در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 63

متن درس

نهایات: تأملاتی در جامعه‌شناسی دینی و جایگاه انسان در نظام خلقت

نهایات: تأملاتی در جامعه‌شناسی دینی و جایگاه انسان در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و سوم)

دیباچه

این نوشتار، با تکیه بر چارچوبی قرآنی و فلسفی، به کاوش در مفاهیم بنیادین جامعه‌شناسی دینی می‌پردازد و جایگاه انسان را در نظام آفرینش بررسی می‌کند. محور این گفتار، تحلیل واژگان کلیدی هستی‌شناختی و بازخوانی مسائل اجتماعی و اخلاقی از منظری نوین است که با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تأملات فلسفی، رابطه انسان با دیگر موجودات و نقش دین در حیات او را روشن می‌سازد. این متن، دعوتی است به بازاندیشی در رفتارهای اجتماعی و مسئولیت‌های دینی انسان در جهانی که پیوسته در حال تحول است.

بخش نخست: چارچوب‌های بنیادین جامعه‌شناسی دینی

معرفی واژگان پنج‌گانه هستی‌شناختی

در این گفتار، پنج واژه کلیدی به‌عنوان ستون‌های اصلی تحلیل جامعه‌شناختی معرفی شده‌اند: خدا، عالم، حیوان، انسان، و دین. این واژگان، چارچوبی برای شناخت هستی و جایگاه انسان در نظام خلقت فراهم می‌آورند. خدا به‌عنوان مبدأ و سرچشمه وجود، عالم به‌منزله ظرف و بستر آفرینش، و حیوان به‌عنوان موجوداتی که پیش از انسان در سلسله خلقت پدید آمده‌اند، پیش‌نیازهای وجود انسان‌اند. انسان، چهارمین عنصر این سلسله، با ویژگی عقل و اختیار، جایگاهی متمایز دارد و دین، به‌عنوان پنجمین عنصر، مختص اوست و ابزار هدایت و کمال او را فراهم می‌کند.

درنگ: واژگان پنج‌گانه (خدا، عالم، حیوان، انسان، دین) چارچوبی هستی‌شناختی برای فهم جایگاه انسان در نظام خلقت ارائه می‌دهند و دین را به‌عنوان ویژگی اختصاصی انسان برجسته می‌سازند.

تمایز دین انسانی از دین حیوانی

دین در این گفتار به‌عنوان ویژگی اختصاصی انسان معرفی شده و از دین حیوانی متمایز گشته است. دین حیوانی، به دلیل ناشناخته بودن برای انسان، خارج از حوزه شناخت و تحلیل بشری قرار دارد. دین انسانی، ریشه در عقل و اختیار دارد و انسان را به موجودی مسئول و خودآگاه بدل می‌سازد، در حالی که دین حیوانی، اگر وجود داشته باشد، به‌صورت فطری و غریزی تعریف می‌شود و از دسترس شناخت انسان بیرون است.

بخش دوم: نقد خشونت در جوامع انسانی

تمثیل ظلم انسانی به حیوانات

با اشاره به فیلمی علمی که در آن حیوانات علیه انسان‌ها (دوپایان) قیام می‌کنند، ظلم انسان به حیوانات به‌عنوان تمثیلی از نابرابری‌های اجتماعی در جوامع انسانی تحلیل شده است. در این تمثیل، انسان‌های قدرتمند (دوپایان) بر ضعیفان (چارپایان) ستم روا می‌دارند، که این استعاره نقدی است بر نظام‌های اجتماعی که در آن گروهی به قیمت رنج دیگران، سلطه خود را حفظ می‌کنند.

این تمثیل، مانند آینه‌ای است که چهره نابرابری‌های اجتماعی را بازمی‌تاباند. همان‌گونه که حیوانات در این روایت علیه ستم انسان‌ها قیام می‌کنند، در جوامع انسانی نیز ستم‌های نهادینه‌شده می‌توانند به واکنش‌هایی علیه نظام‌های ناعادلانه منجر شوند.

خشونت نهادینه‌شده در رفتارهای اجتماعی

خشونت‌های اجتماعی، از جمله تصادفات رانندگی، قاچاق سوخت، و درگیری‌های نظامی، به‌عنوان نشانه‌هایی از انحطاط اخلاقی در برخی جوامع مورد نقد قرار گرفته‌اند. این رفتارها، که گاه به بخشی از فرهنگ روزمره بدل شده‌اند، مانعی در برابر تحقق صلح و همزیستی مسالمت‌آمیزند. برای نمونه، تصادفاتی که به دلیل بی‌احتیاطی یا سودجویی رخ می‌دهند، نه‌تنها جان انسان‌ها را به خطر می‌اندازند، بلکه نشان‌دهنده عادت به بی‌مسئولیتی و خشونت‌اند.

مقایسه خشونت انسانی با رفتار حیوانات

در مقایسه‌ای تأمل‌برانگیز، خشونت انسانی با رفتار حیواناتی مانند گرگ یا سگ سنجیده شده و نتیجه گرفته شده که برخی اعمال انسانی از نظر اخلاقی حتی پست‌تر از رفتارهای غریزی حیوانات است. این مقایسه، برتری اخلاقی انسان را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که انسان، با وجود دارا بودن عقل و اختیار، گاه به اعمالی دست می‌زند که از منظر اخلاقی نازل‌تر از رفتارهای حیوانی است.

درنگ: خشونت انسانی، که گاه از رفتارهای غریزی حیوانات نیز نازل‌تر است، نشان‌دهنده انحطاط اخلاقی و ضرورت بازنگری در رفتارهای اجتماعی است.

خشونت به‌عنوان عادت اجتماعی

با اشاره به خاطره‌ای از محله‌های قدیمی، به افرادی اشاره شده که خشونت را به عادت بدل کرده و بدون آن آرامش نمی‌یافتند. این عادت، نتیجه فرهنگ‌سازی نادرست و فقدان تربیت اخلاقی است که در برخی محیط‌های اجتماعی ریشه دوانده و به بخشی از هویت افراد بدل شده است. این رفتارها، مانند خاری در جان جامعه، مانع از رشد فضایل انسانی می‌شوند.

بخش سوم: جایگاه انسان در نظام خلقت

انسان به‌عنوان چهارمین عنصر خلقت

انسان به‌عنوان چهارمین عنصر در سلسله خلقت، پس از خدا، عالم، و حیوان قرار دارد و دین، به‌عنوان پنجمین عنصر، مختص اوست. این سلسله‌مراتب، جایگاه انسان را به‌عنوان موجودی متمایز با توانایی درک و پذیرش دین مشخص می‌کند. دین، مانند چراغی در مسیر انسان، او را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد و به سوی کمال هدایت می‌کند.

تحلیل واژه «انس» و ارتباط آن با انسان

واژه «انس» به‌عنوان ریشه کلمه انسان معرفی شده و از آیات قرآن کریم برای تبیین آن بهره گرفته شده است. برای نمونه، در آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ (الأنعام: ۱۱۲)، آمده است: «و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های انس و جن قرار دادیم.» واژه «انس» در اینجا به معنای انسان است و در کنار جن، به‌عنوان دو موجود دارای اختیار و مسئولیت معرفی می‌شود.

اجتماعی بودن انسان

انسان به‌عنوان موجودی اجتماعی معرفی شده که از ریشه واژه «انس» (به معنای الفت و نزدیکی) نشأت گرفته است. این ویژگی، در تقابل با انزواطلبی و فردگرایی قرار دارد و انسان را موجودی تعریف می‌کند که در تعامل با دیگران معنا می‌یابد. برخلاف دیدگاه‌های عرفانی که انزوا را ترویج می‌کنند، قرآن کریم انسان را موجودی اجتماعی می‌داند که از طریق الفت و ارتباط رشد می‌کند.

درنگ: واژه «انس» به‌عنوان ریشه انسان، بر اجتماعی بودن او تأکید دارد و انسان را موجودی معرفی می‌کند که در تعامل و الفت با دیگران معنا می‌یابد.

نقد دیدگاه‌های فلسفی در مورد اجتماعی بودن انسان

در بررسی دیدگاه‌های فلسفی، به نظر ابن‌سینا در «اشارات» اشاره شده که انسان را موجودی اجتماعی دانسته، اما دلیلی برای این ادعا ارائه نکرده است. این گفتار، با تکیه بر واژه «انس» در قرآن کریم، این ادعا را اثبات می‌کند و نشان می‌دهد که انسان از طریق الفت و ارتباط با دیگران تعریف می‌شود.

بخش چهارم: واژه‌شناسی قرآنی و رابطه جن و انس

قرآن کریم به‌عنوان مرجع واژه‌شناسی

قرآن کریم به‌عنوان مرجع اصلی واژه‌شناسی معرفی شده و برای فهم مفاهیم بنیادین مانند انسان، به بررسی واژه «انس» در آیات آن توصیه شده است. برای نمونه، در آیه فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ (النساء: ۶)، آمده است: «و چون آنان را به رشد یافتید، اموالشان را به ایشان بازدهید.» واژه «انس» در این آیه به معنای ادراک و آگاهی است و به رشد و بلوغ انسان اشاره دارد.

رابطه جن و انس در قرآن کریم

رابطه جن و انس در آیاتی مانند يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ (الأنعام: ۱۲۸)، که می‌فرماید: «ای گروه جن، شما از انس بسیار گرفتید»، بررسی شده است. این آیه بر کثرت جن نسبت به انس و تعامل میان این دو موجود تأکید دارد. همچنین، در آیه وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ (الأعراف: ۱۷۹)، آمده است: «و هرآینه برای جهنم بسیاری از جن و انس را آفریدیم.» این آیه، بر مسئولیت مشترک جن و انس در برابر اعمالشان تأکید دارد.

آینده تعامل انسان و جن

با نگاهی به آینده، پیش‌بینی شده که انسان و جن در آینده‌ای نزدیک‌تر با یکدیگر تعامل خواهند داشت و از یکدیگر بهره خواهند برد. این پیش‌بینی، مانند بذری در خاک معرفت، نویدبخش همزیستی و همکاری میان این دو موجود در نظام خلقت است.

بخش پنجم: نقد سنت‌های علمی و دینی

نقد سبک نگارش علم دینی

سبک نگارش برخی از عالمان دینی در گذشته، که به‌صورت «سربالا» (کج‌نویسی) بوده، به‌عنوان نشانه‌ای از خودبرتربینی تحلیل شده است. این نقد، مانند نوری بر تاریکی‌های سنت‌های علمی، ضرورت بازنگری در روش‌های نگارش و رعایت تواضع را برجسته می‌سازد.

تحلیل عبارت «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»

به جای عبارت بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، از عبارت «به نام آنکه نیست مانندش» استفاده شده که به‌عنوان امضایی شخصی معرفی شده است. این تغییر، مانند نسیمی که عطر بومی‌سازی را به ارمغان می‌آورد، تلاشی است برای روان‌سازی عبارات دینی به زبان فارسی، در حالی که معنای توحیدی آن حفظ شده است.

نقد نسبت دادن عبارات نادرست به عالمان دینی

به نمونه‌ای از جعل نامه‌ای اشاره شده که در آن عباراتی نادرست به برخی عالمان دینی نسبت داده شده بود. این بخش، مانند نگهبانی که از حریم حقیقت پاسداری می‌کند، بر اهمیت دقت در نقل سخنان و حفظ امانت در انتقال محتوای دینی تأکید دارد.

بخش ششم: جمع‌بندی و تأملات نهایی

این گفتار، با رویکردی جامعه‌شناختی و قرآنی، به تحلیل جایگاه انسان در نظام خلقت پرداخته و با معرفی پنج واژه کلیدی (خدا، عالم، حیوان، انسان، دین)، چارچوبی برای فهم روابط میان موجودات ارائه داده است. انسان، به‌عنوان موجودی اجتماعی که از ریشه «انس» نشأت گرفته، در مرکز این تحلیل قرار دارد. نقد خشونت‌های اجتماعی، بررسی رابطه جن و انس، و تأکید بر قرآن کریم به‌عنوان مرجع اصلی واژه‌شناسی، از محورهای اصلی این گفتار است.

این نوشتار، مانند دریچه‌ای به سوی حقیقت، دعوتی است به بازاندیشی در رفتارهای اجتماعی و مسئولیت‌های دینی انسان در جهانی که پیوسته در حال تغییر است. انسان، با عقل و اختیار خود، می‌تواند با تکیه بر هدایت دین، راهی به سوی کمال و صلح بگشاید.

جمع‌بندی کلیدی: انسان، به‌عنوان موجودی اجتماعی و مسئول، با تکیه بر دین و قرآن کریم، می‌تواند از خشونت و انحطاط اخلاقی فاصله گرفته و به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز و کمال گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی