در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 44

متن درس

تبیین مفاهیم ظلم، کفر و شقاوت در نهایات

تبیین مفاهیم ظلم، کفر و شقاوت در نهایات

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۴)

دیباچه

بحث نهایات، به مثابه دری گران‌بها در گنجینه معارف اسلامی، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق جایگاه انسان در نظام هستی و پیوند او با مبدأ متعال. این مبحث، با کاوش در مفاهیمی چون ظلم، کفر و شقاوت، نه‌تنها به تبیین مسائل بنیادین الهیات نظری می‌پردازد، بلکه در قلمرو اخلاق و رفتار اجتماعی نیز راهنمایی‌های ژرفی ارائه می‌دهد.

بخش نخست: جایگاه ظلم در سلسله‌مراتب شر

ماهیت و گستره ظلم

ظلم، به مثابه ریشه و خاستگاه تمامی انحرافات، در صدر مفاهیم شر قرار گرفته و از دیگر واژگان نظیر شرک، کفر و نفاق متمایز می‌گردد. این مفهوم، نه‌تنها به ستمگری در روابط اجتماعی محدود نمی‌شود، بلکه انحرافی وجودی و اخلاقی است که تمامی اشکال شر را در خود جای داده و بدترین نوع انحراف محسوب می‌شود. ظلم، چونان سایه‌ای سنگین، بر تمامی مظالم و کجروی‌ها پرتو می‌افکند و نقطه آغاز انحرافات معنوی و عملی انسان است.

درنگ: ظلم، به‌عنوان مفهومی بنیادین و فراگیر، ریشه تمامی انحرافات معنوی و عملی بوده و از دیگر مفاهیم شر به دلیل تأثیر عمیق و گسترده‌اش متمایز می‌گردد.

این دیدگاه، ظلم را نه‌تنها به‌عنوان عملی اجتماعی، بلکه به‌مثابه انحرافی وجودی معرفی می‌کند که در مسیر تکامل انسانی مانعی سترگ ایجاد می‌کند. شناخت دقیق این مفهوم، گامی اساسی در راه اصلاح نفس و حرکت به سوی کمال است.

پیگیری ظلم تا ظرف تکامل

ظلم، در فرآیند تکامل انسانی، چونان زنجیری بازدارنده عمل می‌کند. در بررسی این مسیر، دو مشکل اساسی شناسایی شده که انسان را از رسیدن به غایت وجودی خویش بازمی‌دارد. تکامل، در این معنا، سفری است به سوی تحقق کامل ظرفیت‌های وجودی انسان، و ظلم، به‌عنوان مانعی بنیادین، این حرکت را مختل می‌سازد. تحلیل این موانع، نیازمند کاوشی عمیق در عوامل درونی و بیرونی است که با مفاهیمی چون کفر و شقاوت نیز پیوند می‌یابد.

تربیت در برابر ظلم

ظلم، چونان عادتی ریشه‌دار، از کودکی در انسان شکل می‌گیرد و تکرار آن، به‌سان اعتیاد، به عادتی پایدار بدل می‌شود. از این‌رو، تربیت اخلاقی از دوران طفولیت اهمیتی بسزا دارد. همان‌گونه که نگاه به گناه، چونان بذری در باطن انسان کاشته می‌شود و به‌تدریج او را به سوی همان گناه سوق می‌دهد، مواجهه با ظلم نیز می‌تواند باطن انسان را آلوده سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا (فرقان: ۷۲)، یعنی «و چون بر لغو گذر کنند، با بزرگواری می‌گذرند». این آیه، بر ضرورت حفظ پاکی باطن در برابر تأثیرات منفی محیط تأکید دارد و پرهیز از امور بیهوده را چونان سپری در برابر انحرافات معرفی می‌کند.

درنگ: تربیت اخلاقی از کودکی، به‌سان ترک اعتیاد، برای رهایی از ظلم ضروری است، زیرا تکرار ظلم به عادتی پایدار بدل می‌شود که باطن انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

تفاوت پایداری ظلم

ظلم، به دلیل ریشه‌دار بودن در ذات انسان، چونان اعتیادی پایدار است که ترک آن نیازمند تلاشی عمیق و مستمر است. فردی که در کودکی به ظلم گرایش می‌یابد، ممکن است این ویژگی را تا بزرگسالی ادامه دهد. این پایداری، ظلم را از دیگر مفاهیم شر متمایز می‌سازد و اصلاح آن را به چالشی بزرگ بدل می‌کند.

بخش دوم: ماهیت کفر و فرآیند شکل‌گیری آن

کفر به‌عنوان فعل حدوثی

کفر، برخلاف ویژگی‌های ذاتی چون جنسیت، امری اکتسابی است که در اثر شرایط محیطی و تربیتی شکل می‌گیرد. هیچ فردی کافر به دنیا نمی‌آید، بلکه کفر نتیجه انتخاب‌ها و تأثیرات محیطی است. همان‌گونه که نطفه در آغاز نه مذکر است و نه مؤنث، بلکه در مراحل بعدی به یکی از این دو بدل می‌شود، کفر نیز در بدو تولد در انسان وجود ندارد و بعداً شکل می‌گیرد. این قیاس، به‌سان آینه‌ای، ماهیت پویا و قابل‌تغییر کفر را در مراحل اولیه زندگی نمایان می‌سازد.

درنگ: کفر، به‌عنوان یک ویژگی اکتسابی، در اثر تربیت و محیط شکل می‌گیرد و هیچ فردی کافر متولد نمی‌شود، بلکه این وضعیت نتیجه انتخاب‌ها و تأثیرات بیرونی است.

تشبیه کفر به جنسیت در فرآیند تکوینی

همان‌گونه که نطفه در مراحل اولیه تکوین، نه زن است و نه مرد، و در مراحلی امکان تغییر جنسیت وجود دارد، کفر نیز در آغاز حیات انسان وجود ندارد و در اثر عوامل محیطی شکل می‌گیرد. این امکان تغییر، تا زمانی که فرآیند تکوین کامل نشده باشد، وجود دارد، اما پس از تکمیل، این انعطاف کاهش می‌یابد. این تمثیل، چونان کلیدی، درهای فهم ماهیت اکتسابی کفر را می‌گشاید و بر امکان اصلاح آن در مراحل اولیه تأکید می‌ورزد.

نقص خلقت در مراحل تکوینی

نقص خلقت انسانی در دو مرحله رخ می‌دهد: نخست، در مرز انسانیت که هنوز جنسیت مشخص نیست، و دوم، در مرحله‌ای که جنسیت معین شده، اما هنوز کامل نگردیده است. این نقص‌ها، با عوامل محیطی چون تغذیه، روان‌شناسی یا مداخلات پزشکی قابل‌تغییر هستند. از منظر الهیاتی، این انعطاف‌پذیری، نشانه‌ای از حکمت الهی در خلقت است که به انسان امکان انتخاب و اصلاح مسیر زندگی را اعطا می‌کند.

عدم وجود کفر در طفل پیش از تولد

کودکی که هنوز به دنیا نیامده، کافر نیست. پس از تولد، به ظاهر بر اساس باورهای والدین به او کفر یا ایمان نسبت داده می‌شود، اما این نسبت، واقعی نیست و به انتخاب آگاهانه او در بزرگسالی بستگی دارد. این دیدگاه، چونان مشعلی، بر اهمیت آزادی اراده در مسائل اعتقادی نور می‌افکند.

نقش تربیت در شکل‌گیری کفر

کفر در کودکان، نتیجه تربیت و محیط است، نه ذات آنها. کودکی که کفر را درک نمی‌کند، ممکن است به دلیل تأثیرات محیطی به کفر نسبت داده شود. این نکته، به‌سان رودی جاری، نقش محوری تربیت و محیط را در شکل‌گیری باورهای انسان نشان می‌دهد. فردی که در محیطی ایمانی رشد کند، به ایمان گرایش می‌یابد و در محیطی کفرآمیز، به کفر متمایل می‌شود.

درنگ: کفر، عمدتاً نتیجه تربیت و محیط است و از طریق آگاهی و انتخاب، امکان تغییر آن وجود دارد، برخلاف ظلم که ریشه در ذات دارد.

تفاوت ذاتی ظلم و کفر

ظلم، به دلیل ریشه داشتن در ذات انسان، چونان درختی تنومند است که ریشه‌هایش در خاک وجود انسان فرو رفته و ترک آن، به‌سان ترک اعتیاد، دشوار است. اما کفر، چونان خاکستری است که با وزش نسیمی پراکنده می‌شود. این تمثیل، تفاوت شدت و پایداری این دو مفهوم را به روشنی نشان می‌دهد. فطرت انسان، به‌عنوان استعدادی خنثی، از ایمان و کفر مستقل است و این استقلال، امکان انتخاب آزادانه را برای انسان فراهم می‌سازد.

تفاوت پایداری ظلم و کفر

ظلم، به دلیل ریشه‌دار بودن، پایداری بیشتری دارد و اصلاح آن، چونان صعود به قله‌ای دشوار است. اما کفر، به دلیل ماهیت اکتسابی، قابل‌تغییر است و با آگاهی و تغییر محیط، می‌توان آن را اصلاح کرد. فردی که در کودکی ظالم است، ممکن است این ویژگی را ادامه دهد، اما کفر ممکن است در بزرگسالی تغییر یابد.

بخش سوم: شقاوت و تمایز آن از کفر

ماهیت شقاوت و ریشه‌های آن

شقاوت، برخلاف کفر، در ژنتیک انسان ریشه دارد. حدیث «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» (سعید در شکم مادرش سعید است و شقی در شکم مادرش شقی است) نشان می‌دهد که سعادت و شقاوت، به‌عنوان اقتضائات ذاتی، از بدو خلقت در انسان نهفته‌اند. اما این اقتضاء، جبر مطلق نیست و با تربیت و اختیار قابل تعدیل است. عبارت «کل میسر لما خلق له» (هر کس برای آنچه آفریده شده، آماده گشته است) نیز بر وجود استعدادهای ذاتی برای سعادت یا شقاوت تأکید دارد، اما کفر به این استعدادها وابسته نیست.

درنگ: شقاوت، به‌عنوان اقتضای ذاتی، در ژنتیک انسان ریشه دارد، اما کفر، به دلیل ماهیت اکتسابی، از این استعدادها مستقل است و نتیجه تربیت و محیط است.

شقاوت در رفتار کودک

کودک از بدو تولد، شقاوت را به‌صورت غریزی نشان می‌دهد، مانند گاز گرفتن دست یا سینه مادر، اما کفر را درک نمی‌کند. شقاوت، با ظلم هم‌خوانی دارد، اما کفر، به‌عنوان مفهومی اعتقادی، نیازمند رشد عقلانی و آگاهی است. این تمایز، چونان خطی روشن، تفاوت ماهوی بین شقاوت و کفر را آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: آیات قرآن کریم و تبیین کفر

بهره‌مندی موقت کافر و عذاب نهایی

قرآن کریم در آیه وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (بقره: ۱۲۶) می‌فرماید: «و هر کس کفر ورزد، او را اندکی بهره‌مند می‌سازم، سپس او را به‌سوی عذاب آتش می‌کشانم و آن بد سرانجامی است». این آیه، بر مسئولیت‌پذیری کافر در قبال انتخاب خود تأکید دارد. بهره‌مندی موقت، نشانه رحمت الهی است که به فرد فرصت بازگشت می‌دهد، اما اصرار بر کفر، جز عذاب نتیجه‌ای ندارد.

اختلاف در انتخاب ایمان یا کفر

آیه وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ (بقره: ۲۵۳) بیان می‌دارد: «ولی اختلاف کردند، پس برخی از آنها ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند، و اگر خدا می‌خواست با یکدیگر نمی‌جنگیدند، ولی خدا آنچه را می‌خواهد انجام می‌دهد». این آیه، بر نقش اختیار انسان در انتخاب ایمان یا کفر تأکید دارد، اما مشیت الهی را بر همه امور حاکم می‌داند.

کفر و ضلالت

در آیه فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (مائده: ۱۲) آمده است: «پس هر کس از شما پس از این کفر ورزد، قطعاً از راه راست گمراه شده است». این آیه، کفر پس از دریافت هدایت را به گمراهی کامل تعبیر می‌کند و ضلالت را به‌عنوان انحرافی باطنی، از کفر که انکاری ظاهری است، متمایز می‌سازد.

بی‌نیازی خداوند از کفر انسان

قرآن کریم در آیه وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (آل عمران: ۹۷) می‌فرماید: «و هر کس کفر ورزد، خدا از جهانیان بی‌نیاز است». این آیه، بر عظمت و بی‌نیازی الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که کفر انسان‌ها به ذات الهی آسیبی نمی‌رساند، بلکه زیان آن به خود انسان بازمی‌گردد.

کفر پس از ایمان

آیه مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نحل: ۱۰۶) بیان می‌دارد: «هر کس پس از ایمان آوردنش به خدا کفر ورزد، جز کسی که به اکراه کافر شود و دلش به ایمان آرام باشد، غضب خدا بر آنها خواهد بود و برایشان عذابی بزرگ است». این آیه، بر اهمیت نیت و اختیار در کفر تأکید دارد و کفر اختیاری پس از ایمان را گناهی بزرگ می‌شمارد.

کفر و فسق

در آیه وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور: ۵۵) آمده است: «و هر کس پس از این کفر ورزد، آنها همان فاسقان‌اند». فسق، به‌عنوان خروج از اطاعت الهی، نتیجه کفر اختیاری پس از ایمان است و شدت انحراف را نشان می‌دهد.

پیامد کفر و عمل صالح

آیه مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ (روم: ۴۴) می‌فرماید: «هر کس کفر ورزد، کفرش بر زیان اوست و هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، برای خود آماده می‌سازد». این آیه، بر اصل مسئولیت فردی تأکید دارد و کفر را زیانی برای خود فرد و عمل صالح را زمینه‌ساز سعادت او می‌داند.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بحث نهایات، با تمرکز بر مفاهیم ظلم، کفر و شقاوت، چونان نقشه‌ای جامع، جایگاه انسان در نظام هستی را ترسیم می‌کند. ظلم، به‌سان ریشه‌ای تنومند، تمامی انحرافات را در خود جای داده و به دلیل ریشه‌دار بودن در ذات انسان، نیازمند تلاشی عمیق برای اصلاح است. کفر، اما، چونان خاکستری پراکنده، به دلیل ماهیت اکتسابی، با آگاهی و تغییر محیط قابل اصلاح است. شقاوت، به‌عنوان اقتضای ذاتی، از کفر متمایز بوده و در ژنتیک انسان ریشه دارد، اما جبر مطلق نیست و با تربیت و اختیار قابل تعدیل است.

آیات قرآن کریم و احادیث، چونان مشعل‌هایی فروزان، این مفاهیم را با دقتی بی‌نظیر تبیین کرده و بر مسئولیت فردی انسان در برابر انتخاب‌هایش تأکید دارند. این تحلیل، نه‌تنها به فهم عمیق‌تر این مفاهیم یاری می‌رساند، بلکه چونان راهنمایی در مسیر تربیت اخلاقی و معنوی، انسان را به سوی تکامل هدایت می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر معارف اسلامی و تحلیل‌های عمیق، تلاش دارد تا گامی در راستای شناخت حقیقت و اصلاح نفس بردارد.

با نظارت صادق خادمی