در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 42

متن درس

نهایات: تأملاتی در تکامل انسانی

نهایات: تأملاتی در تکامل انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل و دوم)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در مفهوم تکامل انسانی در چارچوب نهایات می‌پردازد، مفهومی که چونان رودی جاری در بستر تاریخ و هستی، مسیر تحول بشر را از مراحل ابتدایی تا افق‌های متعالی رهنمون می‌شود. با تکیه بر متون دینی و تحلیل‌های فلسفی، این اثر در پی آن است تا جایگاه انسان را در سیر تکاملی هستی روشن سازد. هدف، ارائه دیدگاهی منسجم است که تکامل را نه تنها به‌مثابه فرآیندی طبیعی، بلکه به‌عنوان سفری معنوی و اخلاقی به سوی کمال ترسیم می‌کند. این کاوش، با نگاهی نظام‌مند، مراحل گوناگون تکامل، ویژگی‌های هر دوره، و چالش‌های مفاهیمی چون غیبت و رجعت را بررسی کرده و با بهره‌گیری از شواهد دینی و علمی، به تبیین این فرآیند می‌پردازد.

بخش یکم: مراحل تکامل انسانی

دوره‌های متمایز تکامل

تکامل انسانی در سه دوره متمایز ترسیم شده است که هر یک، چونان فصلی از کتاب هستی، ویژگی‌ها و تحولات خاص خود را دارد.

دوره نخست: تکامل نسناس‌ها

دوره نخست، که شاید میلیاردها سال به درازا کشیده، به موجوداتی ابتدایی و ناشناخته موسوم به نسناس‌ها اختصاص دارد. اطلاعات اندک درباره این موجودات، چونان سایه‌ای در غبار زمان، شناخت دقیق آن‌ها را دشوار ساخته است. این دوره، به‌مثابه پایه‌ای برای تحولات بعدی، زمینه‌ساز تکامل موجودات پیشرفته‌تر بوده است. محدودیت‌های معرفتی بشر در این مرحله، حکایت از عمق ناشناخته‌های هستی دارد، اما این ناشناختگی، خود گواهی بر عظمت فرآیند تکامل است که در بستر طبیعت جریان یافته است.

درنگ: دوره نسناس‌ها، به‌مثابه ریشه‌های نهان در خاک، پایه‌ای برای تکامل موجودات پیشرفته‌تر فراهم آورده، هرچند شناخت آن به دلیل فقدان داده‌های دقیق، در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

دوره دوم: همزیستی نسناس‌ها و انسان اولیه

در دوره دوم، موجودی انسانی با عنوان آدم، چونان جرقه‌ای در تاریکی، وارد صحنه تکامل می‌شود. این ورود، همانند افزودن نمک به طعامی بی‌مزه، تحولی کیفی در ماهیت موجودات ایجاد می‌کند. نسناس‌ها، که موجوداتی وحشی و بدطینت توصیف شده‌اند، در این دوره با انسان اولیه همزیستی داشته و بر رفتار او تأثیر نهاده‌اند. نمونه بارز این تأثیر، واقعه قتل هابیل توسط قابیل، فرزند بلافصل آدم، است که نشان‌دهنده نفوذ غرایز حیوانی در انسان‌های اولیه است. این دوره، سرآغاز تعامل میان موجودات ابتدایی و انسان‌هایی با ظرفیت‌های متعالی است که زمینه‌ساز تحولات اخلاقی و معنوی می‌شود.

درنگ: ورود انسان اولیه، چونان افزودن چاشنی به طعام، مسیر تکامل را دگرگون ساخته و سرآغاز تحولات کیفی در هستی بوده است.

دوره سوم: ظهور انسان کامل

دوره سوم، که شاید در آینده‌ای دور و در افقی میلیاردها سال دیگر پدیدار شود، به ظهور انسان‌هایی با ویژگی‌های متعالی و اکثراً نیکوکار اختصاص دارد. برخلاف دوره کنونی که اکثریت بشر به شر گرایش دارند، در این دوره، نیکوکاری چونان خورشیدی درخشان، بر آسمان وجود انسان‌ها پرتو خواهد افکند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (اندکی از بندگانم سپاسگزارند)، که اشاره‌ای به وضعیت کنونی بشر و امیدی به تحول در آینده است.

تحلیل این دوره، تکامل را فرآیندی هدفمند به سوی کمال اخلاقی و معنوی معرفی می‌کند. این دیدگاه، انسان را چونان مسافری در مسیر کمال می‌بیند که در نهایت به مقصدی متعالی خواهد رسید.

درنگ: دوره سوم، چونان مقصدی متعالی در سفر تکامل، نویدبخش ظهور انسان‌هایی نیکوکار است که اکثریت آن‌ها به سوی کمال اخلاقی و معنوی گام برمی‌دارند.

جمع‌بندی بخش یکم

مراحل تکامل انسانی، چونان حلقه‌های زنجیری به‌هم‌پیوسته، سیر تحول بشر را از موجوداتی ابتدایی تا انسان‌هایی متعالی ترسیم می‌کند. دوره نسناس‌ها، به‌مثابه ریشه‌های نهان در خاک، دوره همزیستی انسان و نسناس، چونان پل میان طبیعت و معنویت، و دوره سوم، چونان اوج قله‌های کمال، هر یک نقشی بی‌بدیل در این سیر عظیم ایفا می‌کنند.

بخش دوم: عوامل و چالش‌های تکامل

نقش هدایت الهی در تکامل

ارسال پیامبران، چونان مشعل‌دارانی در تاریکی، برای هدایت بشر و ارتقای سطح تکامل او بوده است. پیامبرانی چون ابراهیم و داوود، با ارائه الگوهای اخلاقی و معنوی، مراتب فضیلت و بزرگی را به بشر آموختند. این هدایت، چونان نسیمی جان‌بخش، روح انسان را به سوی کمال رهنمون ساخته و فرآیند تکامل را تسریع کرده است.

درنگ: پیامبران، چونان چراغ‌هایی در مسیر تکامل، با هدایت الهی، بشر را به سوی مراتب متعالی اخلاق و معنویت رهنمون ساخته‌اند.

نقش نسناس‌ها و تأثیرات آن‌ها

نسناس‌ها، موجوداتی وحشی و بدطینت، تأثیر منفی خود را حتی بر انسان اولیه نهاده‌اند. قتل هابیل توسط قابیل، چونان آینه‌ای، بازتاب‌دهنده نفوذ غرایز حیوانی در انسان‌هایی است که هنوز تحت تأثیر کامل تعالیم الهی قرار نگرفته بودند. شناخت نسناس‌ها، از طریق مقایسه با انسان، ممکن شده است، همان‌گونه که عقرب را از طریق مار و خرچنگ می‌شناسیم. نسناس‌ها، که بدتر از میمون توصیف شده‌اند، نشان‌دهنده مراحل ابتدایی تکامل هستند که با ورود انسان، به‌تدریج شناخته شدند.

چالش‌های معصومین در دوره دوم

معصومین در دوره دوم، به دلیل محدودیت‌های ظرف تکامل، گاه دچار خطاهای غیرعمدی موسوم به «ترک اولی» شده‌اند. این خطاها، چونان سایه‌ای بر آفتاب وجودشان، نشان‌دهنده پیچیدگی نقش آن‌ها در هدایت بشر در شرایط ناپخته تکاملی است. این محدودیت‌ها، نه از نقصان معصومین، بلکه از نارسایی‌های ظرف زمانی و مکانی تکامل نشأت می‌گیرد.

نقد تصور خلقت انفرادی

تصور خلقت انفرادی آدم، چونان افسانه‌ای کهن، باطل دانسته شده و تأکید می‌شود که نسناس‌ها و انسان‌های اولیه به‌صورت جمعی وجود داشته‌اند. این دیدگاه، با نظریه‌های تکاملی مدرن همخوانی دارد که خلقت انسان را نتیجه فرآیندی تدریجی و جمعی می‌دانند. تکامل، چونان رودی جاری، به‌صورت پیوسته و جمعی در طبیعت هستی جریان دارد.

درنگ: رد خلقت انفرادی آدم، چونان کلیدی برای گشودن درهای شناخت، تکامل را فرآیندی جمعی و تدریجی معرفی می‌کند.

تکامل به‌مثابه قانون طبیعی

تکامل، چونان قانونی بنیادین در هستی، در همه موجودات، از جمله حیوانات، قابل مشاهده است. این قانون، که مقتضای طبیعت عالم است، چونان جریانی بی‌وقفه، موجودات را به سوی تحول و پیشرفت سوق می‌دهد. شواهد زیست‌شناختی، از تغییر تدریجی موجودات، گواهی بر این قانون سالم و استوار است.

جمع‌بندی بخش دوم

عوامل تکامل، از هدایت پیامبران تا تأثیرات نسناس‌ها و محدودیت‌های معصومین، چونان تاروپود یک تابلوی عظیم، درهم‌تنیده شده‌اند. این عوامل، در کنار قانون طبیعی تکامل، مسیر بشر را به سوی کمال رهنمون می‌سازند، هرچند با چالش‌هایی چون تصورات نادرست خلقت مواجه‌اند.

بخش سوم: چشم‌انداز آینده و چالش‌های تکامل

نقش زنان در دوره سوم

در دوره سوم، زنان، چونان ستارگانی درخشان، از مهجوریت کنونی رهایی یافته و به‌عنوان پیامبران و امامان در عرصه تاریخ ظاهر خواهند شد. این تحول، چونان شکوفایی گلی در بهار، نشانه‌ای از برابری جنسیتی و نقش برجسته زنان در هدایت معنوی و اجتماعی است.

درنگ: ظهور زنان به‌عنوان پیشوایان معنوی در دوره سوم، چونان طلوع خورشیدی نو، نویدبخش تحولات عمیق اجتماعی و معنوی است.

چالش‌های غیبت و رجعت

مفاهیم غیبت و رجعت، چونان ابری بر آسمان تکامل، با سیر خطی و پیوسته آن ناسازگارند. غیبت، به معنای پنهان شدن معصوم برای مدتی طولانی، و رجعت، به معنای بازگشت او، با اصل تکامل که چونان رودی بی‌وقفه به سوی مقصد می‌شتابد، در تعارض است. این مفاهیم، پرسش‌هایی بنیادین درباره پیوستگی تکامل ایجاد می‌کنند.

نقد روایت رد شمس

روایت رد شمس، که به بازگشت خورشید برای اقامه نماز قضای حضرت علی (ع) اشاره دارد، چونان افسانه‌ای بی‌پایه، فاقد سند معتبر و ناسازگار با قوانین طبیعی و اصل تکامل است. این روایت، که از نظر منطقی و علمی قابل دفاع نیست، دعوتی است به بررسی انتقادی روایات و پرهیز از پذیرش بی‌چون‌وچرا.

درنگ: نقد روایت رد شمس، چونان آینه‌ای روشن، بر لزوم بررسی انتقادی روایات و سازگاری آن‌ها با قوانین طبیعی و تکامل تأکید دارد.

تکامل به‌مثابه سیر خطی

تکامل، چونان جریانی بی‌وقفه، بدون بازگشت و توقف پیش می‌رود. مفاهیمی چون غیبت و رجعت، که به معنای وقفه یا بازگشت‌اند، با این سیر خطی در تضادند. طبیعت هستی، چونان ساعتی دقیق، تنها به سوی آینده حرکت می‌کند و هرگونه بازگشت را نفی می‌کند.

چالش‌های علم دینی در تحلیل تکامل

علم دینی کنونی، که عمدتاً بر فقه و اصول متمرکز است، از تحلیل جامع تکامل بازمانده است. فقدان توجه به علوم انسانی، چونان جامعه‌شناسی و تاریخ، چونان دیواری بلند، مانع از فهم عمیق این فرآیند شده است. تلفیق علم دینی با علوم انسانی، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، ضرورتی انکارناپذیر است.

درنگ: تلفیق علم دینی با علوم انسانی، چونان پلی استوار، امکان تحلیل جامع‌تر تکامل را فراهم می‌آورد.

چالش‌های اخبار آینده

اخبار مربوط به آینده تکامل، چونان ظهور انسان کامل، از طریق غیب‌گویی ارائه می‌شود، اما اعتماد به این اخبار، به دلیل فقدان معیارهای روشن، چونان راه رفتن در مه، دشوار است. این چالش معرفت‌شناختی، نیازمند بازنگری در روش‌های ارزیابی اخبار غیبی است.

چالش‌های فکری در تشیع

مفاهیم غیبت و رجعت، چونان گره‌هایی کور، تشیع را در تنگنای فکری قرار داده‌اند. نه امکان دنبال کردن کامل این مفاهیم وجود دارد و نه می‌توان آن‌ها را به‌تمامی رد کرد. این بن‌بست فکری، چونان سدی در برابر جریان معرفت، نیازمند بازنگری عمیق در چارچوب تکامل است.

جمع‌بندی بخش سوم

چشم‌انداز آینده تکامل، با نقش برجسته زنان و چالش‌های مفاهیمی چون غیبت و رجعت، چونان تابلویی پر رمز و راز، پیش روی بشر قرار دارد. نقد روایات غیرمنطقی، تأکید بر سیر خطی تکامل، و ضرورت به‌روزرسانی علم دینی، همگی دعوتی است به بازاندیشی در مفاهیم سنتی و پذیرش تکامل به‌مثابه قانونی بنیادین.

جمع‌بندی نهایی

تکامل انسانی در چارچوب نهایات، چونان سفری عظیم از خاک به افلاک، مسیری هدفمند و پیوسته را ترسیم می‌کند. این سفر، که در سه دوره نسناس‌ها، همزیستی انسان و نسناس، و ظهور انسان کامل تعریف شده، با هدایت الهی پیامبران و معصومین، به سوی کمال اخلاقی و معنوی پیش می‌رود. بااین‌حال، مفاهیمی چون غیبت و رجعت، که با سیر خطی تکامل ناسازگارند، و محدودیت‌های علم دینی کنونی، چالش‌هایی جدی پیش روی این مسیر قرار داده‌اند. راهکار، در تلفیق علم دینی با علوم انسانی و بازنگری در مفاهیم سنتی نهفته است، تا چونان چراغی روشن، راه آینده را نورانی سازد.

با نظارت صادق خادمی