در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 28

متن درس

نهایات: تحلیلی بر تحولات تاریخی-اجتماعی ایران معاصر

نهایات: تحلیلی بر تحولات تاریخی-اجتماعی ایران معاصر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۸)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در گفتمان نهایات در بستر تحولات تاریخی، اجتماعی و دینی ایران در سده اخیر می‌پردازد. با نگاهی ژرف و نظام‌مند، ریشه‌های مسائل اجتماعی و دینی در این بازه زمانی بررسی شده و عوامل مؤثر بر دگرگونی‌های فرهنگی و اخلاقی جامعه ایرانی مورد تحلیل قرار می‌گیرد. این اثر، با تکیه بر استخراج نکات کلیدی و ارائه توضیحات تفصیلی، تلاش دارد تا مفاهیم را در قالبی منسجم و روشن برای خوانندگان ارائه دهد. همانند رودی که از سرچشمه‌های تاریخ سرازیر شده و در مسیر خود، دشت‌های فرهنگ و جامعه را سیراب می‌کند، این نوشتار نیز در پی نمایاندن جریان‌های پنهان و آشکار تحولات ایران معاصر است.

بخش نخست: ریشه‌های بدبختی‌های اجتماعی در سده اخیر

تحلیل عوامل تاریخی و اجتماعی

تحلیل تاریخی نشان می‌دهد که بدبختی‌های اجتماعی ایران در سده اخیر از تأثیر گروه‌های مختلفی نشئت گرفته است. این گروه‌ها شامل سلاطین، نیروهای استعماری شرق و غرب، ملی‌گرایان، دراویش و برخی از عالمان دینی بوده‌اند. ثروت طبیعی ایران، چون گوهری درخشان در میان خاک، همواره طمع قدرت‌های خارجی را برانگیخته و زمینه‌ساز نفوذ و سلطه آنان شده است.

ایران، با موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز و منابع طبیعی سرشار، به‌ویژه در دوره قاجار و پهلوی، به کانون توجه قدرت‌های استعماری تبدیل شد. این امر، همانند خنجری که در قلب ساختارهای داخلی فرو رود، به تضعیف بنیان‌های اجتماعی و تشدید نابرابری‌ها انجامید. نفوذ بیگانگان، همراه با ضعف مدیریت داخلی، جامعه را به سوی گسست‌های عمیق سوق داد.

درنگ: ثروت طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، زمینه‌ساز طمع قدرت‌های خارجی و تضعیف ساختارهای داخلی شد.

بخش دوم: نقش صفویان در شکل‌گیری هویت شیعی

نهادینه‌سازی مذهب شیعه

پیش از ظهور سلسله صفویه، مذهب شیعه در ایران به‌صورت پراکنده و محدود وجود داشت، گویی ستارگانی کم‌فروغ در آسمان فرهنگ ایرانی. با برآمدن صفویان، این مذهب به‌عنوان دین رسمی کشور نهادینه شد و به تدریج به جریانی غالب و یکپارچه تبدیل گردید. صفویان، با بهره‌گیری از ابزارهای سیاسی و دینی، شیعه را به عاملی برای وحدت ملی و سپری در برابر تهدیدات خارجی بدل کردند.

این تحول، اگرچه به انسجام دینی و هویتی منجر شد، اما رویکردهای افراطی در ترویج شیعه‌گری، چون بادی تند که شاخه‌های درخت را بشکند، زمینه‌ساز چالش‌هایی در دوره‌های بعدی گردید. تأکید بیش از حد بر مذهب به‌عنوان ابزاری سیاسی، گاه به جای تقویت همبستگی، به ایجاد شکاف‌های اجتماعی و سیاسی انجامید.

درنگ: صفویان با نهادینه‌سازی شیعه، هویت دینی ایران را تقویت کردند، اما افراط در این مسیر به چالش‌های بعدی دامن زد.

پیامدهای شیعه‌گری افراطی

تأکید بیش از حد بر شیعه‌گری در دوره صفویه، همانند آتشی که ابتدا گرما می‌بخشد و سپس خانه را می‌سوزاند، به تضعیف ساختارهای اجتماعی و سیاسی منجر شد. این رویکرد، که گاه مذهب را به ابزاری برای کسب قدرت بدل کرد، در نهایت به فروپاشی سلسله صفویه انجامید. اثرات این افراط، در دوره‌های بعدی نیز چون سایه‌ای سنگین بر جامعه ایران باقی ماند.

بخش سوم: نفوذ استعمار و ظهور جریان‌های توده‌ای

نقش استعمار شرق

در هفتاد سال گذشته، استعمار شرق، به‌ویژه از طریق حمایت از جریان‌های توده‌ای، نقشی کلیدی در تحولات انقلابی ایران ایفا کرد. این جریان‌ها، با بهره‌گیری از ایدئولوژی‌های وارداتی، به‌ویژه مارکسیسم، به بسیج توده‌ها و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی کشور کمک کردند. این حرکت، گویی موجی خروشان بود که صخره‌های کهن جامعه ایرانی را در هم کوبید.

جریان‌های توده‌ای، با جذابیت شعارهای عدالت‌خواهانه، به نیروی محرکه‌ای برای تحولات انقلابی تبدیل شدند. با این حال، فقدان انسجام فکری در این جریان‌ها، همانند ساختمانی بدون پی، به پیچیدگی‌ها و تنش‌های اجتماعی دامن زد.

درنگ: جریان‌های توده‌ای، با حمایت استعمار شرق، به بسیج اجتماعی و تحولات انقلابی منجر شدند، اما فقدان انسجام فکری به تنش‌های بعدی دامن زد.

نقش جریان توده‌ای در انقلاب

جریان توده‌ای، چون نمکی که طعم تمامی غذاها را دگرگون کند، در تمامی گروه‌های انقلابی، از جمله مجاهدین انقلاب ۵۷، نفوذ داشت. این جریان، با شعارهای عدالت‌خواهانه، به بسیج گسترده اجتماعی منجر شد، اما گاه انحراف از اصول اولیه، مسیر انقلاب را به سوی چالش‌های جدید سوق داد.

بخش چهارم: اصل توجیه وسیله توسط هدف

مبنای فکری جریان‌های انقلابی

مبنای فکری بسیاری از جریان‌های انقلابی بر اصل «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» استوار بود. این اصل، که ریشه در فلسفه‌های عمل‌گرایانه دارد، گویی کلیدی بود که هر قفلی را، حتی به قیمت شکستن ارزش‌های اخلاقی، باز می‌کرد. این رویکرد، به توجیه اقدامات غیراخلاقی در راستای اهداف سیاسی منجر شد و به تضعیف بنیان‌های اخلاقی جامعه انجامید.

درنگ: اصل «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» به توجیه اقدامات غیراخلاقی و تضعیف ارزش‌های اخلاقی جامعه منجر شد.

مفهوم تترّس و کاربرد آن

در فقه اسلامی، مفهوم «تترّس»، که در کتاب «لمعه دمشقیه» مطرح شده، به استفاده از سپر انسانی در شرایط جنگی اشاره دارد. بر اساس این مفهوم، در صورتی که دشمن از افراد بی‌گناه به‌عنوان سپر استفاده کند، اقدام علیه آنها برای رسیدن به دشمن جایز شمرده شده است. این اصل، گویی شمشیری دو لبه بود که در صورت استفاده نادرست، به جای دفاع، به تخریب می‌انجامید.

تعمیم این مفهوم به مسائل اجتماعی، مانند توجیه برداشتن حجاب یا دیگر اقدامات برای تضعیف دشمن، نشان‌دهنده انحراف در کاربرد مفاهیم فقهی است. این تعمیم، به جای حل مسائل، به تشدید تنش‌های اجتماعی منجر شد.

درنگ: تعمیم نادرست مفهوم تترّس به مسائل اجتماعی، به توجیه اقدامات غیراخلاقی و تشدید تنش‌ها منجر شد.

پیامدهای اخلاقی اصل توجیه وسیله

اصل «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» به توجیه اقداماتی چون دزدی، قتل و هتک حرمت منجر شد. این امر، گویی زهری بود که در رگ‌های جامعه تزریق شد و به فروپاشی ارزش‌های اخلاقی انجامید. برای مثال، در دوره پیش از انقلاب، گزارش‌هایی از ربودن افراد برای تخریب آبروی مخالفان سیاسی وجود داشت که نشان‌دهنده انحطاط اخلاقی در برخی جریان‌ها بود.

بخش پنجم: فروپاشی ارزش‌های اخلاقی و دینی

انزوای گروه‌های اخلاق‌مدار

فراگیری مکتب «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»، گروه‌های پایبند به اصول اخلاقی را به حاشیه راند. این گروه‌ها، گویی درختانی تنومند در برابر طوفان، در انزوای اجتماعی قرار گرفتند و جریان‌های عمل‌گرا بر جامعه مسلط شدند.

درنگ: پایبندی به اصول اخلاقی در فضایی که هدف وسیله را توجیه می‌کند، به انزوای گروه‌های اخلاق‌مدار منجر شد.

نقش استعمار شرق در فروپاشی ارزش‌ها

استعمار شرق، با ترویج ایدئولوژی‌های مخرب و ایجاد اختلاط در ارزش‌ها، به فروپاشی ساختارهای اخلاقی و اجتماعی ایران کمک کرد. این نفوذ، گویی آتشی بود که بنیان‌های هویت دینی و ملی را سوزاند.

خشونت انقلابی و پیامدهای آن

در جریان انقلاب، اقداماتی چون کشتار افرادی که به‌عنوان منافق شناخته شدند، بر اساس اصل توجیه وسیله توسط هدف انجام گرفت. این اقدامات، اگرچه در ظاهر برای حفظ انقلاب بود، اما به افزایش خشونت و بی‌اعتمادی در جامعه منجر شد.

تحول اخلاق انقلابی به دین معجون‌مانند

اخلاق انقلابی، که بر پایه توجیه وسیله توسط هدف شکل گرفت، به ایجاد دینی ترکیبی از عناصر دینی، عرفانی، فقهی، انقلابی و جنایتکارانه منجر شد. این دین، گویی معجونی بود که به جای رحمانیت، به سوی شیطانی شدن سوق یافت.

درنگ: اختلاط ارزش‌های دینی و غیراخلاقی به ایجاد دینی معجون‌مانند و تضعیف باورهای اصیل منجر شد.

بخش ششم: پیامدهای اجتماعی و اخلاقی تحولات

تضعیف سلامت و سعادت اجتماعی

سلامت و سعادتی که در گذشته در جامعه ایرانی وجود داشت، به دلیل ترویج دروغ و خشونت از بین رفت. برخلاف گذشته، که حتی افراد خشن حدودی از اخلاق را رعایت می‌کردند، در دوره جدید، خشونت بدون محدودیت رواج یافت. نمونه‌هایی چون سرقت با خشونت و هتک حرمت، نشان‌دهنده فروپاشی اخلاقی جامعه بود.

اختلاط هویتی در گروه‌های اجتماعی

در نتیجه تحولات، برخی از اعضای جریان توده‌ای به مقامات دینی، نظامی یا سیاسی رسیدند، اما ریشه مشترک آنها در اصل توجیه وسیله توسط هدف باقی ماند. این اختلاط هویتی، گویی آینه‌ای شکسته بود که دیگر تصویر روشنی از جامعه ارائه نمی‌داد.

بی‌اعتمادی به‌عنوان نتیجه تحولات

بی‌اعتمادی، چون سایه‌ای شوم بر جامعه گسترانیده شد، به‌گونه‌ای که اعتماد به دیگران به احمقانه بودن تعبیر گردید. این بی‌اعتمادی، نتیجه فروپاشی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی بود که به کاهش سرمایه اجتماعی منجر شد.

درنگ: بی‌اعتمادی، نتیجه فروپاشی ارزش‌های اخلاقی و کاهش سرمایه اجتماعی بود.

تناقض در رفتارهای دینی

برخی افراد که به ظاهر به اعمال دینی پایبند بودند، اقداماتی غیراخلاقی انجام می‌دادند و این اقدامات را با استدلال‌های دینی توجیه می‌کردند. این تناقض، گویی نقابی بود که چهره راستین ایمان را پنهان کرد.

فروپاشی ارزش‌های سنتی

ارزش‌های سنتی، چون احترام به سالمندان و کمک به نیازمندان، که در گذشته چون ستون‌های جامعه استوار بودند، در دوره جدید به شدت تضعیف شدند. این فروپاشی، نتیجه تأثیرات ایدئولوژی‌های بیگانه و تحولات انقلابی بود که به ترویج فردگرایی منجر شد.

بخش هفتم: مقایسه تاریخی و آیات قرآنی

مقایسه با دیگر جوامع

مقایسه تحولات ایران با دیگر کشورها نشان می‌دهد که بسیاری از جوامع در سده اخیر با چالش‌های مشابهی مواجه بوده‌اند. برای مثال، ظهور شخصیت‌هایی چون هیتلر و اقدامات خشونت‌آمیز آنها، نتیجه اصل توجیه وسیله توسط هدف بود. این مقایسه، گویی آینه‌ای است که عبرت‌های تاریخ را به ما نشان می‌دهد.

آیات هدایت و عمل به خیر

قرآن کریم در سوره حمد می‌فرماید: ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ (ما را به راه راست هدایت کن). همچنین در سوره زلزال می‌فرماید: فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (هر کس به اندازه ذره‌ای خیر انجام دهد، آن را خواهد دید). این آیات، بر اهمیت پایبندی به اصول اخلاقی تأکید دارند، اما انحرافات فکری مانع تحقق این اصول شد.

بخش هشتم: نقش علم دینی در توجیه اقدامات

سوءاستفاده از مفاهیم دینی

برخی از عالمان دینی، با استدلال حفظ نظام، اقداماتی چون دروغ را جایز دانستند. این رویکرد، گویی پلی شکسته بود که به جای هدایت، به گمراهی منجر شد. سوءاستفاده از مفاهیم دینی، به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دینی انجامید.

درنگ: سوءاستفاده از مفاهیم دینی برای توجیه اقدامات غیراخلاقی، به کاهش اعتماد به نهادهای دینی منجر شد.

بخش نهم: توصیه به خودسازی فردی

راهکاری برای حفظ هویت دینی

در پایان، تأکید بر خودسازی فردی و حفظ ارزش‌های دینی به‌عنوان راهکاری برای مقابله با انحرافات اجتماعی و دینی مطرح شده است. هر فرد باید، چون باغبانی که درخت خویش را از گزند طوفان حفظ می‌کند، به خودسازی و پرهیز از قضاوت دیگران بپردازد.

درنگ: خودسازی فردی و پایبندی به ارزش‌های دینی، راهکاری برای حفظ هویت در برابر انحرافات است.

جمع‌بندی

تحلیل گفتمان نهایات در بستر تاریخی-اجتماعی ایران معاصر نشان می‌دهد که تحولات سده اخیر، تحت تأثیر نفوذ استعمار، انحرافات فکری و سوءاستفاده از مفاهیم دینی، به فروپاشی ارزش‌های اخلاقی و دینی منجر شده است. اصل «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»، چون خوره‌ای به جان جامعه افتاد و به توجیه اقدامات غیراخلاقی و افزایش بی‌اعتمادی انجامید. مفاهیمی چون تترّس، که در اصل برای شرایط خاص فقهی طراحی شده بود، به‌صورت نادرست به مسائل اجتماعی تعمیم یافت و به تشدید تنش‌ها کمک کرد. مقایسه تاریخی با دیگر جوامع نیز نشان‌دهنده شباهت‌هایی در تأثیر انحرافات فکری بر فروپاشی اجتماعی است. در نهایت، تأکید بر خودسازی فردی و بازگشت به اصول اصیل دینی، چون نوری در تاریکی، راهکاری برای بازسازی سرمایه اجتماعی و دینی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی