متن درس
نهایات: تأملی در تنوع انسانی از منظر الهیات و زیست اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهاردهم)
دیباچه
بحث نهایات، بهسان دریایی ژرف و پررمزوراز، به کاوش در پیچیدگیهای وجود انسانی در نسبت با هستی، جامعه و الهیات میپردازد. این نوشتار، با تمرکز بر تنوع انسانی در دو ساحت مکان (جهان مادی و اجتماعی) و مکین (جهان اعتقادی و معنوی)، به بررسی چگونگی تعامل انسانها با احکام الهی و موضوعات اجتماعی پرداخته و بر ضرورت پذیرش این تنوع بهمثابه بنیانی برای همزیستی مسالمتآمیز تأکید میورزد. همانگونه که رودهای گوناگون به یک دریا میپیوندند، تنوع انسانی نیز در بستر الهیات و جامعه به وحدتی هماهنگ فرامیخواند.
بخش نخست: تمایز میان مکان و مکین در تحلیل تنوع انسانی
تفاوت بنیادین میان دو ساحت مکان و مکین، بهسان دو بال پرواز انسان در مسیر فهم هستی، محور تحلیل تنوع انسانی قرار گرفته است. ساحت مکان، که جهان مادی و اجتماعی را دربرمیگیرد، بهمثابه ظرفی است که تنوعات فرهنگی، اجتماعی و مادی در آن متبلور میشود. در مقابل، ساحت مکین، جهانی اعتقادی و معنوی است که باورها و گرایشهای روحانی انسان را در خود جای داده است. این دو ساحت، هرچند متمایز، اما بهسان دو روی یک سکه، در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر قرار دارند.
جهان مادی، به دلیل تنوع ذاتی خود، نیازمند نظامی است که از بالا به پایین با احکام الهی و از پایین به بالا با موضوعات اجتماعی مهندسی شود. این نظام، روش و منشی برای زیست انسانی ارائه میدهد که در بستر ظروف عالم شکل میگیرد. همانگونه که معمار ماهر بنایی را با دقت و هماهنگی طراحی میکند، نظام اجتماعی نیز باید با هماهنگی میان احکام الهی و واقعیتهای انسانی شکل گیرد تا زیست انسانی را به سوی تعادل و سعادت رهنمون سازد.
درنگ: تمایز میان مکان و مکین، بنیانی برای فهم تنوع انسانی است که هماهنگی میان احکام الهی و موضوعات اجتماعی را برای زیست متعادل انسانی ضروری میسازد.
بخش دوم: طبقهبندی انسانها در ساحت مکین
در ساحت مکین، انسانها به چهار دسته تقسیم میشوند: منکر خدا، مشکوک به خدا، باورمند به خدا، و خدادار. این دستهبندی، چون رنگینکمانی از باورها، طیف گستردهای از اعتقادات الهیاتی را در جامعه انسانی به نمایش میگذارد. منکر خدا، کسی است که وجود الوهیت را نفی میکند؛ مشکوک به خدا، در تردید میان باور و انکار به سر میبرد؛ باورمند به خدا، وجود او را میپذیرد اما شاید در عمق باور متزلزل باشد؛ و خدادار، کسی است که با ایمانی راسخ و قلبی سرشار از معرفت الهی زیست میکند.
این طبقهبندی، نهتنها تنوع اعتقادی را بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر در جوامع انسانی برجسته میکند، بلکه بر ضرورت انعطاف در نظامهای دینی و اجتماعی برای پذیرش این تفاوتها تأکید دارد. همانگونه که باغی با گلهای گوناگون زیباتر است، جامعهای که این تنوع را در آغوش کشد، به غنای معنوی و اجتماعی دست خواهد یافت.
درنگ: تنوع اعتقادی در ساحت مکین، از منکر خدا تا خدادار، واقعیتی است که پذیرش آن لازمه همزیستی مسالمتآمیز در جامعه است.
بخش سوم: تنوع اعتقادی در یک مکان واحد
حتی در فضایی چون مسجد، که نمادی از وحدت دینی است، ممکن است هر چهار دسته اعتقادی حضور یابند. این تنوع، چونان حضور آواهای گوناگون در یک سمفونی، نشاندهنده پیچیدگیهای همزیستی دینی است. مسجد باید بهسان دری گشوده، پذیرای همه انسانها با باورهای متفاوت باشد، نه مکانی برای تحمیل یک نوع خاص از دینداری.
مثالی از گذشته، حکایت اکبرآقا را به خاطر میآورد که با وجود رفتارهایی چون قمار و مصرف شراب، در شبهای احیاء به مسجد میآمد و با انگشتر طلا نماز میگزارد. حاجی کدخدا، با استناد به برداشتهای سنتی، این رفتار را نادرست و موجب بطلان نماز او دانست. اما بررسیهای فقهی نشان داد که حتی کراهت استفاده از طلا در قرآن کریم یا احکام معتبر وجود ندارد. این نمونه، چون آیینهای، ضرورت بازنگری در برداشتهای فقهی و انعطاف در قضاوت درباره دیگران را بازمیتاباند.
درنگ: مسجد بهعنوان نماد وحدت دینی، باید فضایی برای پذیرش تنوع اعتقادی باشد، نه محلی برای تحمیل یک نوع دینداری.
بخش چهارم: پویایی فقه و بازنگری در احکام
بازنگری در احکام فقهی، چونان جویباری که مسیر خود را با تغییر بستر زمین هموار میکند، ضرورتی انکارناپذیر است. بررسیهای فقهی نشان دادهاند که برخی برداشتهای سنتی، مانند کراهت استفاده از طلا، فاقد پشتوانه قوی در قرآن کریم یا روایات معتبرند. این پویایی، لازمه تطبیق احکام با شرایط زمان و مکان است تا از تحمیل قضاوتهای نادرست بر افراد جلوگیری شود.
مثال اکبرآقا در مراسم سیزدهبهدر نیز این پیچیدگی را نشان میدهد. او، با وجود سابقه زیارت مکه، در این مراسم با رفتارهایی غیرمتعارف حضور داشت. این تناقض ظاهری، چونان رازی در دل رفتار انسانی، بر پیچیدگیهای روانشناختی و اجتماعی افراد در تعامل با دین و فرهنگ گواهی میدهد.
درنگ: پویایی فقه و بازنگری در احکام، لازمه تطبیق دین با واقعیتهای اجتماعی و جلوگیری از قضاوتهای نادرست است.
بخش پنجم: تنوع در گرایشهای اخلاقی و انسانی
برخی انسانها، هرچند خدا را انکار کنند، به انسانیت پایبندند و خود را ملزم به رفتارهای اخلاقی میدانند. این افراد، چونان ستارگانی در آسمان الهیات، در دستهای قرار میگیرند که بر انسانیت بهجای الوهیت تأکید دارند. این تنوع، نشاندهنده وجود نظامهای اخلاقی مستقل از باورهای دینی است که باید در جامعه به رسمیت شناخته شود.
در مقابل، برخی خداانگاران ممکن است در شرایط بحرانی به رفتارهای غیراخلاقی، مانند قتل، روی آورند، در حالی که خداداران، به دلیل عمق باورشان، ثبات بیشتری در رفتار نشان میدهند. این تفاوت، چونان دو شاخه از یک درخت، ریشه در عمق ایمان و تأثیر آن بر رفتار دارد.
درنگ: پذیرش نظامهای اخلاقی مستقل از باورهای دینی، لازمه احترام به تنوع در گرایشهای انسانی است.
بخش ششم: تأثیر ساختارهای اجتماعی بر تنوع انسانی
تغییرات در ساختارهای اجتماعی، چونان نسیمی که شاخسار درختان را به حرکت درمیآورد، بر روابط انسانی اثر میگذارد. در گذشته، زندگی مشترک مادرشوهر و عروس به دلیل فضولی و دخالت، پرتنش بود، اما با جدایی محل زندگی، این تنشها کاهش یافته است. این تغییر، نشاندهنده تأثیر ساختارهای اجتماعی بر پذیرش تنوع و کاهش اصطکاک در روابط است.
انسانیت، چونان طیفی گسترده از خیر مطلق تا شر مطلق، در رفتارها و واکنشهای گوناگون نمود مییابد. از کسی که از کشتن مورچه پرهیز میکند تا فردی که در شرایط خاص به قتل روی میآورد، این تنوع، لازمه ایجاد جامعهای متعادل و عاری از خشونت است.
درنگ: ساختارهای اجتماعی، با کاهش اصطکاک و پذیرش تنوع، به تعادل در روابط انسانی کمک میکنند.
بخش هفتم: نقد برداشتهای نادرست از روایات
برخی روایات، مانند حدیثی که به نادرستی به یکی از عالمان دینی نسبت داده شده و او را به نامردی متهم میکند، به دلیل ناسازگاری با اصول الهی، جعلی تلقی میشوند. همچنین، حدیث «جهان لاشهای است و طالبانش سگها هستند» به دلیل تعمیم نادرست مورد نقد قرار گرفته است. این نقدها، چونان چراغی در تاریکی، بر ضرورت بررسی دقیق روایات و پرهیز از پذیرش بیچونوچرا تأکید دارند.
مثالی از میدان کوچک، جایی که سگها به دلیل طمع و نزاع از خوردن استخوانها بازمیمانند، در مقابل رفتار آرام شیرها، نشاندهنده تفاوت در رفتارهای انسانی و حیوانی است. انسان باید از طمع و نزاع پرهیز کند تا به تعادل و آرامش دست یابد.
درنگ: بررسی دقیق روایات و پرهیز از تعمیمهای نادرست، لازمه حفظ اصالت دین و جلوگیری از تحریف است.
بخش هشتم: تقلید الهی در رفتار انسانی
خداوند در تعامل با بندگان، از موضع قدرت و عدالت عمل میکند، نه ضعف. مؤمن نیز باید چنین باشد و از تحمیل ضعف یا خشونت بر دیگران پرهیز کند. انسان، به دلیل اختیار، میتواند به صفات حیوانی مانند کلب یا خنزیل متصف شود، در حالی که ملائکه از چنین صفاتی مبرا هستند. این تمایز، چونان خطی میان خیر و شر، ظرفیتهای مثبت و منفی انسان را نشان میدهد.
ملائکه، در امور الهی، با قدرت عمل میکنند، اما از صفات پست مبرا هستند. برداشت نادرست از ازرائیل، که به دلیل وظیفه قبض روح مورد قضاوت منفی قرار گرفته، نمونهای از سوءتفاهم درباره موجودات الهی است. ازرائیل، چونان مأموری وفادار، تنها وظیفه خود را انجام میدهد و نباید با معیارهای انسانی سنجیده شود.
درنگ: مؤمن باید با اقتدار و عدالت، به تقلید از رفتار الهی، از تحمیل ضعف یا خشونت بر دیگران پرهیز کند.
بخش نهم: تأثیر نگاه و محیط بر انسان
از منظر علمی، نگاه به هر چیز، اثری وضعی بر انسان دارد. توصیه به پرهیز از نگاه به افراد بینماز، ریشه در تأثیرات روانشناختی محیط بر انسان دارد. این اصل، چونان آیینهای، نشاندهنده تأثیر متقابل محیط و رفتار بر روان آدمی است.
جهان کنونی، به دلیل عدم پذیرش تنوع، غرق در جدال و ناآرامی است. این وضعیت، چونان طوفانی سهمگین، مانع از تحقق سعادت و آرامش میشود. رهبران سیاسی، تحت فشارهای روانی شدید، نیازمند حمایت روانشناختی هستند تا تصمیمات درستی اتخاذ کنند.
درنگ: تأثیرات روانشناختی محیط و نگاه بر انسان، ضرورت توجه به سلامت روانی در جامعه را برجسته میکند.
بخش دهم: آزادی و محبت بهمثابه شروط تنوع
آزادی، چونان کلیدی زرین، شرط تحقق تنوع در جامعه است. بدون آزادی، تنوع به جای غنا، به نزاع و درگیری منجر میشود. محبت نیز، بهسان جویباری که خاک خشک را سیراب میکند، محور همزیستی در جامعهای متنوع است. جامعهای با هشتاد میلیون نفر، چونان خانوادهای بزرگ، باید با محبت و پذیرش تنوع اداره شود.
نقد امر به معروف و نهی از منکر، هنگامی که به فضولی و تحمیل تبدیل میشود، بر ضرورت اجرای صحیح این فریضه با رعایت حدود و احترام به آزادی فردی تأکید دارد. همچنین، تحمیل یک نوع خاص از دینداری، مانند الزام همه به خواندن یک نوع نماز، مانع از تحقق تنوع دینی است.
نماز جماعت، تنها در صورتی ثواب دارد که با هماهنگی قلبی و انقیاد واقعی همراه باشد. فردی که ده سال نماز خوانده، با کسی که پنجاه سال به این فریضه پایبند بوده، از نظر انگیزه و تجربه دینی متفاوت است. این تفاوت، چونان شاخههای گوناگون یک درخت، باید در نظام دینی به رسمیت شناخته شود.
درنگ: آزادی و محبت، شروط اساسی پذیرش تنوع و تحقق همزیستی مسالمتآمیز در جامعه هستند.
بخش یازدهم: تفسیر آیات و احکام در پرتو تنوع
آیه أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ (سوره فتح، آیه ۲۹) که میفرماید: «بر کافران سختگیرند»، به کفار در میدان جنگ اشاره دارد، نه کافری که در جامعه اسلامی بهصورت مسالمتآمیز زندگی میکند. تفسیر نادرست این آیه، چونان راهی خطا، به انحراف در اجرای احکام دینی منجر میشود. اگر تنوع پذیرفته نشود، این آیه به أَشِدَّاءُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ تبدیل میشود، زیرا مؤمنان در فشار قرار میگیرند و کفار در رفاه.
عالم دینی، چونان مهندسی دانا، باید احکام الهی را با موضوعات اجتماعی تطبیق دهد تا از تبدیل دین به خرافات و ظلم جلوگیری شود. وضعیت کنونی برخی جوامع اسلامی، به دلیل عدم پذیرش تنوع و سوءاستفاده از علم دینی، به ننگ و ستم منجر شده است. این انحراف، چونان سایهای تاریک، وحدت و عدالت دینی را تهدید میکند.
درنگ: تطبیق احکام الهی با موضوعات اجتماعی، وظیفه عالم دینی است تا از انحراف دین به خرافات و ظلم جلوگیری شود.
بخش دوازدهم: نقد هاری نفسانی و خشونت اجتماعی
انسان، برخلاف حیوانات که تنها برای رفع نیاز شکار میکنند، ممکن است به دلیل هاری نفسانی به دیگران آسیب برساند. این هاری، چونان آتشی سوزان، به رفتارهای خشونتآمیز و غیراخلاقی منجر میشود که باید با خودکنترلی و تربیت نفس مهار گردد.
عدم پذیرش تنوع، به تهوع اجتماعی و افزایش خشونت میانجامد. جامعهای که تنوع را نپذیرد، چونان زمینی خشک، از شادی و آرامش تهی میشود. فقدان شادی، به زودپیری، طلاق و خشونت منجر شده و سلامت اجتماعی را تهدید میکند.
درنگ: هاری نفسانی و عدم پذیرش تنوع، ریشه خشونت و تهوع اجتماعی است که باید با خودکنترلی و محبت مهار شود.
بخش سیزدهم: شادی و سلامت روانی در جامعه
فقدان شادی در جامعه، چونان سایهای سنگین، به عصبانیت و ناآرامی منجر شده است. روانشناسان، مانند متخصصان اقتصادی، باید میزان شادی و غم در جامعه را تنظیم کنند تا سلامت روانی جامعه حفظ شود. شادی، چونان خورشیدی درخشان، عامل کلیدی در پایداری و تعادل اجتماعی است.
مثالی از رانندگی نشان میدهد که احترام به دیگران، حتی در صورت حق داشتن، به کاهش تنش و ایجاد احترام متقابل میانجامد. همچنین، در مواجهه با متلکگویی، پاسخ با محبت و طنز، چونان نسیمی خنک، به آرامش و کاهش تنش منجر میشود.
درنگ: شادی و محبت، کلید کاهش خشونت و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی در جامعه است.
جمعبندی
تأمل در تنوع انسانی، چونان سفری در ژرفای وجود آدمی، نشاندهنده پیچیدگیهای او در نسبت با الهیات و زیست اجتماعی است. این تنوع، که در باورها، رفتارها و روابط اجتماعی نمود مییابد، نیازمند پذیرش و مدیریتی عالمانه است. احکام الهی باید با موضوعات انسانی تطبیق یابند تا از تبدیل دین به خرافات و ظلم جلوگیری شود. آزادی، محبت و حکمت، چونان سه گوهر درخشان، اصول کلیدی برای تحقق همزیستی مسالمتآمیز در جامعهای متنوع هستند. عدم پذیرش تنوع، به خشونت، ناآرامی و فقدان شادی میانجامد، در حالی که پذیرش آن، چونان بارانی بهاری، به غنای اجتماعی و معنوی منجر میشود. این نوشتار، با نگاهی عمیق به درسگفتارها، بر ضرورت بازنگری در برداشتهای دینی و اجتماعی برای ایجاد جامعهای عادلانه و متعادل تأکید دارد.
با نظارت صادق خادمی