در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پرسش و پاسخ 44

متن درس

پرسش و پاسخ: انس با قرآن کریم و چالش‌های فهم آن

پرسش و پاسخ: انس با قرآن کریم و چالش‌های فهم آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل‌وچهارم)

دیباچه

این نوشتار، سفری است عمیق به سوی فهم و انس با قرآن کریم، کتابی که چونان نوری آسمانی، راه هدایت را به بشریت نشان می‌دهد. با زبانی پرشور و تأمل‌برانگیز، این متن به بررسی علل دوری جوامع اسلامی از قرآن و راهکارهای بازگشت به آن می‌پردازد. همان‌گونه که رودی زلال به دریا می‌پیوندد، این گفتار نیز درصدد است تا با پیوند عقل و وحی، دل‌های تشنه را به سوی چشمه معرفت قرآنی هدایت کند. این اثر، با تأمل در چالش‌های فهم قرآن، دعوتی است به بازنگری در رابطه انسان با این کتاب الهی.

بخش نخست: دوری از قرآن، ریشه بدبختی مسلمین

ریشه بسیاری از مشکلات جوامع اسلامی، در دوری از قرآن کریم نهفته است. این دوری، نه به معنای بیگانگی کامل، بلکه به معنای فقدان انس عمیق و کاربردی با متن و معانی این کتاب آسمانی است. قرآن، چونان گوهری گران‌بها، در دسترس است، اما غفلت از آن، جوامع را از نور هدایت محروم کرده است.

درنگ: دوری از قرآن کریم، ریشه اصلی مشکلات جوامع اسلامی است که به انحطاط فرهنگی و معنوی منجر شده است.

این دوری، نتیجه عواملی چون ضعف در آموزش زبان عربی، تکیه بر قرائت صوری، و عدم توجه به تفسیر و تأویل است. از منظر علوم قرآنی، قرآن به‌عنوان کتاب هدایت، تنها در صورتی اثرگذار است که با آن ارتباطی پویا برقرار شود.

بخش دوم: شدت دوری از قرآن در مقایسه با دوری از دشمن

فاصله مسلمین از قرآن کریم، چنان عمیق است که حتی دوری از دشمنان کینه‌توز نیز با آن قابل مقایسه نیست. این تشبیه، چونان آینه‌ای، عمق فاجعه انفصال از قرآن را نمایان می‌سازد.

درنگ: دوری از قرآن کریم، بیش از هر تهدید خارجی، به هویت و حیات دینی مسلمین آسیب می‌رساند.

این بیان، هشداری است به جامعه اسلامی که غفلت از قرآن، خطری بزرگ‌تر از دشمنان خارجی است. از منظر جامعه‌شناسی دینی، این دوری به تضعیف انسجام اجتماعی و هویت دینی منجر می‌شود.

بخش سوم: بی‌اثر شدن قرآن در زندگی مسلمین

به دلیل شدت دوری، قرآن کریم برای بسیاری از مسلمین به متنی بی‌اثر و صرفاً تشریفاتی تنزل یافته است. این وضعیت، چونان باغی که از آب محروم مانده، حیات معنوی جامعه را به خطر انداخته است.

این پدیده، نتیجه عواملی چون فقدان آموزش صحیح قرآنی، غلبه فرهنگ‌های غیربومی، و تأکید بیش از حد بر جنبه‌های صوری نظیر تجوید و قرائت است. قرآن، کتابی زنده و پویاست که نیازمند تعامل فعال است.

بخش چهارم: مراحل ورود به فهم قرآن کریم

برای فهم قرآن کریم، سه مرحله اساسی پیشنهاد شده است: نخست، ماده‌شناسی و شناخت واژگان و ریشه‌های زبانی؛ دوم، فهم قواعد دستوری و بلاغی زبان عربی؛ و سوم، درک گفتمان‌های عامیانه تا علمی قرآن. این مراحل، چونان پله‌هایی، انسان را به سوی قله معرفت قرآنی هدایت می‌کنند.

درنگ: فهم قرآن کریم نیازمند ماده‌شناسی، قواعد ادبی، و درک گفتمان‌های آن است.

این تقسیم‌بندی، با روش‌های علمی زبان‌شناسی و هرمنوتیک قرآنی سازگار است. ماده‌شناسی به تحلیل ریشه‌های واژگان، صرف و نحو به ساختارهای زبانی، و محاورات به زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی کاربرد زبان در قرآن اشاره دارد.

بخش پنجم: تمایز تفسیر و تأویل

تفسیر، به فهم ظاهر آیات با تکیه بر لغت، نحو، و اسباب نزول اشاره دارد، در حالی که تأویل، کشف معانی عمیق‌تر و باطنی آیات است. حدیث «له سبعة أبطن» (هفت باطن دارد) بر چندلایگی معانی قرآن تأکید می‌کند:


لَهُ سَبْعَةُ أَبْطُنٍ


قرآن دارای هفت باطن است.

این دیدگاه، چونان کلیدی، درهای معرفت باطنی قرآن را می‌گشاید. از منظر عرفانی، تأویل نیازمند بصیرت و هدایت الهی است و با آرای اندیشمندانی چون ابن‌عربی هم‌خوانی دارد.

بخش ششم: تمثیل شکم‌های هفت‌گانه قرآن

قرآن کریم، با تمثیلی طنزآمیز، به فردی با «هفت شکم» تشبیه شده که به دلیل عظمت و پیچیدگی، از دسترس انسان‌های معمولی خارج است. این تشبیه، چونان آینه‌ای، عمق و سنگینی معانی قرآن را نشان می‌دهد.

این تمثیل، ضمن طنز، به ضرورت ابزارهای علمی و معنوی برای فهم قرآن اشاره دارد. از منظر هرمنوتیک، این تشبیه بر چندلایگی متن قرآنی و نیاز به رویکردهای چندوجهی تأکید می‌کند.

بخش هفتم: بیگانگی با علوم قرآنی

مسلمین از علوم قرآنی نظیر تفسیر، تأویل، ربوبیات، و الهیات بیگانه‌اند. این بیگانگی، چونان سدی، مانع از فهم عمیق قرآن شده و آن را به متنی صوری تبدیل کرده است.

درنگ: بیگانگی با علوم قرآنی، به سطحی‌نگری در تعامل با قرآن کریم منجر شده است.

این نقد، به ضعف نظام‌های آموزشی دینی در ترویج علوم قرآنی اشاره دارد. تقویت این علوم، می‌تواند جایگاه قرآن را در جوامع اسلامی احیا کند.

بخش هشتم: توصیه به انس با قرآن کریم

هر فرد باید قرآنی در اختیار داشته باشد، آن را بخواند، حفظ کند، و در پی فهم معانی آن باشد، حتی اگر در ابتدا دشوار به نظر آید. این انس، چونان بذری است که با مراقبت، به درختی تنومند تبدیل می‌شود.

انس با قرآن، فرایندی مداوم و چندوجهی است که شامل قرائت، حفظ، تدبر، و عمل به احکام آن می‌شود. از منظر روان‌شناسی دینی، این انس به تقویت هویت دینی و آرامش روانی کمک می‌کند.

بخش نهم: فهم آیات قرآنی و چالش‌های آن

فهم آیاتی چون سوره قدر یا زلزال، نیازمند درک عمیق معانی و زمینه‌های آن‌هاست. به عنوان مثال، قرآن کریم می‌فرماید:


إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ۝ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ


ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم، و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ (القدر: ۱-۲).

یا در سوره زلزال:


إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ۝ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا


آن‌گاه كه زمين به لرزش خود لرزانيده شود، و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند (الزلزال: ۱-۲).

این آیات، با عمق معنایی خود، نیازمند تأمل و تدبرند. پرسش‌هایی چون «یومئذ یصدر الناس اشتاتا» (آن روز مردم به صورت پراكنده صادر شوند) به معنای صدور گروه‌گروه انسان‌ها برای مشاهده اعمالشان است، که مکان و چگونگی آن، ذهن را به سوی معانی متافیزیکی سوق می‌دهد.

بخش دهم: محاسبه اعمال در قرآن کریم

قرآن کریم بر محاسبه دقیق اعمال تأکید دارد:


فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ۝ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ


پس هر كس به قدر ذره‌اى نيكى كند آن را ببيند، و هر كس به قدر ذره‌اى شر كند آن را ببيند (الزلزال: ۷-۸).

این آیه، چونان ترازویی دقیق، بر عدالت الهی در محاسبه اعمال تأکید می‌کند. انسان پیش از ورود به بهشت یا جهنم، با اعمال خود مواجه می‌شود، که این مواجهه، خود بخشی از فرایند معنوی است.

بخش یازدهم: انس عملی با قرآن در زندگی

برخی عالمان دینی، با الگوسازی، قرآن را در متن زندگی خود جای داده‌اند. برای مثال، مطالعه همراه با قرائت آیات، چونان نخی که دانه‌های تسبیح را به هم پیوند می‌دهد، قرآن را در زندگی جاری می‌کرد.

این روش، الگویی عملی برای انس با قرآن ارائه می‌دهد. از منظر تعلیم و تربیت، چنین رویکردی می‌تواند به تقویت رابطه معنوی با قرآن کمک کند.

بخش دوازدهم: تجربه ختم سریع قرآن

تجربه ختم قرآن در یازده ساعت و بیست دقیقه، هرچند نشانه‌ای از توانایی است، اما به تنهایی معیار انس عمیق نیست. سرعت در قرائت، چونان بادی که به سرعت می‌وزد، نمی‌تواند جایگزین تدبر و فهم عمیق شود.

بخش سیزدهم: جذبه معنوی تکرار آیات

تکرار یک میلیون بار آیه «إنَّا أَنْزَلْنَاهُ» توسط فردی، نشانه‌ای از ارتباط عمیق معنوی با قرآن است. این تجربه، چونان شعله‌ای که در دل شب می‌درخشد، جذبه معنوی قرآن را نشان می‌دهد.

درنگ: تکرار آیات قرآن کریم، می‌تواند به حالات روحانی و جذبه معنوی منجر شود.

بخش چهاردهم: نقد کاهش قرآن به قرائت و تجوید

قرآن کریم، در بسیاری از جوامع، به قرائت، تجوید، و تندخوانی محدود شده و از معانی عمیق آن غفلت شده است. این وضعیت، چونان پوسته‌ای خالی از مغز، ارزش واقعی قرآن را کم‌رنگ کرده است.

این نقد، به ضرورت بازگشت به فهم و عمل به قرآن اشاره دارد. غلبه صورت بر معنا، نتیجه ضعف در آموزش‌های دینی است.

بخش پانزدهم: نقد تاریخی بیگانگی با قرآن

مسلمین، هرچند دشمن قرآن نبوده‌اند، با غفلت، زمینه بیگانگی با آن را فراهم کرده‌اند. این بیگانگی، چونان غباری بر آینه، حقیقت قرآن را از دیدگان پنهان کرده است.

عوامل تاریخی، مانند استعمار، و عوامل داخلی، مانند ضعف آموزش، در این بیگانگی نقش داشته‌اند. تحلیل جامعه‌شناختی این پدیده، ضرورت بازنگری در نظام‌های آموزشی را نشان می‌دهد.

بخش شانزدهم: انس فیزیکی و معنوی با قرآن

قرار دادن قرآن در کنار خود، زیر سر، یا در قلب، به انس با آن کمک می‌کند. این انس، چونان دوستی که با همراهی مداوم صمیمی‌تر می‌شود، رابطه انسان با قرآن را عمیق‌تر می‌کند.

درنگ: انس فیزیکی و معنوی با قرآن کریم، راهی به سوی قرب الهی است.

بخش هفدهم: قرآن، کتابی زنده و ذوالعقول

قرآن کریم، کتابی زنده و دارای شعور است که با انسان ارتباط برقرار می‌کند. این دیدگاه، چونان نسیمی که روح را تازه می‌کند، قرآن را فراتر از یک متن مکتوب معرفی می‌کند.

این باور، با عرفان اسلامی هم‌راستاست که قرآن را کلام الهی و دارای حیات معنوی می‌داند.

بخش هجدهم: تنوع در قرائت سوره‌ها در نماز

توصیه شده که در نماز، تنها به سوره توحید اکتفا نشود و سوره‌های دیگر نیز خوانده شود. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در یک باغ، تجربه قرآنی را غنی‌تر می‌کند.

بخش نوزدهم: انس با ترجمه قرآن

گرچه ترجمه قرآن می‌تواند به انس کمک کند، اما جایگزین متن اصلی نیست. ترجمه، چونان پلی موقت، راه را به سوی فهم اصلی هموار می‌کند، اما مقصد نهایی، متن عربی قرآن است.

این دیدگاه، با زبان‌شناسی تطبیقی هم‌خوانی دارد که یادگیری زبان اصلی را مؤثرتر می‌داند.

بخش بیستم: نقد یادگیری زبان با ترجمه

یادگیری زبان با ترجمه، مانند انگلیسی در ایران، به ضعف در تسلط منجر می‌شود. همین‌طور، قرآن باید با زبان عربی آموخته شود، نه با ترجمه. این نقد، چونان چراغی، مسیر صحیح یادگیری را روشن می‌کند.

بخش بیست‌ویکم: ضعف زبان انگلیسی در ایران

ضعف تسلط به انگلیسی در ایران، به دلیل یادگیری ترجمه‌محور، تمثیلی است برای یادگیری نادرست قرآن. این ضعف، چونان درختی که ریشه‌ای ضعیف دارد، مانع از رشد واقعی دانش می‌شود.

بخش بیست‌ودوم: توصیه به یادگیری عربی محاوره‌ای

یادگیری عربی، حتی در سطح محاوره‌ای، به فهم قرآن کمک می‌کند. این توصیه، چونان کلیدی، درهای فهم قرآن را به روی همگان می‌گشاید.

درنگ: یادگیری عربی محاوره‌ای، راهی عملی برای نزدیک شدن به قرآن کریم است.

بخش بیست‌وسوم: نقد تکیه بر زبان مادری

تکیه بر زبان مادری، مانند فارسی، مانع از فهم عمیق قرآن می‌شود. قرآن، چونان کتابی به زبان عربی، باید با همان زبان آموخته شود. این دیدگاه، چونان بادی که غبار را می‌زداید، ذهن را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش بیست‌وچهارم: تمثیل وسایل نقلیه برای زبان‌ها

هر زبان، مانند وسیله‌ای مستقل است که باید با خودش آموخته شود. این تمثیل، چونان نقشه‌ای، مسیر یادگیری صحیح را نشان می‌دهد.

بخش بیست‌وپنجم: نقد آموزش‌های ناکارآمد قرآنی

آموزش‌های قرآنی کنونی، به دلیل تکیه بر ترجمه و روش‌های نادرست، ناکارآمدند. این نقد، چونان هشداری، ضرورت بازنگری در نظام‌های آموزشی را گوشزد می‌کند.

بخش بیست‌وششم: نقد انحراف از فهم صحیح قرآن

انحراف از فهم صحیح قرآن، نتیجه روش‌های نادرست آموزشی و فرهنگی است. این انحراف، چونان راهی که به بیراهه می‌رود، انسان را از مقصد اصلی دور می‌کند.

بخش بیست‌وهفتم: تأسف از عدم یادگیری عربی

ناتوانی در خواندن یا نوشتن عربی، نشانه‌ای از بیگانگی با زبان قرآن است. این تأسف، چونان زنگ بیداری، جامعه را به احیای آموزش عربی فرا می‌خواند.

بخش بیست‌وهشتم: نقل قصه‌ای از تسلط به عربی

نقل داستانی از استادی که به دلیل تسلط به عربی تحسین شده بود، اهمیت این زبان را نشان می‌دهد. این داستان، چونان مشعلی، ارزش دانش عربی را در فهم دینی روشن می‌سازد.

بخش بیست‌ونهم: نقد ضعف زبان‌شناسی در ایران

ضعف در علوم زبانی، به ویژه زبان‌شناسی عربی، به کاهش فهم قرآن منجر شده است. این نقد، چونان آیینه‌ای، کاستی‌های نظام آموزشی را نمایان می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در چالش‌های فهم و انس با قرآن کریم، به تبیین علل دوری جوامع اسلامی از این کتاب آسمانی پرداخته و راهکارهایی چون یادگیری زبان عربی، انس مداوم با قرآن، و تدبر در آیات آن را پیشنهاد داده است. قرآن، چونان چشمه‌ای زلال، نیازمند تعامل پویا و عمیق است تا نور هدایتش در زندگی جاری شود. این اثر، زمینه‌ساز پژوهش‌های عمیق در علوم قرآنی، زبان‌شناسی، و جامعه‌شناسی دینی است و انسان را به بازنگری در رابطه خود با قرآن دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی