متن درس
کتاب پرسش و پاسخ: بازسازی شریعت و نقد سنتهای کهنه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و هشت)
دیباچه
این نوشتار، چونان آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، به بررسی چالشهای بنیادین سنت و شریعت در جهان معاصر میپردازد و راهکارهایی برای بازسازی عقلانی و گروهی فقه و دیانت ارائه میدهد. همانند باغبانی که شاخههای خشکیده را هرس میکند تا درختی بارور شود، این متن با نقد سنتهای ساختگی و کهنه، مسیر احیای دین را در پرتو عقل و اصالت دینی هموار میسازد. محورهای اصلی این گفتار شامل نقد کهنگی و ساختگی بودن سنتها، ضرورت بازگشت به عترت و قرآن کریم، و بازسازی شریعت بهعنوان پروژهای عظیم و زمانبر است. این اثر، دعوتی است به تأمل در وضعیت کنونی دینداری و تلاش برای بازآفرینی نظامی دینی که با نیازهای زمانه سازگار باشد.
بخش اول: چالشهای بنیادین سنت و شریعت
۱. مشکلات کنونی دینداری
دینداری در جهان معاصر، مانند نهالی در خاکی خشکیده، با موانع متعددی روبهروست که پایداری و رواج آن را تهدید میکند. این چالشها، که ریشه در سنت و شریعت دارند، اگر برطرف شوند، میتوانند در بازهای بلندمدت (پنجاه تا دویست سال) به احیای دین منجر شوند. در غیر این صورت، دین از جایگاه اجتماعی خود فرو خواهد افتاد.
درنگ: رفع چالشهای سنت و شریعت، شرط لازم برای احیای دینداری در آینده است.
۲. ساختگی بودن سنت
سنتهای کنونی، مانند بنایی بدون پایههای استوار، ساختگی و فاقد اصالتاند. این سنتها، بهجای ریشه داشتن در واقعیات دینی، محصول دستساز بشر بوده و از اعتبار لازم برای هدایت جامعه برخوردار نیستند.
۳. ساختگی بودن فقه و شریعت
فقه و شریعت موجود، مانند نقشهای نادرست برای سفری ناشناخته، به دلیل ساختگی بودن و فقدان استناد علمی قوی، ناکارآمدند. این فقدان پشتوانه علمی، توانایی این نظامها را در پاسخگویی به نیازهای جوامع مدرن تضعیف کرده است.
۴. اولویت عترت بر سنت
بهجای سنتهای ساختگی، عترت (اهلبیت) چونان چشمهای زلال، منبعی اصیل و معتبر برای هدایت دینی است. این جایگزینی، مانند بازگشت به سرچشمه حقیقت، راهی برای دوری از انحرافات سنتهای غیرمستند ارائه میدهد.
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب: ۳۳) – «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
این آیه، بر جایگاه ویژه اهلبیت بهعنوان منبعی پاک و معتبر تأکید دارد.
۵. کهنگی سنتهای خودساخته
سنتهای خودساخته، مانند لباسی کهنه که دیگر بر قامت زمانه نمینشیند، به دلیل عدم انطباق با شرایط کنونی، فاقد کاراییاند. این کهنگی، مانع از پاسخگویی سنتها به نیازهای اجتماعی و علمی امروز است.
۶. اضمحلال دیانت به دلیل حرامانگاریهای غیرمنطقی
ترکیب کهنگی و ساختگی بودن سنتها با حرامانگاریهای غیرمنطقی، مانند سمی که ریشههای درخت دین را میخشکاند، به اضمحلال دیانت منجر شده است. امروزه، دینداری به معنای واقعی در میان مردم رواج ندارد و جذابیت خود را از دست داده است.
۷. تشتت و کاستی گروههای دینی
پراکندگی میان گروههای دینی، مانند شاخههایی که از تنه درخت جدا افتادهاند، به فرسودگی و کاستی نظامهای دینی انجامیده است. این گروهها، از جمله حنبلی، شافعی، و شیعه، دیگر نمیتوانند محور وحدت اجتماعی باشند.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با شناسایی چالشهای بنیادین سنت و شریعت، بر ضرورت اصلاحات عمیق تأکید دارد. ساختگی و کهنگی سنتها، فقدان استناد علمی در فقه، و حرامانگاریهای غیرمنطقی، از موانع اصلی دینداریاند. بازگشت به عترت و قرآن کریم، مانند یافتن گوهری ناب، راهی برای احیای دین است.
بخش دوم: ضرورت بازسازی شریعت
۸. کاستی شریعت کنونی
شریعت کنونی، مانند کشتیای شکسته در دریای طوفانی، قادر به هدایت جامعه نیست. این کاستی، ریشه در ساختگی بودن و عدم انطباق با نیازهای زمانه دارد.
درنگ: شریعت کنونی به دلیل کاستی، نیازمند بازسازی عقلانی و گروهی است.
۹. شریعتسازی بهعنوان پروژهای سنگین
بازسازی شریعت، مانند بنای عمارتی هجدهطبقه، کاری سنگین و پیچیده است که نیازمند برنامهریزی دقیق و حذف احکام غیرمستند است. این فرایند، شامل استخراج حرفهای بیدلیل و جایگزینی آنها با احکام مستدل است.
۱۰. نیاز به تلاش گروهی
اصلاح شریعت، مانند بافتن فرشی نفیس، کاری نیست که یک نفر بتواند بهتنهایی انجام دهد. این پروژه، نیازمند همکاری گروهی ده تا بیست متخصص با سلامت، متانت، و همدلی است.
۱۱. زمانبر بودن اصلاحات
بازسازی فقه و شریعت، مانند کاشتن درختی که سالها طول میکشد تا بارور شود، فرایندی زمانبر است که ممکن است بیست تا پنجاه سال به طول انجامد.
۱۲. مهندسی دقیق شریعت
اصلاح شریعت، مانند طراحی پلای استوار، نیازمند مهندسی دقیق و برنامهریزی علمی است. این فرایند، شامل حذف خرافات، جایگزینی احکام عقلانی، و تدوین نظامی منسجم است.
۱۳. عدم پذیرش فقه کنونی در جامعه
فقه کنونی، مانند گوهری که درخشش خود را از دست داده، در جامعه مقبولیتی ندارد. مردم بهجای تکیه بر فقه، بر اساس انتخابهای شخصی خود عمل میکنند.
۱۴. ضرورت بازسازی در زمان فترت
در زمانهای که فقه از کارایی افتاده، مانند دوره فترت صدر اسلام، باید گروهی با همیاری و همدلی، نظام شریعت را بازسازی کنند. این بازسازی، مانند بازآفرینی بنایی ویران، نیازمند حذف نادرستیها و تقویت درستیهاست.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر کاستی شریعت کنونی، بر ضرورت بازسازی عقلانی و گروهی آن تأکید دارد. این پروژه، که مانند بنای عمارتی عظیم است، نیازمند زمان طولانی، همکاری متخصصان، و مهندسی دقیق است.
بخش سوم: نقد خرافات و ارائه محتوای عقلانی
۱۵. گرفتاری در خرافات
خرافات، مانند علفهای هرزی که باغ حقیقت را فراگرفتهاند، دینداری را مخدوش کردهاند. این باورهای نادرست، مانع از ارائه محتوای دینی معنوی و عقلانی شدهاند.
درنگ: خرافات، مانعی بزرگ برای دینداری عقلانیاند و نیازمند حذف با محتوای معنوی و مستدل هستند.
۱۶. ضرورت ارائه محتوای معنوی
ارائه محتوای عقلانی و معنوی، مانند چشمهای که خاک خشکیده را سیراب میکند، برای احیای دینداری ضروری است. این محتوا باید جایگزین خرافات و باورهای غیرمستند شود.
۱۷. حساسیتهای اجتماعی در نقد خرافات
نقد خرافات، مانند جراحیای ظریف، باید با دقت انجام شود تا از تحریک حساسیتهای اجتماعی جلوگیری گردد. برای مثال، عباراتی مانند «فشار نده» ممکن است به سوءتفاهم منجر شوند.
۱۸. فقه پر از خرافات
فقه کنونی، مانند کتابی که صفحاتش با خطاهای بسیار پر شده، مملو از احکام غیرمستند و خرافی است. این وضعیت، اعتبار فقه را در چشم جامعه کاهش داده است.
۱۹. نیاز به تدوین شریعت عقلانی
تدوین شریعت عقلانی، مانند نقشهای برای سفری طولانی، باید با حذف خرافات و جایگزینی احکام مستدل انجام شود. این شریعت باید برای آیندهای که جامعه به دین گرایش یابد، آماده باشد.
۲۰. آمادگی برای استقبال آینده
تدوین شریعت، مانند ذخیره غذایی برای زمستانی سخت، باید برای زمانی آماده شود که جامعه به دین روی آورد. این آمادگی، تضمینکننده احیای دینداری در آینده است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد خرافات و تأکید بر ارائه محتوای عقلانی و معنوی، راهکارهایی برای احیای دینداری ارائه میدهد. حذف خرافات و تدوین شریعت عقلانی، مانند پاکسازی باغی از علفهای هرز، به رشد دین یاری میرساند.
بخش چهارم: اصول و روشهای بازسازی شریعت
۲۱. آزادی انتخاب در اداره جامعه
اداره جامعه، مانند کشتیای که در دریای متلاطم حرکت میکند، باید بر اساس اصولی مانند آزادی انتخاب، تخصص، تجربه، سلامت، و عدم تمرکز قوا باشد. این اصول، جایگزین سنتهای ناکارآمد میشوند.
۲۲. قوانین محلی و بومی
هر جامعه باید قوانین خود را بر اساس نیازها و شرایط بومی تدوین کند. این قوانین، مانند لباسی که بر قامت جامعه دوخته شده، کارآمدتر از شریعتهای غیرمنعطفاند.
۲۳. کاستی گروههای افراطی
گروههای افراطی، مانند بادهایی که درختان را میشکنند، نمیتوانند جامعه را بهسوی پیشرفت هدایت کنند. ادعاهای این گروهها، فاقد پشتوانه برای اداره جامعه است.
۲۴. بازسازی فقه بهصورت پازلچینی
بازسازی فقه، مانند کنار هم قراردادن قطعات پازل، فرایندی پیچیده است که نیازمند جداسازی قطعات نادرست و بازسازی قطعات درست است. هر فرد باید بخشی از این کار را بر عهده بگیرد.
۲۵. نیاز به کارپردازان متعهد
اصلاح فقه، مانند پروژهای عظیم، نیازمند کارپردازان متعهد است که با برنامهریزی دقیق، آن را به سرانجام برسانند.
۲۶. زمانبر بودن پروژه
این پروژه، مانند ساخت بنایی باشکوه، ممکن است ده تا بیست سال طول بکشد، اما نتایج آن برای آیندگان ارزشمند خواهد بود.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر اصول و روشهای بازسازی شریعت، بر ضرورت همکاری گروهی و برنامهریزی دقیق تأکید دارد. آزادی انتخاب، قوانین بومی، و پازلچینی فقه، مانند ستونهایی استوار، پایههای شریعت جدید را تشکیل میدهند.
بخش پنجم: موانع و امیدهای آینده
۲۷. کمبود نیروی انسانی متخصص
کمبود افرادی با نیت خیر و تخصص، مانند خلأ ستارگان در آسمانی تاریک، چالشی بزرگ برای اصلاح شریعت است. بدون این نیروها، پروژه ناکام خواهد ماند.
درنگ: کمبود نیروی انسانی متخصص، مانعی جدی برای اصلاح شریعت است.
۲۸. نبود طرح منسجم برای مردم
عدم وجود طرحی منسجم برای ارائه به مردم، مانند فقدان نقشهای برای سفری ناشناخته، دینداری را با بحران مواجه کرده است. حتی اگر طرحی ارائه شود، جامعه ممکن است احساس بینیازی کند.
۲۹. ضرورت مهندسی کار
تدوین طرحی مهندسیشده، مانند طراحی پلی محکم، برای زمانی که جامعه به دین گرایش یابد، ضروری است. این طرح باید عقلانی و مستدل باشد.
۳۰. کاستی روشهای حاشیهای
روشهای غیراصولی، مانند پراکندهکاری در باغی وسیع، نمیتوانند به اصلاح شریعت منجر شوند. رویکردی منسجم و علمی لازم است.
۳۱. اضمحلال سنت و عترت
سنت، مانند سایهای که خورشید عترت را پوشانده، عترت را تحتالشعاع قرار داده و خود نیز به اضمحلال کشیده شده است. امروزه، نه عترت و نه سنت کارایی لازم را دارند.
۳۲. دشواری و بزرگی پروژه
بازسازی شریعت، مانند فتح قلهای بلند، کاری عظیم و سنگین است که فراتر از توان یک فرد است. این پروژه نیازمند توفیق الهی و همکاری گسترده است.
۳۳. امید به آینده
با وجود دشواریها، امید به آینده، مانند نوری در انتهای راه، انگیزهای برای ادامه این پروژه است. نتایج آن در آینده مشخص خواهد شد.
۳۴. دعای پایانی
دعای «درود بر محمد و آل محمد»، مانند گوهری در پایان این گفتار، پایبندی به ارزشهای دینی و نقش عترت را نشان میدهد.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب: ۵۶) – «بیگمان خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و بهتمامی تسلیم باشید.»
این آیه، بر اهمیت درود بر پیامبر و آل او تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با شناسایی موانع اصلاح شریعت و تأکید بر امید به آینده، راهکارهایی برای ادامه این پروژه ارائه میدهد. کمبود نیروی انسانی و نبود طرح منسجم، مانند سنگهایی در مسیرند، اما امید و دعا، مانند چراغهایی، راه را روشن میکنند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، مانند مشعلی فروزان، با نقد سنتهای ساختگی و کهنه، راهی برای بازسازی شریعت و احیای دینداری ارائه میدهد. بازگشت به عترت و قرآن کریم، مانند یافتن سرچشمهای زلال، اصالت دینی را بازمیگرداند. بازسازی فقه، مانند بنای عمارتی باشکوه، نیازمند همکاری گروهی، زمان طولانی، و مهندسی دقیق است. خرافات، مانند علفهای هرز، باید با محتوای عقلانی و معنوی ریشهکن شوند. با وجود موانع، امید به آینده، مانند ستارهای در آسمان، انگیزهای برای ادامه این مسیر است. این اثر، دعوتی است به تأمل در وضعیت دینداری و تلاش برای بازآفرینی نظامی دینی که با عقل و زمانه سازگار باشد.
با نظارت صادق خادمی