در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 60

متن درس

نهایات: تأملاتی در علم دینی و کارکرد اجتماعی آن

نهایات: تأملاتی در علم دینی و کارکرد اجتماعی آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت)

دیباچه

این نوشتار، تلاشی است برای بازخوانی و بازنویسی درس‌گفتارهایی که به بررسی عمیق مسائل اجتماعی، دینی و علمی در بستر تاریخ معاصر ایران و جهان می‌پردازد. با نگاهی نقادانه و تحلیلی، این اثر به کاوش در ساختارهای سنتی علم دینی، کارکردهای اجتماعی آن، و تأثیرات متقابل نهادهای قدرت و دین در جامعه پرداخته و بر ضرورت بازنگری در مفاهیم دینی و علمی با تأکید بر آزادی، عقلانیت و کارآمدی تأکید دارد. همانند درختی که ریشه‌هایش در خاک تاریخ فرو رفته و شاخسارهایش به سوی آسمان معرفت گسترده شده، این متن در پی آن است که با پالایش علم دینی از پیرایه‌های غیرعلمی، راهی به سوی هدایت و پیشرفت اجتماعی بگشاید.

بخش نخست: نقد تاریخی نهادهای قدرت و علم دینی

انحرافات تاریخی و پیامدهای اجتماعی

در سده اخیر، دو نهاد اصلی، یعنی حاکمان سیاسی و برخی از عالمان دینی، به انحرافاتی دچار بوده‌اند که به مشکلات اجتماعی دامن زده است. این انحرافات گاه در قالب همکاری میان این دو نهاد و گاه در شکل تقابل آنها بروز یافته است. چه در حالت حمایت متقابل و چه در تقابل، بار اصلی مشکلات بر دوش مردم افتاده و شعارهایی مانند «دین در خطر است» یا «جهان در خطر است» به ابزاری برای توجیه فشارهای اجتماعی تبدیل شده‌اند. این وضعیت، همانند رودی خروشان که مسیر خود را گم کرده و به جای سیراب کردن زمین‌ها، به تخریب کشتزارها می‌انجامد، به سردرگمی و فلاکت اجتماعی منجر شده است.

از منظر جامعه‌شناسی تاریخی، این انحرافات نشان‌دهنده عدم تعادل در توزیع قدرت و دانش در جامعه است. همکاری یا تقابل نهادهای قدرت و دین، به جای هدایت جامعه به سوی پیشرفت، اغلب به زیان مردم تمام شده است. شعارهای یادشده، به مثابه نقابی بر چهره حقیقت، برای بسیج اجتماعی و توجیه اعمال قدرت به کار گرفته شده‌اند و به جای حل مسائل، به تشدید مشکلات انجامیده‌اند.

درنگ: انحرافات تاریخی نهادهای قدرت و علم دینی، نتیجه عدم تعادل در توزیع دانش و قدرت است که به جای هدایت، به سردرگمی و فلاکت اجتماعی منجر شده است.

نقد کارکرد علم دینی و نیاز به بازسازی

علم دینی، به دلیل انقراض علمی و عملی، نیازمند بازسازی و تبدیل شدن به دانشی کارآمد و سودمند برای جامعه است. حوزه‌های علمیه، که روزگاری خاستگاه دانش دینی بودند، اکنون به بازتعریف نقش خود نیاز دارند تا به جای انزوای سنتی، به تولید دانشی پاسخگو به نیازهای اجتماعی بپردازند. این بازسازی، همانند بازسازی بنایی کهنه که ستون‌هایش فرسوده شده، مستلزم استانداردسازی و ثبت دانش دینی است تا از پیرایه‌های غیرعلمی پالایش شود.

در مقایسه با علوم دانشگاهی مانند پزشکی و مهندسی، که به دلیل کارآمدی و استانداردسازی مورد اقبال عمومی هستند، علم دینی از نظر علمی و کاربردی مورد تردید قرار گرفته است. برخی از دانشگاهیان معتقدند که دانش دینی فاقد عمق علمی لازم برای رقابت با علوم مدرن است. این شکاف، ریشه در تفاوت‌های روش‌شناختی و معیارهای اعتبار علمی دارد. برای رفع این شکاف، علم دینی باید به روش‌های علمی مدرن مجهز شود و از حالت سنتی و غیرکاربردی به دانشی پویا و سودمند تبدیل گردد.

تجربه وحدت حوزه و دانشگاه

تلاش‌هایی برای وحدت حوزه و دانشگاه در گذشته صورت گرفته، اما برخی از دانشگاهیان احساس کرده‌اند که محتوای ارائه‌شده توسط عالمان دینی فاقد عمق علمی بوده و به جای گفت‌وگوی علمی، به اتلاف وقت منجر شده است. این تجربه، همانند پلی که به دلیل ضعف پایه‌هایش فرو می‌ریزد، نشان‌دهنده چالش‌های گفت‌وگوی بین‌رشته‌ای میان علوم دینی و دانشگاهی است. فقدان زبان مشترک و معیارهای علمی مشترک، مانع از تحقق وحدت واقعی شده و نیازمند بازنگری در روش‌های آموزشی و گفتمانی حوزه‌هاست.

درنگ: وحدت حوزه و دانشگاه نیازمند زبان مشترک و معیارهای علمی مشترک است تا از اتلاف وقت به گفت‌وگوی سازنده منجر شود.

بخش دوم: نقد جزم‌اندیشی و ضرورت آزادی در دین

آزادی به عنوان اصل بنیادین دین

دین باید بر اساس آزادی و اختیار ارائه شود و هرگونه اجبار یا جزم‌اندیشی با اصول دینی منافات دارد. جزم‌اندیشی، همانند قفسی که پرنده‌ای را از پرواز بازمی‌دارد، به جای جذب افراد، به دوری آنها از دین منجر می‌شود. از منظر فلسفه دین، آزادی به عنوان اصل بنیادین، امکان انتخاب آگاهانه را فراهم می‌کند و به جذب افراد به دین کمک می‌کند. قرآن کریم در آیه لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (شما را دینتان و مرا دینم) بر احترام به ادیان دیگر تأکید کرده و با استفاده از ضمیر جمع، به‌رسمیت‌شناختن تنوع دینی را نشان داده است.

اجبار در دین، مانند اجبار در روزه‌گرفتن یا نمازخواندن، با اصل اختیار انسانی تعارض دارد. دین باید به عنوان دعوتی آزادانه ارائه شود تا افراد با میل و آگاهی به آن روی آورند. حتی در یک خانواده، افراد ممکن است باورها و رفتارهای متفاوتی داشته باشند و نمی‌توان همه را به یک شیوه دینی ملزم کرد. این تنوع، همانند باغی است که گل‌های گوناگون در آن می‌رویند و هر یک به شیوه خود زیبایی می‌آفریند.

درنگ: دین باید بر پایه آزادی و اختیار ارائه شود تا به جای اجبار، به انتخاب آگاهانه و جذب افراد منجر گردد.

نقد نفاق و پنهان‌کاری در جامعه دینی

نفاق و پنهان‌کاری در جامعه، نتیجه جزم‌اندیشی و فقدان آزادی است که به عدم اعتماد میان افراد منجر شده است. این وضعیت، همانند سایه‌ای تاریک که بر شهر می‌افتد، اعتماد اجتماعی را تضعیف کرده و به گمراهی و سردرگمی می‌انجامد. ایجاد فضای باز برای بیان عقاید می‌تواند این مشکل را کاهش دهد و جامعه را به سوی صداقت و شفافیت هدایت کند.

گرایش فزاینده به نگهداری حیوانات خانگی، نشانه‌ای از بی‌اعتمادی اجتماعی است. مردم به دلیل فقدان قضاوت و نفاق در حیوانات، به آنها پناه می‌برند. این پدیده، همانند پناه بردن به ساحلی آرام در میان طوفان‌های اجتماعی، نشان‌دهنده بحران اعتماد در جامعه است که نیازمند بازنگری در ساختارهای دینی و اجتماعی است.

بخش سوم: بازنگری در نقش علم دینی و کارکردهای اجتماعی آن

استانداردسازی و پالایش علم دینی

علم دینی باید ثبت، استانداردسازی و از پیرایه‌های غیرعلمی پالایش شود تا برای جامعه مفید باشد. پدیده‌هایی مانند جن‌گیری و فال‌گیری، به دلیل فقدان پایه علمی، نباید در جامعه دینی جایگاهی داشته باشند. این فعالیت‌ها، همانند علف‌های هرزی که در باغ دانش می‌رویند، به گمراهی و سوءاستفاده از باورهای مردم منجر می‌شوند. استانداردسازی علم دینی، مستلزم تعریف معیارهای علمی روشن و قابل ارزیابی است تا از حالت سنتی و غیرکاربردی به دانشی پویا و سودمند تبدیل شود.

عالمان دینی باید دارای استانداردهای علمی و مجوزهای معتبر باشند، مشابه پزشکان که تحت نظارت نظام پزشکی فعالیت می‌کنند. این حرفه‌ای‌سازی، همانند ساختن پلی استوار بر پایه‌های دانش، از سوءاستفاده‌های غیرعلمی و گمراهی جلوگیری می‌کند.

درنگ: استانداردسازی علم دینی و نظارت بر عالمان دینی، شرط لازم برای پالایش دانش دینی از خرافات و تبدیل آن به دانشی سودمند برای جامعه است.

نقد دیدگاه‌های تحقیرآمیز نسبت به زنان

برخی دیدگاه‌های سنتی، زنان را به عنوان موجوداتی درجه دوم معرفی کرده و نقش آنها را به خدمتکاری در خانواده تقلیل داده‌اند. این دیدگاه‌ها، همانند زنجیری که پای پیشرفت را می‌بندد، به نابرابری‌های اجتماعی و تخریب روابط خانوادگی منجر شده‌اند. بازنگری در این تفاسیر، با تأکید بر کرامت انسانی زنان و نقش محوری آنها در خانواده و جامعه، ضروری است. مادر، به مثابه ستون خانواده، باید مورد احترام و تکریم قرار گیرد تا بنیان‌های اجتماعی استوار بماند.

برخی افراد به دلیل دیدگاه‌های نادرست، روابط خانوادگی خود را تخریب کرده و به جای اصلاح خود، دیگران را مقصر می‌دانند. این رفتارها، نتیجه باورهای نادرست و فقدان خودآگاهی است که به جای تقویت خانواده، به تضعیف آن می‌انجامد.

بخش چهارم: نقد کارآمدی علوم انسانی و دینی

کارکردگرایی در علوم انسانی و دینی

برخی از علوم انسانی و دینی موجود، به جای خدمت به جامعه، به ابزاری برای منافع گروهی خاص تبدیل شده‌اند و فاقد کارآمدی اجتماعی هستند. این علوم، همانند ابزارهایی که به جای ساختن، تخریب می‌کنند، به جای حل مسائل اجتماعی، به تشدید مشکلات منجر شده‌اند. علم دینی باید کارآمدی خود را اثبات کند و نشان دهد که پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه است، مشابه علوم پزشکی که به دلیل کارآمدی مورد اقبال هستند.

از منظر کارکردگرایی، علوم انسانی و دینی باید به حل مسائل اجتماعی کمک کنند و از تبدیل شدن به ابزاری برای حفظ منافع گروه‌های خاص پرهیز کنند. این بازنگری، همانند بازسازی باغی که میوه‌هایش به جای تغذیه، مسموم می‌کنند، به تولید دانشی سودمند و پویا منجر خواهد شد.

نقد تکفیر و حذف گروه‌های دینی دیگر

تکفیر و حذف گروه‌های دینی دیگر، به جای وحدت، به تفرقه و دشمنی در جامعه منجر شده است. این رویکرد، همانند دیواری که میان باغ‌های همسایه کشیده می‌شود، به جای همزیستی مسالمت‌آمیز، دشمنی و نفاق را تقویت کرده است. قرآن کریم با تأکید بر احترام به ادیان دیگر، راه همزیستی و احترام به تنوع دینی را نشان داده است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با رویکردی نقادانه و تحلیلی، به بررسی چالش‌های علم دینی و تأثیرات متقابل نهادهای قدرت و دین در جامعه پرداخته است. تأکید بر آزادی، اختیار، استانداردسازی علم دینی، و پالایش آن از خرافات و جزم‌اندیشی، به عنوان راهکارهایی برای اصلاح ساختارهای دینی و اجتماعی مطرح شده است. همانند نوری که از میان ابرهای تیره می‌تابد، این دیدگاه‌ها به ضرورت بازنگری در روش‌شناسی و کارکردهای علم دینی اشاره دارند تا به جای ایجاد تفرقه، به وحدت و پیشرفت اجتماعی منجر شوند. قرآن کریم با آیه لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (شما را دینتان و مرا دینم)، بر اصل همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام به تنوع دینی تأکید کرده و از اجبار در دین پرهیز داده است.

بازتعریف نقش علم دینی، پالایش آن از پیرایه‌های غیرعلمی، و تقویت آزادی و اختیار در دین، می‌تواند جامعه را به سوی پیشرفت و هدایت رهنمون سازد. این اثر، با بازخوانی درس‌گفتارهای نهایات، در پی آن است که راهی به سوی دانشی کارآمد، انسانی و سودمند برای جامعه هموار کند.

با نظارت صادق خادمی