در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

شهود و معرفت 58

متن درس

شهود و معرفت

شهود و معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۸)

دیباچه

این نوشتار، با تأمل در چیستی عرفان و جایگاه آن در ساحت وجودی انسان، به بررسی عمیق و روشمند حقیقت عرفان، تمایز آن از دانش نظری و خرافات، و نقد وضعیت کنونی دین و معنویت می‌پردازد. عرفان، چونان گوهری نایاب، در تجربه زیسته و شهود الهی ریشه دارد و از بازنمایی‌های نظری و سوءاستفاده‌های ظاهری متمایز است. این اثر، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه، به تبیین این حقیقت می‌پردازد و با نگاهی نقادانه، تحریفات دین و عرفان در روزگار کنونی را می‌کاود. هدف، بازگرداندن عرفان به جایگاه اصیل آن به‌مثابه قرب ربوبی و تجربه‌ای وجودی است که فراتر از قلم و کاغذ، در ساحت حضور و شهود متجلی می‌شود.

بخش یکم: تبیین چیستی عرفان و تقسیم‌بندی آن

تعریف و تقسیم‌بندی عرفان

عرفان، چونان دریایی ژرف، در سه ساحت متمایز قابل بررسی است: دانش عرفان، خرافات و سالوس، و عرفان حقیقی. دانش عرفان، مجموعه‌ای از معارف نظری است که در قالب کتب، سخنان عالمان، و نقل آیات و احادیث شکل می‌گیرد. این دانش، اگرچه ارزشمند، تنها سایه‌ای از حقیقت عرفان است و نه خود آن. خرافات و سالوس، چونان غباری بر آینه عرفان، شامل سوءاستفاده‌ها و نمایش‌های ریاکارانه‌ای است که به نام عرفان رواج می‌یابد، اما از حقیقت آن به‌دور است. عرفان حقیقی، اما، چونان شعله‌ای الهی، تجربه‌ای حضوری و شهودی است که از اعطای ربوبی سرچشمه می‌گیرد و در وجود انبیا، اولیا، و عارفان متجلی می‌شود.

درنگ: عرفان حقیقی، تجربه‌ای وجودی و شهودی است که از اعطای الهی ناشی می‌شود و با دانش نظری و خرافات متمایز است.

ماهیت دانش عرفان

دانش عرفان، چونان نقشه‌ای از سرزمین ناپیدای حقیقت، به توصیف و تحلیل تجارب عرفانی می‌پردازد. این دانش، در قالب کتب، سخنان، و استدلال‌های عالمان و دراویش، به بازنمایی عرفان می‌نشیند، اما به دلیل محدودیت‌های زبان و مفاهیم، نمی‌تواند حقیقت عرفان را به تمامی منتقل کند. دانش عرفان، اگرچه راهنمایی برای سالکان است، اما خود عرفان نیست، بلکه آینه‌ای است که تنها انعکاسی از آن حقیقت والا را نشان می‌دهد.

خرافات و سالوس: تحریف عرفان

بخشی از آنچه به نام عرفان شناخته می‌شود، در حقیقت خرافات و سالوسی است که چونان علف‌های هرز، در باغ معنویت روییده است. این بخش، شامل نمایش‌های ظاهری، ریا، و سوءاستفاده‌هایی است که به نام عرفان ترویج می‌یابد. چنین پدیده‌هایی، نه‌تنها از حقیقت عرفان دورند، بلکه به تحریف آن و تضعیف اعتبار معنویت در جوامع دینی منجر شده‌اند.

عرفان حقیقی: تجربه‌ای الهی

عرفان حقیقی، چونان نسیمی که از عالم غیب می‌وزد، تجربه‌ای حضوری و وجودی است که در قلب انبیا، اولیا، و عارفان جای دارد. این عرفان، نه در کتب و سخنان، بلکه در شهود، رویت، و مکاشفه متجلی می‌شود. انبیا و اولیا، با دریافت وحی و الهام الهی، خدا را می‌دیدند، زیارت می‌کردند، و در ساحت قرب ربوبی سکنی می‌گزیدند. این تجربه، از دانش نظری متمایز است و تنها به کسانی اعطا می‌شود که ظرفیت معنوی آن را دارا باشند.

درنگ: عرفان حقیقی، موهبتی الهی است که فراتر از دانش نظری، در ساحت شهود و حضور متجلی می‌شود.

بخش دوم: ویژگی‌های عرفان حقیقی

عرفان به‌مثابه زایمان وجودی

عرفان حقیقی، چونان زایمانی دشوار و تحول‌آفرین، فرایندی عملی، سنگین، و پیچیده است که با واقعیت وجودی فرد درآمیخته است. همان‌گونه که زایمان ممکن است به حیات یا مرگ منجر شود، عرفان نیز سفری پرمخاطره است که سالک را به سوی تحولات عمیق درونی هدایت می‌کند. این فرایند، نه در کتب یافت می‌شود و نه در سخنان، بلکه در تجربه زیسته و رنج معنوی متبلور می‌گردد.

عدم وابستگی عرفان به جنسیت

عرفان، چونان جویباری که از هر سویی جاری است، از قید جنسیت آزاد است. زنان و مردان، به یکسان، می‌توانند به مراتب والای عرفانی دست یابند. نمونه‌هایی چون «گلین خانم»، «نصرت خانم»، و مادر راوی، که از عرفای برجسته بوده‌اند، نشان‌دهنده آن است که عرفان حقیقی، فارغ از جنسیت، در قلب‌های آماده تجلی می‌یابد. این دیدگاه، در تقابل با برخی برداشت‌های سنتی قرار دارد که زنان را از مراتب بالای معنوی محروم می‌دانند.

درنگ: عرفان حقیقی، از قید جنسیت آزاد است و زنان و مردان به یکسان می‌توانند به مراتب والای معنوی دست یابند.

نمونه‌های عرفای زن

در تاریخ عرفان، زنانی چون «گلین خانم»، که به‌عنوان پیغمبری والامقام شناخته شده، «نصرت خانم»، که با عالم غیب پیوندی عمیق داشت، و مادر راوی، که در ساحت مکاشفه و رویت سکنی گزیده بود، نمونه‌هایی درخشان از عرفان حقیقی‌اند. افزون بر این، حضرت حوا و حضرت فاطمه (س)، به‌عنوان مراجع معنوی و اساتید عرفان، جایگاه والایی در این مسیر دارند. حضرت فاطمه (س)، که راوی او را «ناموس حق» می‌خواند، حتی از مرتبه‌ای فراتر از امیرالمؤمنین (ع) برخوردار است.

نقش خواب در عرفان

خواب، چونان آزمایشگاهی برای سنجش حقیقت عرفان، فضایی است که مرتبه معنوی سالک را آشکار می‌سازد. خواب‌های عجیبه، که گاه در لحظه‌ای کوتاه معرفتی عظیم را به ارمغان می‌آورند، امکان رویت خدا، انبیا، ملائکه، یا عالم غیب را فراهم می‌کنند. این خواب‌ها، چونان آینه‌ای، عیار عرفان فرد را نشان می‌دهند و مرتبه قرب ربوبی او را می‌سنجند.

درنگ: خواب، به‌ویژه خواب‌های عجیبه، آزمایشگاهی برای سنجش مرتبه عرفانی سالک است که از طریق رویت حقایق غیبی متجلی می‌شود.

خواب‌های لحظه‌ای و عجیبه

خواب‌های لحظه‌ای، چونان جرقه‌ای در تاریکی، تجربه‌هایی کوتاه اما عمیق‌اند که می‌توانند معادل سال‌ها یا حتی عمرها معرفت به همراه داشته باشند. خواب‌های عجیبه، اما، چونان سفری به عالم غیب، حقایقی را آشکار می‌کنند که از حدود دنیای مادی فراتر می‌روند. این خواب‌ها، گاه ترسناک و سنگین، مرتبه عرفانی سالک را می‌آزمایند و نشان‌دهنده عمق شهود او هستند.

بخش سوم: نقد وضعیت دین و عرفان در روزگار کنونی

تحریف دین و عرفان

دین و عرفان، که چونان گنجی الهی در سینه انبیا و اولیا جای داشتند، در روزگار کنونی به مسخره کشیده شده و به نمایش، فیلم، و خرافات بدل گشته‌اند. آنچه امروز به نام دین و عرفان عرضه می‌شود، گاه جز پوسته‌ای ظاهری نیست که از حقیقت معنوی تهی است. این تحریف، به تضعیف ایمان و معنویت در جوامع منجر شده و دین را به ابزاری برای توجیه خشونت و تبعیض تبدیل کرده است.

درنگ: دین و عرفان در روزگار کنونی به نمایش‌های ظاهری و خرافات بدل شده و از حقیقت معنوی خود فاصله گرفته‌اند.

نقد تبعیض جنسیتی در علم دینی

برخی برداشت‌های نادرست از علم دینی، زنان را از مشارکت برابر در ساحت‌های معنوی و اجتماعی محروم ساخته‌اند. این دیدگاه‌ها، که زن و مرد را مکمل یکدیگر نمی‌دانند، با حقیقت دین و عرفان در تضادند. زن و مرد، چونان دو بال پرنده‌ای که به سوی قرب الهی پرواز می‌کند، در مسیر معنویت برابرند و هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد.

نقد تأثیر محدود انبیا

انبیا، با وجود تعداد بسیارشان، به دلیل ماهیت شهودی و غیرقابل انتقال عرفانشان، تأثیر محدودی بر جوامع بشری داشته‌اند. عرفان آن‌ها، چونان گوهری در صدف، در ساحت حضور و شهود محبوس مانده و به قلم و کاغذ نیامده است. این محدودیت، نشان‌دهنده دشواری انتقال تجارب عرفانی به عموم مردم است.

نقد ظاهرگرایی در علم دینی

علم دینی، گاه به ظواهر محدود شده و از حقیقت معنوی خود فاصله گرفته است. تمرکز بر نشانه‌های ظاهری، چون ریش و سبیل یا نگارش کتب، به جای باطن معنوی، دین و عرفان را به مسخره‌بازی بدل کرده است. این ظاهرگرایی، مانع از درک حقیقت عرفان و دین در ساحت وجودی انسان شده است.

بخش چهارم: آیات و روایات در تبیین عرفان

آیه «قم فانذر»

قُمْ فَأَنْذِرْ (سوره مدثر، آیه ۲)

برخیز و هشدار ده!
این آیه، به دستور الهی به پیامبر اکرم (ص) برای آغاز رسالت اشاره دارد و نشان‌دهنده اعطای الهی است که انبیا را به سوی هدایت و عرفان رهنمون می‌ساخت.

آیه «فضلنا بعضهم علی بعض»

فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (سوره بقره، آیه ۲۵۳)

برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری دادیم.
این آیه، به تفاوت مراتب انبیا اشاره دارد و نشان‌دهنده تنوع در درجات معنوی و عرفانی آن‌هاست.

روایت «عنیت عین الله تری»

کور است آن چشم که تو را نبیند.
این روایت، منسوب به امام حسین (ع)، بر اهمیت شهود و رویت الهی در عرفان تأکید دارد و کوری را به ناتوانی در دیدن حقیقت الهی نسبت می‌دهد.

بخش پنجم: تجارب عرفانی و نقش عبادت و مکاشفه

نقش عبادت و مکاشفه

عبادت و مکاشفه، چونان دو بال برای پرواز به سوی عالم غیب، ابزارهای اصلی عرفان حقیقی‌اند. انبیا و اولیا، از طریق عبادت، رویت، و مکاشفه، با عالم غیب پیوند می‌یافتند و به دریافت وحی و الهام نائل می‌شدند. این تجربه‌ها، عرفان را از دانش نظری و خرافات متمایز می‌سازند.

تجارب عرفای خاص

عرفایی چون «علی آقا» و «نصرت خانم»، که با عالم غیب و اجنه پیوندی عمیق داشتند، نمونه‌هایی درخشان از عرفان حقیقی‌اند. این افراد، با تجارب معنوی و شهودی خود، نشان دادند که عرفان حقیقی در ساحت حضور و مکاشفه متجلی می‌شود و از قید جنسیت و ظواهر مادی آزاد است.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

عرفان حقیقی، چونان گوهری نایاب در ساحت وجود، از دانش نظری و خرافات متمایز است. این عرفان، که در تجربه‌های شهودی انبیا، اولیا، و عارفان متجلی می‌شود، موهبتی الهی است که تنها به برگزیدگان اعطا می‌گردد. خواب، به‌مثابه آزمایشگاهی برای سنجش مرتبه عرفانی، و عبادت و مکاشفه، به‌عنوان ابزارهای اصلی این مسیر، سالک را به سوی قرب ربوبی هدایت می‌کنند. نقد تحریفات دین و عرفان در روزگار کنونی، نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به حقیقت معنوی است که در ساحت حضور و شهود جای دارد. تأکید بر برابری جنسیتی و نقش زنان در عرفان، پاسخی است به برداشت‌های نادرست از علم دینی که زنان را از مشارکت برابر محروم ساخته‌اند. این اثر، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه، تلاش دارد تا عرفان را در قالبی روشن و روشمند به سوی مخاطبان هدایت کند.

درنگ: عرفان حقیقی، قرب ربوبی است که در ساحت شهود و حضور متجلی می‌شود و از تحریفات ظاهری و دانش نظری آزاد است.

با نظارت صادق خادمی