در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پرسش و پاسخ 33

متن درس

پرسش و پاسخ در فقه اسلامی: نقد سنت و ضرورت بازسازی فقه

پرسش و پاسخ در فقه اسلامی: نقد سنت و ضرورت بازسازی فقه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی‌وسوم)

دیباچه

این نوشتار، با نگاهی نقادانه به وضعیت کنونی فقه شیعه، به بررسی چالش‌های سنت و احکام فقهی پرداخته و بر ضرورت بازسازی فقه بر مبنای قرآن کریم و عقلانیت تأکید دارد. گفتار حاضر، با تکیه بر اصول قرآنی و نقد روش‌شناسی سنتی، در پی ارائه راهکاری برای دستیابی به فقهی روان، کارآمد و پاسخگو به نیازهای جامعه معاصر است. متن با زبانی روشن و متین، مفاهیم را در قالبی منظم و منسجم ارائه می‌دهد تا راه را برای تأملات عمیق در حوزه فقه اسلامی هموار سازد.

بخش اول: نقد سنت و جایگاه قرآن کریم در فقه

قرآن کریم: محور اصیل فقه

فقه اسلامی باید بر قرآن کریم، به‌عنوان منبع قطعی و الهی، استوار باشد. این دیدگاه، با شعار «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» (کتاب خدا برای ما کافی است) هم‌راستاست، زیرا قرآن کریم به‌طور مستقیم به خداوند متعال منسوب است، در حالی که سنت، به دلیل ابهام در اسناد و منابع، از قطعیت لازم برخوردار نیست. این اصل با آیه زیر از سوره نساء تأیید می‌شود:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی‌الامر از میان خودتان را اطاعت کنید. پس اگر در چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید.

ارجاع به خدا و رسول، به معنای بازگشت به قرآن کریم و سنت قطعی است. تأکید بر قرآن، راهکاری برای رفع ابهامات موجود در سنت و بازسازی فقه بر مبنای منبعی معتبر است.

درنگ: قرآن کریم، به‌عنوان منبع قطعی و الهی، محور اصلی فقه اسلامی است و سنت تنها در صورت انطباق با قرآن و عقلانیت قابل استفاده است.

استفاده محدود از احادیث معتبر

احادیث تنها در صورتی قابل استفاده‌اند که معتبر و با معیارهای قرآنی و عقلی سازگار باشند. این رویکرد میانه‌رو، ضمن پذیرش ارزش احادیث معتبر، بر سنجش آنها با قرآن کریم تأکید دارد. آیه زیر از سوره حشر این اصل را تقویت می‌کند:

وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

آنچه را پیامبر به شما عطا کرد، بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، بازایستید.

پذیرش احادیث معتبر، مشروط به انطباق با اصول قرآنی و عقلانی، از افتادن در دام روایات ضعیف یا جعلی جلوگیری می‌کند. این دیدگاه نیازمند نظام دقیق رجالی و حدیثی برای ارزیابی اعتبار احادیث است.

نقد بنیادین سنت به‌عنوان اساس فقه

سنت، که امروز پایه فقه تلقی می‌شود، نه‌تنها محور دیانت نیست، بلکه کهنه، آشوب‌زده و پر از مشکلات است. این نقد، به فرسودگی نظام سنتی فقه و انباشت تناقضات و ابهامات در آن اشاره دارد. قرآن کریم، با تأکید بر هدایت و نور، این نقد را تأیید می‌کند:

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ

ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نور است.

اگرچه این آیه به تورات اشاره دارد، اصل هدایت و وضوح وحی الهی، بر لزوم کارآمدی و شفافیت احکام فقهی تأکید دارد. سنت، به دلیل فقدان انسجام و مستندات معتبر، نیازمند بازسازی بنیادین است.

گستردگی مشکلات سنت

مشکلات سنت بیش از صدها یا هزاران مورد است و اصلاح آن عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد. این مشکلات شامل تناقضات، ضعف اسناد، تحریفات تاریخی و تأثیر عوامل فرهنگی و سیاسی بر شکل‌گیری روایات است. این وضعیت، بازسازی کامل فقه را ضروری می‌سازد.

بخش دوم: چالش‌های فقه کنونی و راهکارهای بازسازی

نیاز به فقهی روان و کارآمد

جامعه و دین به فقهی روان، ساده و قابل اجرا نیاز دارد که زمینه‌ساز اجرای آسان احکام باشد. این اصل با آیه زیر از سوره بقره هم‌راستاست:

يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ

خدا برای شما آسانی می‌خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد.

فقهی که پر از پیچیدگی و وسواس باشد، با روح دین که مبتنی بر آسانی و رحمت است، در تعارض قرار می‌گیرد. فقه روان، به معنای حذف احکام غیرضروری و ساده‌سازی فرآیندهای عبادی است.

درنگ: فقه اسلامی باید روان، ساده و پاسخگو به نیازهای روز باشد تا با اصل آسانی در دین هم‌راستا گردد.

کاستی اصلاح فقه موجود

اصلاح فقه کنونی به دلیل حجم بالای اشکالات، از جمله تناقضات و فقدان مستندات، غیرممکن است. بازسازی بنیادین فقه، نیازمند زیرساخت‌های علمی، نیروی انسانی متخصص و محیطی امن برای پژوهش است. این بازسازی، همانند بنایی که بر پایه‌های سست استوار است، باید از نو ساخته شود تا استحکام یابد.

نیاز به امکانات و امنیت برای بازسازی

بازسازی فقه نیازمند محیطی امن برای پژوهش، آزادی بیان و امکانات گسترده است. این امر با آیه زیر از سوره کهف هم‌خوانی دارد:

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، برایشان بهشت‌های فردوس به‌عنوان منزلگاه است.

کارهای شایسته، از جمله بازسازی فقه، نیازمند عقلانیت و بستری مناسب برای پژوهش است. این فرآیند ممکن است در بازه‌ای 10 تا 20 ساله به نتیجه برسد.

اشکالات ساختاری در فقه

فقه کنونی از همان ابتدا با اشکالات ساختاری مواجه است، مانند تقسیم‌بندی نادرست به مجتهد، مقلد و محتاط. دسته‌بندی محتاط به وسواس منجر شده و به پیچیدگی‌های غیرضروری در فقه دامن زده است. این تقسیم‌بندی، همانند درختی است که شاخه‌هایش بدون نظم روییده و به جای ثمردهی، آشوب آفریده است.

وسواس: معضل بزرگ فقهی

وسواس در احکام طهارت و نجاست، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های فقه شیعه است که به زندگی روزمره آسیب زده است. مثال‌هایی مانند شستن مکرر اشیا یا طولانی شدن وضو، نشان‌دهنده تأثیر منفی این رویکرد است. این مشکل با اصل قرآنی آسانی در دین در تعارض است:

مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ

خدا نمی‌خواهد بر شما سختی قرار دهد.

وسواس، مانند غباری است که بر آیینه دین نشسته و شفافیت آن را مخدوش کرده است.

مثال‌های عملی از وسواس

رفتارهایی مانند شستن کفش در حوض حرم یا شستن مکرر برنج به دلیل وسواس نجاست، نمونه‌هایی از نفوذ این معضل در زندگی روزمره‌اند. این رفتارها، که ریشه در تفاسیر نادرست احکام دارند، زندگی را به جای سهولت، دشوار ساخته‌اند. به‌عنوان مثال، فردی که برنج را بارها می‌شوید تا از نجاست پاک شود، در دام وسواس گرفتار آمده و از روح رحمانی دین فاصله گرفته است.

نبود ترتیب منطقی در ابواب فقه

ابواب فقه، مانند غسل جنابت و غسل میت، بدون ترتیب منطقی کنار هم قرار گرفته‌اند. به‌عنوان مثال، قرار گرفتن غسل میت در کنار غسل جنابت، بدون توجه به اولویت‌های عملی، نشان‌دهنده فقدان ساختار منظم است. این آشفتگی، مانند کتابخانه‌ای است که کتاب‌هایش بدون نظم چیده شده و یافتن دانش را دشوار کرده است.

فقدان مستندات معتبر در احکام

بسیاری از احکام فقهی فاقد سند معتبرند و بر اساس اجماعات غیرمستند یا شهرت شکل گرفته‌اند. این ضعف روش‌شناسی، فقه را از قرآن و عقل دور کرده است. بازسازی فقه، مانند بازسازی بنایی کهنه، نیازمند بازگشت به پایه‌های مستحکم قرآنی و عقلی است.

نقد اجماعات غیرمستند

اجماعات فقهی، مانند اجماعات شیخ طوسی، فاقد اعتبارند و مورد نقد عالمان دینی مانند ابن‌ادریس قرار گرفته‌اند. این دیدگاه با آیه زیر از سوره جاثیه هم‌راستاست:

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

آیا کسانی که مرتکب بدی‌ها شده‌اند، گمان کردند که ما آنها را مانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند؟

این آیه بر لزوم تمایز بین حق و باطل تأکید دارد. اجماعات غیرمستند، به دلیل فقدان شواهد معتبر، نمی‌توانند مبنای احکام فقهی باشند.

نقد فتاوای غیرمستدل

فتاوای کنونی اغلب بدون مستندات معتبر و به‌صورت غیرعلمی صادر می‌شوند. این فتاوا، مانند بنایی بدون پی، سست و ناپایدارند. این نقد به فقدان روش‌شناسی علمی در استنباط احکام اشاره دارد و بر ضرورت استدلال و مستندسازی تأکید می‌کند.

لزوم بازسازی فقه با عقلانیت و امنیت

بازسازی فقه نیازمند محیطی امن، عرضه بر قرآن کریم و تکیه بر عقلانیت است. امنیت، مانند خاک حاصلخیزی است که بذر پژوهش را به بار می‌نشاند. این فرآیند، با تکیه بر عقلانیت و مستندات قرآنی، می‌تواند در بازه‌ای بلندمدت به فقهی پویا منجر شود.

نقد احکام مبتنی بر مصلحت‌سنجی

برخی احکام، مانند جواز دروغ یا کنار گذاشتن احکام برای حفظ نظام، فاقد مستندات قرآنی و عقلی‌اند. این احکام، که بر اساس استحسان صادر می‌شوند، با اصل عدالت قرآنی در تعارض‌اند:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید.

این احکام، مانند شاخه‌های بی‌ریشه، از روح دین فاصله گرفته و به کاهش اعتماد عمومی به فقه منجر شده‌اند.

چالش‌های کنونی علم دینی

علم دینی در حوزه فقه با چالش‌های متعددی مواجه است، از جمله تناقضات در فتاوا، فقدان مستندات و کاستی در پاسخ به نیازهای روز. این چالش‌ها، مانند طوفانی است که بنای فقه را تهدید می‌کند و بازسازی آن را ضروری ساخته است.

نقد احکام غیرضروری در پوشش و عفاف

احکام غیرضروری در پوشش، مانند تأکید بر مقنعه یا پوشیه، ریشه در سنت‌های محلی دارد و با نیازهای جامعه معاصر سازگار نیست. این احکام، مانند لباسی تنگ، جامعه را از تحرک و پویایی بازمی‌دارند و به دوری از عفاف واقعی منجر شده‌اند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نقدی عمیق بر علم دینی در حوزه فقه، بر ضرورت بازسازی آن بر مبنای قرآن کریم، عقلانیت و روایات معتبر تأکید کرد. چالش‌های کنونی، از جمله وسواس، نبود ترتیب منطقی در ابواب، فقدان مستندات معتبر و فتاوای غیرمستدل، فقه را از کارآمدی دور کرده است. راه‌حل پیشنهادی، بازسازی بنیادین فقه با تکیه بر قرآن، حذف احکام غیرضروری و ایجاد نظامی روان و عقلانی است. این بازسازی، نیازمند محیطی امن، امکانات پژوهشی و نیروی انسانی متخصص است که در بازه‌ای بلندمدت به فقهی پویا و پاسخگو منجر خواهد شد. قرآن کریم، مانند چراغی فروزان، راه را برای این تحول روشن می‌سازد.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی