متن درس
نهایات: تأملاتی در عرفان عصمتی، کفر و ظلم در اندیشه شیعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۵)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه سی و پنجم، به کاوشی عمیق در مفاهیم عرفان عصمتی، کفر و ظلم در چارچوب اندیشه شیعی میپردازد. هدف آن است که با نگاهی نظاممند و ژرف، این مفاهیم به گونهای تبیین شوند که هم اصالت محتوای اصلی حفظ گردد و هم پیوندهای معنایی آن با معارف دینی و اخلاقی روشن شود. این اثر، به سان پلی است که معارف والای شیعی را به دشتهای گسترده حکمت و اخلاق متصل میسازد، تا خواننده در سایهسار این مفاهیم به تأمل و تعمق نشیند.
بخش نخست: عرفان عصمتی، خمیرمایه هویت شیعی
تمایز شیعه از رهگذر حضور معصومان
شیعه، به واسطه بهرهمندی از حضور ۲۶۰ ساله معصومان علیهمالسلام، از دیگر مکاتب و ادیان متمایز میگردد. این دوره طولانی، که چون نهر زلالی در بستر تاریخ جاری بوده، بنیان عرفان عصمتی را شکل داده است. برخلاف دیگر ادیان که تنها بهصورت مقطعی از حضور انبیایی چون عیسی و موسی بهرهمند بودهاند، شیعه از تداوم حضور معصومان برخوردار است. این پیوند بیواسطه با معصومان، نهتنها هویت دینی شیعه را متمایز میسازد، بلکه چون ستونی استوار، معارف عرفانی و اخلاقی را بر دوش میکشد.
اهمیت متون دینی در استخراج معارف
بهرهگیری از متون دینی، اعم از روایات شیعی و حتی روایات اهل سنت، برای فهم معارف دینی ضرورتی انکارناپذیر دارد. هرچند علمای شیعه به دلیل مشکلات سندی، کمتر به روایات اهل سنت توجه نشان دادهاند، تأکید بر محتوای متون، امکان بهرهمندی از روایات مشترک با معصومان را فراهم میسازد. این رویکرد، چون کلیدی است که قفل گنجینههای معرفتی را میگشاید و به غنای فهم دینی میافزاید.
جمعبندی بخش نخست
عرفان عصمتی، به مثابه خمیرمایه هویت شیعی، از حضور تاریخی معصومان سرچشمه میگیرد و شیعه را در جایگاهی ممتاز قرار میدهد. بهرهگیری از متون دینی، با نگاهی محتوامحور، راه را برای فهم عمیقتر معارف هموار میسازد. این بخش، چون آیینهای است که تمایز شیعه را در برابر دیگر مکاتب به نمایش میگذارد.
بخش دوم: کفر و ظلم در اندیشه دینی
نقد تکفیر در علم دینی
در تاریخ علم دینی، برخی از متکلمان و علما، عرفان، فلسفه و منطق را به کفر و الحاد نسبت دادهاند. در مقابل، فلاسفه و عارفان، بدون تکفیر مخالفان، تنها به نادانی آنان اشاره کردهاند. برای نمونه، به ابنسینا اتهام شرابخواری و به ملاصدرا اتهامات اخلاقی وارد شده، اما این اتهامات، اغلب از ناتوانی در انکار دانش این بزرگمردان حکمت سرچشمه گرفته است. این تضاد، چون دو سوی یک سکه، نشاندهنده چالشهای تاریخی در مواجهه با اختلافات فکری در حوزه دین است.
اخلاق در برابر تکفیر
به نقل از سید البواحسن قزوینی در حاشیه عروه، تکفیر بدون آگاهی ممنوع است. این دیدگاه، چون مشعلی فروزان، رویکردی اخلاقی به مسئله تکفیر را روشن میسازد. فلاسفه هیچگاه علما را تکفیر نکردهاند، بلکه تنها به ناآگاهی آنان اشاره کردهاند. این اصل، چون نسیمی آرام، بر اهمیت آگاهی و پرهیز از قضاوتهای شتابزده در مسائل دینی تأکید دارد.
تعریف کفر از منظر آگاهی و اراده
کفر، نتیجه انکار آگاهانه و ارادی خداوند است. اما فردی که از روی عصبانیت سخنی علیه خداوند بگوید، مرتد محسوب نمیشود. این تمایز، چون خطی روشن میان تاریکی و نور، بر نقش نیت و آگاهی در احکام دینی تأکید دارد. برای نمونه، اگر کسی از سر خشم سخنی کفرآمیز بگوید، یا از روی ناآگاهی پرسشی درباره معجزات انبیا مطرح کند، کافر نیست، بلکه تنها در گرداب احساسات یا نادانی گرفتار شده است.
اخلاق تشکر در برابر نعمتها
تشکر از نعمتهای الهی، حتی در امور روزمره مانند دریافت یک لیوان آب، نشانه ادب و تربیت است. عدم تشکر، چون سایهای تاریک، نوعی بیاحترامی به خداوند و کفر محسوب میشود. این اصل، چون گلی در باغ دینداری، اخلاق را بهعنوان بخشی جداییناپذیر از ایمان معرفی میکند.
ظلم آگاهانه و پیوند آن با کفر
هر ظالمی که با آگاهی، اراده و استمرار ظلم کند، کافر است، حتی اگر مؤمن باشد. این اصل، چون حکمی حکیمانه، ظلم آگاهانه را معادل کفر میداند: «هر ظالم با این شرایط کافر است و هر کافر ظالم». ظلم، چون خنجری بر پیکر جامعه و دین، نهتنها به خداوند بیاحترامی میکند، بلکه به مردمان نیز آسیب میرساند.
نقد رویکرد تکفیری در مواجهه با حکمت
برخی از علما، فلاسفه را به اتهامات غیرمنطقی تکفیر کردهاند، در حالی که فلاسفه تنها به نادانی این گروه اشاره کردهاند. برای مثال، در مواجهه با کتاب «اسفار» ملاصدرا، برخی آن را بدون فهم دقیق مورد انتقاد قرار دادهاند. این نقد، چون آیینهای است که ضرورت شناخت دقیق موضوع پیش از صدور حکم را بازتاب میدهد.
تمایز میان گناه و کفر
فردی که با آگاهی مرتکب گناه شود، مسئول عمل خویش است، اما نمیتوان او را بهسادگی مرتد دانست. برای مثال، قتل از روی عصبانیت، بیماری روانی است، نه کفر. در مقابل، تکفیر به دلیل اعتقاد به وحدت وجود، غیرمنطقی است. این دیدگاه، چون چراغی در تاریکی، بر پیچیدگیهای روانشناختی و اخلاقی در قضاوتهای دینی نور میافکند.
برتری جنایت ظالم بر کافر
ظالم، به دلیل آسیب به جامعه و دین، جنایتی سنگینتر از کافر مرتکب میشود. کفر در لغت به معنای «پوشاندن» است، اما ظالم نهتنها خدا را انکار میکند، بلکه به جامعه و دین نیز ضربه میزند. این تمایز، چون خطی پررنگ، ظلم را بهعنوان معضلی اجتماعی و دینی برجسته میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با کاوش در مفاهیم کفر و ظلم، بر اهمیت آگاهی، اراده و استمرار در تعریف این مفاهیم تأکید کرد. نقد رویکردهای تکفیری در علم دینی و برجستهسازی اخلاق در برابر تکفیر، نشاندهنده لزوم تسامح و آگاهی در مواجهه با اختلافات فکری است. ظلم، بهعنوان معضلی که هم به خداوند و هم به جامعه آسیب میرساند، از کفر نیز سنگینتر دانسته شد.
بخش سوم: اجرای احکام دینی و ضرورت سند و دلیل
نقد اجرای حدود بدون دلیل
اجرای حدود بدون زمینه علمی و نتیجه مثبت، حرام است. آیه وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ (بقره: ۱۹۱) به معنای «و با آنان بجنگید تا فتنهای باقی نماند»، بهدرستی تفسیر نشده و نمیتواند توجیهکننده قتلهای بیحاصل باشد. این دیدگاه، چون ستونی محکم، بر ضرورت وجود دلیل معتبر و نتیجه مثبت در اجرای احکام دینی تأکید دارد.
دفاع در برابر قانون
در میدان جنگ، دفاع از خود امری طبیعی است و از قانون اجرای حدود جدا است. اجرای حدود نیازمند سند و دلیل قانونی است، در حالی که دفاع، به توانایی و شرایط فرد بستگی دارد. این تمایز، چون دو مسیر متمایز، دفاع مشروع را از اجرای احکام قانونی جدا میسازد.
فقدان سند در اجرای حدود
بسیاری از موارد اجرای حدود، فاقد سند معتبر و دلیل قانونی هستند و به قولدری و دیکتاتوری منجر شدهاند. عقل جمعی نیز اینگونه احکام را نمیپذیرد. این اصل، چون آیینهای شفاف، بر اهمیت قانونمداری و اجماع عقلانی در اجرای احکام دینی تأکید دارد.
مثال تاریخی از اجرای نادرست قانون
در مثالی تاریخی، عالمی دینی به دلیل محبوبیت و بیآزاری مورد ظلم قرار گرفت. اجرای حکم قتل بدون اثبات، ظلم است و با اصول دینی سازگار نیست. این نمونه، چون هشداری است که خطرات اجرای احکام بدون پشتوانه قانونی و اخلاقی را گوشزد میکند.
لزوم اثبات در اجرای احکام قتل
در اسلام، اجرای احکام قتل نیازمند اثبات دقیق است. بدون سند و دلیل، چنین احکامی مشروعیت ندارند. آیه وَفِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ (بقره: ۱۷۹) به معنای «و در قصاص حیات است»، بهتنهایی دلیل اجرای قتل نیست، بلکه نیازمند انشاء و دلیل معتبر است. این اصل، چون مشعلی است که راه قانونمداری را روشن میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، بر ضرورت سند و دلیل در اجرای احکام دینی تأکید کرد. اجرای حدود بدون پشتوانه علمی و عقلانی، نهتنها مشروعیت ندارد، بلکه به ظلم و بیعدالتی منجر میشود. دفاع مشروع از اجرای احکام قانونی متمایز است و نیازمند شرایط و اسناد معتبر است.
بخش چهارم: کفر و ظلم در چارچوب کلی
پیوند کفر و ظلم
بحث کفر و ظلم، جدای از اختلافات میان علم دینی و فلسفه، بهعنوان مسئلهای کلی مطرح است. هر ظالم با شرایط آگاهی و استمرار، کافر است و هر کافر ظالم. این اصل، چون نخ تسبیح، مفاهیم اخلاق و عدالت را به هم پیوند میدهد و فراتر از تعارضات فکری، بر اهمیت عدالت در دینداری تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، کفر و ظلم را بهعنوان دو مفهوم بههمتنیده معرفی کرد که در چارچوب اخلاق و عدالت دینی معنا مییابند. تأکید بر آگاهی و استمرار، این مفاهیم را از شتابزدگیهای فکری جدا میسازد و راه را برای فهمی عمیقتر از دینداری هموار میکند.
سخن پایانی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه سی و پنجم، به تبیین مفاهیم عرفان عصمتی، کفر و ظلم در اندیشه شیعی پرداخت. عرفان عصمتی، چون گوهری درخشان، هویت شیعی را از دیگر مکاتب متمایز میسازد و ریشه در حضور تاریخی معصومان دارد. در بحث کفر و ظلم، تأکید بر آگاهی، اراده و استمرار، معیاری روشن برای قضاوتهای دینی فراهم آورد. نقد رویکردهای تکفیری در علم دینی و تأکید بر لزوم سند و دلیل در اجرای احکام، نشاندهنده اهتمام به عدالت و قانونمداری در دینداری است. این اثر، چون دریچهای به سوی معارف شیعی، خواننده را به تأمل در این مفاهیم والا دعوت میکند.