در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

شهود و معرفت 61

متن درس

شهود و معرفت: بازخوانی عرفان حقیقی

شهود و معرفت: بازخوانی عرفان حقیقی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۱)

دیباچه

عرفان، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، در تاریخ معنویت بشر، جایگاهی بس والا داشته است. این وادی، که گاه با پیچیدگی‌ها و چندلایگی‌هایش، سالکان را به سوی حقیقت رهنمون می‌شود و گاه در دام ظواهر و سالوس گرفتار می‌گردد، نیازمند بازخوانی‌ای دقیق و روشمند است. در این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه، عرفان در سه ساحت مدرسه‌ای، ریاکارانه و حقیقی بررسی می‌شود. هدف، نه تنها تبیین مسیر انبیا و اولیا به عنوان عرفای راستین، بلکه نقد انحرافات و کژراهه‌هایی است که عرفان را از جوهره اصلی‌اش دور ساخته‌اند. این متن، با نگاهی عمیق به سلوک معنوی، در پی آن است که راه حقیقت را از باطل جدا سازد و سالکان را به سوی رزق حلال، کار و ریاضت، و در نهایت، شهود و معرفت رهنمون گردد.

بخش نخست: تقسیم‌بندی عرفان و نقد ساحت‌های کاذب

ساحت‌های سه‌گانه عرفان

عرفان، چونان درختی تناور، شاخه‌هایی گوناگون دارد که هر یک، به فراخور ماهیت خویش، کارکردی متفاوت در مسیر معنویت ایفا می‌کنند. این شاخه‌ها، در سه ساحت متمایز قابل شناسایی‌اند:

  • عرفان مدرسه‌ای (مشاقی): این ساحت، به مثابه مشقی نظری، در قلمرو کتاب، قلم و کاغذ جای دارد. متون عرفانی، چون آثار محی‌الدین ابن عربی، در این حوزه جای می‌گیرند که نه عرفان عملی، بلکه تمرینی برای فهم نظری‌اند. این نوع عرفان، هرچند در آموزش مفاهیم اولیه سودمند است، فاقد جوهره عملی و سلوک حقیقی است.
  • عرفان مبتنی بر سالوس و ریا: این ساحت، که در رفتار برخی دراویش، قلندرها و عالمان دینی نمایان می‌شود، به دلیل آلودگی به فریب و ریا، شرک‌آلود تلقی می‌گردد. این گروه، با سوءاستفاده از زحمات دیگران، عرفان را به کاسبی و فریب بدل ساخته و از حقیقت آن دور افتاده‌اند.
  • عرفان حقیقی: این ساحت، مسیر انبیا و اولیای الهی است که با سیر و سلوک، تحمل سختی‌ها و کشف رمز و رموز معنوی همراه است. برخی در این مسیر به مقامات والای نبوت، امامت یا ولایت می‌رسند، حال آنکه دیگران ممکن است در این راه گمراه، دیوانه یا نابود شوند.
درنگ: عرفان حقیقی، که مسیر انبیا و اولیاست، با کار، ریاضت و رزق حلال گره خورده و از ساحت‌های نظری و ریاکارانه متمایز است. این مسیر، چونان زایمانی دشوار، نیازمند استقامت و اخلاص است.

این تقسیم‌بندی، چونان آیینه‌ای، تمایز میان حقیقت و باطل را در عرفان نمایان می‌سازد. عرفان مدرسه‌ای، با وجود ارزش آموزشی، و عرفان ریاکارانه، با ماهیت فریبکارانه‌اش، از جوهره عرفان حقیقی که در سلوک انبیا متجلی است، به دورند.

نقد عرفان مدرسه‌ای

عرفان مدرسه‌ای، چونان کتابی که تنها بر صفحات کاغذ نقش بسته، فاقد روح سلوک عملی است. متونی که در این ساحت نگاشته می‌شوند، هرچند در انتقال مفاهیم نظری سودمندند، از تجربه زیسته و شهود معنوی تهی‌اند. این متون، به جای آنکه از عارف و سلوکش سخن گویند، در چنبره کلمات و مفاهیم نظری گرفتارند. برای نمونه، آثار محی‌الدین ابن عربی، هرچند غنی از معارف نظری‌اند، تنها مشقی برای فهم عرفان‌اند، نه خود عرفان.

این نقد، چونان چراغی راهنما، بر محدودیت‌های رویکرد صرفاً نظری تأکید دارد. عرفان، بیش از آنکه در کتاب‌ها جست‌وجو شود، در دل سلوک و تجربه زیسته عارف شکوفا می‌گردد. از این‌رو، عرفان مدرسه‌ای، هرچند گامی ابتدایی در مسیر معرفت است، نمی‌تواند جایگزین سلوک عملی گردد.

نقد عرفان مبتنی بر سالوس و ریا

عرفان ریاکارانه، چونان نقابی فریبنده، چهره‌ای کاذب از معنویت به نمایش می‌گذارد. برخی دراویش، قلندرها و عالمان دینی، با سوءاستفاده از نام عرفان، به کاسبی و فریب روی آورده‌اند. این گروه، با بهره‌گیری از زحمات دیگران، نه تنها از حقیقت عرفان دور افتاده‌اند، بلکه با رفتارهای شرک‌آلود، به اعتماد جامعه به مفاهیم معنوی آسیب زده‌اند. این ساحت، که در ظواهر فریبنده چون ریش و سبیل و مدل‌های خاص خلاصه می‌شود، به مثابه بازی‌ای است که عرفان را به ابتذال کشانده است.

این نقد، چونان تیغی برنده، پرده از فریبکاری‌های این گروه برمی‌دارد. عرفان، که جوهره‌اش در اخلاص و سلوک نهفته است، با چنین رفتارهایی به ننگ آلوده می‌شود. از این‌رو، جداسازی عرفان حقیقی از این ساحت کاذب، ضرورتی انکارناپذیر است.

بخش دوم: عرفان حقیقی و مسیر انبیا

جوهره عرفان حقیقی

عرفان حقیقی، چونان گوهری ناب در میان سنگ‌های بیابان، در مسیر انبیا و اولیای الهی می‌درخشد. این مسیر، که از آدم تا خاتم و تابعین آن‌ها امتداد یافته، با سیر و سلوک، کشف رمز و رموز معنوی و تحمل سختی‌ها پیوند خورده است. برخی در این وادی به مقامات والای نبوت، امامت یا ولایت نائل می‌شوند، حال آنکه دیگران، در پیچ و خم این راه، گاه دیوانه، مفلوک یا سرگردان می‌گردند. این مسیر، چونان زایمانی دشوار، پر از درد و رنج است، اما در نهایت، به تولد معرفت و قرب الهی می‌انجامد.

درنگ: عرفان حقیقی، مسیری است که انبیا و اولیا با کار، ریاضت و رزق حلال پیموده‌اند. این راه، چونان زایمانی پرمخاطره، نیازمند اخلاص، استقامت و تحمل مصیبت است.

این ساحت، که در سلوک انبیا متجلی است، از هرگونه سالوس و ریا به دور است. عرفای حقیقی، با تحمل فلاکت‌ها و زابراهی‌ها، به سوی حقیقت رهنمون می‌شوند. این مسیر، نه در کتاب‌ها و نه در ظواهر فریبنده، بلکه در دل سختی‌ها و امتحانات الهی شکوفا می‌گردد.

دسته‌بندی عرفا: محبوبین و محبین

عرفا، چونان مسافران راهی پرپیچ‌وخم، در دو گروه متمایز جای می‌گیرند:

  • محبوبین: این گروه، که انبیا، اولیا و تابعین آن‌ها را در بر می‌گیرد، به دلیل عنایت الهی و تحمل سختی‌های فراوان، به مقامات والای معنوی نائل می‌شوند. اینان، چونان ستارگانی در آسمان عرفان، با نور الهی هدایتگر دیگران‌اند.
  • محبین: این دسته، زحمت‌کشان و تلاشگرانی‌اند که با کار و ریاضت، در پی کسب معرفت‌اند. هرچند ممکن است به مقامات محبوبین نرسند، اما با اخلاص و تلاش، در مسیر رشد معنوی گام برمی‌دارند.

این تمایز، چونان خطی میان آسمان و زمین، سطوح مختلف سلوک را نمایان می‌سازد. محبوبین، با عنایت ویژه الهی، به مراتب والا می‌رسند، حال آنکه محبین، با زحمت و کوشش، در این مسیر گام برمی‌دارند.

سختی‌های مسیر انبیا

انبیا، چونان کوه‌هایی استوار، با تحمل سختی‌ها و فلاکت‌ها به مقامات معنوی دست یافتند. موسی، عیسی، ابراهیم و دیگر پیامبران، با زابراهی‌ها و مصیبت‌هایی روبه‌رو شدند که مسیرشان را از سادگی به دور ساخت. برخلاف تصورات رایج که انبیا را چونان موجوداتی آسمانی و بی‌درد می‌پندارد، آن‌ها با کار، فعلگی و تحمل امتحانات الهی به این مقامات نائل شدند. برای نمونه، حضرت مریم و عیسی، با فلاکت‌ها و تهدیدهای فراوان مواجه بودند، اما با استقامت، به مقامی والا رسیدند.

این واقعیت، چونان آیینه‌ای، حقیقت سلوک انبیا را نمایان می‌سازد. آن‌ها، نه با چاپ الهی، بلکه با زحمت، مصیبت و اخلاص به مقامات معنوی دست یافتند. این نقد، بر لزوم بازنگری در تصورات ساده‌انگارانه درباره انبیا تأکید دارد.

بی‌سروصداترین عرفا

در میان عرفا، گروهی بی‌سروصدا، چونان نسیمی آرام، در مسیر سلوک گام برداشتند. اینان، بدون نام و نشان، با زحمت و مصیبت، راه حقیقت را پیمودند. بسیاری در این مسیر دیوانه، تکفیر یا کشته شدند، اما برخی، با استقامت، در تاریخ ماندگار شدند. این گروه، چونان گوهری پنهان در دل سنگ، با اخلاص و بی‌ادعا، به سوی معرفت پیش رفتند.

این واقعیت، بر اهمیت اخلاص و دوری از ظواهر فریبنده تأکید دارد. عرفای حقیقی، نه با طمطراق، بلکه با کار و تحمل سختی، به مقامات معنوی نائل شدند.

بخش سوم: مراحل سلوک عرفانی

چگونگی طی طریق عرفا

عرفای موفق، چونان زائرانی در راهی دشوار، با کار، ریاضت و رزق حلال، شب و روز خویش را سپری کردند. این مسیر، چونان زایمانی پرمخاطره، نیازمند صبر، استقامت و تحمل درد است. همان‌گونه که زایمان گاه با سزارین یا مشکلات دیگر همراه است، عرفان نیز با چالش‌های فراوان گره خورده است. شریعت می‌فرماید: زنی که در حین زایمان بمیرد، شهید است. گاه مادر، گاه فرزند و گاه هر دو از دست می‌روند، اما گاه نیز هر دو نجات می‌یابند. عرفان نیز چنین است: پرخطر، اما در نهایت، به معرفت و قرب الهی می‌انجامد.

درنگ: سلوک عرفانی، چونان زایمانی دشوار، با کار، ریاضت و رزق حلال همراه است. این مسیر، پرمخاطره و نیازمند اخلاص و استقامت است.

این تشبیه، شدت و دشواری سلوک عرفانی را نمایان می‌سازد. عرفا، با تحمل امتحانات الهی، به سوی حقیقت پیش می‌روند، و این مسیر، از هرگونه سهل‌انگاری به دور است.

چهار مرحله سلوک عرفانی

سلوک عرفانی، چونان سفری در چهار منزل، ساختارمند و نظام‌یافته است:

  • بیداری: در این مرحله، عارف با کار و کسب رزق حلال، پایه سلوک خویش را استوار می‌سازد. نان حرام، حتی اگر به نام خمس یا زکات باشد، انسان را نجس می‌کند و مانع سلوک می‌گردد.
  • خواب: خواب، چونان آیینه‌ای، وضعیت معنوی عارف را بازتاب می‌دهد. عارفی که خواب نمی‌بیند، عقیم است و باید اشکالات خویش را جست‌وجو کند.
  • رویا: رویا، ابزار فهم معانی معنوی است. خواب‌هایی چون بودن در مستراح یا رفتار نادرست، نشان‌دهنده حرام بودن نان یا عبادت است.
  • رویت: این مرحله، که بالاترین منزل سلوک است، به ندرت نصیب سالکان می‌شود. آیه سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى (پاک است آن [خدا] که بنده‌اش را شبانگاه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد) نمونه‌ای از رویت است.

این مراحل، چونان پله‌هایی به سوی آسمان، سالک را به سوی معرفت و قرب الهی رهنمون می‌سازند. هر مرحله، به درک عمیق‌تر از خود و خدا کمک می‌کند.

اهمیت رزق حلال

رزق حلال، چونان آبی زلال، پایه سلوک عرفانی است. نان حرام، حتی اگر به نام هیئت‌های مذهبی یا خمس و زکات باشد، انسان را آلوده می‌سازد. برخی عالمان دینی، نان حلال را نایاب می‌دانند، زیرا بسیاری از درآمدها با شبهه همراه است. نان حلال، که صدم (کامل) است، از نان خیابانی که به نجاست آلوده است، متمایز است.

این تأکید، چونان چراغی در تاریکی، اهمیت اخلاص و پاکی در سلوک را نمایان می‌سازد. عارف، با کسب رزق حلال، از آلودگی‌های مادی و معنوی مصون می‌ماند.

بخش چهارم: نقد تصورات نادرست و انحرافات

نقد تصورات ساده‌انگارانه درباره انبیا

تصور رایج که انبیا را چونان موجوداتی آسمانی و بی‌درد می‌پندارد، چونان پرده‌ای غبارآلود، حقیقت را پنهان ساخته است. انبیا، مانند موسی، عیسی و پیامبر اکرم، با سختی‌ها و فلاکت‌های فراوان مواجه شدند. پیامبر فرمود: «هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.» این سخن، گواهی است بر مصیبت‌هایی که انبیا در مسیر سلوک تحمل کردند.

این نقد، چونان نسیمی که غبار را می‌زداید، بر لزوم بازنگری در تصورات نادرست تأکید دارد. انبیا، به عنوان عرفای حقیقی، با کار، زحمت و تحمل امتحانات الهی به مقامات رسیدند.

نقد تفسیر آیه شب قدر

آیه لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (شب قدر از هزار ماه بهتر است) از منظر منطقی مورد نقد قرار گرفته است. چگونه می‌توان یک شب را با هزار ماه بدون قدر مقایسه کرد؟ این تفسیر، که یک شب را برابر با هزار ماه می‌داند، از نظر منطقی نادرست و مهمل است. شب قدر، باید در چارچوب سال و ماه بررسی شود، نه به عنوان مقوله‌ای جدا از زمان.

این نقد، چونان تیغی منطقی، بر لزوم بازنگری در تفاسیر سنتی تأکید دارد. عرفان، از ادعاهای غیرمنطقی و مبالغه‌آمیز به دور است.

نقد ادعاهای مبالغه‌آمیز

ادعاهایی چون ختم قرآن توسط امیرالمؤمنین (ع) از یک رکاب به رکاب دیگر، یا خواندن یک میلیون إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم)، مضحک و بی‌اساس‌اند. این مبالغه‌ها، عرفان را از حقیقت به سوی ابتذال سوق می‌دهند.

این نقد، چونان چراغی در تاریکی، بر لزوم واقع‌گرایی در روایات دینی تأکید دارد. عرفان، در سلوک عملی و اخلاص است، نه در ادعاهای غیرمنطقی.

تجربه بحث با عالم خراسانی

استاد فرزانه، در جوانی با عالمی خراسانی که به تفسیر علامه طباطبایی اشکال می‌کرد، به بحث پرداخت. این عالم، ادعاهای غیرمنطقی درباره ختم قرآن مطرح می‌کرد که با ادبیات قرآنی سازگار نبود. این تجربه، بر اهمیت نقد علمی و توجه به منطق و ادبیات قرآن کریم تأکید دارد.

این خاطره، چونان آیینه‌ای، ضرورت درک عمیق و منطقی از معارف دینی را نمایان می‌سازد. عرفان، نیازمند نگاهی ژرف و به دور از مبالغه است.

بخش پنجم: تجارب زیسته و درس‌های عرفانی

تجارب کودکی و کار

عرفا، چونان زائرانی در بیابان سختی، با کار و زحمت، رزق حلال کسب کردند. برای نمونه، راوی در کودکی، پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها، تخمه خربزه و هندوانه جمع می‌کرد و در نانوایی سنگکی کار می‌کرد. این کارها، با گرسنگی و تشنگی همراه بود، اما تربیت سخت‌گیرانه او را به صبر و استقامت رهنمون ساخت. در یکی از خاطرات، هنگامی که راوی از شدت گرسنگی دست به سوی غذا برد، بزرگ‌تری او را بازداشت و فرمود: «صبر کن تا بزرگ‌تر دست به کاسه ببرد.»

این تجربه، چونان درسی ماندگار، ارزش کار و تربیت سخت را در مسیر سلوک نمایان می‌سازد. عرفا، با تحمل سختی‌ها، به درک ارزش رزق حلال نائل شدند.

کار در کارخانه و فروش یخ

راوی، هشت سال در کارخانه ریسندگی و بافندگی کار کرد و در کودکی، یخ می‌فروخت. این کارها، با چالش‌هایی چون نابلدی در وزن کردن یخ همراه بود، اما او را با سختی‌های زندگی آشنا ساخت. این تجارب، نشان‌دهنده پیوند عرفان با کار و زحمت است.

این خاطرات، چونان گوهری در دل سنگ، ارزش کار و استقامت را در مسیر عرفان نمایان می‌سازند. عرفا، با زحمت و اخلاص، به معرفت دست یافتند.

علف‌خوری و رزق حلال

در نبود نان حلال، راوی و دیگران به علف‌خوری روی آوردند. علف، به عنوان غذای آزاد خدا، نمادی از اخلاص و پاکی است. نان حلال، که صدم (کامل) است، از نان خیابانی که به نجاست آلوده است، متمایز است.

این تجربه، چونان چراغی در بیابان، دشواری کسب رزق حلال و تعهد عرفا به پاکی را نمایان می‌سازد. عرفان، در گرو دوری از حرام و پایبندی به حلال است.

عرفان و کارگری

عرفای بزرگی چون خواجه نصیر طوسی و محقق کرکی، با کارگری و ساده‌زیستی، رزق حلال کسب کردند. امیرالمؤمنین (ع)، با لباس وصله‌دار و کار برای دیگران، نمونه‌ای از این سلوک بود. اینان، با دوری از طمطراق، به حقیقت عرفان دست یافتند.

این نمونه‌ها، چونان ستارگانی در آسمان، پیوند عرفان با کار و اخلاص را نشان می‌دهند. عرفان حقیقی، در سلوک عملی و دوری از ظواهر فریبنده است.

بخش ششم: انحرافات نهادی و نقد ظواهر

انحرافات در علم دینی

علم دینی، گاه با انحرافاتی مواجه شده که به سوءاستفاده از نام دین انجامیده است. برای نمونه، پیش از انقلاب، برخی کلاس‌های دینی به فساد آلوده بود و به نام آموزش، به سوءاستفاده از دختران و پسران منجر شد. این انحرافات، دین را به ننگ کشاند و از عرفان حقیقی دور ساخت.

این نقد، چونان تیغی برنده، بر لزوم اصلاح و نظارت در علم دینی تأکید دارد. عرفان، از چنین انحرافاتی به دور است و در اخلاص و پاکی شکوفا می‌گردد.

نقد ظواهر درویشی و عالمانه

برخی دراویش و عالمان دینی، با ظواهری چون ریش، سبیل و مدل‌های خاص، عرفان را به بازی گرفته‌اند. این ظواهر، که مشابه مدل‌های لباس و کفش‌اند، فاقد جوهره عرفانی‌اند و تنها به فریب و ریا می‌انجامند.

این نقد، چونان آیینه‌ای، تمایز میان ظاهر و باطن را نمایان می‌سازد. عرفان حقیقی، در سلوک و اخلاص است، نه در ظواهر فریبنده.

فساد در نهادهای دینی

فساد در برخی نهادهای دینی، چونان کلیساها و مدارس دینی، به سوءاستفاده از کودکان و تجاوز منجر شده است. این انحرافات، دین را به ابتذال کشانده و از عرفان حقیقی دور ساخته است.

این نقد، بر ضرورت اصلاح و پاکسازی نهادهای دینی تأکید دارد. عرفان، در گرو دوری از فساد و پایبندی به اخلاص است.

بخش هفتم: درس‌های عرفانی از تجارب زیسته

تجربه استاد آخرالزمانی

یکی از عالمان دینی، با اعتقاد به اینکه در آخرالزمان «جز مار به دنیا نمی‌آورند»، از ازدواج پرهیز می‌کرد. او آب جوش را بدون چای سرو می‌کرد و اذان را با بلندگو می‌گفت تا مردم را به نماز فراخواند. این رفتار، با وجود برخی سخت‌گیری‌ها، نشان‌دهنده اخلاص و دوری از ریا بود.

این تجربه، چونان گوهری ناب، اخلاص و ساده‌زیستی را در مسیر عرفان نمایان می‌سازد. عرفا، با دوری از ظواهر، به حقیقت نزدیک می‌شوند.

نقد آب غصبی

این عالم، آب لوله‌کشی را به دلیل غصبی بودن حرام می‌دانست و آب را با سطل از چاه می‌آورد. این باور، هرچند گاه با سخت‌گیری همراه بود، بر اهمیت رزق حلال تأکید داشت.

این درس، چونان چراغی، اهمیت پاکی و دوری از حرام را در سلوک عرفانی نمایان می‌سازد. عرفان، در گرو پایبندی به حلال و دوری از غصب است.

جمع‌بندی

عرفان، چونان گوهری در دل سنگ، در مسیر انبیا و اولیا شکوفا می‌گردد. این مسیر، که با کار، ریاضت و رزق حلال گره خورده، از ساحت‌های کاذب مدرسه‌ای و ریاکارانه متمایز است. عرفان حقیقی، چونان زایمانی دشوار، نیازمند استقامت، اخلاص و تحمل مصیبت است. انبیا، به عنوان عرفای راستین، با زحمت و فلاکت به مقامات معنوی رسیدند و تصورات ساده‌انگارانه درباره آن‌ها نادرست است. مراحل سلوک، از بیداری و کسب رزق حلال تا خواب، رویا و رویت، سالک را به سوی معرفت رهنمون می‌سازد. نقد انحرافات علم دینی و ظواهر فریبنده، بر لزوم بازگشت به اخلاص و پاکی تأکید دارد. این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتارهای استاد، در پی آن است که راه حقیقت را از باطل جدا سازد و سالکان را به سوی شهود و معرفت هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی