متن درس
نهایات در الهیات قرآنی و حکمت وجودی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هفدهم)
دیباچه
این نوشتار به کاوش در ژرفای مفاهیم الهیاتی و فلسفی مرتبط با نهایات در چارچوب معارف قرآنی و حکمت اسلامی میپردازد. محور این پژوهش، تبیین جایگاه خداوند بهعنوان یگانه مسببالاسباب و انحصار توحیدی در اداره هستی است که با تکیه بر آیات قرآن کریم و تأمل در نقش آن در معرفت و وجود انسانی بررسی میشود. این اثر، با نگاهی عمیق به انس با قرآن کریم، در پی آن است که حقیقت توحید و جامعیت کلام الهی را به مثابه چراغی هدایتگر در مسیر فهم وجودی و کمال معنوی بازنماید. نوشتار پیشرو، با ساختاری نظاممند، به تبیین نکات کلیدی و تحلیلهای عمیق برآمده از درسگفتارهای عالمانه پرداخته و با افزودن شرحهای تفصیلی، به غنای معرفتی آن افزوده است.
بخش یکم: انحصار توحیدی در اداره هستی
یگانگی خداوند بهعنوان مسببالاسباب
خداوند، بهعنوان مسببالاسباب، تنها فاعل حقیقی در ایجاد و تدبیر امور عالم است. این انحصار توحیدی، هرگونه شریک یا واسطه مستقل در فعل الهی را نفی میکند. حتی پیامبران و اولیا، که در نگاه ظاهری فاعلانی توانمند به نظر میآیند، در حقیقت ابزارهایی در دست اراده الهیاند و هیچ استقلالی از خود ندارند. این مفهوم، ریشه در آیات قرآن کریم دارد که بر نفی هرگونه استقلال در برابر اراده الهی تأکید میورزد. برای نمونه، آیه شریفه وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (شوری: ۶، «و تو بر آنان نگهبان نیستی») بر این حقیقت گواهی میدهد که پیامبران، حتی در جایگاه رفیع خود، تنها مجری اراده الهیاند.
درنگ: انحصار توحیدی خداوند بهعنوان مسببالاسباب، هرگونه فاعلیت مستقل را از موجودات، حتی پیامبران، نفی میکند و همه را در چارچوب اراده الهی قرار میدهد.
نفی فاعلیت مستقل پیامبران
آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى (انفال: ۱۷، «و تو هنگامی که تیر انداختی، تو نینداختی، بلکه خدا انداخت») بهروشنی بیانگر آن است که حتی افعال ظاهری پیامبران، مانند پرتاب تیر در میدان نبرد، به خداوند نسبت داده میشود. این آیه، جلوهای از توحید افعالی است که هر فعل در عالم را به اراده و قدرت الهی وابسته میداند. این دیدگاه، هرگونه خودبینی یا ادعای استقلال در فاعلیت را باطل میشمارد و انسان را به مثابه آیینهای میبیند که تنها نور الهی را بازمیتاباند.
برای نمونه، هنگامی که پیامبر در میدان نبرد تیری پرتاب میکند، این فعل در ظاهر به او نسبت داده میشود، اما حقیقت آن است که خداوند فاعل اصلی است. این مفهوم، مانند رودی است که از سرچشمه الهی جاری میشود و شاخههای آن، هرچند بهظاهر مستقلاند، جز از منبع اصلی حیات نمیگیرند.
نقش واسطهای پیامبران و اولیا
خداوند، برای سهولت ارتباط بندگان با حقیقت الهی، پیامبران، اولیا، والدین و حتی اشیاء را بهعنوان واسطههایی قرار داده است. این واسطهها، مانند پلهایی هستند که بندگان را به ساحل قرب الهی میرسانند، اما خود هیچ استقلالی ندارند. آیه شریفه وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ (نساء: ۶۴، «و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به اذن خدا اطاعت شود») بر این حقیقت تأکید دارد که پیامبران، تنها به اذن الهی عمل میکنند و فاعلیت آنها در چارچوب اراده خداوند معنا مییابد.
این واسطهها، مانند آیینههایی هستند که نور الهی را به بندگان میرسانند، اما خود منبع نور نیستند. خداوند، با این حکمت، بندگان را به سوی خویش هدایت میکند، چنانکه مادری با مهربانی، فرزند را به سوی مقصد رهنمون میسازد.
درنگ: پیامبران و اولیا، بهعنوان واسطههای الهی، تنها ابزاری برای تقریب بندگان به خداوندند و هیچ استقلالی از خود ندارند.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم به تبیین انحصار توحیدی خداوند در اداره هستی پرداخت و نشان داد که خداوند، بهعنوان مسببالاسباب، یگانه فاعل حقیقی است. پیامبران و اولیا، هرچند در نگاه ظاهری فاعلانی توانمندند، تنها مجریان اراده الهیاند و هیچ استقلالی ندارند. این دیدگاه، که ریشه در آیات قرآن کریم دارد، بر توحید افعالی تأکید میکند و هرگونه شریک یا واسطه مستقل را نفی مینماید. این بخش، با تمثیلات و تبیینهای قرآنی، بنیاد معرفت توحیدی را استوار ساخت.
بخش دوم: جامعیت قرآن کریم و انس با آن
تربیت همگانی خداوند از طریق قرآن کریم
قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی، همه موجودات را تربیت میکند و خداوند از طریق آن، خود را به همه معرفی مینماید. این جامعیت، در آیه شریفه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: ۵۹، «هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن ثبت است») متجلی است. این آیه، قرآن کریم را به مثابه کتابی جامع معرفی میکند که همه حقایق هستی را در بر دارد.
تربیت قرآنی، مانند بارانی است که بر همه زمینها میبارد و هر موجودی را به فراخور ظرفیتش سیراب میسازد. خداوند، از طریق قرآن کریم، نهتنها انسانها، بلکه همه موجودات را هدایت میکند و وجود خود را در همه آنها اثبات مینماید.
چالش فهم ترتیب آیات و جامعیت قرآن کریم
در آیه شریفه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ، ابتدا از «رطب» (تر) و سپس از «یابس» (خشک) سخن گفته شده، در حالی که انتظار میرود ترتیب برعکس باشد. این ترتیب، به فهم عمیقتری از لوح محفوظ و جامعیت قرآن کریم اشاره دارد. «رطب» نماد حیات و پویایی است، و «یابس» نشانه پایان آن. این ترتیب، مانند جریان رودخانهای است که از سرچشمه حیات به سوی مقصد خلقت جاری میشود و حکمت الهی را در نظام هستی آشکار میسازد.
این آیه، به جامعیت قرآن کریم گواهی میدهد که نهتنها به امور ظاهری، بلکه به تمامی حقایق هستی، از آغاز تا انجام، احاطه دارد. فهم این جامعیت، نیازمند تأمل عمیق و انس با کلام الهی است.
درنگ: جامعیت قرآن کریم، همه حقایق هستی را در بر میگیرد و فهم آن، نیازمند انس عمیق و تأمل در آیات الهی است.
متروک ماندن قرآن کریم و ضعف در فهم آن
قرآن کریم، با وجود جامعیت بینظیرش، در برخی جوامع به دلیل ضعف در فهم و قرائت، متروک مانده است. این متروک ماندن، مانند گنجی است که در دل خاک مدفون شده و از آن بهرهای برده نمیشود. ضعف در فهم قرآن کریم، ریشه در کمتوجهی به آموزش عمیق علوم قرآنی و دوری از انس با این کتاب الهی دارد. این امر، به کاهش جایگاه علم دینی و معرفت الهی در جوامع منجر شده است.
برای نمونه، برخی به دلیل ناتوانی در فهم معانی عمیق قرآن کریم، به متون دیگر روی آوردهاند، غافل از آنکه قرآن کریم، مانند خورشیدی است که همه علوم و معارف را روشن میسازد. بازگشت به قرآن کریم، ضرورتی برای احیای علم دینی و تقویت بنیانهای معرفتی است.
جهانشمولی زبان قرآن کریم
قرآن کریم، به زبانهای گوناگون، از جمله زبان ملائکه، ابلیس و همه موجودات سخن میگوید و این، نشانه انحصار الهی در زبان و معرفت است. این جهانشمولی، مانند دریایی است که همه رودها به سوی آن جاری میشوند و همه موجودات را در بر میگیرد. قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی، فراتر از محدودیتهای زبانی و انسانی عمل میکند و هدایتگر همه موجودات است.
این ویژگی، قرآن کریم را به کتابی بیهمتا تبدیل کرده که نهتنها انسانها، بلکه همه موجودات، از جن و ملک تا سایر مخلوقات، از آن بهره میبرند. این جامعیت، مانند آسمانی است که بر همه زمین سایه میافکند و همه را در نور هدایت خود غرق میسازد.
دشواری قرائت قرآن کریم و برتری آن بر سایر متون
قرائت قرآن کریم، به دلیل عمق و سنگینی معانی آن، دشوارتر از متون فلسفی مانند «شفا»ی ابنسینا است. این دشواری، مانند صعود به قلهای رفیع است که نیازمند آمادگی روحی و طهارت باطنی است. قرآن کریم، نهتنها یک متن علمی، بلکه کتابی الهی و هدایتگر است که فهم آن، به انس و طهارت نیاز دارد.
در مقایسه با سایر متون، مانند کتاب «موش و گربه» یا «مثنوی»، قرآن کریم از جایگاهی والا برخوردار است. این کتاب، مانند گوهری است که از پیامبران تا جن و ملک، همه از آن بهره میجویند و هیچ متنی در برابر عظمت آن یارای برابری ندارد.
درنگ: قرآن کریم، به دلیل الهی بودن و جامعیت بینظیرش، از همه متون متمایز است و فهم آن، نیازمند انس، طهارت و تأمل عمیق است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی جامعیت قرآن کریم و نقش آن در تربیت همگانی موجودات پرداخت. این بخش نشان داد که قرآن کریم، بهعنوان کتابی جامع، همه حقایق هستی را در بر دارد و زبان آن، فراتر از محدودیتهای انسانی، همه موجودات را مخاطب قرار میدهد. با این حال، متروک ماندن قرآن کریم به دلیل ضعف در فهم و قرائت، چالشی است که نیازمند بازگشت به انس با این کتاب الهی است. این بخش، با تأکید بر دشواری و عظمت قرائت قرآن کریم، برتری آن را بر سایر متون آشکار ساخت.
بخش سوم: انس با قرآن کریم و ضرورت طهارت
انس با قرآن کریم و تفاوت آن با علم
انس با قرآن کریم، فراتر از علم به آن، به طهارت و عشق نیاز دارد. آیه شریفه لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه: ۷۹، «جز پاکشدگان به آن دست نزنند») بر این حقیقت تأکید دارد که فهم عمیق قرآن کریم، نیازمند طهارت روحی و جسمی است. انس با قرآن کریم، مانند دوستی با یاری مهربان است که قلب را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
انس با قرآن کریم، مقدمهای برای علم به آن و در نهایت، رؤیت آیات الهی است. این رؤیت، مانند گشودن پنجرهای به سوی آسمان است که انسان را به درک عمیقتر نزول و صعود آیات میرساند. بدون انس، فهم عمیق قرآن کریم ممکن نیست، چنانکه بدون عشق، قلب از معرفت الهی محروم میماند.
درنگ: انس با قرآن کریم، مقدمهای برای علم و رؤیت آیات الهی است و بدون طهارت و عشق، فهم عمیق آن ممکن نیست.
کاهش احترام به قرآن کریم در جامعه
در برخی جوامع، احترام به قرآن کریم به سطح کتابهای معمولی تنزل یافته و حتی خرید و فروش آن بهصورت عادی انجام میشود. این کاهش احترام، مانند خاموش شدن چراغی است که راه را در تاریکی روشن میکرد. برخی، به دلیل نبود انس با قرآن کریم، آن را در حد متون عادی میپندارند و از جایگاه والای آن غافلاند.
برای نمونه، در برخی موارد، قرآن کریم مانند کالایی معمولی خرید و فروش میشود، در حالی که این کتاب، مانند گوهری بیهمتاست که باید با ادب و احترام با آن مواجه شد. این کاهش احترام، نتیجه دوری از انس و فهم عمیق قرآن کریم است.
ادب در برابر قرآن کریم
عالمان دینی، با ادب در برابر قرآن کریم مینشستند و به آن احترام میگذاشتند. این ادب، مانند گلی است که در باغ معرفت میروید و باید در همه پیروان دین احیا شود. برای نمونه، برخی عالمان با رفتارهایی مانند بلند خواندن اذان یا رعایت طهارت در استفاده از آب، به احترام به شریعت پایبند بودند. این رفتارها، مانند آیینهای است که احترام به قرآن کریم و شریعت را بازمیتاباند.
این ادب، نهتنها در ظاهر، بلکه در باطن نیز باید متجلی شود. انسان باید با قلب پاک و روحی طاهر به سوی قرآن کریم گام بردارد تا از نور هدایت آن بهرهمند گردد.
عشق و انس با قرآن کریم بهعنوان محور زندگی
عشق و انس با قرآن کریم، محور زندگی معنوی و معرفتی است. این انس، مانند جویباری است که قلب را سیراب میکند و انسان را به وصال الهی میرساند. تجربه عالمان دینی نشان میدهد که قرآن کریم، نهتنها کتابی برای علم، بلکه منبعی برای تحول درونی و قرب به خداوند است.
این عشق، مانند آتشی است که قلب را روشن میسازد و انسان را از تاریکی جهل به سوی نور معرفت هدایت میکند. بدون انس با قرآن کریم، انسان از لذت معنوی و عشق الهی محروم میماند.
درنگ: عشق و انس با قرآن کریم، محور زندگی معنوی است و انسان را به وصال الهی میرساند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به اهمیت انس با قرآن کریم و ضرورت طهارت در فهم آن پرداخت. این بخش نشان داد که انس با قرآن کریم، مقدمهای برای علم و رؤیت آیات الهی است و بدون طهارت و عشق، فهم عمیق آن ممکن نیست. کاهش احترام به قرآن کریم در برخی جوامع، نتیجه دوری از انس و فهم عمیق آن است. ادب و عشق به قرآن کریم، مانند دو بال است که انسان را به سوی کمال معنوی پرواز میدهد.
بخش چهارم: نظام احسن و نقش موجودات در آن
اثبات وجود خداوند در همه موجودات
خداوند، نهتنها در اولیا، بلکه در همه موجودات، از شمر و حرمله تا سایر مخلوقات، حضور دارد و خود را اثبات میکند. این دیدگاه، مانند آیینهای است که نور الهی را در همه موجودات بازمیتاباند. آیه شریفه لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى (زمر: ۳، «تا ما را به خدا نزدیکتر کنند») نشان میدهد که حتی بتپرستان، بهنوعی، وجود خداوند را تصدیق میکنند، هرچند با انحراف همراه باشد.
این مفهوم، با توحید ربوبی همخوانی دارد که خداوند را پروردگار همه موجودات میداند، بدون استثنا. هر موجودی، مانند نقشی در تابلوی خلقت است که حکمت الهی را آشکار میسازد.
نظام احسن و نقش همه موجودات
نظام احسن الهی، شامل همه موجودات، از امام حسین (ع) تا شمر و حرمله، است. بدون وجود تضادها، این نظام معنا نمییابد. این دیدگاه، مانند باغی است که در آن گل و خار در کنار هم میرویند تا زیبایی خلقت کامل شود. شهادت امام حسین (ع) و نقش شمر و حرمله، بخشی از این نظام است که بدون آن، حکمت خلقت ناقص میماند.
این نظام، مانند نمایشی است که هر بازیگر، حتی بهظاهر منفی، در خدمت هدف الهی عمل میکند. بدون این تضادها، داستان خلقت به کمال نمیرسد.
درنگ: نظام احسن الهی، شامل همه موجودات است و حتی عناصر بهظاهر منفی، در تحقق حکمت خلقت نقش دارند.
جبر و اختیار در نظام الهی
انسانها، در عین داشتن اختیار ظاهری، در چارچوب جبر الهی عمل میکنند. آیه شریفه «هر چیز برای آنچه آفریده شده، آماده شده است» بر این حقیقت تأکید دارد که اختیار انسان در چارچوب اراده الهی معنا مییابد. این مفهوم، مانند پرندهای است که در آسمان پرواز میکند، اما در قفس حکمت الهی محصور است.
انسان، مانند بازیگری است که نقش خود را در صحنه خلقت ایفا میکند، اما متن این نمایش را خداوند نگاشته است. این هماهنگی جبر و اختیار، حکمت الهی را در اداره عالم آشکار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تبیین نظام احسن الهی و نقش همه موجودات در آن پرداخت. این بخش نشان داد که خداوند، در همه موجودات حضور دارد و حتی عناصر بهظاهر منفی، در تحقق حکمت خلقت نقش دارند. هماهنگی جبر و اختیار در این نظام، مانند دو روی یک سکه است که هر دو در خدمت هدف الهیاند. این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، عظمت نظام خلقت را به نمایش گذاشت.
بخش پنجم: چالشهای معرفتی و ضرورت بازگشت به قرآن کریم
نقد دوری از قرآن کریم در علم دینی
به دلیل ضعف در فهم قرآن کریم، برخی از آن فاصله گرفته و به متون دیگر روی آوردهاند. این امر، مانند ترک چشمه زلال و روی آوردن به آبهای گلآلود است. ضعف در فهم قرآن کریم، نتیجه کمتوجهی به آموزش و پژوهش عمیق در علوم قرآنی است. این دوری، به کاهش جایگاه علم دینی و تضعیف بنیانهای معرفتی منجر شده است.
بازگشت به قرآن کریم، مانند بازگشت به سرچشمه حیات است که همه علوم و معارف را سیراب میسازد. این ضرورت، باید در حوزههای علمی و معرفتی مورد توجه قرار گیرد.
ضعف در مواجهه با مخالفان به دلیل دوری از قرآن کریم
افزایش مخالفان و کفار، نتیجه دوری از قرآن کریم در مواجهه با آنهاست. قرآن کریم، مانند سپری است که از حقانیت دین دفاع میکند. بدون بهرهگیری از این سپر، استدلالهای دینی ضعیف میمانند و توانایی پاسخگویی به شبهات کاهش مییابد.
برای نمونه، در مناظرات علمی، قرآن کریم بهعنوان کتابی متمایز از سایر کتب آسمانی معرفی شده که از اصالت و جامعیت برخوردار است. این اصالت، مانند گوهری است که در برابر تحریفهای سایر کتب آسمانی میدرخشد.
درنگ: دوری از قرآن کریم، به ضعف در استدلالهای دینی و کاهش توانایی مواجهه با مخالفان منجر شده است.
خداوند بهعنوان مصلح کل
خداوند، مصلح کل عالم است و هر عملی، در نهایت به خیر منجر میشود. این مفهوم، مانند کلام حکیمانهای است که میفرماید: «هرچه بکاری، همان درو میکنی». تضادها در عالم، مانند دو روی یک سکهاند که در نهایت به وفاق و خیر میانجامند.
این دیدگاه، حکمت الهی را در اداره عالم آشکار میسازد و نشان میدهد که حتی شرور ظاهری، در خدمت هدف الهیاند. خداوند، مانند باغبانی است که هر شاخه را بهگونهای هرس میکند که باغ خلقت به کمال برسد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به چالشهای معرفتی ناشی از دوری از قرآن کریم و ضرورت بازگشت به آن پرداخت. این بخش نشان داد که ضعف در فهم قرآن کریم، به کاهش جایگاه علم دینی و توانایی مواجهه با مخالفان منجر شده است. خداوند، بهعنوان مصلح کل، همه امور را به سوی خیر هدایت میکند و بازگشت به قرآن کریم، راهی برای احیای معرفت دینی و استحکام استدلالهای الهی است.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عالمانه، به کاوش در مفاهیم عمیق الهیاتی و فلسفی نهایات در چارچوب معارف قرآنی و حکمت اسلامی پرداخت. انحصار توحیدی خداوند، جامعیت قرآن کریم، ضرورت انس و طهارت برای فهم آن، و نقش همه موجودات در نظام احسن الهی، از محورهای اصلی این پژوهش بود. قرآن کریم، مانند چراغی است که راه را در تاریکی جهل روشن میسازد و انس با آن، مانند کلیدی است که درهای معرفت و قرب الهی را میگشاید. بازگشت به قرآن کریم و احیای جایگاه آن در زندگی فردی و اجتماعی، ضرورتی برای تحقق کمال معنوی و فهم حقیقت وجود است. این اثر، با نگاهی عمیق به آیات الهی و حکمت خلقت، انسان را به تأمل در عظمت کلام الهی و نقش آن در هدایت همگانی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی