در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 26

متن درس

نهایات: بازاندیشی در فقه اسلامی و مسائل ساختاری آن

نهایات: بازاندیشی در فقه اسلامی و مسائل ساختاری آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶)

دیباچه

فقه اسلامی، به مثابه رکنی استوار در بنای معرفت دینی، وظیفه‌ای بس خطیر در تبیین احکام الهی و تنظیم مناسبات انسانی بر عهده دارد. این دانش، که از استنباط احکام از منابع معتبر سرچشمه می‌گیرد، در گذر تاریخ با چالش‌هایی عمیق مواجه شده است. نوشتار حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای ارائه‌شده، به کاوش در مسائل ساختاری فقه، مفهوم تسامح در احکام و تأثیرات آن بر اعتبار و کارآمدی این دانش می‌پردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از وضعیت کنونی فقه و پیشنهاد راهکارهایی برای بازسازی آن است تا بتواند پاسخ‌گوی نیازهای جامعه معاصر باشد.

بخش نخست: چیستی فقه و مبانی استنباط

تعریف فقه و مفهوم استناد احکام

فقه، دانشی است که به استنباط احکام الهی از منابع معتبر می‌پردازد و در اصطلاح به «استناد الاحکام» شناخته می‌شود. این فرآیند، شامل دو رکن اصلی است: روایت، که بر بررسی اسناد و زنجیره نقل متون دینی تمرکز دارد، و درایت، که به فهم عمیق و تحلیل محتوای متون معطوف است. این دو عنصر، چون دو بال، فقه را به سوی حقیقت هدایت می‌کنند، اما ناهماهنگی میان آن‌ها می‌تواند به انحراف در استنباط منجر شود.

درنگ: استناد احکام، فرآیندی است که بر پایه روایت و درایت استوار است. تعادل میان این دو، شرط لازم برای حفظ اصالت فقه است.

روایت، چون زنجیری از اسناد، حافظ اصالت متون است، در حالی که درایت، چون نوری بر محتوا، به فهم عمیق آن یاری می‌رساند. فقدان این تعادل، فقه را از مسیر اصیل خود دور می‌سازد.

تسامح در احکام و پیامدهای آن

یکی از چالش‌های بنیادین فقه کنونی، گرایش به «تسامح الاحکام» است، یعنی استخراج یا بیان احکام با سهل‌انگاری و فقدان دقت علمی. این تسامح به ظهور «پیرایه» منجر می‌شود؛ عناصری غیراصیل که به متون فقهی افزوده شده و اصالت آن‌ها را مخدوش می‌سازد. پیرایه‌ها، چون علف‌های هرز در کشتزاری پاک، به تدریج اعتبار فقه را تضعیف کرده و اعتماد عمومی را سلب می‌کنند.

درنگ: تسامح در استنباط احکام، به انباشت پیرایه‌ها و کاهش اعتبار فقه می‌انجامد، که اعتماد عمومی به این دانش را به مخاطره می‌افکند.

برای تبیین این مفهوم، تمثیلی از سبزی ناخالص آورده شده است. همان‌گونه که سبزی‌های آلوده به یونجه و شبدر نیازمند پاک‌سازی‌اند، احکام نیز باید از پیرایه‌ها پالایش شوند تا به ماهیت اصیل خود بازگردند. این پالایش، نیازمند دقت علمی و تعهد به مبانی اصیل است.

جمع‌بندی بخش نخست

فقه، به مثابه دانشی که احکام الهی را از منابع معتبر استخراج می‌کند، نیازمند تعادل میان روایت و درایت است. تسامح در این فرآیند، به انباشت پیرایه‌ها و کاهش اعتبار فقه منجر می‌شود. بازسازی این دانش، با پالایش آن از عناصر غیراصیل، ضرورتی انکارناپذیر است.

بخش دوم: چالش‌های ساختاری فقه

مشکلات ساختاری در نظام فقهی

نظام فقهی کنونی از مشکلات ساختاری متعددی رنج می‌برد، از جمله تکرار غیرضروری مطالب، فقدان استدلال‌های معتبر، و گاه سرقت علمی در برخی متون. این مسائل، فقه را از پویایی لازم محروم ساخته و اعتبار علمی آن را کاهش داده است.

درنگ: مشکلات ساختاری، مانند تکرار مطالب و فقدان استدلال، مانع از پیشرفت فقه به‌عنوان دانشی پویا می‌شوند.

این چالش‌ها، چون غباری بر آیینه حقیقت، مانع از درخشش فقه در پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر شده‌اند. بازنگری در روش‌های آموزشی و پژوهشی، گامی اساسی در رفع این کاستی‌هاست.

فقدان تخصص در فقه

فقه کنونی، به دلیل فقدان تخصص در حوزه‌های مختلف، از پویایی لازم برخوردار نیست. در گذشته، افراد با مهارت‌های محدود به همه امور می‌پرداختند، مانند پزشکی که هم سنگ‌پا می‌فروخت و هم جراحی می‌کرد. این تمثیل، به نبود تخصص در فقه اشاره دارد که کارآمدی آن را کاهش داده است.

درنگ: تخصصی شدن فقه، مانند علوم مدرن، می‌تواند به افزایش دقت و کارآمدی آن یاری رساند.

همان‌گونه که پزشکی از حالت سنتی به علمی و تخصصی تحول یافته، فقه نیز باید به شاخه‌های تخصصی، مانند فقه اقتصاد یا فقه سیاست، تقسیم شود تا پاسخ‌گوی نیازهای پیچیده جامعه باشد.

جمع‌بندی بخش دوم

چالش‌های ساختاری فقه، از جمله فقدان استدلال، تکرار مطالب و نبود تخصص، این دانش را از پویایی لازم محروم ساخته است. تخصصی شدن فقه و بازسازی نظام پژوهشی آن، ضرورتی برای حفظ اعتبار و کارآمدی این دانش است.

بخش سوم: نقد تسامح و پیرایه‌ها

پیامدهای تسامح در احکام

تسامح در بیان احکام الهی، به افزایش پیرایه‌ها و در نهایت به متروک شدن احکام منجر می‌شود. این امر، چون غذایی ناپاک که هیچ‌کس به آن دست نمی‌زند، اعتماد عمومی به فقه را کاهش می‌دهد. مردم، به جای تقلید از منابع معتبر، به قضاوت‌های شخصی خود روی می‌آورند.

درنگ: تسامح در احکام، به متروک شدن آن‌ها و کاهش اعتماد عمومی به علم دینی منجر می‌شود.

تمثیلی طنزآمیز در این باره آورده شده است: فردی با آلوده کردن عمدی غذا، مانع از مصرف آن توسط دیگران شد. این داستان، به تأثیر منفی تسامح بر اعتبار احکام اشاره دارد.

نقد باورهای نادرست

یکی از باورهای نادرست رایج، مستحق بودن سادات به خمس، حتی در صورت ثروت فراوان، است. این باور، به تمسخر شریعت منجر می‌شود، زیرا هدف خمس، حفظ کرامت سادات و جلوگیری از فقر آن‌ها بوده است، نه ترویج ثروت‌اندوزی.

درنگ: سوء‌تفاهم در فهم اهداف احکام، مانند خمس، به انحراف در اجرای شریعت می‌انجامد.

این باور، چون شاخه‌ای بی‌ریشه، از فهم اصیل شریعت دور است و نیازمند بازنگری در تفاسیر رایج است.

فقدان دلیل در احکام

بررسی دلایل احکام نشان می‌دهد که بسیاری از آن‌ها فاقد استدلال معتبر هستند. این فقدان، چون سوزنی گمشده در انبار کاه، یافتن احکام اصیل را دشوار ساخته و اعتبار علم دینی را کاهش داده است.

درنگ: فقدان استدلال معتبر در احکام، به بی‌اعتباری علم دینی در نزد مخاطبان منجر می‌شود.

این چالش، چون آیینه‌ای شکسته، بازتاب حقیقت را مخدوش می‌سازد و نیازمند بازسازی نظام استدلالی فقه است.

جمع‌بندی بخش سوم

تسامح در استنباط و تدوین احکام، به انباشت پیرایه‌ها و کاهش اعتبار علم دینی منجر شده است. نقد باورهای نادرست و بازسازی استدلال‌های فقهی، گامی اساسی در پالایش این دانش است.

بخش چهارم: راهکارهای بازسازی فقه

تقدم درایت بر روایت

برخلاف رویکرد رایج که روایت را بر درایت مقدم می‌دارد، باید فهم عمیق محتوا (درایت) را در اولویت قرار داد. اگر محتوای حدیثی با عقل جمعی سازگار نباشد، حتی با وجود سند قوی، باید کنار گذاشته شود.

درنگ: درایت، به‌عنوان ابزار فهم عمیق، باید بر روایت مقدم شود تا از پذیرش احادیث غیرمنطقی جلوگیری گردد.

این دیدگاه، چون مشعلی در تاریکی، مسیر استنباط را روشن می‌سازد و فقه را از انحرافات حفظ می‌کند.

تخصصی شدن فقه

برای رفع مشکلات علم دینی، باید آن را به شاخه‌های تخصصی، مانند فقه اقتصاد، فقه سیاست و فقه ولایت، تقسیم کرد. این تخصص، چون تقسیم کار در علوم مدرن، به افزایش دقت و کارآمدی فقه یاری می‌رساند.

درنگ: تخصصی شدن فقه، گامی اساسی در پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر و افزایش کارآمدی این دانش است.

این تحول، چون بازسازی بنایی کهن، فقه را به ابزاری کارآمد برای هدایت جامعه تبدیل خواهد کرد.

نقد ادعاهای غیرمستند

ادعاهای غیرمستند، مانند دیدار با امام زمان یا پیش‌بینی زمان ظهور، به کاهش اعتبار علم دینی منجر می‌شوند. این ادعاها، چون سرابی در بیابان، گمراه‌کننده‌اند و باید با شواهد معتبر ارزیابی شوند.

درنگ: پالایش علم دینی از ادعاهای غیرمستند، شرط لازم برای حفظ اعتبار آن است.

تمثیلی طنزآمیز در این باره آورده شده است: فردی با ادعاهای غیرمنطقی به حمام زنانه وارد شد و با عواقب سختی مواجه گردید. این داستان، به پیامدهای ادعاهای بی‌اساس اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بازسازی فقه نیازمند تقدم درایت بر روایت، تخصصی شدن این دانش، و پالایش آن از ادعاهای غیرمستند است. این راهکارها، فقه را به سوی پویایی و کارآمدی هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: آیات قرآنی و مسئولیت عالمان دینی

آیات قرآن کریم و تبیین مسئولیت

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ (هود: ۷). اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام‌یک نیکوکارترید. و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد، کافران خواهند گفت: این جز جادویی آشکار نیست.

این آیه بر اهمیت عمل صالح و مسئولیت انسان در برابر احکام الهی تأکید دارد. علم دینی باید به ابزاری برای هدایت به سوی عمل صالح تبدیل شود.

همچنین، قرآن کریم می‌فرماید: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: ۱۶). و ما به او از رگ گردن نزدیک‌تریم. این آیه، بر آگاهی خداوند از اعمال انسان و مسئولیت عالمان دینی در ارائه احکام دقیق تأکید دارد.

درنگ: آیات قرآن کریم، عالمان دینی را به ارائه احکام دقیق و هدایت‌گر به سوی عمل صالح فرا می‌خوانند.

این آیات، چون آیینه‌ای روشن، مسئولیت عالمان را در برابر خداوند و جامعه نمایان می‌سازند.

جمع‌بندی بخش پنجم

آیات قرآن کریم، بر مسئولیت عالمان دینی در ارائه احکام دقیق و هدایت جامعه به سوی عمل صالح تأکید دارند. این مسئولیت، فقه را به بازسازی و پالایش از پیرایه‌ها فرا می‌خواند.

جمع‌بندی نهایی

علم دینی، به مثابه گوهری گران‌بها در نظام معرفتی اسلامی، با چالش‌های ساختاری و روش‌شناختی متعددی مواجه است. تسامح در استنباط، انباشت پیرایه‌ها، فقدان تخصص و ادعاهای غیرمستند، از جمله موانع پویایی این دانش‌اند. برای بازسازی آن، باید درایت بر روایت مقدم شود، فقه به شاخه‌های تخصصی تقسیم گردد، و از ادعاهای بی‌اساس پالایش شود. آیات قرآن کریم، چون مشعلی هدایت‌گر، عالمان را به ارائه احکام دقیق و هدایت جامعه به سوی عمل صالح فرا می‌خوانند. این بازسازی، فقه را به ابزاری کارآمد برای پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر تبدیل خواهد کرد.

سؤالی درباره سرنوشت اموال منسوب به امام زمان مطرح شده که نیازمند شفافیت و پاسخ‌گویی علمی است. این پرسش، چون ندایی از عمق جامعه، ضرورت بازنگری در مدیریت منابع دینی را گوشزد می‌کند.

با نظارت صادق خادمی