متن درس
نهایات: انسانشناسی قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۶)
دیباچه
این نوشتار به کاوش در انسانشناسی قرآنی میپردازد و با تکیه بر آیات قرآن کریم، جایگاه انسان را در نظام هستی بررسی میکند. انسان، این موجود شگفتانگیز، در قرآن کریم بهسان گوهری گرانبها توصیف شده که در عین برخورداری از عظمت و کمال، گرفتار نقصانها و آزمونهای الهی است. این اثر، با تأمل در ویژگیهای وجودی انسان، از خلقت نیکو تا پیچیدگیهای ذاتی و مسئولیتهای عظیم او، تلاش دارد تا تصویری جامع و ژرف از انسان قرآنی ارائه دهد. نوشتار پیشرو، با بهرهگیری از زبان پارسی معیار و نثری وزین، درصدد است تا مفاهیم والای قرآنی را در قالبی روشن و منسجم به خوانندگان عرضه کند.
بخش یکم: انسان، محور خلقت و امانتدار الهی
انسان در قرآن کریم: تبیین جامع وجودی
قرآن کریم انسان را بهسان آیینهای تمامنما معرفی کرده که در آن، تمامی ابعاد وجودیاش، از ظاهر تا باطن، به روشنی بازتاب یافته است. این کتاب آسمانی، انسان را موجودی چندوجهی میداند که ویژگیهایش در آیات گوناگون با دقت و عمق تشریح شده است. انسان، بهسان کاروانی است که در مسیر بیکران هستی، با بار امانت الهی، به سوی مقصدی والا رهسپار است.
احسن التقویم: کمال در خلقت انسان
قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
(ما انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم). این تعبیر، بهسان نگینی در تاج خلقت، بر زیبایی و کمال انسان در خلقت ظاهری و باطنیاش دلالت دارد. انسان، گویی گلی است که در باغ آفرینش، با دستان حکیم پروردگار، به زیباترین شکل پرورانده شده است.
این ویژگی، انسان را از دیگر مخلوقات متمایز میسازد و او را موجودی برخوردار از ظرفیتهای بیکران برای رشد و تعالی معرفی میکند. احسن التقویم، نهتنها به زیبایی ظاهری، بلکه به تواناییهای عقلانی و معنوی انسان اشاره دارد که او را شایستهی خلافت الهی کرده است.
بصیرت ذاتی: خودآگاهی انسان
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید:
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ
(بلکه انسان خود بر خویشتن بصیرت دارد). این آیه، انسان را موجودی خودآگاه و بصیر معرفی میکند که توانایی درک و تحلیل خود و جهان پیرامونش را داراست. گویی انسان، چراغی است که با نور بصیرت، مسیر خویش را در تاریکیهای وجود روشن میسازد.
این بصیرت ذاتی، انسان را از غفلت و نادانی اولیه مبرا میداند و او را موجودی هوشمند و خوداندیش معرفی میکند. این ویژگی، بنیانی است برای مسئولیتپذیری انسان در برابر اعمال و انتخابهایش، چنانکه هر گام او در مسیر زندگی، با آگاهی و اختیار برداشته میشود.
امانت الهی: مسئولیت عظیم انسان
قرآن کریم در آیهای ژرف میفرماید:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ
(ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، ولی انسان آن را برداشت). این امانت، گویی باری گران است که انسان به دلیل ظرفیتهای وجودیاش، شجاعت پذیرش آن را یافته است.
امانت الهی، شامل مسئولیتهای عظیم معنوی، عقلانی، و اخلاقی است که انسان را در معرض آزمونهای الهی قرار میدهد. این امانت، نشانهای از جایگاه والای انسان است که او را شایستهی نمایندگی از پروردگار کرده، اما در عین حال، باری سنگین بر دوش او نهاده است.
خلافت الهی: نمایندگی انسان در زمین
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید:
إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
(من در زمین جانشینی قرار میدهم). انسان، بهسان سفیری از سوی پروردگار، مأمور به اداره و آبادانی زمین است. این خلافت، گویی تاجی است که بر سر انسان نهاده شده تا او را بهعنوان محور تحولات زمینی معرفی کند.
خلافت انسان در زمین، به معنای نمایندگی او از سوی خدا برای اجرای عدالت، حفظ نظام خلقت، و تحقق ارادهی الهی است. این مقام، مسئولیت عظیمی بر دوش انسان نهاده و او را بهعنوان موجودی پاسخگو در برابر پروردگار قرار داده است.
بخش دوم: دوگانگی وجودی انسان و پویایی او
دوگانگی وجودی: عظمت و نقصان
قرآن کریم انسان را موجودی معرفی میکند که همزمان در اوج عظمت و حضیض نقصان قرار دارد. در آیهای میفرماید:
إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
(همانا او ستمگر و نادان بود). همچنین در آیهای دیگر آمده است:
كَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا
(انسان شتابزده است). این ویژگیها، گویی سایههایی هستند که بر روشنایی وجود انسان افتادهاند.
این دوگانگی، انسان را بهسان دریایی مواج میسازد که گاه امواجش به اوج آسمان میرسد و گاه به عمق تاریکیها فرو میرود. این تناقض ظاهری، در حقیقت، ظرفیت تحول و پویایی انسان را نشان میدهد. انسان میتواند در لحظهای در اوج تقوا باشد و در لحظهای دیگر در حضیض گناه فرو رود.
نابغه بودن انسان: خلاقیت بیکران
قرآن کریم در آیهای میفرماید:
لَيَفْجَرَنَّ أَمَامَهُ
(او پیش روی خود را میشکافد). این تعبیر، گویی به چشمهای جوشان اشاره دارد که با خلاقیت و نوآوری، مسیرهای نو را در پیش روی خود میگشاید.
این ویژگی، انسان را بهعنوان موجودی نابغه و خلاق معرفی میکند که توانایی خلق و ابداع در ابعاد مختلف زندگی را داراست. انسان، بهسان معماری است که با قلم عقل و اراده، بناهای نوین را در عالم هستی برپا میکند.
انسان، بزرگترین موجود نوپدید
انسان، بهعنوان آخرین مخلوق در سلسلهی خلقت، پس از ملائکه، جن، حیوانات، و دیگر موجودات آفریده شده است. این نوپدید بودن، گویی نشانهای است از جایگاه منحصربهفرد او در نظام هستی، چنانکه هیچ موجودی پیش از او به این مرتبه نرسیده است.
انسان، بهسان ستارهای است که در آسمان خلقت، پس از همهی ستارگان دیگر درخشیدن آغاز کرده، اما نورش از همه فروزانتر است. این ویژگی، او را از دیگر موجودات که پیش از او خلق شدهاند، متمایز میکند و برتری او را در مقایسه با آنها نشان میدهد.
انسان، پرسرعتترین موجود عالم
انسان از نظر سرعت حرکت و پویایی، از دیگر مخلوقات مانند خورشید و ماه پیشی میگیرد. قرآن کریم در آیهای میفرماید:
أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى
(او بندهاش را شبانگاه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد). این آیه، بهسان اشارهای است به توانایی انسان در پیمودن مراحل معنوی و متافیزیکی در کمترین زمان.
انسان، گویی پرندهای است که با بالهای اراده و عقل، در آسمان هستی به پرواز درمیآید و از عرش تا فرش را در لحظهای طی میکند. این سرعت، نهتنها در بعد جسمانی، بلکه در سیر معنوی و روحانی او نیز نمود دارد.
پیچیدگی وجودی: تنوع و تحول انسان
انسان، موجودی است که نمیتوان او را در قالبهای ساده مانند «حیوان ناطق» محصور کرد. او دارای اقسام متعدد است: انسان کامل، انسان متوسط، و اسفلالسافلین. هر فرد، گویی شهر فرنگی است که در هر لحظه، چهرهای نو از خود به نمایش میگذارد.
این پیچیدگی، انسان را از دیگر موجودات که دارای ماهیت نوعی و ثابت هستند، متمایز میکند. حیوانات، هر یک در قالبی مشخص و نوعی محصورند، اما انسان، بهسان رودی جاری است که در هر لحظه، شکلی نو به خود میگیرد. گاه در اوج کمال، مسجود ملائکه است و گاه در حضیض سقوط، از حیوان نیز پستتر میشود.
گستردگی وجودی: انسان، عالم کبیر
انسان، بهعنوان عالم کبیر شناخته میشود، در حالی که جهان خارج، عالم صغیر است. این گستردگی، گویی دریایی است که تمامی عالم را در خود نهفته دارد و انسان را قادر میسازد تا با هستی ارتباطی عمیق برقرار کند.
این ویژگی، انسان را موجودی میداند که تمام عالم در وجود او نهفته است. او، بهسان آیینهای است که تمامی کائنات در آن بازتاب یافته و توانایی تأثیرگذاری بر جهان را داراست.
عالیترین مخلوق: برتری انسان بر ملائکه و جن
انسان، از ملائکه، جن، و دیگر مخلوقات برتر است. این برتری، نهتنها به دلیل ظرفیتهای ذاتی او، بلکه به سبب مسئولیتهای عظیمی است که بر عهدهاش نهاده شده است. انسان، گویی قلهای است که در میان کوههای خلقت، سر به فلک کشیده است.
این جایگاه والا، انسان را محور خلقت و مسئول اجرای ارادهی الهی معرفی میکند. او، بهسان سرداری است که در میدان هستی، فرمانروایی میکند و با عقل و ارادهی خویش، نظم الهی را برپا میدارد.
بخش سوم: نقصانها و آزمونهای انسانی
نقصانهای انسانی در قرآن کریم
قرآن کریم، در کنار توصیف عظمت انسان، به نقصانهای او نیز اشاره دارد. در آیهای میفرماید:
أَلَا يَظُنُّ هَؤُلَاءِ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ
(آیا اینان گمان نمیکنند که برانگیخته خواهند شد؟). همچنین ویژگیهایی مانند عجول بودن، هلوع بودن، ظلوم و جهول بودن، و کفران نعمت، گویی لکههایی هستند بر دامان سفید خلقت انسان.
این ویژگیها، انسان را در معرض آزمونهای الهی قرار میدهند. او، بهسان مسافری است که در مسیر پرپیچوخم زندگی، گاه به سوی نور میشتابد و گاه در تاریکی گمراهی فرو میرود. این نقصانها، بخشی از طبیعت انسانیاند که او را بهسوی تزکیه و خودسازی هدایت میکنند.
انسان و چالش با پروردگار
قرآن کریم در آیهای میفرماید:
فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ
(آنان تکبر ورزیدند و قومی سرکش بودند). این آیه، به توانایی انسان در به چالش کشیدن پروردگار اشاره دارد، گویی او گاه یقهی خالق خویش را میگیرد و با او به جدال برمیخیزد.
این ویژگی، نشانهای از آزادی ارادهی انسان است که او را در انتخاب مسیرهای مختلف آزاد میگذارد. انسان، بهسان کودکی است که گاه با گستاخی به سوی بزرگترش میشتابد، اما همین گستاخی، او را در معرض آزمونهای عظیم الهی قرار میدهد.
بخش چهارم: پویایی و تحول انسان
انسان، موجودی متغیر و پویا
انسان، در هر لحظه میتواند در حالتی متفاوت باشد؛ گاه احسن التقویم و گاه اسفلالسافلین. او، بهسان بت عیاری است که در هر دم، چهرهای نو به خود میگیرد و در هر لحظه، جلوهای تازه از وجودش نمایان میشود.
این تغییرپذیری، انسان را موجودی پویا و غیرثابت میسازد که توانایی تحول و بازگشت بهسوی کمال را دارد. او، گویی نقاشی است که بر بوم وجود خویش، هر لحظه طرحی نو میافکند و با هر انتخاب، سرنوشت خویش را رقم میزند.
تنوع وجودی: اقسام انسان
انسان، دارای انواع متعدد است: انسان کامل، انسان متوسط، و اسفلالسافلین. هر فرد، گویی جهانی است که در آن، انواع گوناگونی از وجود انسانی به نمایش درمیآید. او میتواند در یک لحظه، مسجود ملائکه باشد و در لحظهای دیگر، از حیوان نیز پستتر گردد.
این تنوع، انسان را از حیوانات که دارای ماهیت نوعی و ثابت هستند، متمایز میکند. حیوانات، هر یک در قالبی مشخص محصورند، اما انسان، بهسان رنگی است که در هر لحظه، سایهای نو بر بوم خلقت میافکند.
خودشناسی و تزکیه: راهی به سوی کمال
انسان، برای رسیدن به خدا، باید از خود تخلیه شود. در عرفان، این تخلیه، به معنای رهایی از خودخواهی و تمرکز بر حقیقت الهی است. انسان، گویی مسافری است که برای رسیدن به مقصد، باید بارهای سنگین خودبینی را از دوش خویش بردارد.
این تزکیه، راهی است به سوی کمال و اتصال به حقیقت الهی. انسان، با تخلیهی نفس، بهسان آیینهای پاک میشود که تنها نور الهی در آن بازتاب مییابد. این ویژگی، او را بهسوی خودسازی و تعالی هدایت میکند.
بخش پنجم: انسان و دین
انسان، محور دین
دین، برای انسان و به دلیل وجود او خلق شده است. بدون انسان، دین معنایی نداشت. انسان، گویی مقصدی است که دین به سوی او راه میگشاید تا او را در مسیر کمال و سعادت هدایت کند.
این دیدگاه، انسان را محور دین و هدف اصلی آن معرفی میکند. دین، بهسان چراغی است که راه انسان را در تاریکیهای زندگی روشن میسازد و او را به سوی مقصد والای الهی رهنمون میشود.
انسان و خلقت پس از دیگر موجودات
انسان، پس از خلقت ملائکه، جن، و حیوانات آفریده شده و از اینرو، نوپدیدترین مخلوق است. این ترتیب خلقت، گویی نشانهای است از جایگاه ویژهی او در نظام هستی، چنانکه او آخرین حلقهی خلقت است که تمامی ظرفیتهای پیشین را در خود گرد آورده است.
انسان، بهسان میوهای است که در پایان فصل خلقت، بر شاخسار هستی روییده و تمامی شیرینی و کمال خلقت را در خود نهفته دارد. این نوپدید بودن، او را به موجودی بیمانند در عالم تبدیل کرده است.
جمعبندی
انسان، در قرآن کریم، بهسان گوهری درخشان توصیف شده که در عین برخورداری از عظمت و کمال، گرفتار نقصانها و آزمونهای الهی است. او بزرگترین موجود نوپدید، پرسرعتترین، پیچیدهترین، گستردهترین، و عالیترین مخلوق الهی است. در عین حال، ویژگیهایی مانند عجول بودن، ظلوم بودن، و جهول بودن، او را در معرض آزمونهای الهی قرار میدهند. امانت الهی، خلافت در زمین، و بصیرت ذاتی، مسئولیتهای عظیمی بر دوش او نهادهاند. انسان، با پویایی و تغییرپذیری خود، توانایی صعود به قلههای کمال و یا سقوط به حضیض نقصان را داراست. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم، انسان را بهعنوان محور خلقت و هدف دین معرفی کرده و بر ضرورت خودشناسی و تزکیه برای رسیدن به کمال تأکید دارد.
این اثر، گویی سفری است در ژرفای وجود انسان که با نور قرآن کریم روشن شده و خواننده را به تأمل در جایگاه والای خویش در نظام هستی دعوت میکند. انسان، با تمامی عظمتها و نقصانهایش، موجودی است که در هر لحظه، توانایی بازآفرینی خویش را دارد و این، بزرگترین معجزهی خلقت اوست.