متن درس
پرسش و پاسخ: نقد عقلانی روشهای سنتی فقه و حدیث
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۷)
دیباچه
این نوشتار، با تأمل در روشهای سنتی فقه و حدیثشناسی، به بررسی عقلانی و نقادانه منابع و رویههای استنباط احکام دینی میپردازد. با تکیه بر سخنان استاد فرزانه قدسسره، متن پیشرو در پی آن است که با نگاهی ژرف، چالشهای موجود در فقه معاصر، از جمله اجماع، شهرت، و فتواهای بیپشتوانه را واکاوی کند. هدف آن است که با تأکید بر عقلانیت و پالایش خرافات، راهی به سوی فقهی پویا و پاسخگو به نیازهای زمانه گشوده شود، گویی مشعلی که تاریکیهای تعبد کورکورانه را به نور حقیقت روشن میسازد.
بخش نخست: عقلانیت در مواجهه با احادیث
عدم التزام به تعبد کورکورانه
در مواجهه با سنت و احادیث، التزام مطلق و بدون تأمل جایگاهی ندارد. احادیث، در گذر زمان و در طول هزار سال، ممکن است دستخوش تغییر، تحریف، یا جعل شده باشند. این احتمال، بهسان سایهای بر اعتبار برخی روایات، ضرورت بررسی سندی و محتوایی آنها را برجسته میسازد. به جای تعبد کورکورانه، عقلانیت و تحلیل، بهسان کلیدی، درهای حقیقت را به روی جویندگان میگشایند. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد:
فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
«پس بشارت ده به بندگانم * کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند» (سوره زمر، آیات ۱۷-۱۸).
این آیه، بهسان راهنمایی الهی، بر اهمیت انتخاب بهترین سخن با تکیه بر عقل و تأمل تأکید میورزد.
ارزش احادیث و عالمان برجسته
برخی احادیث و عالمان، به دلیل عمق و عقلانیت سخنانشان، گویی ستارگانی در آسمان دانش دینی میدرخشند. این احادیث، حتی اگر سند قطعی نداشته باشند، به دلیل سازگاری با عقل و اصول دینی، سرمایههای فرهنگی و معنوی اسلام به شمار میآیند. عالمانی که این سخنان را نقل کردهاند، چه عاقل باشند و چه ناقل، میراثی گرانقدر برای آیندگان به جای گذاشتهاند. این دیدگاه، بهسان دعوتی است برای پاسداشت میراث فکری اسلام، که گاه از مرزهای سند فراتر میرود و به عقلانیت و معنا متکی است.
بخش دوم: نقد اجماع و شهرت در علم دینی
اجماع: مفهومی بیپشتوانه
اجماع، که گاه بهعنوان یکی از منابع استنباط احکام معرفی میشود، در بسیاری موارد فاقد اعتبار است. این مفهوم، بهسان بنایی سست، گاه به دلیل فقدان پشتوانه قطعی و ارتباط با رأی معصوم، از استحکام لازم برخوردار نیست. برای نمونه، برخی اجماعهای منسوب به عالمان برجسته، مانند آنچه در آثار شیخ طوسی آمده، صرفاً مبتنی بر خبر واحد یا ادعاهای شاگردان است و نمیتواند مبنای استدلال شرعی باشد. این نقد، دعوتی است به بازگشت به منابع اصلی و پرهیز از تکیه بر مفاهیم بیاساس.
شهرت: معیاری ناکافی
شهرت فتواها یا احادیث، بهسان جریانی سطحی، نمیتواند معیاری معتبر برای استنباط احکام باشد. تکیه بر شهرت، بدون بررسی عقلانی و سندی، گویی راه رفتن بر ریسمانی لرزان است که به انحراف میانجامد. این نقد، با آیهای از قرآن کریم همنواست:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
«و از آنچه به آن علم نداری پیروی مکن» (سوره اسراء، آیه ۳۶).
این آیه، بهسان هشداری الهی، بر ضرورت علم و آگاهی در پیروی از احکام تأکید میورزد.
بخش سوم: نقد خبر واحد و فتواهای استحسانی
خبر واحد: محدودیتهای اعتبار
خبر واحد، روایتی که تنها از یک راوی نقل شده، تنها در صورتی معتبر است که راوی آن ثقه باشد و محتوای آن با عقل و منابع دینی سازگار باشد. پذیرش بیچونوچرای خبر واحد، بهسان گام نهادن در مسیری ناشناخته، به خطا میانجامد. مثالی طنزآمیز در این گفتار، به ادعای سفر به ماه اشاره دارد که برخی آن را به دلیل خبر واحد غیرممکن میدانستند، حال آنکه پیشرفت علمی، امکان چنین امری را اثبات کرد. این تمثیل، به ناتوانی برخی در فهم مسائل نوین به دلیل تکیه بر اخبار غیرمعتبر اشاره دارد.
فتواهای استحسانی: انحراف از منطق
فتواهای مبتنی بر استحسان، یا خوشآمد شخصی، گویی بناهایی بیریشهاند که بر پایههای سست سلیقه فردی استوار شدهاند. در علم دینی، استنباط احکام باید بر منابع معتبر—قرآن کریم، سنت، عقل، و اجماع معتبر—استوار باشد. فتواهایی که از حب و بغض یا پیشداوری نشأت میگیرند، مانند مخالفت با فلسفه یا گروههای خاص، از اعتبار ساقطاند. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد:
أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى
«آیا کسی که بهسوی حق هدایت میکند سزاوارتر است که پیروی شود یا کسی که هدایت نمییابد مگر آنکه هدایتش کنند؟» (سوره یونس، آیه ۳۵).
این آیه، بهسان مشعلی، راه حقیقت را از مسیرهای انحرافی جدا میسازد.
بخش چهارم: پالایش علم دینی از خرافات
خرافات و روایات جعلی
وجود خرافات و روایات جعلی در متون دینی، بهسان علفهای هرزی است که باغ حقیقت را تهدید میکند. پالایش این روایات، نیازمند بررسی دقیق سندی و محتوایی با استفاده از علوم رجال و درایه است. این گفتار، با تأکید بر ضرورت جداسازی احادیث معتبر از «خرتوپرتها»، دعوتی است به سوی اصلاح باورهای دینی. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همنواست:
يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ
«به معروف امر میکنند و از منکر نهی میکنند» (سوره آلعمران، آیه ۱۰۴).
این آیه، اصلاح باورهای دینی را بهسان وظیفهای الهی معرفی میکند.
بخش پنجم: وضعیت فقه معاصر و رسالههای عملیه
کپیبرداری در رسالههای عملیه
فقه معاصر، گاه به تکرار آرای پیشینیان و کپیبرداری از رسالههای عملیه محدود شده است. این رسالهها، که از زمان عالمانی چون شیخ بهایی و میرزای قمی رواج یافتند، گویی نسخههایی تکراریاند که فاقد نوآوری و استدلال مستقلاند. مثالی طنزآمیز در این گفتار، به شخصی اشاره دارد که برای کسب شهرت و درآمد، رسالهای بدون پشتوانه علمی نگاشته است. این نقد، بهسان هشداری است برای بازگشت به منابع اصلی و پویایی در اجتهاد.
کتب حدیثی و چالشهای سندی
کتب حدیثی، مانند «الکافی» و «من لا یحضره الفقیه»، گویی گنجینههاییاند که در کنار گوهرهای ناب، سنگهای بیارزش نیز در خود دارند. این کتب، اگرچه از منابع اصلی فقه شیعهاند، اما شامل روایات ضعیف یا جعلی نیز هستند که نیازمند پالایشاند. نقد این گفتار، بر لزوم بررسی دقیق این منابع با علوم رجال و درایه تأکید دارد.
ارزیابی کتاب «استبصار»
کتاب «استبصار» شیخ طوسی، بهسان نقشهای دقیق برای حل تعارضات احادیث، ابزار ارزشمندی برای اجتهاد است. بااینحال، برخی احادیث آن ممکن است از نظر سندی ضعیف باشند، گویی بنایی که نیازمند بازسازی است. مطالعه این کتاب در کنار «تهذیب الاحکام» و با بهرهگیری از علوم رجال، به فهم دقیقتر احادیث یاری میرساند.
بخش ششم: اختلافات تاریخی در علم دینی
اختلافات اخباریون و اصولیون
اختلاف میان اخباریون و اصولیون، بهسان دو راه در یک دوراهی، مسیر فقه شیعه را شکل داده است. اخباریون، مانند شیخ صدوق، فتوا را وظیفه معصوم میدانستند و بر نقل صرف روایات تأکید داشتند، گویی نگهبانانی که از تغییر گنجینه سنت میترسیدند. اصولیون، اما، با بهرهگیری از عقل و اصولی چون برائت و احتیاط، اجتهاد را پویاتر کردند. این اصول، که گاه از فقه اهل سنت اقتباس شدهاند، در فقه شیعه توسعه یافتند و به استنباط احکام عمق بخشیدند.
نقد دگماتیسم در فتواها
فتواهای مبتنی بر دگماتیسم و سلیقههای شخصی، گویی دیوارهاییاند که راه حقیقت را سد میکنند. برای نمونه، مخالفت با فلسفه یا گروههای خاص، بدون استدلال معتبر، از اعتبار ساقط است. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همنواست:
وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
«و تجاوز نکنید که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد» (سوره بقره، آیه ۱۹۰).
این آیه، به پرهیز از تعصب و تجاوز از حدود الهی فرامیخواند.
جمعبندی
این نوشتار، با نگاهی نقادانه و عقلگرایانه، چالشهای علم دینی را در حوزه فقه و حدیثشناسی واکاوی کرد. از نقد تعبد کورکورانه و اجماع بیپشتوانه تا تأکید بر پالایش خرافات و فتواهای استحسانی، هر بخش دعوتی بود به سوی فقهی پویا و پاسخگو. عقلانیت، بهسان مشعلی فروزان، راه را از انحرافات جدا میسازد و بازگشت به منابع اصلی—قرآن کریم، سنت معتبر، و عقل—را ضروری میداند. این اثر، پژوهشگران را به بازنگری در روشهای اجتهاد، مطالعه دقیق کتب حدیثی مانند «استبصار»، و پرهیز از دگماتیسم دعوت میکند.
امید است که این تأملات، راهگشای جویندگان حقیقت در مسیر فهم و اصلاح علم دینی باشد، گویی بذری که در خاک معرفت کاشته شده و به درختی تنومند از دانش و حکمت بدل میشود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد