در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پرسش و پاسخ 14

متن درس

پرسش و پاسخ: کاوشی در الهیات، انسان‌شناسی و تاریخ دین

پرسش و پاسخ: کاوشی در الهیات، انسان‌شناسی و تاریخ دین

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۴)

دیباچه

این نوشتار، با الهام از گفتاری عمیق و چندلایه، به بررسی موضوعاتی بنیادین در حوزه الهیات، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و نقد تاریخی می‌پردازد. محور این کاوش، جایگاه قرآن کریم به‌عنوان مرجع اصلی معرفت دینی، مفهوم انسان به‌مثابه موجودی محوری در تاریخ، تفاوت‌های جنسیتی و تأثیر سنت‌ها و تاریخ بر ادیان است. با نگاهی نقادانه و تأمل‌برانگیز، این متن درصدد است تا با زبانی فصیح و متین، مفاهیم را برای خوانندگانی که در پی فهمی ژرف از این موضوعات‌اند، روشن سازد. همانند دریایی که امواجش معانی نهفته را به ساحل می‌آورد، این اثر می‌کوشد تا لایه‌های پنهان حقیقت را آشکار کند و خواننده را به سفری فکری در ژرفای دین و تاریخ دعوت نماید.

بخش نخست: قرآن کریم، محور معرفت دینی

قرآن کریم به‌مثابه دستاورد بی‌همتای بشری

قرآن کریم، به‌عنوان متنی الهی و مرجع اصلی هدایت، جایگاهی بی‌بدیل در فرهنگ اسلامی دارد. این کتاب آسمانی، که به باور بسیاری، معجزه‌ای فرازمانی است، محور تمامی معارف دینی قرار گرفته و به‌سان نوری است که مسیر حقیقت را روشن می‌سازد. استاد فرزانه در این گفتار، قرآن کریم را به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد بشری در روزگار کنونی معرفی می‌کنند و بر خودبسندگی آن در ارائه هدایت الهی تأکید دارند. این دیدگاه با اصل «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» (کتاب خدا برای ما کافی است) که در میان برخی گروه‌های اسلامی، به‌ویژه در دوره‌های اولیه اهل سنت، رواج داشت، همخوانی دارد.

درنگ: قرآن کریم، به‌مثابه محور معرفت دینی، خودبسنده است، اما وابستگی صرف به آن بدون توجه به زمینه‌های تاریخی و تحولات معرفتی ممکن است به محدودیت‌های شناختی منجر شود.

حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ (کتاب خدا برای ما کافی است)، عبارتی است که در تاریخ اسلام، به‌ویژه در میان اهل سنت، به‌عنوان نشانه‌ای از اعتماد کامل به قرآن کریم مطرح بوده است. بااین‌حال، این گفتار به نقد این دیدگاه می‌پردازد و بیان می‌دارد که تأکید صرف بر قرآن کریم، بدون توجه به منابع مکمل یا تحولات تاریخی، می‌تواند به محدودیت‌هایی در فهم معرفت دینی منجر شود. این نقد با نظریه‌های الهیاتی مدرن که بر ضرورت تفسیر زمینه‌مند متون مقدس تأکید دارند، هم‌راستاست. قرآن کریم، هرچند متنی جامع و الهی است، نیازمند تفسیری پویا و متناسب با نیازهای روزگار است تا بتواند پاسخگوی پرسش‌های نوین باشد.

تفاوت‌های روش‌شناختی در سنت‌های حدیثی

یکی از موضوعات محوری این گفتار، بررسی تفاوت‌های روش‌شناختی میان سنت‌های حدیثی شیعه و سنی است. در حالی‌که اهل سنت در دوره‌های اولیه بر اصل «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» تکیه داشتند و جمع‌آوری احادیث را با تأخیر آغاز کردند، شیعیان از همان ابتدا به روایات اهل بیت (ع) به‌عنوان مکمل قرآن کریم توجه نشان دادند. بااین‌حال، به باور استاد، فقدان نظام‌مندی در جمع‌آوری و ارزیابی احادیث در میان شیعیان، مانع از پیشرفت این سنت شد. اهل سنت، پس از مدتی، به تدوین مجموعه‌های معتبر حدیثی مانند صحاح سته روی آوردند و معیارهایی چون صحت سند و عدالت راوی را در ارزیابی احادیث به کار گرفتند.

درنگ: تفاوت‌های روش‌شناختی در سنت‌های حدیثی شیعه و سنی، ریشه در رویکردهای تاریخی و الهیاتی متفاوت دارد که تأثیرات عمیقی بر فقه و الهیات اسلامی گذاشته است.

این تفاوت‌ها، که ریشه در تاریخ و روش‌شناسی دارند، به شکل‌گیری دو نظام متمایز در ارزیابی احادیث منجر شده است. شیعیان با تأکید بر روایات امامان معصوم، نظامی متفاوت از اهل سنت ایجاد کردند که بر معیارهایی چون عدالت راوی و صحت سند تکیه داشت. این موضوع، به‌سان دو شاخه از یک رود، مسیرهای متفاوتی را در الهیات و فقه اسلامی پدید آورد که هرکدام ویژگی‌ها و چالش‌های خاص خود را دارند.

بخش دوم: انسان، محور تحولات تاریخی

انسان، موجودی پیچیده و مسئول

پس از قرآن کریم، انسان به‌عنوان محور اصلی بحث مطرح می‌شود. استاد با طرح پرسش بنیادین «انسان چیست؟»، به پیچیدگی‌های این موجود می‌پردازند و او را مسئول تمامی تحولات مثبت و منفی تاریخ می‌دانند. انسان، به‌سان باغبانی است که هم می‌تواند باغی پر از گل‌های معطر بکارد و هم زمینی را به ویرانه‌ای پر از خار تبدیل کند. این دیدگاه با آیه‌ای از قرآن کریم همخوانی دارد:

يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ (انشقاق: ۶؛ ای انسان، تو به‌سوی پروردگارت به‌سختی در تلاشی و سرانجام به او می‌رسی).

این آیه بر مسئولیت انسان در برابر اعمالش تأکید دارد و نشان می‌دهد که انسان، با اختیار و اراده خود، مسیر زندگی و تاریخ را رقم می‌زند. این نگاه با فلسفه‌های اگزیستانسیال که بر آزادی و مسئولیت انسان تمرکز دارند، قابل‌مقایسه است. استاد، با لحنی نقادانه، انسان را عامل فساد، حرمان و پلیدی نیز معرفی می‌کنند و بر دوگانگی خیر و شر در ذات او تأکید دارند.

تفاوت‌های جنسیتی: نقد نگاه سنتی

یکی از موضوعات محوری این گفتار، بررسی تفاوت‌های جنسیتی و نقد نگاه سنتی به زنان است. استاد، زن و مرد را دو نوع متمایز معرفی می‌کنند که نه‌تنها در ظاهر، بلکه در جسم، روح و اخلاق نیز متفاوت‌اند. این تفاوت‌ها، به‌سان دو رنگ متمایز در تابلوی خلقت، هر یک زیبایی و نقش خاص خود را دارند. بااین‌حال، استاد به نقد نگاه تاریخی‌ای می‌پردازند که زنان را در سطح بردگان، کنیزان و حتی حیوانات قرار داده است. این دیدگاه در بسیاری از فرهنگ‌ها و حتی در برخی تفاسیر سنتی از متون دینی بازتاب یافته است.

درنگ: نگاه سنتی به زنان، که ریشه در تاریخ و سنت‌های پیش از اسلام دارد، در برخی موارد توسط ادیان بازتولید شده و نیازمند بازنگری علمی و اخلاقی است.

این نقد با آیه‌ای از قرآن کریم مرتبط است:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (نساء: ۳۴؛ مردان بر زنان سرپرستی دارند، به دلیل برتری‌هایی که خداوند به برخی بر برخی دیگر داده است).

این آیه در تفاسیر سنتی به‌عنوان مبنای سرپرستی مردان بر زنان مطرح شده، اما تفاسیر مدرن آن را در زمینه تاریخی و اجتماعی زمان نزول بررسی می‌کنند و بر محدودیت‌های اخلاقی تأکید دارند. استاد با اشاره به مثال‌هایی از خشونت خانگی، مانند داستان دامادی که همسرش را تهدید می‌کرد، نشان می‌دهند که چگونه باورهای سنتی می‌توانند به رفتارهای غیرعادلانه منجر شوند. این نمونه‌ها، به‌سان آینه‌ای، انعکاس تأثیر عمیق سنت‌های تاریخی بر رفتارهای اجتماعی را نشان می‌دهند.

بخش سوم: قرآن کریم و تعامل با سنت‌های تاریخی

قرآن کریم، متنی در بستر تاریخ

استاد، قرآن کریم را به‌عنوان متنی معرفی می‌کنند که در بستر تاریخی و فرهنگی زمان نزول خود نازل شده و ناگزیر با سنت‌های موجود تعامل کرده است. این تعامل، به‌سان گفت‌وگویی میان نور وحی و سایه‌های تاریخ، گاه به پذیرش، گاه به تعدیل و گاه به رد سنت‌ها منجر شده است. برای مثال، در موضوعاتی مانند شراب، بردگی و جایگاه زنان، قرآن کریم رویکردی اصلاحی اتخاذ کرده و تغییرات را به‌صورت تدریجی اعمال نموده است.

إِذَا أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا (نساء: ۳۴؛ اگر از شما اطاعت کردند، دیگر بر آن‌ها راه ستم نجویید).

این آیه نمونه‌ای از رویکرد اصلاحی قرآن کریم است که ضمن تأیید برخی هنجارهای اجتماعی، محدودیت‌هایی برای جلوگیری از ظلم وضع کرده است. این تعامل نشان‌دهنده تلاش قرآن کریم برای ایجاد تعادل میان اصلاح و پذیرش واقعیت‌های اجتماعی زمان خود است.

نیاز به به‌روزرسانی تفسیر قرآن کریم

استاد تأکید دارند که قرآن کریم، هرچند متنی الهی است، در بستر تاریخی نازل شده و برخی احکام آن به‌صورت تدریجی اصلاح شده‌اند. این دیدگاه، که قرآن کریم را متنی تاریخی و نیازمند بازنگری در پرتو نیازهای معاصر می‌داند، با نظریه‌های هرمنوتیک دینی مدرن همخوانی دارد. همانند درختی که شاخه‌هایش با گذر زمان نیاز به هرس دارند، تفسیر قرآن کریم نیز باید با نیازهای روزگار هماهنگ شود تا همچنان بارور و زنده بماند.

درنگ: قرآن کریم، هرچند متنی الهی است، در بستر تاریخی نازل شده و نیازمند تفسیر پویا و متناسب با نیازهای معاصر است.

این ایده، که با چالش‌های الهیاتی مواجه است، با آثار متفکرانی چون محمد ارکون و نصر حامد ابوزید هم‌راستاست که بر بازخوانی متون دینی در پرتو شرایط مدرن تأکید دارند. استاد با اشاره به مثال‌هایی از مقاومت در برابر تغییر، مانند داستان حاج‌آقایی که با حضور دخترش در پلاژ مخالفت می‌کرد، نشان می‌دهند که چگونه هنجارهای سنتی می‌توانند با ارزش‌های مدرن، مانند آزادی فردی، در تعارض باشند.

بخش چهارم: نقد سنت‌های اجتماعی و جایگاه زنان

نقد نگاه تاریخی به زنان

استاد با نگاهی نقادانه به بررسی جایگاه زنان در تاریخ می‌پردازند و تأکید دارند که زنان در بسیاری از فرهنگ‌ها و ادیان به‌عنوان موجوداتی ضعیف و در سطح بردگان دیده شده‌اند. این نگاه، که ریشه در سنت‌های پیش از اسلام دارد، گاه در تفاسیر دینی بازتولید شده است. مثال‌هایی مانند وضعیت زنان در خیابان‌های تهران قدیم (مانند میدان شوش و دروازه غار) نشان‌دهنده تأثیر عمیق این نگاه سنتی بر جامعه است.

وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ (بقره: ۲۲۸؛ و برای زنان حقوقی است همانند آنچه بر عهده آن‌هاست، به‌طور شایسته).

این آیه بر حقوق متقابل زنان و مردان تأکید دارد، اما تفاسیر سنتی اغلب این حقوق را در چارچوب‌های مردسالارانه تفسیر کرده‌اند. استاد با نقد این نگاه، بر ضرورت بازنگری در جایگاه زنان تأکید دارند و دعوت به شناختی علمی و عادلانه از انسان می‌کنند.

زن و مرد، مکمل یا برابر؟

استاد، زن و مرد را به‌عنوان دو نوع متمایز معرفی می‌کنند که مکمل یکدیگرند، نه برابر. این دیدگاه، که تفاوت‌های زیستی و روانی زن و مرد را مبنای نقش‌های متفاوت آن‌ها می‌داند، با نظریه‌های تکمیلیتی در الهیات و جامعه‌شناسی جنسیتی همخوانی دارد. بااین‌حال، تأکید بر مکمل بودن به‌جای برابری، با دیدگاه‌های مدرن که بر برابری حقوقی و اجتماعی تأکید دارند، در تضاد است.

درنگ: زن و مرد، به‌سان دو بال پرنده، مکمل یکدیگرند، اما تفاوت‌های ذاتی آن‌ها نیازمند شناختی علمی و عادلانه است.

این دیدگاه، که تفاوت‌های جنسیتی را به‌عنوان مبنای نقش‌های اجتماعی می‌داند، با مطالعات مدرن جنسیتی که بر کاهش تفاوت‌های مبتنی بر جنسیت و تأکید بر برابری فرصت‌ها تمرکز دارند، چالش‌برانگیز است. استاد با مثال‌هایی از جوامع مدرن و سنتی، نشان می‌دهند که چگونه سنت‌های تاریخی مانع از شناخت علمی انسان شده‌اند.

بخش پنجم: چالش‌های دین در مواجهه با مدرنیته

تعارض سنت و مدرنیته

این گفتار به تعارض میان سنت و مدرنیته در جوامع دینی می‌پردازد. استاد با اشاره به مثال‌هایی از مقاومت در برابر تغییر، مانند داستان حاج‌آقایی که با حضور دخترش در پلاژ مخالفت می‌کرد، نشان می‌دهند که چگونه هنجارهای سنتی می‌توانند با ارزش‌های مدرن در تعارض باشند. این تعارض، به‌سان کشمکشی میان دو نیروی متضاد، چالش‌های عمیقی در جوامع دینی ایجاد کرده است.

این موضوع با بحث‌های جامعه‌شناختی درباره مدرنیزاسیون و دین همخوانی دارد. استاد تأکید دارند که دین سنتی، که ریشه در تاریخ دارد، نمی‌تواند به‌تنهایی پاسخگوی نیازهای دنیای مدرن باشد و نیازمند بازنگری و به‌روزرسانی است.

نقد بازنمایی انبیا در فرهنگ‌های غیراسلامی

استاد به نقد بازنمایی‌های منفی از شخصیت‌های دینی در فرهنگ‌های غیراسلامی می‌پردازند و آن را نتیجه نگاهی تاریخی و غیرالهی به دین می‌دانند. اشاره به فیلم‌ها و مجسمه‌هایی در اروپا که انبیا را در جهنم نشان می‌دهند، نمونه‌ای از این بازنمایی‌هاست. این نقد، به‌سان فریادی در برابر تحریف حقیقت، حساسیت‌های فرهنگی و دینی را نشان می‌دهد.

درنگ: بازنمایی‌های منفی از انبیا در فرهنگ‌های غیراسلامی، ریشه در نگاه تاریخی و غیرالهی به دین دارد و نیازمند گفت‌وگوی بین‌ادیانی است.

این موضوع با بحث‌های پسااستعماری که به بررسی بازنمایی‌های منفی شرق و اسلام در فرهنگ غرب می‌پردازند، مرتبط است. استاد با اشاره به اعتراضات به این بازنمایی‌ها، بر ضرورت احترام به مقدسات دینی تأکید دارند.

بخش ششم: پیامبر و چالش‌های مواجهه با سنت‌های تاریخی

پیامبر، مصلحی در بستر تاریخ

استاد، پیامبر اکرم (ص) را به‌عنوان مصلحی معرفی می‌کنند که در بستری پیچیده از سنت‌های تاریخی عمل کرده و ناچار به تعامل با فرهنگ‌های موجود بوده است. این تعامل، به‌سان پلی است که میان گذشته و آینده کشیده شده تا راه را برای اصلاح تدریجی هموار کند. آیه‌ای از قرآن کریم این موضوع را تأیید می‌کند:

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (نصر: ۱؛ هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد).

این آیه به تلاش پیامبر برای جذب کافران به اسلام اشاره دارد و نشان‌دهنده استراتژی ایشان در ایجاد تغییرات تدریجی است. استاد با اشاره به نمونه‌هایی از مماشات پیامبر با کفار، مانند اعطای امان به کسانی که به خانه ابوسفیان پناه بردند، بر این نکته تأکید دارند که پیامبر با لطایف‌الحیل به اصلاح جامعه پرداختند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با بررسی نقش پیامبر اکرم (ص) به‌عنوان مصلحی در بستر تاریخ، نشان می‌دهد که چگونه ایشان با چالش‌های عظیم فرهنگی و تاریخی مواجه شدند. تعامل پیامبر با سنت‌های سه‌هزارساله، به‌سان باغبانی است که با دقت و حوصله، شاخه‌های ناسالم را هرس می‌کند تا درخت حقیقت بارور شود. این نگاه، بر ضرورت فهم زمینه‌مند وحی تأکید دارد و دعوت به بازنگری در تفسیر متون دینی می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوشی عمیق در الهیات، انسان‌شناسی و تاریخ دین، به بررسی موضوعاتی بنیادین پرداخته است. قرآن کریم به‌عنوان محور معرفت دینی، انسان به‌مثابه موجودی محوری در تاریخ، تفاوت‌های جنسیتی و تأثیر سنت‌های تاریخی بر ادیان، از جمله موضوعات محوری این گفتارند. استاد با نگاهی نقادانه، بر ضرورت بازنگری در تفسیر متون دینی و شناخت علمی انسان تأکید دارند. این دیدگاه، به‌سان چراغی در تاریکی، راه را برای فهمی نوین از دین و انسان روشن می‌سازد.

این اثر، که در چارچوبی علمی و با زبانی فصیح و متین نگاشته شده، می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای بحث‌های الهیاتی، جامعه‌شناختی و جنسیتی در محافل دانشگاهی مورد استفاده قرار گیرد. بااین‌حال، برخی ادعاها، مانند تفاوت مطلق زن و مرد یا وحی تاریخی بودن قرآن کریم، نیازمند بررسی‌های عمیق‌تر و شواهد علمی و الهیاتی بیشتری هستند. پیشنهاد می‌شود که این موضوعات در چارچوب مطالعات بین‌رشته‌ای پیگیری شوند تا به نتایج جامع‌تری منجر گردند.

با نظارت صادق خادمی