متن درس
شهود و معرفت: تبیین عرفان و فقه در تاریخ اسلام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۸)
دیباچه: سفری در ژرفای معرفت و شریعت
عرفان و فقه، چون دو بال پرندهای آسمانی، در تاریخ تمدن اسلامی راه پیمودهاند؛ یکی در پی شهود حقیقت و دیگری در جستوجوی نظم شریعت. این دو، گاه در همآمیخته و گاه از هم جدا، مسیرهایی پرپیچوخم را در گذر زمان پیمودهاند. گفتار حاضر، با نگاهی ژرف به ریشهها، تحولات و چالشهای این دو حوزه، میکوشد تا تصویری روشن از تعاملات آنها در بستر تاریخ ارائه دهد. این نوشتار، با تکیه بر تحلیل تاریخی و انتقادی، به کاوش در معانی عرفان و فقه پرداخته و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، تبیینی جامع از جایگاه آنها در فرهنگ اسلامی عرضه میدارد.
بخش نخست: ریشههای عرفان در گذر تاریخ
خاستگاههای عرفان پیش از اسلام
عرفان، چون چشمهای زلال، از دیرباز در میان اقوام و ادیان گوناگون جاری بوده است. پیش از ظهور اسلام، در میان یهود، نصاری، زرتشتیان و حتی مشرکان، تجربههای عرفانی از طریق خلوت، ریاضت و انزوای بیابانی شکل میگرفت. این رویکرد، که کهنترین نمود معرفت بشری دانسته شده، در تمدنهایی چون هند، ایران باستان و یونان ریشه دارد و به دنبال دستیابی به حقیقتی متعالی بود. در این میان، قرآن کریم با تأکید بر ذکر و توجه مداوم به حق، بستری برای عرفان اسلامی فراهم آورد: وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (سوره انسان، آیه ۲۵)؛ «و نام پروردگارت را بامداد و شامگاه یاد کن». این آیه، پایهای برای خلوت و ریاضت در عرفان اسلامی شد.
| درنگ: عرفان، پیش از اسلام، در قالب ریاضت و انزوا در تمدنهای گوناگون ریشه داشت و در اسلام با الهام از قرآن کریم و سیره اولیا به شکلی نظاممند درآمد. |
عرفان در ادیان غیراسلامی
عرفان، به مثابه جریانی جهانی، در ادیان غیراسلامی نیز نمود یافت. در یهودیت، عرفان قبالا، و در مسیحیت، تجربههای عاشقانه الهی، نمونههایی از این جریاناند. حتی مشرکان نیز با ذکر و ریاضت، به تجربههای عرفانی دست مییافتند. این امر نشاندهنده آن است که عرفان، فراتر از چارچوبهای دینی، در ذات بشر ریشه دارد. بااینحال، قرآن کریم شرک را مانعی در برابر ایمان راستین میداند: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ (سوره نساء، آیه ۴۸)؛ «خداوند این را که به او شرک ورزیده شود، نمیآمرزد». این آیه، مرز میان عرفان توحیدی و تجربههای غیرتوحیدی را روشن میسازد.
بخش دوم: فقه و سنت در تاریخ اسلام
فقه اسلامی و جایگاه عترت
فقه، چون ستونی استوار، بر پایه قرآن کریم و عترت پیامبر (ص) بنا شده است. حدیث ثقلین، که میفرماید: «دو چیز گرانبها در میان شما به جای میگذارم: کتاب خدا و عترتم»، بر نقش مکمل قرآن و اهل بیت (ع) تأکید دارد. بااینحال، در برخی دورهها، فقها به دلیل دشواری دسترسی به روح قرآن، به روایات روی آوردند که گاه به بدعتهایی در دین انجامید. این بدعتها، که از سدههای پسین شکل گرفت، گاه با خرافات آمیخته شد و از مسیر اصلی شریعت دور گردید.
| درنگ: فقه اسلامی، بر پایه قرآن و عترت استوار است، اما وابستگی بیشازحد به روایات در برخی دورهها به انحرافاتی مانند خرافات منجر شد. |
نقد سنت و بدعت
سنت، که در اصل به معنای سیره و گفتار پیامبر (ص) است، در گذر زمان به روایاتی گستردهتر بدل شد که گاه از مسیر حدیث ثقلین دور افتاد. برخی روایات، که پس از دههها یا سدهها تدوین شد، به خرافات آلوده گردید و با آیات قرآنی مانند وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (سوره حشر، آیه ۷)؛ «و آنچه را پیامبر برایتان آورده بگیرید، و از آنچه شما را نهی کرده خودداری کنید» در تضاد قرار گرفت. این انحرافات، گاه دین را از اصالت خود تهی ساخت.
بخش سوم: طبقهبندی عرفا و مسیر وصال
دستهبندی عرفا
عرفا در سه گروه جای میگیرند:
- محبوبین: برگزیدگان الهی که بدون نیاز به تلاش، به مراتب والای عرفانی میرسند، چنانکه قرآن کریم از ایشان یاد میکند: الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ (سوره نساء، آیه ۶۹)؛ «کسانی که خدا بر آنان نعمت داده، از پیامبران و راستگویان و شهیدان و صالحان».
- محبین: سالکانی که با استعداد ذاتی و تلاش در مسیر ریاضت، ذکر و لقمه حلال به درجاتی از قرب الهی دست مییابند.
- مومنین: کسانی که با عباداتی چون نماز، قرآن و دعا به انس با خدا میرسند، اما وصال ایشان مشروط به رفع موانع است.
| درنگ: عرفا به محبوبین، محبین و مومنین تقسیم میشوند که هرکدام مسیر متفاوتی برای وصال الهی طی میکنند. |
موانع وصال در عرفان
مومنین اگر پس از شش ماه تا یک سال عبادت و ذکر به وصال نرسند، باید موانعی چون تغذیه حرام یا عدم خلوص را بررسی کنند. قرآن کریم بر نقش مجاهدت در هدایت تأکید دارد: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (سوره عنکبوت، آیه ۶۹)؛ «و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم». اگر این موانع برطرف نشود، ادامه این مسیر بیثمر خواهد بود.
تفاوت محبین و محبوبین
محبوبین، چون ستارگان درخشان آسمان معرفت، بدون زحمت به مقامات والا میرسند، اما با بلایا آزموده میشوند: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ (سوره محمد، آیه ۳۱)؛ «و قطعاً شما را میآزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را معلوم کنیم». محبین، اما، چون مسافرانی در مسیر دشوار، با ریاضت و تلاش به مقصد میرسند، ولی طاقت بلای محبوبین را ندارند.
بخش چهارم: تحولات عرفان در تاریخ اسلام
عرفان در صدر اسلام
عرفان اسلامی، با الهام از معراج پیامبر (ص) و تجارب غیبی ائمه (ع)، در صدر اسلام شکل گرفت. پس از آن، برخی عرفا به قلندری، درویشی و انزوا روی آوردند و گاه به آیات قرآنی یا روایات تمسک جستند. این جریان، گاه با انحرافاتی همراه شد که از مسیر اصلی عرفان توحیدی دور افتاد.
اختلاط عرفان اسلامی و غیراسلامی
عرفان اسلامی، چون رودی که با جویبارهای دیگر درمیآمیزد، با عرفانهای غیراسلامی مانند اومانیسم درآمیخت. برخی عرفا، مانند منصور حلاج با گفتار «أنا الحق» یا ابوسعید ابوالخیر با ادعاهایی چون «ما أعظم شأنی»، به دیدگاههای انسانگرایانه یا غلوآمیز گرایش یافتند. این ادعاها گاه با آیاتی مانند كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص، آیه ۸۸)؛ «هر چیز جز ذات او نابودشدنی است» توجیه میشد، اما سوءتفاهمهایی را برانگیخت.
| درنگ: اختلاط عرفان اسلامی با مکاتب غیراسلامی، مانند اومانیسم، به انحرافاتی در برخی عرفا منجر شد. |
نقد اومانیسم در عرفان
اومانیسم، که انسان را بهجای خدا در مرکز قرار میدهد، در برخی جریانهای عرفانی به تکبر و غرور انجامید. قرآن کریم انسان را خلیفه خدا میداند: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (سوره بقره، آیه ۳۰)؛ «من در زمین خلیفهای قرار میدهم»، اما این خلافت در چارچوب عبودیت است، نه اصالت مستقل انسان.
بخش پنجم: شعر و عرفان
نقش شعر در عرفان
شعر، چون آیینهای درخشان، معارف عرفانی را در ادبیات پارسی بازتاب داده است. عرفایی چون حافظ و سعدی با اشعاری مانند «زمین ملک من، خدا شاه من»، به وحدت وجود و تسلیم در برابر خدا اشاره کردند. بااینحال، محدودیت سواد یا تفاسیر نادرست، گاه این اشعار را به انحراف کشاند.
نقد خرافات در عرفان
برخی عرفا، با ادعاهای غیرعلمی مانند انکار جاذبه یا امکان سفر به ماه، به خرافات دامن زدند. این امر، ضرورت پشتوانه علمی در کنار عرفان را نشان میدهد. قرآن کریم بر تدبر و علم تأکید دارد: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (سوره محمد، آیه ۲۴)؛ «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟».
بخش ششم: فقه حکومتی و چالشهای آن
آمیختگی فقه و عرفان
فقه حکومتی، بهویژه از دوره صفویه، با مفاهیم عرفانی مانند ولایت مطلقه درآمیخت و به انحرافاتی سیاسی منجر شد. این آمیختگی، گاه با روح قرآن کریم، مانند إِنَّ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ (سوره یوسف، آیه ۴۰)؛ «حکم جز برای خدا نیست» در تضاد قرار گرفت.
| درنگ: آمیختگی فقه حکومتی با مفاهیم عرفانی از دوره صفویه، به انحرافاتی در علم دینی منجر شد. |
نقد جریانهای معاصر
برخی جریانهای معاصر، با تفاسیر نادرست از علم دینی، به خشونت و خرافات دامن زدهاند. این انحرافات با آیاتی مانند وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (سوره بقره، آیه ۱۹۰)؛ «و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد» در تضاد است.
جمعبندی
عرفان و فقه، چون دو شاخه از درخت معرفت اسلامی، در طول تاریخ با چالشها و تحولات بسیار روبهرو بودهاند. عرفان، با ریشههای کهن و جهانی، گاه به دلیل آمیختگی با مکاتب غیرتوحیدی یا تفاسیر نادرست، از مسیر خود منحرف شده است. فقه نیز، بهویژه در شکل حکومتی، با درهمآمیختن با مفاهیم عرفانی، گاه از اصالت قرآنی خود دور افتاده است. بازگشت به قرآن کریم و عترت، همراه با پشتوانه علمی و عقلانی، راهی برای اصلاح این انحرافات است. آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (سوره نساء، آیه ۵۹)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیالامر از میان خودتان را اطاعت کنید»، بر اهمیت تبعیت از منابع معتبر دینی تأکید دارد.
| با نظارت صادق خادمی |