؤمن و کافر

کرامت، چون گوهری در ذات انسان، ممکن است در هر فردی، حتی کافر، به دلیل ارتباط با حقیقت انسانی و منابع غیب تجلی یابد. انسان، به مثابه‌ی خدایی کوچک، قابلیت اتصال به حقیقت الهی را دارد. این دیدگاه، بر ظرفیت ذاتی انسان برای دریافت فیض الهی، فارغ از باورهای دینی، تأکید دارد.

درنگ: کرامت انسانی، فارغ از ایمان یا کفر، در قلب‌های پاک و آماده برای دریافت فیض الهی شکوفا می‌شود.

چالش‌های مسیر معنوی

رفتارهای نادرست، مانند خودنمایی در عبادت یا افزودن احکام غیرضروری به دین، چون خارهایی در مسیر تقرب به خدا، مانع از رشد معنوی می‌شوند. عارفی که در میان فقرا می‌نشیند، باید از غرور و تکبر دوری کند و خود را چون یکی از آنان ببیند. این اصل، انسان را به فروتنی و اخلاص فرا می‌خواند.

نمونه‌هایی از رفتارهای نادرست، مانند افزودن احکام غیرضروری یا خودنمایی در اعمال دینی، نشان‌دهنده‌ی انحراف از مسیر اخلاص است. عارفی که هفتاد سال پایش را دراز نکرد، گمان می‌کرد این عمل او را به خدا نزدیک‌تر می‌کند، حال آن‌که خدا به قلب پاک و نه به ظاهر اعمال می‌نگرد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و اصول عرفانی، به تبیین رابطه‌ی وجودی میان خدا و انسان پرداخت. اثبات وجود الهی، نه از طریق استدلال‌های فلسفی، بلکه از طریق تجلی الهی در قلب‌های پاک و هدایت قرآنی ممکن است. پیامبران، به‌عنوان بشیر و نذیر، انسان‌ها را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند، اما برخی با پالایش قلب و ریاضت، به ارتباط بی‌واسطه با خدا دست می‌یابند. پالایش قلب، اخلاص و پرهیز از ریا، اصول بنیادین در این مسیرند. نقد علم دینی نیز نشان داد که تجربه‌ی وجودی و قرآنی، راه اصیل شناخت خداست. این اثر، انسان را به تأمل در ذات خویش و ارتباط با مبدأ هستی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی