متن درس
پرسش و پاسخ: چیستی قرآن کریم و ضرورت فهم آن
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و دوم)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به پرسشی بنیادین در حوزه مطالعات دینی میپردازد: «قرآن کریم چیست؟». این پرسش، نهتنها به چیستی لغوی و معنوی قرآن، بلکه به نقد رویکردهای رایج در تعامل با آن و ضرورت فهم عمیق آیات الهی معطوف است. قرآن کریم، به مثابه چشمهای زلال که حیات معنوی انسان را سیراب میکند، فراتر از یک متن مادی یا شیء مقدس، حقیقتی ربوبی است که با فهم و تدبر، انسان را به سوی وحدت با خدا و پیامبر رهنمون میسازد. این اثر، با نگاهی ژرف و انتقادی، به بررسی انحرافات تاریخی و فرهنگی در تعامل با قرآن و ارائه راهکارهایی برای بازسازی رابطه انسان با این کتاب آسمانی میپردازد.
بخش یکم: نقد رویکردهای رایج به قرآن کریم
انحراف از ماهیت هدایتی قرآن
در طول تاریخ، تعامل با قرآن کریم گاه از مسیر هدایتی خود منحرف شده و به رفتارهایی سطحی و غیرمعنوی محدود گشته است. به جای فهم و تدبر در آیات، قرآن به ابزاری مادی، مانند آویز در خودروها یا تزئین در خانهها، تقلیل یافته است. این رویکرد، مانند تبدیل چشمهای زلال به حوضی راکد، قرآن را از نقش اصلیاش بهعنوان کتاب هدایت دور کرده است. قرآن کریم میفرماید: ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (سوره بقره، آیه ۲: «این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است»). این آیه بر نقش هدایتی قرآن تأکید دارد، نه تقدیس مادی آن.
درنگ: قرآن کریم کتاب هدایت است، نه ابزاری برای تقدیس مادی یا نمایش ظاهری.
استعمار فرهنگی و دوری از حقیقت قرآن
رفتارهای خرافی و سطحی در تعامل با قرآن، مانند قرار دادن آن در تریلی یا زیر سر، نتیجه نفوذ استعمار فرهنگی است که قرآن را از جامعه دور کرده و به شیءای بیمعنا تبدیل نموده است. این انحرافات، مانند پردهای که نور خورشید را میپوشاند، مانع از درخشش حقیقت قرآن در زندگی مؤمنان شدهاند. این فرآیند، به گمراهی و عقبماندگی جوامع اسلامی انجامیده و قرآن را از جایگاه هدایتیاش به حاشیه رانده است.
قرآن کریم میفرماید: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (سوره محمد، آیه ۲۴: «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟»). این آیه دعوتی است به بازنگری در رویکردهای سطحی و بازگشت به فهم و تدبر در آیات.
نقد تقدسگرایی مادی
تقدسگرایی مادی، مانند تبدیل قرآن به کاغذ طلایی یا شیء تزئینی، جنایتی علیه حقیقت قرآن است. این رفتارها، که ریشه در نادانی یا تأثیرات استعماری دارند، قرآن را از غذای روح انسان به کالایی مادی فروکاستهاند. قرآن کریم میفرماید: لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (سوره واقعه، آیه ۷۹: «جز پاکشدگان آن را لمس نمیکنند»). این آیه بر طهارت قلبی و فکری برای فهم قرآن تأکید دارد، نه استفاده مادی از آن.
درنگ: تقدسگرایی مادی، مانند تبدیل قرآن به شیء تزئینی، مانع از فهم حقیقت هدایتی آن میشود.
بخش دوم: چیستی قرآن کریم و ریشهشناسی آن
ریشهشناسی لغوی قرآن
واژه «قرآن» از ریشه «قَرَأَ» به معنای خواندن، فهمیدن، و وصول به معنا گرفته شده و با «قَرَیَ» (به معنای جمعآوری یا مهماننوازی) متمایز است. این ریشه، مانند رودی که به سوی دریا جاری است، بر پویایی و جریان معنا در قرآن دلالت دارد. همچنین، تشبیه قرآن به «قروء» (جریان خون یا حیض) نشاندهنده حیاتبخشی و پویایی آن است، مانند خونی که در بدن جریان مییابد و حیات میبخشد.
این تحلیل لغوی، که در منابع معتبر مانند *المفردات فی غریب القرآن* تأیید شده، قرآن را حقیقتی جاری و زنده معرفی میکند که نیازمند فهم و انس است. قرآن کریم میفرماید: إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (سوره واقعه، آیه ۷۷: «که آن قرآنی است ارجمند»).
درنگ: واژه «قرآن» از «قَرَأَ» به معنای فهم و وصول گرفته شده و حقیقتی پویا و زنده را نشان میدهد.
قرآن بهعنوان حقیقت ربوبی
قرآن کریم حقیقتی ربوبی است که از خدا به پیامبر، از پیامبر به مؤمن، و در مؤمن به اعضا و جوارحش نازل میشود. این نزول، نه لفظی، بلکه معنایی و وجودی است، مانند نوری که از مبدأ الهی به قلب مؤمن میتابد. این فرآیند، مانند جریانی که حیات را در بدن جاری میکند، قرآن را در وجود انسان زنده و پویا میسازد.
قرآن کریم میفرماید: الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ (سوره بقره، آیه ۱۲۱: «کسانی که به آنها کتاب دادهایم، آن را چنان که شایسته تلاوت است، میخوانند»). این آیه بر تلاوت همراه با فهم و عمل تأکید دارد.
تشبیه قرائت قرآن به زایمان
قرائت قرآن، مانند زایمان یا جریان خون در بدن، واقعیتی زنده و پویاست که باید در نفس مؤمن جاری شود. این قرائت، فراتر از لفظبازی، به انس با معنا و تجلی آیات در زندگی منجر میشود. مانند زنی که با جریان حیات، موجودی نو میآفریند، مؤمن نیز با قرائت قرآن باید به حیات معنوی دست یابد.
این تشبیه، قرآن را بهعنوان غذای روح انسان معرفی میکند که مانند خون در بدن، حیات معنوی را تأمین میکند. قرآن کریم میفرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (سوره اسراء، آیه ۸۲: «و از قرآن آنچه شفا و رحمت برای مؤمنان است فرو میفرستیم»).
درنگ: قرائت قرآن، مانند زایمان یا جریان خون، حقیقتی زنده است که در نفس مؤمن جاری میشود.
بخش سوم: نقد قرائت مکانیکی و روشهای فهم قرآن
نقد قرائت بدون فهم
قرائت مکانیکی قرآن، مانند «بخوان تا جونت در بره»، ارزشی ندارد و نوعی گمراهی است. قرائت حقیقی، مانند کشتزاری که با آبیاری بارور میشود، باید با فهم و تدبر همراه باشد. قرآن کریم میفرماید: كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ (سوره ص، آیه ۲۹: «کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم، مبارک است تا در آیات آن تدبر کنند»).
ختمهای سریع و بدون تأمل، مانند دویدن در بیابانی بیآب و علف، به جای هدایت، به گمراهی منجر میشوند. ثواب قرائت در فهم است، نه در تکرار بیمعنا.
درنگ: قرائت بدون فهم، مانند لقلقه زبان، ارزشی ندارد و ثواب در تدبر و انس با آیات است.
طهارت و فهم قرآن
طهارت برای فهم قرآن لازم است، اما این طهارت از طریق قرائت و انس با قرآن حاصل میشود، نه پیشنیاز آن. قرآن، مانند چشمهای که خود پاککننده است، با قرائت و فهم، قلب مؤمن را پاک میگرداند. قرآن کریم میفرماید: وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ (سوره جمعه، آیه ۲: «و آنان را پاک میگرداند و کتاب و حکمت به آنان میآموزد»).
این دیدگاه، قرآن را عاملی برای تزکیه و تعلیم معرفی میکند، نه کتابی که تنها پاکشدگان بتوانند آن را لمس کنند.
روش عملی برای فهم قرآن
فهم قرآن نیازمند مطالعه منظم و هدفمند است. انسان باید روزانه نیم تا دو ساعت برای مطالعه آیات، فهم معانی، و مراجعه به منابع معتبر وقت بگذارد. این فرآیند، مانند کاشت بذری که با مراقبت به درختی تنومند تبدیل میشود، نیازمند صبر و استمرار است. قرآن کریم میفرماید: فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (سوره مزمل، آیه ۲۰: «پس آنچه از قرآن میسر شد بخوانید»).
مطالعه آیه به آیه، با تأمل در معانی و زمینههای آیات، مانند سفری است که گام به گام به مقصد نزدیکتر میشود. ختمهای سریع و بدون فهم، مانند دویدن بدون مقصد، بیثمر است.
درنگ: فهم قرآن نیازمند مطالعه منظم، آیه به آیه، و مراجعه به منابع معتبر است.
نقد منابع غیرمعتبر
همه کتب لغت و منابع تفسیری معتبر نیستند و باید با دقت انتخاب شوند. منابع غیرمعتبر، مانند نقشهای نادرست، میتوانند به تفاسیر ناصواب منجر شوند. برای مثال، *المفردات فی غریب القرآن* به دلیل دقت در تحلیل لغوی، منبعی قابل اعتماد است. این انتخاب دقیق، مانند گزینش گوهر از میان سنگریزهها، برای فهم قرآن ضروری است.
تفاوت «قَرَأَ» و «قَرَیَ»
تفاوت میان «قَرَأَ» (خواندن و فهمیدن) و «قَرَیَ» (جمعآوری یا مهماننوازی) باید با دقت بررسی شود. «قَرَأَ»، که ریشه قرآن است، بر فهم و وصول به معنا دلالت دارد، در حالی که «قَرَیَ» معنایی متفاوت دارد. این تمایز، مانند خطوطی که دو مسیر را از هم جدا میکنند، بر اهمیت ریشهشناسی دقیق در فهم قرآن تأکید دارد.
بخش چهارم: قرآن و وحدت ربوبی
وحدت ربوبی در قرائت قرآن
قرائت قرآن باید به وحدت ربوبی میان خدا، پیامبر، و مؤمن منجر شود. این وحدت، مانند پلی که آسمان و زمین را به هم متصل میکند، در فهم و عمل به آیات محقق میشود. قرآن کریم میفرماید: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (سوره اخلاص، آیه ۱: «بگو او خدای یگانه است»). این آیه، دعوتی به توحید و اتصال به خدا از طریق قرآن است.
قرآن، مانند آیینهای که نور الهی را بازتاب میدهد، انسان را به سوی این وحدت هدایت میکند، مشروط بر آنکه با فهم و انس قرائت شود.
درنگ: قرائت قرآن باید به وحدت ربوبی میان خدا، پیامبر، و مؤمن منجر شود.
نقد اشکالات در فهم قرآن
اشکالات در فهم قرآن، مانند سایههایی که نور را میپوشانند، از ناتوانی انسان در درک آیات ناشی میشوند، نه از نقص در قرآن. این مشکلات، که گاه به مسائل جمعی یا نزولی مربوطاند، نیازمند تحقیق و تدبر هستند. قرآن کریم میفرماید: لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ (سوره فصلت، آیه ۴۲: «باطل از پیش روی آن و از پشت سرش به سویش نمیآید»).
این آیه، قرآن را از هرگونه نقص مبرا میداند و بر ضرورت تلاش انسان برای فهم آن تأکید دارد.
ضرورت تحقیق و مطالعه مداوم
فهم قرآن، مانند سفری به سوی قلهای رفیع، نیازمند تحقیق مداوم، بررسی معانی، لغات، و زمینههای آیات است. این فرآیند، شغلی تماموقت است که انسان را به سوی فهم عمیق هدایت میکند. مطالعه یک آیه، فهم معنای آن، و سپس حرکت به سوی آیه بعدی، مانند گامهایی است که انسان را به مقصد نزدیکتر میکند.
این دیدگاه، مانند روش علامه طباطبایی در *المیزان*، بر تحلیل جامع و عمیق آیات تأکید دارد و قرآن را از یک فعالیت تفننی به تعهدی فکری و معنوی تبدیل میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به چیستی قرآن کریم و ضرورت فهم آن پرداخت. نکات کلیدی این اثر عبارتند از:
- نقد تقدسگرایی مادی و انحراف از نقش هدایتی قرآن کریم.
- ریشهشناسی لغوی «قرآن» از «قَرَأَ» و تشبیه آن به جریان حیاتبخش خون.
- قرآن بهعنوان حقیقتی ربوبی که در وجود مؤمن جاری میشود.
- نقد قرائت مکانیکی و تأکید بر فهم و تدبر در آیات.
- ضرورت مطالعه منظم، آیه به آیه، و مراجعه به منابع معتبر.
- وحدت ربوبی بهعنوان هدف قرائت قرآن، که انسان را به خدا و پیامبر متصل میکند.
این اثر، دعوتی است به بازنگری در رویکردهای سطحی به قرآن کریم و اتخاذ روشی علمی و معنوی برای فهم آن. مطالعه تدریجی، تأمل در معانی، و انس با آیات، مانند بذری است که با مراقبت به درختی بارور تبدیل میشود. امید است این تأملات، راهگشای فهمی عمیقتر از قرآن و تحقق نقش آن بهعنوان غذای روح انسان باشد.
با نظارت صادق خادمی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ