در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 65

متن درس

نهایات: تأملاتی در انسان‌شناسی عرفانی و فلسفی

نهایات: تأملاتی در انسان‌شناسی عرفانی و فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در عمق معارف انسان‌شناسی عرفانی و فلسفی در پرتو تعالیم اسلامی می‌پردازد. انسان، به‌عنوان رازآمیزترین مخلوق آفرینش، در این اثر از منظری جامع و چندوجهی مورد بررسی قرار گرفته است. با تأمل در ویژگی‌های وجودی انسان، جایگاه او در نظام هستی و ظرفیت‌های بی‌کرانش، تلاش شده است تا تصویری روشن و منسجم از ماهیت او ارائه گردد.

بخش اول: انسان، قله خلقت و جامعیت وجودی

برتری انسان در نظام آفرینش

انسان، به‌عنوان والاترین مخلوق هستی، جایگاهی بی‌مانند در نظام خلقت دارد. این برتری، ریشه در جامعیت وجودی او دارد که او را از دیگر موجودات، اعم از جن، ملائکه، حیوانات و حتی ستارگان متمایز می‌سازد. انسان، آینه‌ای است که تمامی صفات و ویژگی‌های هستی در او بازتاب یافته است. این جامعیت، او را به عالم کبیر تبدیل کرده است، جهانی که در وجود خویش، تمامی کمالات الهی و خلقی را در بر می‌گیرد.

درنگ: انسان، به دلیل برخورداری از جامعیت وجودی، عالم کبیری است که تمامی صفات هستی را در خود منعکس می‌کند، در حالی که عالم مادی، با وجود گستردگی، از نظر پیچیدگی وجودی ساده‌تر است.

انسان، عالم کبیر در برابر عالم صغیر

جهان مادی، هرچند از نظر گستردگی عظیم است، اما در برابر پیچیدگی وجودی انسان، عالم صغیر تلقی می‌شود. انسان، با وجود کوچکی ظاهری، در حدیث شریف «وَفِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ» به‌عنوان عالم اکبر معرفی شده است. این تعبیر، به ظرفیت بی‌نهایت انسان برای بازنمایی تمامی صفات الهی و خلقی اشاره دارد. او، چونان دیگی است که خداوند هرآنچه در هستی آفریده، از خورشید و ماه تا گیاهان و حیوانات، در آن ریخته و معجونی بی‌نظیر پدید آورده است.

نفس واحده و استحکام وجودی

انسان، به‌عنوان نفس واحده، دارای وحدتی وجودی است که ترکیبی از مادیات و معنویات را در بر می‌گیرد. این وحدت، او را به موجودی جامع تبدیل کرده که قادر است با ابعاد گوناگون هستی تعامل کند. خاک و نطفه، به‌عنوان عناصر مادی، با روح الهی درآمیخته و استحکامی بی‌مانند به او بخشیده است. این ترکیب، انسان را به موجودی تبدیل کرده که هم در زمین ریشه دارد و هم به سوی آسمان بال می‌گشاید.

بصیرت ذاتی و خودآگاهی انسان

قرآن کریم انسان را چنین توصیف می‌کند:
عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (القيامة: ١٤)، یعنی انسان نسبت به خویشتن آگاهی و بصیرت دارد. این خودآگاهی، او را از دیگر مخلوقات متمایز می‌سازد. انسان، با شناخت خویش، به شناخت خداوند و جهان دست می‌یابد. این بصیرت، چونان چراغی است که مسیر معرفت را برای او روشن می‌سازد.

درنگ: بصیرت ذاتی انسان، توانایی او در شناخت خویشتن و از طریق آن، شناخت خداوند و هستی را نشان می‌دهد، ویژگی‌ای که او را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد.

احسن تقویم: تعادل و تناسب در خلقت

قرآن کریم انسان را در
فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (التين: ٤) توصیف کرده، یعنی در بهترین ساختار و قوام آفریده شده است. این قوام، نشان‌دهنده تعادل بی‌نظیر میان جسم و روح، عقل و احساس، و ماده و معناست. انسان، چونان بنایی است که معمار هستی، با دقتی بی‌مانند، آن را با تناسب و هماهنگی بی‌نقص طراحی کرده است.

امانت الهی و خلافت انسان

خداوند امانت خویش را تنها به انسان سپرده است:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ (الأحزاب: ٧٢). این امانت، که شامل خلافت الهی و اختیار است، نشانه‌ای از ظرفیت بی‌نهایت انسان برای تحمل مسئولیت‌های عظیم و ایفای نقش خلیفه‌الله در زمین است. آسمان‌ها و کوه‌ها از پذیرش این امانت هراسیدند، اما انسان، با شجاعت و ظرفیت وجودی خویش، آن را پذیرفت.

بخش دوم: پارادوکسیکال بودن انسان

ترکیب مادی و معنوی انسان

انسان از خاک، نطفه و گل آفریده شده و موجودی مادی است که با وجود این ماده، ویژگی‌های معنوی والایی در او دمیده شده است. این ترکیب، او را به موجودی دوگانه تبدیل کرده که هم به زمین وابسته است و هم به آسمان متصل. خاک، نماد پیوند او با طبیعت است، اما روح الهی، او را به سوی تعالی و کمال رهنمون می‌سازد.

ویژگی‌های متضاد در وجود انسان

انسان، موجودی پارادوکسیکال است که ویژگی‌های متضادی را در خود جای داده است. قرآن کریم او را عجول (
الإسراء: ١١)، هلوع (
المعارج: ١٩)، ظلوم و جهول (
الأحزاب: ٧٢)، و در عین حال فی کبد (
البلد: ٤) و لیفجر امامه (شکافنده پیش روی خود) توصیف می‌کند. این ویژگی‌ها، انسان را به موجودی چندوجهی تبدیل کرده که می‌تواند در یک لحظه طغیانگر و در لحظه‌ای دیگر وارسته باشد.

درنگ: انسان، به دلیل دارا بودن ویژگی‌های متضاد، موجودی چندوجهی است که می‌تواند خیر و شر، زیبایی و زشتی، یا قدرت و ضعف را در خود به نمایش بگذارد.

انسان، فاتح کرات و شکافنده زمان

انسان با توانایی‌های عقلانی و علمی خویش، محدودیت‌های مادی را درنوردیده و کرات دیگر، مانند ماه، را فتح کرده است. این توانایی، که در تعبیر «لیفجر امامه» متجلی است، نشان‌دهنده قدرت خلاق و پیش‌رونده انسان است. او، چونان کاوشگری است که با پرچم عقل و معرفت، مرزهای ناشناخته را درمی‌نوردد.

خصومت و طغیان در نهاد انسان

انسان، موجودی خصیم و طغیانگر است:
مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (الانفطار: ٦). ویژگی‌هایی چون کفور و کنود، به تمایل او به ناسپاسی و طغیان در برابر نعمت‌های الهی اشاره دارند. با این حال، این خصومت، بخشی از پویایی وجودی اوست که می‌تواند در مسیر خیر یا شر هدایت شود.

جامعیت اضداد و انس با همه‌چیز

انسان، جامع‌الاضداد است و تمامی صفات متضاد، از زیبایی و قدرت تا خشونت و مهربانی، در او جمع شده‌اند. او توانایی انس گرفتن با همه‌چیز، از خوبی و بدی گرفته تا شهوت و معرفت را دارد. این انعطاف‌پذیری، چونان رودی است که با هر بستری سازگار می‌شود و در هر شرایطی جریان می‌یابد.

هار بودن و ظرفیت تخریب

انسان، به دلیل پیچیدگی وجودی، می‌تواند به موجودی هار و خشن تبدیل شود که به راحتی به کشتار و تخریب می‌پردازد. این ویژگی، نتیجه عدم هدایت صحیح ظرفیت‌های وجودی اوست. انسان، چونان آتشی است که اگر مهار نشود، می‌تواند همه‌چیز را در خود بسوزاند.

بخش سوم: معجون الهی و پختگی انسان

انسان، معجون بی‌نظیر الهی

خداوند، هرآنچه در عالم آفریده، از خورشید و ماه تا حیوانات و گیاهان، در وجود انسان ریخته و او را به معجونی بی‌نظیر تبدیل کرده است. این معجون، استعاره‌ای از ترکیب بی‌نهایت صفات و ویژگی‌ها در وجود انسان است که او را به موجودی با امکانات نامحدود تبدیل کرده است.

درنگ: انسان، معجونی الهی است که تمامی صفات و ویژگی‌های هستی، از مادی تا معنوی، در او جمع شده و او را به موجودی با امکانات بی‌کران تبدیل کرده است.

تنوع و تعادل در ویژگی‌های انسانی

انسان می‌تواند زیبا، قوی، مهربان، خشن یا ضعیف باشد. این تنوع، نتیجه ترکیب همه‌جانبه صفات در وجود اوست. او، چونان باغی است که در آن، گل‌های رنگارنگ و درختان گوناگون در کنار هم روییده‌اند، و هر یک، جلوه‌ای از زیبایی و تنوع خلقت را به نمایش می‌گذارند.

نیاز به مربی و مدیریت

برای پختگی و تعادل، انسان نیازمند مربی (فاعل خارجی) و مدیریت (فاعل داخلی) است. مربی، چونان راهنمایی است که با نور معرفت، مسیر کمال را به او نشان می‌دهد، و مدیریت، چونان سکان‌داری است که کشتی وجود او را در امواج متلاطم زندگی هدایت می‌کند. این دو عامل، برای تنظیم و هدایت ظرفیت‌های انسانی ضروری‌اند.

پیچیدگی پختگی انسان

پختگی انسان، به نحوه قرارگیری ویژگی‌های وجودی او بستگی دارد، مانند گوشت و نخود در دیگ آبگوشت که باید به‌درستی ترکیب شوند. بدون این هماهنگی، انسان می‌تواند به موجودی مخرب یا ناسازگار تبدیل شود. این تمثیل، به اهمیت تعادل و هماهنگی در پرورش ویژگی‌های انسانی اشاره دارد.

حضور خداوند در وجود انسان

خداوند، چونان گوهری در گوشه دل انسان جای دارد، و انسان توانایی بازتاب تمامی صفات الهی را داراست. این حضور، او را به موجودی تبدیل کرده که می‌تواند تجلی‌گاه رحمت، قدرت و حکمت الهی باشد.

بخش چهارم: چالش‌های انسان‌شناسی و کمال انسانی

پیچیدگی شناخت انسان

انسان‌شناسی، به دلیل پیچیدگی وجودی انسان، امری دشوار است. او، چونان اقیانوسی است که هر موج آن، بعدی از وجودش را نمایان می‌سازد، اما عمق آن، همچنان ناشناخته باقی می‌ماند. شناخت انسان، نیازمند فهم تمامی ابعاد مادی و معنوی اوست.

خلافت انسان و محدودیت ملائکه

انسان، به دلیل جامعیت وجودی، خلیفه‌الله است، در حالی که ملائکه، به دلیل یک‌بعدی بودن، شایستگی خلافت را ندارند. ملائکه، چونان مأمورانی‌اند که هر یک وظیفه‌ای خاص دارند، اما انسان، با توانایی تجمیع صفات متضاد، می‌تواند نقش‌های چندگانه‌ای در نظام هستی ایفا کند.

شراب طهور و مسیر کمال

شراب طهور، استعاره‌ای از کمال و جوانی است که انسان می‌تواند با هدایت صحیح به آن دست یابد. در مقابل، شراب خمور، به انحطاط و تباهی منجر می‌شود. این تمثیل، دو مسیر متضاد انسان را نشان می‌دهد: تعالی یا سقوط.

درنگ: شراب طهور، نماد کمال و تعالی انسان است، در حالی که شراب خمور، به انحطاط و تباهی او اشاره دارد. انتخاب مسیر، به هدایت و تربیت انسان بستگی دارد.

انسان، درنده و مهربان

انسان می‌تواند درنده‌تر از شیر و گرگ یا مهربان‌تر از طاووس و قناری باشد. این تضاد، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌نهایت او برای خیر و شر است. او، چونان بوم نقاشی است که می‌تواند با رنگ‌های خیر یا شر، تصویری بی‌نظیر یا هولناک خلق کند.

جمع‌بندی

بحث نهایات، انسان را به‌عنوان موجودی جامع و چندوجهی معرفی می‌کند که تمامی صفات هستی، از مادی تا معنوی، در او جمع شده است. او، با برخورداری از نفس واحده، بصیرت ذاتی، احسن تقویم و امانت الهی، در جایگاهی بی‌نظیر در نظام خلقت قرار دارد. ویژگی‌های متضاد او، از عجول و ظلوم بودن تا فاتح کرات و شکافنده زمان، او را به موجودی ناآرام و پیچیده تبدیل کرده است. پختگی و کمال انسان، نیازمند مربی و مدیریت است تا ظرفیت‌های عظیم او در مسیر خیر و تعالی هدایت شوند. این اثر، با تأمل در این مفاهیم، تلاش کرد تا تصویری روشن و جامع از انسان در چارچوب معارف قرآنی و عرفانی ارائه دهد.

با نظارت صادق خادمی