متن درس
شهود و معرفت: بازتابی بر خصایص معنوی و اخلاقی در جایگاههای دینی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۶)
دیباچه
سخن از گوهر دین و نقش عالمان و عارفان در حفظ یا تضعیف آن، چونان آینهای است که حقیقت وجود آدمی را در برابر خویش مینهد. این نوشتار، با تأمل در مفهوم «خصیصههای مورد» برای مشاغل و جایگاههای معنوی، به بررسی اصول اخلاقی و دینی میپردازد که عالمان و عارفان را به پاسداری از حقیقت دین ملزم میسازد. گفتار حاضر، با نگاهی عمیق به تاریخ ادیان و رفتارهای اخلاقی، میکوشد تا پیامدهای پایبندی یا تخطی از این خصایص را در گسترهای به وسعت هزاران سال بازنمایی کند. هدف آن است که با تبیین این اصول، راهی به سوی احیای معنویت و تقویت بنیانهای دین گشوده شود.
بخش نخست: مفهوم خصیصههای مورد در مشاغل و جایگاههای معنوی
تعریف خصیصههای مورد
هر حرفه و جایگاهی، اعم از مادی یا معنوی، نیازمند ویژگیهای خاصی است که چونان کلیدهایی برای گشودن درهای موفقیت عمل میکنند. این ویژگیها، که در این گفتار «خصیصههای مورد» نامیده شدهاند، شروط ذاتی و ضروری برای ایفای نقش در هر حرفهاند. برای مثال، پهلوانی به بدنی قوی و سالم نیاز دارد، در حالی که خطاطی یا نقاشی به ظرافت و مهارتهای بصری وابسته است. این خصایص، نه تنها در مشاغل مادی، بلکه در جایگاههای معنوی چون عرفان و علم دینی نیز اهمیتی دوچندان مییابند، زیرا تأثیرات آنها فراتر از فرد، به جامعه و دین تسری مییابد.
خصیصههای مورد در مشاغل مادی
در مشاغل مادی، خصایص مورد به تناسب ماهیت حرفه تعریف میشوند. برای نمونه، پهلوانی نیازمند بدنی نیرومند، سالم و تنومند است که با تمرینات مداوم و هدایت مربیان به کمال میرسد. در مقابل، حرفههایی چون خطاطی یا نقاشی به مهارتهای ادراکی و خلاقیت وابستهاند و از خصایص جسمانی پهلوانی بینیازند. رقص، بهعنوان حرفهای دیگر، بدنی ظریف، منعطف و توانمند میطلبد که با قدرت خام پهلوانی متفاوت است. این تنوع نشان میدهد که هر حرفهای، چونان لباسی است که باید بر قامت ویژگیهای خاص خود دوخته شود.
اصل عقلی خصایص مورد
وجود خصایص مورد، اصلی عقلی است که موفقیت در هر حرفه را به تطابق با ویژگیهای خاص آن مشروط میکند. عقل سلیم حکم میکند که بدون این تطابق، دستیابی به موفقیت ناممکن است. این اصل، چونان مشعلی است که مسیر حرفهای را روشن میسازد و از گمراهی در انتخاب راه جلوگیری میکند. در حوزههای معنوی، این اصل به دلیل تأثیرات عمیق بر جامعه و دین، اهمیتی دوچندان مییابد.
بخش دوم: خصایص مورد در جایگاههای معنوی
تمایز عالمان و عارفان
عالمان و عارفان، به دلیل جایگاه معنوی و تأثیرگذاری عمیقشان، نیازمند خصایص اخلاقی و معنوی خاصی هستند که با مشاغل عادی تفاوت دارد. در حالی که یک آهنگر یا راننده ممکن است مرتکب خطاهای اخلاقی شود و تأثیر آن محدود به خود یا محیط نزدیکش باشد، عالم و عارف، چونان نگهبانان گوهر دین، باید از هرگونه تخطی پرهیز کنند. این جایگاه، چونان امانتی است که هرگونه سهلانگاری در آن، به دین و جامعه زیان میرساند.
خصایص اخلاقی عالم و عارف
خصایص مورد برای عالم و عارف شامل پرهیز از ظلم، حرامخواری، دزدی و تضییع حقوق دیگران است. این اصول، چونان ستونهایی هستند که بنای معنویت را استوار میدارند. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۖ «خدا به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از فحشا و منکر و ستم نهی میکند» (النحل: ۹۰). این آیه، چونان نقشهای است که مسیر عالم و عارف را به سوی عدالت و تقوا هدایت میکند.
پیامدهای رعایت یا تخطی از خصایص مورد
رعایت خصایص مورد به سعادت و پیشرفت منجر میشود، در حالی که تخطی از آن، زیانهای فردی و اجتماعی را در پی دارد. این اصل، چونان قانونی الهی است که در تاریخ ادیان بارها به اثبات رسیده است. قرآن کریم میفرماید: فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّةَ الْأَوَّلِينَ ۚ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ۖ «آیا جز سنت پیشینیان را انتظار میبرند؟ پس هرگز برای سنت خدا تبدیلی نخواهی یافت» (فاطر: ۴۳). این آیه نشان میدهد که رعایت اصول اخلاقی، چونان جریانی است که به سوی سعادت جاری میشود، و تخطی از آن، چونان سیلی است که بنیانهای دین را ویران میکند.
بخش سوم: تحلیل تاریخی انحرافات و تأثیرات آن
انحرافات عالمان و عارفان در تاریخ
در طول تاریخ ادیان، از یهودیت و مسیحیت تا اسلام، عدم رعایت خصایص مورد توسط برخی عالمان و عارفان به انحرافات دینی و اجتماعی منجر شده است. این انحرافات، اغلب ریشه در طمع، ظلم و حرامخواری داشته و به تضعیف گوهر دین انجامیده است. برای مثال، در تاریخ بنیاسرائیل، برخی افراد به دلیل طمع و نقض اصول حلال و حرام، حتی با پیامبران درگیر شدند. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ ۖ «و هنگامی که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام شکیبایی نداریم» (البقرة: ۶۱). این طمع، چونان آتشی است که ایمان را میسوزاند و به انحطاط جامعه میانجامد.
نمونههای تاریخی ظلم و طمع
یکی از نمونههای بارز نقض خصایص مورد، سوءاستفاده از منابع عمومی است. افرادی که از ثروت برخوردار بودند، اما به دنبال گندم رایگان یا بهرهبرداری ناحق از اموال عمومی بودند، حقوق نیازمندان را پایمال کردند. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «وای بر کمفروشان، کسانی که چون از مردم پیمانه ستانند، تمام گیرند» (المطففین: ۱-۲). این رفتار، چونان زخمی است که بر پیکر جامعه وارد میشود و اعتماد عمومی را از بین میبرد.
پیامدهای انحرافات عالمان و عارفان
نقض خصایص مورد توسط عالمان و عارفان، نه تنها به ترک اصول اخلاقی منجر شده، بلکه به رفتارهای متضاد با این اصول انجامیده است. این انحرافات، زحمات پیامبران و اولیا را نابود کرده و دین را به سوی کهنگی و ضعف سوق داده است. استاد فرزانه در این باره میفرماید که این افراد، به دلیل دانش و آگاهی بالای خود، پتانسیل تبدیل شدن به بهترین یا بدترین انسانها را دارند. وقتی تقوا با دانش همراه نشود، علم به ابزاری برای ظلم و انحراف تبدیل میشود. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ «و کسی که خدا برایش نوری قرار نداده، هیچ نوری برای او نیست» (النور: ۴۰).
بخش چهارم: تأثیر انحرافات بر دین و جامعه
تضعیف گوهر دین
انحرافات عالمان و عارفان، چونان سیلی است که گوهر دین را میشوید و به سوی کهنگی و انقراض میبرد. این روند، به کاهش نفوذ دین در جامعه و دوری مردم از معنویت منجر شده است. وقتی عالمان و عارفان، که باید الگو باشند، به ظلم و حرامخواری روی میآورند، اعتماد عمومی به دین از بین میرود. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ «بدترین جنبندگان نزد خدا، کران و لالانی هستند که نمیاندیشند» (الأنفال: ۲۲).
تأثیر رفتار عالمان بر ادراک عمومی
رفتار نادرست عالمان و عارفان، به دلیل جایگاهشان، تأثیر مخربتری بر ادراک عمومی نسبت به افراد عادی دارد. اگر فردی عادی در خیابان فحاشی یا عربدهکشی کند، جامعه ممکن است بیتفاوت بماند، اما وقتی عالمی چنین کند، اعتماد عمومی به دین و معنویت فرو میریزد. این تأثیر، چونان سنگی است که در آب میافتد و امواج آن تا دوردستها پیش میرود.
انحطاط معنویت در دوران مدرن
در دوران کنونی، معنویت و سلوک باطنی به دلیل انحرافات به دروغ و تظاهر تقلیل یافته است. عرفان، که باید راهی به سوی وصول به حقایق الهی باشد، در بسیاری موارد به شعر و نگارشهای ظاهری محدود شده است. استاد فرزانه در این باره میفرماید که بسیاری از آثار عرفانی، فاقد اصالت و عمق معنویاند و حتی ممکن است توسط افرادی بدون تجربه معنوی نگاشته شده باشند. این انحطاط، چونان غباری است که بر آینه حقیقت نشسته و آن را تیره کرده است.
بخش پنجم: راهکارهای احیای دین و معنویت
خودسازی و اصلاح فردی
نخستین گام برای احیای دین و معنویت، خودسازی و اصلاح رفتار فردی است. این خودسازی، چونان بنایی است که با آجرهای تقوا و عدالت ساخته میشود. با اصلاح خود، میتوان از نقدهای درست دوستان و دشمنان جلوگیری کرد و زمینهای برای وصول به حقایق الهی فراهم آورد. این راهکار، چونان کلیدی است که درهای تعبد و تحجد را میگشاید.
همکاری و توصیه به خیر
همکاری جمعی، توصیه به خیر و نظارت متقابل، راهکارهایی برای احیای دین و معنویتاند. این همکاری، چونان جریانی است که از اتحاد قطرات کوچک، رودی خروشان میسازد. با آموزش و همیاری، میتوان از انحرافات جلوگیری کرد و دین را به سوی رونق هدایت نمود.
پناه بردن به خدا
پناه بردن به خدا، چونان سپری است که انسان را از انحرافات خود و دیگران محافظت میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ «پس به سوی خدا بگریزید، که من از جانب او برای شما هشداردهندهای آشکارم» (الذاريات: ۵۰). این پناهجویی، راهی به سوی سعادت و اصلاح است.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در خصایص مورد برای جایگاههای معنوی، نشان داد که پایبندی به اصول اخلاقی و دینی، چونان مشعلی است که راه دین و جامعه را روشن میسازد. نقض این خصایص توسط عالمان و عارفان، به انحطاط دین و انقراض معنویت منجر شده است. تاریخ ادیان، گواهی است بر این حقیقت که انحرافات، زحمات پیامبران و اولیا را نابود کرده و اعتماد عمومی را سست نموده است. با این حال، خودسازی، همکاری و پناه بردن به خدا، چونان راههاییاند که به احیای دین و معنویت میانجامند. امید است که با پایبندی به این اصول، دین بار دیگر چون گلی در باغ وجود شکوفا شود. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ