متن درس
نهایات: تبیین مفاهیم کفر و ظلم در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله العظمی محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و یکم)
دیباچه
این نوشتار، با الهام از آیات نورانی قرآن کریم، به کاوشی عمیق در مفاهیم کفر و ظلم میپردازد و با نگاهی نظاممند، این دو مفهوم بنیادین را در چارچوب اخلاق و الهیات اسلامی مورد بررسی قرار میدهد. هدف از این تأمل، ارائه دیدگاهی جامع است که چونان چراغی، مسیر فهم دقیقتر این مفاهیم را برای جویندگان حقیقت روشن سازد. این اثر، با تکیه بر آیات قرآنی و تحلیلهای عالمانه، میکوشد تا رابطه میان کفر و ظلم، تفاوتهای آنها و پیامدهایشان را در نظام ارزشی اسلام تبیین نماید، تا چونان آیینهای، حقیقت این مفاهیم را در برابر دیدگان خواننده قرار دهد.
بخش یکم: تمایز و ارتباط کفر و ظلم
تمایز ماهوی کفر و ظلم
کفر، بهسان غباری که بر آینه ایمان نشیند، عملی لازم و محدود به انکار حق یا نفی ایمان است. این مفهوم، در حوزه اعتقاد جای میگیرد و به نفی باورهای الهی بازمیگردد. اما ظلم، چونان رودی خروشان که مرزها را درنوردد، فعلی متعدی است که به تعدی به حقوق دیگران، اعم از خداوند یا خلق او، میانجامد. کفر بهگونهای است که میتوان گفت: «فلانی کفر ورزید»، اما ظلم در قالب «زید به عمرو ظلم کرد» متجلی میشود. این تمایز، نشاندهنده گستردگی ظلم در برابر محدودیت کفر است؛ کفر در حوزهای خاص محصور میماند، اما ظلم، چونان سایهای گسترده، بر تمامی شئون اخلاقی، اجتماعی و الهیاتی سایه میافکند.
درنگ: کفر، فعلی لازم و محدود به حوزه اعتقاد است، حال آنکه ظلم، به دلیل ماهیت متعدیاش، دامنهای وسیعتر و پیچیدهتر دارد و به تعدی به حقوق الهی و انسانی منجر میشود.
رابطه علّی ظلم و کفر
ظلم، چونان ریشهای است که کفر از آن میروید. کافر با انکار حق، به خداوند ظلم میورزد، اما ظلم خود، چونان قلهای بیعلت، مستقل از دیگر اسباب ظاهر میشود. این رابطه علّی نشان میدهد که ظلم، بستری است که کفر را در خود پرورانده و آن را به بار میآورد، اما خود ظلم، بهسان دریایی بیکران، از عللی دیگر مستغنی است.
گستردگی ظلم در برابر محدودیت کفر
کفر، چونان درختی تکریشه، ماهیتی بسیط دارد و در حوزه نفی ایمان محصور است. اما ظلم، بهسان جنگلی انبوه، به دلیل تعدد متعلقاتش، از جمله ظلم به خدا، انسان یا دیگر موجودات، غیرمحدود و متنوع است. این تنوع، ظلم را به مفهومی فراگیر بدل میسازد که چونان شبکهای، تمامی ابعاد اخلاقی و اجتماعی را در بر میگیرد.
ظلم بهمثابه کفر مضاعف
ظلم، چونان کلیدی است که درهای تمامی جنایات و انحرافات را میگشاید. هر کفر، ظلمی است، اما هر ظلمی لزوماً کفر نیست. این بیان، ظلم را چونان مفهومی جامع معرفی میکند که کفر را در خود جای داده و از آن فراتر میرود. ظلم، نقطه عزیمت همه مفاسد است و چونان ریشهای، تمامی شاخههای فساد را تغذیه میکند.
درنگ: ظلم، بهمثابه شاهکلید مفاسد، مفهومی فراگیرتر از کفر است و تمامی انحرافات اخلاقی و اجتماعی را در بر میگیرد.
بخش دوم: مصادیق قرآنی ظلم و کفر
ظلم و حرمت طیبات
قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید: فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا (نساء: 160)؛ «به سبب ظلمی که از یهودیان سر زد، چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال شده بود، حرام کردیم و به جهت بازداشتن بسیارشان از راه خدا». این آیه، ظلم را عاملی برای محرومیت از نعمتهای حلال معرفی میکند. ظلم در این مقام، به معنای ممانعت از راه خدا و نقض حقوق الهی و انسانی است که چونان سدی، مانع بهرهمندی از نعمات الهی میشود.
ایمان و تأثیر ظلم بر آن
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید: الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (انعام: 82)؛ «کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالودهاند، ایمنی برای آنان است و ایشان راهیافتگاناند». این آیه، ایمان خالص را در غیاب ظلم، ضامن امنیت و هدایت میداند. ظلم، چونان زهری، ایمان را بیاثر میسازد و مانع تحقق آثار مثبت آن میشود.
ظلم و هلاکت جوامع
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید: ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ (انعام: 131)؛ «این بدان سبب است که پروردگارت، شهرها را به ستم نابود نمیکند، در حالی که ساکنانش غافلاند». ظلم آگاهانه، عامل هلاکت جوامع است و خداوند، جوامع را به صرف نادانی نابود نمیسازد. این آیه، بر مسئولیت انسان در برابر اعمالش تأکید دارد.
الحاد و ظلم
در آیهای دیگر، قرآن کریم میفرماید: مَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (حج: 25)؛ «هر کس در آن با الحاد و ستم اراده کند، او را از عذابی دردناک میچشانیم». الحاد توأم با ظلم، به عذابی شدید میانجامد و این دو، چونان دو روی یک سکه، در هم تنیدهاند.
شرک بهعنوان ظلم عظیم
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید: لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان: 13)؛ «به خدا شرک نورزید، زیرا شرک، ظلمی بزرگ است». شرک، کفر و گناه، همگی در چارچوب ظلم جای میگیرند، اما ظلم، چونان مفهومی فراگیر، نقطه پایان تحلیل سایر انحرافات است.
اکل اموال یتامی و ظلم
قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا (نساء: 10)؛ «کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، جز این نیست که در شکمهای خود آتش میخورند و بهزودی به آتشی سوزان درآیند». این آیه، ظلم را عملی عینی با پیامدهای اخروی معرفی میکند.
عدوان و ظلم
قرآن کریم میفرماید: وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (نساء: 30)؛ «هر کس چنین کند به تجاوز و ستم، به زودی او را به آتشی درآوریم و این بر خدا آسان است». این آیه، بر شدت کیفر ظلم آگاهانه تأکید دارد.
ایمان و عدم ظلم از سوی خدا
قرآن کریم میفرماید: وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا (طه: 112)؛ «هر کس از کارهای شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، نه از ستمی بترسد و نه از کاستیای». این آیه، بر عدالت الهی و برائت خداوند از ظلم تأکید دارد.
عدم ظلم از سوی خدا
قرآن کریم میفرماید: وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ (غافر: 31)؛ «و خدا ستم به بندگان را نمیخواهد». این آیه، بر عدالت مطلق الهی و سرچشمه گرفتن ظلم از انسان تأکید دارد.
توبه از ظلم و اصلاح
قرآن کریم میفرماید: فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مائده: 39)؛ «هر کس پس از ستم خویش توبه کند و اصلاح نماید، خدا بر او بازگردد، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است». این آیه، بر اهمیت اصلاح عملی پس از توبه تأکید دارد و صرف توبه را ناکافی میداند.
نقد برخی باورهای عامهپسند
برخی باورها، مانند ادعای آمرزش گناهان با گریه اندک، از منظر علم دینی مورد نقد قرار گرفتهاند. این باورها، به دلیل فقدان پشتوانه عقلانی و عملی، دین را از کارکرد واقعیاش دور میکنند. تأکید بر اصلاح عملی، چونان پلی است که توبه را به رستگاری متصل میسازد.
مغفرت و عقاب الهی
قرآن کریم میفرماید: إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ (فصلت: 43)؛ «پروردگارت دارای آمرزش و دارای عقابی دردناک است». این آیه، بر تعادل میان رحمت و عدالت الهی تأکید دارد.
پیامد ظلم بر زمین
قرآن کریم میفرماید: وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَابَّةٍ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ (نحل: 61)؛ «اگر خدا مردم را به ستمشان مؤاخذه میکرد، هیچ جنبندهای بر زمین باقی نمیگذاشت، ولی تا مدتی معین مهلتشان میدهد. پس چون اجلشان فرا رسد، نه ساعتی پس میافتند و نه پیش میافتند». این آیه، بر شدت ظلم بشر و رحمت الهی در تأخیر عقوبت تأکید دارد.
دعا برای رهایی از ظالمان
قرآن کریم میفرماید: رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا (نساء: 75)؛ «پروردگارا، ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون بر و از جانب خود برای ما سرپرست و یاوری قرار ده». این آیه، بر اهمیت نجات از محیطهای ظلمآلود تأکید دارد.
عبادت گوساله و ظلم
قرآن کریم میفرماید: ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ (بقره: 51)؛ «آنگاه پس از او گوساله را [به پرستش] گرفتید، در حالی که ستمکار بودید». این آیه، شرک و انحراف از توحید را مصداق ظلم معرفی میکند.
تجاوز از حدود الهی و ظلم
قرآن کریم میفرماید: مَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره: 229)؛ «هر کس از حدود خدا تجاوز کند، آنان ستمگراناند». این آیه، بر اهمیت رعایت حدود الهی تأکید دارد.
کافران بهعنوان ظالمان
قرآن کریم میفرماید: وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره: 254)؛ «و کافران، ستمگراناند». این آیه، کفر را زیرمجموعه ظلم میداند، اما ظلم را مفهومی وسیعتر معرفی میکند.
حکم برخلاف وحی و ظلم
قرآن کریم میفرماید: مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده: 45)؛ «هر کس به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، آنان ستمگراناند». این آیه، بر التزام به احکام الهی تأکید دارد.
اظلم و مراتب ظلم
قرآن کریم در آیاتی چون وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره: 140)؛ «و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتی را که از خدا نزد اوست کتمان کند؟ و خدا از آنچه میکنید غافل نیست» و وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام: 21)؛ «و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ بهراستی که ستمگران رستگار نمیشوند»، به مراتب بالاتر ظلم اشاره دارد.
ظلوم و کفار بودن انسان
قرآن کریم میفرماید: وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ (ابراهیم: 34)؛ «و اگر نعمت خدا را بشمارید، نمیتوانید آن را به شماره آورید. بهراستی انسان بسیار ستمگر و بسیار ناسپاس است». این آیه، بر طبیعت ظلمپذیر و ناسپاس انسان تأکید دارد.
مبرا بودن خدا از ظلم و کفر
خداوند خود را از ظلم مبرا میداند، اما کفر را به خود نسبت نمیدهد، زیرا کفر فعلی لازم است و ظلم متعدی. این بیان، بر عدالت مطلق الهی و مسئولیت انسان در قبال ظلم تأکید دارد.
مفهوم ظلمات
قرآن کریم میفرماید: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 257)؛ «خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، آنان را از تاریکیها به سوی نور میبرد، و کسانی که کفر ورزیدهاند، سرپرستانشان طاغوتاند که آنان را از نور به سوی تاریکیها میبرند. آنان اهل آتشاند و در آن جاوداناند». ظلمات، چونان تاریکی جهل و انحراف، در مقابل نور هدایت قرار دارد.
مذمت مظلوم بودن
حتی مظلوم بودن، به دلیل ضعف و ناتوانی، مورد نکوهش قرار گرفته است. این دیدگاه، بر اهمیت قوت و مقاومت در برابر ظلم تأکید دارد.
نقد تبرئه ظلم در تاریخ
تبرئه ظلم در طول تاریخ، چونان آفتی، ریشه بدبختی بشر بوده است. اگر انسانها، فارغ از تفاوتهای اعتقادی، از ظلم پرهیز کنند، چونان گلستانی، سعادت جمعی پدید میآید.
پیامدهای ظلم برای ظالمان
قرآن کریم میفرماید: هَلْ يَهْلِكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ (انعام: 47)؛ «آیا جز قوم ستمگر هلاک میشود؟» و وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ (قصص: 59)؛ «و ما نابودکننده شهرها نبودیم، مگر آنکه ساکنانش ستمگر بودند». این آیات، ظلم را عامل اصلی نابودی جوامع معرفی میکنند.
عدم توبهپذیری ظالم
قرآن کریم میفرماید: فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ (بقره: 193)؛ «اگر بازایستند، پس تجاوزی جز بر ستمگران نیست». این آیه، بر دشواری بازگشت ظالم تأکید دارد.
جایگاه ظالمان در آخرت
قرآن کریم میفرماید: وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (آلعمران: 151)؛ «و جایگاهشان آتش است و چه بد جایگاهی است جایگاه ستمگران» و وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ (بقره: 270)؛ «و برای ستمگران یاوری نیست». این آیات، بر شدت عذاب اخروی ظالمان تأکید دارند.
جحد ظالمان
قرآن کریم میفرماید: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (انعام: 33)؛ «ما میدانیم آنچه میگویند تو را غمگین میکند، ولی آنان تو را تکذیب نمیکنند، بلکه ستمگران آیات خدا را انکار میکنند». این آیه، بر جحد آگاهانه ظالمان تأکید دارد.
لعن ظالمان
قرآن کریم میفرماید: فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ (اعراف: 44)؛ «و ندادهندهای میانشان ندا داد که لعنت خدا بر ستمگران باد». این آیه، بر شدت نکوهش ظالمان تأکید دارد.
دعای موسی علیه ظالمان
قرآن کریم میفرماید: فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (اعراف: 150)؛ «مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و مرا با قوم ستمگر همراه مکن». این آیه، بر پرهیز از همراهی با ظالمان تأکید دارد.
عدم هدایت ظالمان
عبارت لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ در قرآن کریم مکرراً آمده و بر عدم هدایتپذیری ظالمان تأکید دارد. این تکرار، بر انحراف عمیق ظالمان دلالت دارد.
ظلم و قصاص
ظلم آگاهانه، مانند قتل عمد، توبهپذیر نیست و قصاص، چونان مترسکی، بازدارنده است. این دیدگاه، بر اهمیت عدالت کیفری تأکید دارد.
ظلم بهعنوان ریشه فساد
ظلم، چونان ماده کائنات فساد بشر، معرفی شده است. اگر انسان از ظلم پرهیز کند، گناهان جزئی اهمیت کمتری مییابند. این دیدگاه، بر اولویت پرهیز از ظلم تأکید دارد.
درنگ: ظلم، ریشه همه مفاسد است و پرهیز از آن، کلید سعادت بشری است.
جمعبندی
تبیین مفاهیم کفر و ظلم در قرآن کریم، چونان سفری است به سوی فهم عمیق نظام اخلاقی و الهیاتی اسلام. ظلم، بهسان دریایی بیکران، تمامی انحرافات را در خود جای داده و کفر، چونان شاخهای از آن، در حوزه نفی ایمان محصور است. آیات قرآنی، با تأکید بر پیامدهای ظلم، از جمله هلاکت جوامع، عذاب اخروی و محرومیت از هدایت، بر ضرورت پرهیز از آن تأکید دارند. نقد تبرئه ظلم در تاریخ و تأکید بر اصلاح عملی پس از توبه، نشاندهنده اهمیت عملگرایی در نظام اخلاقی اسلام است. این تحلیل، چونان چراغی، بر ضرورت بازنگری در اولویتبندی مفاهیم اخلاقی و تمرکز بر پرهیز از ظلم بهعنوان کلید سعادت بشری تأکید دارد.
با نظارت صادق خادمی