متن درس
نهایات: تأملاتی در حکمت اسلامی و اخلاق انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۶)
دیباچه
مباحث نهایات، به مثابه یکی از ژرفترین حوزههای معرفتی در حکمت اسلامی، به کاوش در ماهیت وجودی انسان، اخلاق و پیوند او با حقیقت الهی میپردازد. این اثر، با تمرکز بر دروغ به عنوان ریشه فساد اخلاقی، به بررسی موانع تکامل معنوی انسان پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، چارچوبی برای فهم جایگاه انسان در نظام خلقت ارائه میدهد.
بخش اول: دروغ، امالفساد وجود انسانی
ماهیت دروغ و تأثیرات آن بر انسان
دروغ، به مثابه ریشه اصلی فساد در وجود آدمی، مانعی بنیادین در مسیر تکامل اخلاقی و معنوی انسان است. این ویژگی، با تحریف حقیقت، نه تنها اعتماد اجتماعی را مخدوش میسازد، بلکه انسان را از اتصال به حقیقت الهی دور میکند. صداقت، به عنوان پایه تقرب به خداوند، در حکمت عملی اسلامی جایگاهی والا دارد. دروغ، مانند سایهای تاریک، نور حقیقت را در وجود انسان کمفروغ میسازد و او را از مسیر کمال بازمیدارد.
محدودیتهای زبانی و کاهش دروغگویی
کسی که از توانایی تکلم محروم است، به دلیل محدودیت در ابزار بیان، کمتر در معرض گناه دروغ قرار میگیرد. این محدودیت، به مثابه رحمتی الهی، فرصت ارتکاب دروغ را کاهش میدهد. ابزارهای ارتباطی، اگرچه برای تعامل انسانی ضروریاند، در صورت سوءاستفاده، به ابزاری برای انحراف اخلاقی تبدیل میشوند. این امر، مانند شمشیری دو لبه، هم میتواند به رشد معرفتی انسان کمک کند و هم او را به ورطه فساد بکشاند.
اشارات در جوامع اولیه و سادگی ارتباطات
در جوامع اولیه، انسانها به دلیل فقدان زبان گفتاری، از اشارات برای ارتباط بهره میبردند. این شیوه، به دلیل سادگی و فقدان پیچیدگیهای زبانی، مانع از رواج دروغگویی بود. برای نمونه، درخواست غذا یا آب با اشارات ساده، مانند اشاره به سیب یا نشان دادن دهان برای ریختن مایع، بیان میشد. این سادگی، مانند آبی زلال، مجال تحریف حقیقت را کاهش میداد و نشاندهنده خلوص ذاتی در ارتباطات ابتدایی بود.
کاهش توانایی دروغگویی در انسانهای اولیه
انسانهای اولیه، به دلیل سادگی ابزارهای ارتباطی و فقدان مهارتهای زبانی پیچیده، کمتر به دروغگویی تمایل داشتند یا قادر به آن بودند. این سادگی، مانند خاکی بکر، مانع از شکلگیری نیتهای فریبکارانه بود. پیچیدگیهای زبانی و اجتماعی، که با پیشرفت تمدن پدید آمدند، زمینهساز افزایش رفتارهای غیراخلاقی مانند دروغگویی شدند.
انسان معاصر و تخصص در دروغگویی
انسان معاصر، با تسلط بر ابزارهای زبانی و مهارتهای اجتماعی، به تخصصی بیسابقه در دروغگویی دست یافته است. این توانایی، مانند تیغی تیز، هم به توسعه فرهنگ و تمدن کمک کرده و هم چالشهای اخلاقی جدیدی را پیش روی جوامع مدرن قرار داده است. پیشرفتهای زبانی، اگرچه دستاوردهای بزرگی به همراه داشته، اما توانایی انسان در تحریف حقیقت را نیز تقویت کرده است.
بخش دوم: دروغ در روایات و تاریخ
روایت منسوب به امیرالمؤمنین و نقد آن
در روایتی نقلشده، فردی در پاسخ به پرسش امیرالمؤمنین (ع) درباره دیدن شخصی، پاسخی مبهم و گمراهکننده میدهد که به دروغ تفسیر شده است. این روایت، به مثابه آینهای که تحریف حقیقت را بازمیتاباند، مورد نقد قرار گرفته و نمونهای از سوءاستفاده از کلام برای فریب معرفی میشود. نقد این روایت، بر ضرورت دقت در استناد به منابع دینی و اجتناب از تحریف معانی تأکید دارد.
تحریف تاریخ توسط دروغگویان
دروغگویی در نقل تاریخ و روایات، چهره راستین شخصیتهای برجسته تاریخی و دینی را مخدوش کرده و حقیقت را از بین برده است. این تحریف، مانند غباری بر آینه حقیقت، مانع از بازتاب درست گذشته میشود. لزوم نقد منابع تاریخی و دینی، برای حفظ اصالت معارف اسلامی، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
سادگی و صداقت پدران اولیه
پدران اولیه انسان، به دلیل سادگی در رفتار و ارتباطات، کمتر به دروغگویی تمایل داشتند. حتی در راه رفتنشان، نوعی خلوص و بیآلایشی دیده میشد که مانند نسیمی پاک، از رذایل اخلاقی به دور بود. این سادگی، تصویری از انسان اولیه به عنوان موجودی بیریا ارائه میدهد.
تحول انسان به سوی پیچیدگی و دروغ
انسانها به تدریج از حالت خمیده و ساده به راستقامتی و پیچیدگیهای اجتماعی و زبانی تکامل یافتند. این تحول، مانند رودی که از سرچشمهای زلال به دریایی پرتلاطم میرسد، با افزایش توانایی دروغگویی همراه بوده است. راستقامتی، به عنوان نمادی از تکامل زیستی، با پیچیدگیهای اخلاقی نیز همراه شده است.
مقایسه دروغگویی انسان معاصر با شخصیتهای تاریخی
انسان معاصر در دروغگویی به سطحی رسیده که حتی شخصیتهای تاریخی برجسته نمیتوانند با او رقابت کنند. این مقایسه، مانند نوری که بر تاریکی انحطاط اخلاقی میتابد، شدت و گستردگی دروغگویی در جوامع مدرن را نشان میدهد.
بخش سوم: تأثیرات اجتماعی و سیاسی دروغ
اطاعت کورکورانه و تملق در جوامع گذشته
در جوامع گذشته، مردم به دلیل اطاعت کورکورانه از حاکمان، به تملق و دروغگویی روی میآوردند تا رضایت آنان را جلب کنند. این رفتار، مانند زنجیری که آزادی روح را محدود میکند، نشاندهنده تأثیر ساختارهای قدرت بر رفتارهای اجتماعی است.
حدیث «طوبی للقرباء» و صداقت در نزدیکی به حقیقت
حدیث «خوشا به حال نزدیکان» به افرادی اشاره دارد که به دلیل نزدیکی به حقیقت، از دروغگویی به دور بودند. این افراد، مانند ستارگانی در آسمان حقیقت، در برابر اکثریت دروغگو متمایز میشوند. این حدیث، بر اهمیت صداقت در تقرب به ارزشهای الهی تأکید دارد.
تملق در متون تاریخی و ادبی
بسیاری از متون تاریخی و ادبی، پر از تملق و دروغ برای جلب رضایت حاکمان بودهاند. این متون، مانند نقاشیهایی که حقیقت را تحریف میکنند، نشاندهنده تأثیر قدرت سیاسی بر تولید آثار مکتوب است.
نقد سوءاستفاده از علم دینی
برخی از عالمان دینی، با سوءاستفاده از جایگاه خود، به خوردن اموال مردم به باطل متهم شدهاند. این رفتار، مانند خدشهای بر آینه علم دینی، جایگاه این علم را تضعیف میکند. پایبندی به صداقت و امانت، ضرورتی انکارناپذیر در این حوزه است.
بخش چهارم: دروغ و انحطاط اخلاقی
سهولت دروغگویی برای افراد ناشایست
دروغگویی نیازی به قدرت یا زور ندارد و حتی افراد ناشایست نیز میتوانند به راحتی دروغ بگویند. این سهولت، مانند راهی هموار به سوی فساد، دروغ را به ابزاری رایج برای انحراف اخلاقی تبدیل کرده است.
تأثیر دروغ بر ماهیت انسانی
فردی که دروغ میگوید، از انسانیت و کمال وجودی دور میشود و نمیتواند به مقام شایسته انسانی دست یابد. دروغ، مانند سمی که روح را آلوده میکند، انسان را از مسیر کمال معنوی بازمیدارد.
دروغ به همسر و خباثت اخلاقی
دروغ گفتن به همسر، به عنوان یکی از نزدیکترین افراد به انسان، عملی مذموم و نشانه خباثت اخلاقی است. این رفتار، مانند ترکی در شیشه اعتماد خانوادگی، پیوندهای عاطفی را سست میکند.
مقایسه دروغ به همسر با دروغ به خداوند
دروغ به همسر، به دلیل نزدیکی عاطفی و معنوی، با دروغ به خداوند مقایسه شده است، زیرا هر دو به اعتماد و صداقت در روابط بنیادین آسیب میرسانند. این مقایسه، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، اهمیت صداقت در روابط نزدیک را نشان میدهد.
نقد توجیهات غیراخلاقی دروغ
برخی افراد با توجیه دروغگویی، آن را بیاشکال میدانند، که این امر به ترویج فرهنگ دروغ منجر شده است. این توجیهات، مانند بذری مسموم، فساد اخلاقی را در جامعه گسترش میدهند.
بخش پنجم: آیات قرآن کریم و نقد گمراهی انسان
آیه «وَمَا يَضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ»
وَمَا يَضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ (بقره: ۲۶) – تنها گنهپیشگان به آن گمراه میشوند.
این آیه از قرآن کریم، گمراهی را نتیجه رفتارهای فاسقانه، از جمله دروغگویی، میداند و بر اهمیت پایبندی به ارزشهای الهی برای هدایت تأکید دارد.
آیه «وَإِنْ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ»
وَإِنْ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ (مائده: ۴۹) – و بسیاری از مردم نافرمانند.
این آیه، به فسق اکثریت انسانها به دلیل دوری از حقیقت اشاره دارد و بر ضرورت اصلاح رفتارهای غیراخلاقی تأکید میکند.
آیه «وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ (انعام: ۱۱۶) – و اگر از بیشتر کسانی که در زمیناند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند.
این آیه، بر خطر پیروی کورکورانه از اکثریت تأکید دارد و نشان میدهد که حقیقت، اغلب در اقلیت صادقان یافت میشود.
آیات ناشکری و کفر اکثریت
وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَشْكُرُونَ (بقره: ۲۴۳) – و بیشترشان سپاس نمیگزارند.
وَأَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (هود: ۱۷) – و بیشترشان ایمان نمیآورند.
این آیات، ناشکری و کفر را ویژگیهای غالب در میان انسانها معرفی میکنند که نتیجه دوری از حقیقت و گرایش به رذایلی مانند دروغ است.
آیه جدالگری انسان
كَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا (کهف: ۵۴) – انسان بیش از هر چیز جدالگر است.
این آیه، انسان را موجودی جدالگر توصیف میکند که این ویژگی، به همراه دروغگویی، او را از مسیر کمال دور میکند.
آیه غفلت از آیات الهی
إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (یونس: ۹۲) – بسیاری از مردم از آیات ما غافلند.
این غفلت، نتیجه گرفتاری در رذایلی مانند دروغ است که مانع از درک آیات الهی و هدایت میشود.
آیه حکمت به عنوان خیر کثیر
وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (بقره: ۲۶۹) – و هر که را حکمت دهند، خیر فراوان داده شده است.
حکمت، به عنوان توانایی کنترل نفس و پایبندی به ارزشهای الهی، انسان را از دروغ و فسق دور کرده و به سوی کمال هدایت میکند.
بخش ششم: مسیر تکامل معنوی انسان
دروغ و ارتداد اخلاقی
دروغگویی مکرر و ارادی، به ارتداد اخلاقی منجر میشود و انسان را از مسیر ایمان و حقیقت دور میکند. این انحراف، مانند راهی که به تاریکی میرسد، انسان را از نور هدایت محروم میسازد.
نجاست اخلاقی ناشی از دروغ
دروغگویی، نه تنها فرد را نجس میکند، بلکه این نجاست اخلاقی به خانواده و نزدیکان او نیز سرایت میکند. این تأثیر، مانند موجی که از مرکز به اطراف گسترش مییابد، تبعات اجتماعی و خانوادگی گستردهای دارد.
عدم اراده الهی برای انسانیت دروغگویان
خداوند ارادهای برای انسان شدن دروغگویان ندارد، زیرا این افراد به دلیل انحراف اخلاقی، شایستگی مقام انسانی را از دست میدهند. این دیدگاه، مانند خطی که مرز میان حقیقت و باطل را مشخص میکند، بر ضرورت اصلاح رذایل تأکید دارد.
انسانهای آینده و تکامل معنوی
تکامل واقعی انسانها در آیندهای دور، در بازههای زمانی بسیار طولانی، محقق خواهد شد که از درک کنونی انسان خارج است. این افق بلندمدت، مانند قلهای که در دوردست نمایان است، نیازمند تحولات عمیق وجودی است.
تمایز انسان از نسناس در نظام خلقت
انسانهای کنونی، به دلیل گرفتاری در رذایل اخلاقی مانند دروغ، از مقام واقعی انسانیت دورند و به نسناس تشبیه شدهاند. این تشبیه، مانند آینهای که حقیقت را نشان میدهد، بر انحطاط اخلاقی انسان معاصر تأکید دارد.
تشبیه انسانهای گمراه به زبالههای رودخانه
انسانهای گمراه، به زبالههایی در رودخانه تشبیه شدهاند که تا آب صاف نشود، حقیقت انسانیت ظاهر نمیگردد. این تشبیه، مانند تصویری از رودی پرتلاطم، بر ضرورت پالایش اخلاقی تأکید دارد.
نیاز به مربی برای انسانیت
انسان برای رسیدن به مقام شایسته، نیازمند مربی، تربیت اخلاقی، و کنترل رذایلی مانند دروغ، طمع و خشونت است. مربی، مانند راهنمایی که در تاریکی راه را نشان میدهد، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
کنترل نفس و دستیابی به انسانیت
انسان با کنترل نفس، اجتناب از حرام و پایبندی به حلال، میتواند به مقام شایسته انسانی دست یابد. این فرآیند، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، نیازمند تلاش مستمر و آگاهی است.
تشبیه انسان به فنر ساعت
انسان، مانند فنری در ساعت، نیازمند کنترل و تنظیم است تا از انحراف و فروپاشی اخلاقی در امان بماند. این تشبیه، مانند تصویری از ساعتی دقیق، بر ضرورت نظم و انضباط در زندگی اخلاقی تأکید دارد.
جمعبندی
این نوشتار، با محوریت دروغ به عنوان امالفساد، چارچوبی جامع برای تحلیل انحطاط اخلاقی انسان و موانع دستیابی به مقام شایسته انسانی ارائه داد. دروغ، مانند سدی در برابر رود حقیقت، نه تنها روابط اجتماعی را مخدوش میکند، بلکه انسان را از تقرب به خداوند بازمیدارد. آیات قرآن کریم و روایات، با تأکید بر فسق و گمراهی اکثریت، بر ضرورت خودسازی، کنترل نفس و پایبندی به صداقت تأکید دارند. انسان معاصر، با وجود پیشرفتهای زبانی و اجتماعی، بیش از پیش در معرض رذایل اخلاقی قرار گرفته و نیازمند مربی و تربیت برای بازگشت به مسیر حقیقت است. حکمت، به عنوان خیر کثیر، کلید رهایی از این انحرافات و دستیابی به مقام شایسته انسانی معرفی شده است. این اثر، مانند چراغی در مسیر کمال، خواننده را به تأمل در رفتارهای فردی و اجتماعی و تلاش برای اصلاح رذایل دعوت میکند.
دعا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ