متن درس
نهایات الهی و موانع معرفتی در جوامع انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هجدهم)
دیباچه
این نوشتار به کاوش در موضوع نهایات الهی و موانع معرفتی و اجتماعی در مسیر شناخت و تقرب به خداوند میپردازد. با تکیه بر تحلیلهای عمیق و استدلالهای ریشهدار در معارف دینی و انسانی، این اثر در پی تبیین نظاممند مسائل مرتبط با اثبات وجود خداوند، چالشهای پیش روی ایمان در جوامع انسانی، و عوامل بازدارنده از معرفت الهی است. همانند دریایی که امواجش با نظمی شگفتانگیز به ساحل میرسند،
بخش نخست: اثبات وجود خداوند در مراتب گوناگون معرفت
اثبات وجود خداوند برای اولیای کامل
برای اولیای الهی که به قلههای رفیع معرفت دست یافتهاند، وجود خداوند از طریق اشارات، نشانهها و تجلیات الهی اثبات میشود. این اثبات نه صرفاً با استدلالهای نظری، بلکه از راه تجربههای باطنی و شهودی محقق میگردد. اولیای الهی، به مثابه ستارگان درخشان در آسمان معرفت، خداوند را نه تنها به عنوان مبدأ هستی، بلکه به عنوان حقیقتی حاضر و نافذ در تمامی شئون وجودی میشناسند. این شناخت، که فراتر از استدلالهای فلسفی است، ریشه در تجربههای عرفانی و آیات قرآن کریم دارد.
درنگ: اولیای الهی از طریق تجلیات و اشارات الهی به معرفت خداوند نائل میشوند، و این شناخت از استدلالهای نظری فراتر میرود.
تقسیمبندی غیرکاملان در مسیر معرفت
افراد غیرکامل، که هنوز به مراتب والای معرفت نرسیدهاند، به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که نوابغ و دانشمنداناند و گروهی که از منظر علمی و معرفتی در مرتبهای فروتر قرار دارند. نوابغ، همانند کاوشگرانی که در جستوجوی گوهر حقیقتاند، از طریق تحلیلهای عقلانی و علمی به وجود خداوند میرسند، در حالی که افراد عادی ممکن است از طریق ایمان ساده و باطنی به این شناخت دست یابند. این تقسیمبندی، به مانند شاخههای درختی تنومند، نشاندهنده تفاوت در ظرفیتهای معرفتی انسانهاست.
شناخت خداوند از منظر دانشمندان
دانشمندان، همانند کسی که از افتادن سیب به قانون جاذبه پی برد، از نشانههای طبیعی به وجود خداوند راه مییابند. هیچ دانشمندی به طور مطلق منکر وجود خداوند نیست، بلکه برخی اظهار میدارند که نمیدانند چه حقیقتی را باید اثبات کنند. این ابهام، به مانند مهی که بر فراز قلهای نشسته باشد، مانع از وضوح کامل حقیقت در چارچوب علوم تجربی میشود.
درنگ: دانشمندان از طریق نشانههای خلقت به مبدأ هوشمند هستی میرسند، اما ابهام در تعریف خداوند در علوم تجربی ممکن است مانع اثبات صریح آن شود.
ابهام در تعریف خداوند در علوم تجربی
برخی دانشمندان پرسش میکنند که آیا خداوند همان است که در علوم فیزیک یا شیمی مطرح میشود؟ اگر خداوند در این علوم تعریف شود، انکار آن ناممکن است. این پرسش، به مانند پلی میان دو ساحل معرفت فلسفی و تجربی، به تفاوت میان خدای الهیاتی و مفهوم خداوند در ادیان ابراهیمی اشاره دارد. علوم تجربی، به دلیل محدودیتهای روششناختی، نمیتوانند به طور کامل حقیقت متافیزیکی خداوند را تبیین کنند، اما نشانههای الهی در طبیعت را تأیید مینمایند.
ناآگاهی نسبت به نهایات عالم
ناآگاهی نسبت به نهایات عالم، به مانند ناآگاهی از وجود خداوند، از محدودیتهای معرفت بشری نشأت میگیرد. همانگونه که افقهای ناشناخته در انتظار کاوشهای آیندهاند، ممکن است با پیشرفت علم، ابعاد جدیدی از حقیقت الهی روشن گردد. این پویایی دانش، به مانند جریانی است که پیوسته به سوی دریای حقیقت روان است.
اثبات خداوند برای نوابغ و افراد عادی
اثبات وجود خداوند برای همگان، از نوابغ گرفته تا افراد کمسواد یا بیسواد، ممکن است. افراد کمسواد، به مانند گلهایی که در سایه درختان میرویند، از طریق ایمان قلبی و عنایات الهی به خداوند باور دارند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ (ابراهیم: ۴)، یعنی: «و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا برایشان تبیین کند.» این آیه نشان میدهد که خداوند پیام خود را به زبانی متناسب با ظرفیت هر فرد ابلاغ میکند.
تنوع در مراتب ایمان
ایمان به خداوند، به مانند دانشآموزان در مدرسهای بزرگ، مراتب گوناگونی دارد. برخی با درک عمیق به ایمان میرسند، برخی با ایمانی ساده و برخی به دلیل موانع، از آن محروم میمانند. این تنوع، به مانند رنگهای گوناگون در تابلویی عظیم، نشاندهنده تفاوت در ظرفیتهای ایمانی انسانهاست.
درنگ: ایمان به خداوند مراتب گوناگونی دارد و به تناسب ظرفیتهای معرفتی افراد، از درک عمیق تا ایمان ساده، متجلی میشود.
جمعبندی بخش نخست
این بخش به تبیین اثبات وجود خداوند در مراتب گوناگون معرفت پرداخت. اولیای الهی از طریق تجلیات و اشارات به شناخت خداوند میرسند، در حالی که نوابغ و افراد عادی هر یک به زبانی متناسب با ظرفیت خویش به این حقیقت راه مییابند. ابهام در تعریف خداوند در علوم تجربی و ناآگاهی نسبت به نهایات عالم، از محدودیتهای معرفت بشری است که با پویایی دانش میتوان به سوی رفع آن گام برداشت.
بخش دوم: موانع معرفتی و اجتماعی در مسیر تقرب به خداوند
رهزنهای ایمان
بسیاری از کسانی که منکر خدا و دین میشوند، به دلیل رهزنهایی هستند که از سوی برخی دینداران ایجاد شدهاند. این رهزنها، به مانند خارهایی در مسیر گلستان ایمان، افراد را از دین و خداوند دور میکنند. رفتارهای ناپسند برخی دینداران، مانند خشونت یا فقدان اخلاق، مانعی برای پذیرش دین است.
درنگ: رفتارهای ناپسند برخی دینداران، به عنوان رهزنهای ایمان، افراد را از دین و خداوند دور میکند.
انتقاد دانشمندان از رفتار دینداران
برخی دانشمندان اظهار میدارند که اگر منظور از خدا، خدایی است که دینداران معرفی میکنند، چنین خدایی وجود ندارد، زیرا رفتار این دینداران فاقد ادب، تواضع و مهربانی است. این انتقاد، به مانند آینهای که عیوب را نمایان میکند، بر اهمیت رفتار اخلاقی دینداران در انتقال پیام دین تأکید دارد.
خشونت در جوامع اسلامی
بررسی جوامع اسلامی نشان میدهد که خشونت، جنگ و کشتار در برخی از این جوامع مانع گرایش به دین میشود. این رفتارها، به مانند ابرهای تیرهای که آسمان حقیقت را میپوشانند، با جوهره دین سازگار نیست و تصویری نادرست از آن ارائه میدهد.
نقش رفتار دینداران در دوری از خدا
رفتارهای ناپسند برخی دینداران، بهویژه در جوامع اسلامی، افراد را از خدا و دین دور میکند. این رفتارها، به مانند دیواری میان انسان و حقیقت الهی، مانع از تقرب به خداوند میگردند. مسئولیت دینداران در ارائه چهرهای مثبت از دین، به مانند مشعلی است که باید راه هدایت را روشن کند.
مقایسهگری انسان
انسان به طور طبیعی موجودی مقایسهگر است و رفتارهای دیگران را با معیارهای خویش میسنجد. برخی میگویند اگر دینداری به معنای رفتارهای ناپسند برخی دینداران باشد، ترجیح میدهند دیندار نباشند. این مقایسهگری، به مانند ترازویی است که حقیقت را با رفتار دینداران میسنجد.
خشونت در کشورهای اسلامی
بیشترین خشونتها، از جمله خشونت علیه زنان، در برخی کشورهای اسلامی مشاهده میشود که این امر مانعی برای پذیرش دین است. این خشونتها، به مانند زخمهایی بر پیکر جامعه، با اصول اخلاقی دین مغایرت دارند و ایمان را تضعیف میکنند.
درنگ: خشونت در برخی جوامع اسلامی، بهویژه علیه زنان، با جوهره دین مغایرت دارد و مانعی برای گرایش به دین است.
حدیث تکمیل مکارم اخلاق
رسول اکرم (ص) فرمودند: «من تنها برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدهام.» این اصل، به مانند نگینی در تاج رسالت نبوی، در بسیاری از جوامع اسلامی رعایت نمیشود. انحراف از این اصل، به مانند گم کردن قطبنما در سفری طولانی، به تضعیف پیام دین منجر شده است.
نقش ظلم و خشونت در کفر
ظلم و خشونت، به مانند انکار، میتواند به کفر منجر شود. این رفتارها، به مانند سمی که در رگهای ایمان نفوذ میکند، مانعی برای تقرب به خداوند هستند.
محدودیتهای عالمان دینی در گذشته
برخی عالمان دینی، به دلیل ترس از حاکمان یا فقدان دانش کافی، نتوانستهاند به مسائل اجتماعی و اخلاقی به درستی بپردازند. این محدودیتها، به مانند زنجیرهایی بر پای حقیقت، مانع از ارائه راهکارهای مناسب برای مسائل اجتماعی شده است.
ترس متقابل میان عالمان و حاکمان
در گفتوگویی با یکی از عالمان دینی، وی اظهار داشت که از مأموران حکومتی میترسد، در حالی که مأموران نیز از او هراس دارند. این ترس متقابل، به مانند رقصی میان سگ و انسان که هر دو از یکدیگر میگریزند، مانع از اصلاح امور میشود.
ظرفیت آموزش در سنین بالا
برخی افراد حتی در سنین بالا ظرفیت یادگیری و اصلاح دارند، در حالی که برخی دیگر در سنین پایینتر این ظرفیت را از دست میدهند. این انعطافپذیری، به مانند درختی است که در هر فصل میتواند شاخههای جدیدی برویاند.
مفاسد اجتماعی در جوامع اسلامی
مفاسد اجتماعی، مانند اسیدپاشی، در برخی جوامع اسلامی وجود دارد و به دلیل ضعف در ساختارهای اجتماعی و قانونی تشدید میشود. این مفاسد، به مانند علفهای هرزی هستند که باغ جامعه را تهدید میکنند.
اقتصاد و نقش آن در مفاسد اجتماعی
فقر و مشکلات اقتصادی به افزایش مفاسد و خشونت منجر میشود. انسان در فقر، به مانند کشتیای که در طوفان گرفتار شده، به هر کاری دست میزند. این نکته بر رابطه مستقیم میان فقر و انحرافات اجتماعی تأکید دارد.
درنگ: فقر و مشکلات اقتصادی به عنوان عوامل بازدارنده، ایمان و اخلاق را تضعیف میکنند.
جنگ اقتصادی و تأثیرات آن
برخی قدرتهای جهانی از طریق جنگ اقتصادی به دنبال تضعیف جوامع هستند. این جنگ، به مانند طوفانی پنهان، به مشکلات اجتماعی دامن میزند و ایمان را در معرض خطر قرار میدهد.
اثبات خداوند و موانع آن
خداوند وجود خود را بر همه بندگان اثبات میکند، اما موانع و رادعهایی، به مانند سدهایی در برابر رودخانه حقیقت، افراد را از او دور میکنند. این موانع، از رفتارهای نادرست دینداران گرفته تا مشکلات اجتماعی، ایمان را تضعیف میکنند.
نقش مؤذن در تضعیف ایمان
یک مؤذن با صدای ناپسند میتواند ایمان به نماز را تضعیف کند، همانگونه که پیامبران با رفتار خود ایمان را تقویت میکنند. این تأثیر، به مانند صدایی است که یا دلها را به سوی حقیقت میکشاند یا از آن دور میکند.
خشونت خانگی و عوامل آن
خشونت خانگی در بسیاری از جوامع وجود دارد و فقر، بیماری و مشکلات روانی از عوامل آن هستند. این عوامل، به مانند ریشههای درختی مسموم، ایمان و اخلاق را تهدید میکنند.
نقش فقر در انحرافات
فقر به انواع مفاسد و انحرافات منجر میشود و مانع از تقرب به خداوند میگردد. این تأثیر، به مانند سایهای است که نور ایمان را کمرنگ میکند.
موانع تاریخی و معاصر ایمان
در گذشته، منکران خدا به دلیل دفاع از خدایان دیگر با پیامبران مبارزه میکردند. امروز نیز موانع جدیدی، به مانند دیوارهایی نو، ایمان را تهدید میکنند.
کاهش اعمال دینی در جامعه
امروزه اعمال دینی مانند نماز و روزه در برخی جوامع کاهش یافته است. این کاهش، به مانند کمآبی در رودی که زمانی پرجوش بود، به موانع اجتماعی و فرهنگی بازمیگردد.
نقش رسانهها در تضعیف ایمان
رسانههایی که به جای ترویج ارزشهای دینی، به مسائل حاشیهای میپردازند، به تضعیف ایمان منجر میشوند. این رسانهها، به مانند بادهایی هستند که خاکستر حقیقت را پراکنده میکنند.
مؤمنان ناآگاه به عنوان مانع
مؤمنان ناآگاه با رفتارهای نادرست خود، مانند امر و نهیهای بیجا، افراد را از دین دور میکنند. این رفتارها، به مانند سنگهایی در مسیر رودخانه هدایت، مانع از جریان حقیقت میشوند.
استرس جنگ و انحطاط اجتماعی
استرس ناشی از جنگ و مشکلات اقتصادی به انحطاط اجتماعی و کاهش ارزش پول منجر میشود. این عوامل، به مانند طوفانی که درختان را از ریشه میکند، ایمان و اخلاق را تهدید میکنند.
نقش مؤمنان در ایجاد موانع
برخی مؤمنان با رفتارهای نادرست، مانند اذان ناپسند، به تضعیف ایمان منجر میشوند. این رفتارها، به مانند آینهای شکسته، چهره دین را مخدوش میکنند.
ضرورت رفع موانع برای هدایت الهی
برای تحقق هدایت الهی، ابتدا باید موانع برداشته شود تا خداوند خود راه را نشان دهد. این ضرورت، به مانند پاک کردن آینهای غبارگرفته است که حقیقت را بازتاب میدهد.
درنگ: رفع موانع اجتماعی و اخلاقی، شرط لازم برای تحقق هدایت الهی است.
غم و عصبانیت به عنوان مانع ایمان
غم، عصبانیت و مشکلات روانی افراد را از دین دور میکند. این عوامل، به مانند ابرهایی که خورشید را میپوشانند، مانع از تابش نور ایمان میشوند.
دو نوع مانع ایمان
موانع ایمان به دو دسته تقسیم میشوند: موانع خارجی، مانند کفر و شرک، و موانع داخلی، مانند رفتارهای نادرست مؤمنان. این دو، به مانند دو دشمن از بیرون و درون، ایمان را تهدید میکنند.
مشکلات اقتصادی و ایمان
ثروتمندان نیز به دلیل نگرانیهای مالی، مانند کاهش ارزش پول، از ایمان دور میشوند. این نگرانیها، به مانند زنجیرهایی بر قلب، مانع از تقرب به خداوند میگردند.
بیسابقه بودن موانع در جوامع اسلامی
موانع کنونی در جوامع اسلامی از نظر گستردگی و شدت در تاریخ بیسابقه است. این موانع، به مانند طوفانی بیامان، ایمان و اخلاق را در معرض خطر قرار دادهاند.
درنگ: موانع معاصر در جوامع اسلامی، از نظر گستردگی و شدت، در تاریخ بیسابقهاند و نیازمند اصلاحات عمیق اجتماعی و اخلاقیاند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی موانع معرفتی و اجتماعی در مسیر تقرب به خداوند پرداخت. رفتارهای ناپسند دینداران، خشونت، فقر، مشکلات اقتصادی و رسانههای ناکارآمد از جمله عواملی هستند که ایمان را تضعیف میکنند. رفع این موانع، به مانند باز کردن راه برای جریانی زلال، شرط لازم برای هدایت الهی است.
جمعبندی نهایی
این نوشتار به کاوش در نهایات الهی و موانع معرفتی و اجتماعی در مسیر شناخت و تقرب به خداوند پرداخت. خداوند، به مانند خورشیدی که بر همه میتابد، وجود خود را از طریق آیات و نشانهها بر همگان اثبات میکند، اما موانع متعددی، از جمله رفتارهای ناپسند دینداران، خشونت، فقر و مشکلات اقتصادی، افراد را از این حقیقت دور میسازند. این موانع به دو دسته خارجی، مانند کفر و شرک، و داخلی، مانند رفتارهای نادرست مؤمنان، تقسیم میشوند. برای تحقق هدایت الهی، رفع این موانع، به مانند پاکسازی راه برای جریانی زلال، ضروری است. اصلاح ساختارهای اجتماعی، تقویت اخلاق و آگاهی دینی، و رفع مشکلات اقتصادی و روانی از اولویتهای اساسی برای تقویت ایمان در جوامع انسانی است.
با نظارت صادق خادمی