متن درس
عرفان محبوبی: تأملی در عرفان قرآنی و معصوممحور
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه سوم)
دیباچه: درآمدی بر عرفان محبین و محبوبین
عرفان اسلامی، چونان گوهری تابناک در سپهر معرفت اسلامی، از دیرباز مورد توجه عالمان و اندیشمندان بوده است. این معرفت، که ریشه در وحی الهی و سیره انبیا و اولیا دارد، در دو گونه متمایز تجلی یافته است: عرفان محبین، که بر تلاش و ریاضت انسانی استوار است، و عرفان محبوبین، که معرفتی الهی، ربوبی و اعطایی است. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام، به بررسی و تحلیل این دو گونه عرفان میپردازد و با نگاهی نقادانه، جایگاه عرفان محبوبین را در برابر عرفان محبین تبیین میکند. این بررسی، با تأکید بر پیوند عمیق عرفان با حقیقت قرآنی و سیره معصومین، راهی نوین به سوی فهم معرفتی اصیل و متعالی میگشاید.
بخش نخست: تبیین مفهومی عرفان محبین و محبوبین
تعریف و تمایز بنیادین
عرفان اسلامی به دو شاخه اصلی تقسیم میشود: عرفان محبین و عرفان محبوبین. عرفان محبین، که در طول تاریخ هزارساله عرفان اسلامی رواج داشته، با نامهایی چون بایزید بسطامی، ابوسعید ابوالخیر، منصور حلاج، حافظ، سعدی، محیالدین ابنعربی و صدرالدین قونوی شناخته میشود. این عرفان، که غالباً با ساختارهای خانقاهی، قلندری و ظاهری پیوند خورده، بر تلاش فردی، ریاضتهای سخت و مشقتهای انسانی استوار است. در مقابل، عرفان محبوبین، عرفانی الهی، ربوبی و لدنی است که با محوریت انبیا و معصومین، بهویژه امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام، شکل گرفته و از اعطای الهی سرچشمه میگیرد.
این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت تناور، دو رویکرد متمایز به معرفت عرفانی را نشان میدهد: یکی ریشه در کوشش انسانی دارد و دیگری در فیض الهی شکوفا میشود. عرفان محبین، به دلیل وابستگی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی، غالباً تحت حمایت دولتهای سنی قرار داشته و از اینرو، در تاریخ عرفان اسلامی برجستهتر جلوه کرده است. در مقابل، عرفان محبوبین، به دلیل پیوند عمیق با معصومین و حقیقت قرآنی، در غربت و مظلومیت رشد کرده و کمتر مورد توجه ساختارهای سیاسی قرار گرفته است.
ویژگیهای عرفان محبین
عرفان محبین، چونان جویباری که در مسیر سنگلاخی خود با موانع بسیار روبهروست، با ویژگیهایی چون ریاضتهای طاقتفرسا، وابستگی به نهادهای خانقاهی و تمرکز بر ظواهر عرفانی شناخته میشود. این عرفان، که گاه به صوری بودن و ظاهری بودن متهم شده، از عمق و اصالت عرفان محبوبین برخوردار نیست. وابستگی آن به ساختارهای اجتماعی، مانند خانقاهها و جریانهای قلندری، آن را به ابزاری برای بزرگنمایی برخی عرفا تبدیل کرده است. این بزرگنمایی، گاه به دلیل حمایتهای سیاسی دولتهای سنی، به تحریف تاریخ عرفان اسلامی انجامیده است.
ویژگیهای عرفان محبوبین
عرفان محبوبین، چونان چشمهای زلال که از سرچشمه وحی الهی جاری میشود، عرفانی الهی، ربوبی، لدنی، حقیقی و رویتی است. این عرفان، نیازی به ریاضتهای سخت و طاقتفرسا ندارد و بر بلا، درد و شهادت استوار است. ویژگی لدنی آن، که از آیات قرآنی چون وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره: 31) الهام گرفته، نشاندهنده منشأ الهی و غیراکتسابی این معرفت است. عارف محبوب، بهجای تلاش برای کسب معرفت، مورد عنایت الهی قرار میگیرد و معرفتی ناب و متعالی دریافت میکند.
بخش دوم: نقد تاریخی و اجتماعی عرفان محبین
سلطه تاریخی عرفان محبین
تاریخ عرفان اسلامی، چونان کتابی که صفحات آن با مرکب سیاست نگاشته شده، نشاندهنده سلطه عرفان محبین است. این عرفان، به دلیل حمایتهای سیاسی و اجتماعی دولتهای سنی، گسترش یافت و عرفایی چون منصور حلاج و محیالدین ابنعربی را در کانون توجه قرار داد. در مقابل، شیعه، به دلیل فقدان دولت و شرایط مظلومیت، تقّیه و غربت، نتوانست عرفان معصومین را بهصورت نظاممند توسعه دهد. این وضعیت، به حاشیهراندن عرفان محبوبین و بزرگنمایی عرفان محبین منجر شد.
نقد بزرگنمایی عرفای محبین
بسیاری از عرفای محبین، به دلیل فقدان اسناد معتبر، مورد بزرگنمایی غیرواقعی قرار گرفتهاند. برای نمونه، درباره منصور حلاج، اطلاعات تاریخی اندکی در دست است و بخش عمده شهرت او به حمایتهای سیاسی و تبلیغات دولتهای سنی بازمیگردد. این نقد، بر ضرورت بررسی انتقادی متون عرفانی و تکیه بر اسناد معتبر، بهویژه روایات معصومین، تأکید دارد.
تأثیر انقلاب ۵۷ بر احیای عرفان شیعی
انقلاب ۵۷، چونان نسیمی که غبار از چهره حقیقت میزداید، بستری برای احیای عرفان معصومین فراهم کرد. این حرکت، با تقویت هویت شیعی و ایجاد ساختارهای حکومتی، امکان بازنگری در عرفان سنتی و ترویج عرفان قرآنی و معصوممحور را فراهم نمود. این تحول، گامی بلند در راستای برجستهسازی عرفان محبوبین در برابر عرفان محبین بود.
بخش سوم: عرفان محبوبین و پیوند با قرآن کریم
صراط مستقیم و انعامیها
عرفان محبوبین، چونان راهی نورانی که به سوی حق منتهی میشود، با قرآن کریم آغاز میگردد. آیه صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ (حمد: 7) به راه کسانی اشاره دارد که مورد انعام الهی قرار گرفتهاند: «راه کسانی که بر آنان نعمت دادهای.» این آیه، صراط مستقیم انعامیها (محبوبین) را نشان میدهد که عارف باید در این مسیر گام بردارد. عرفان محبوبین، با تکیه بر این آیه، سالک را به سوی معرفتی الهی و اعطایی هدایت میکند.
عرفان معصومین و معرفت لدنی
عرفان محبوبین، با محوریت معصومین علیهمالسلام، معرفتی لدنی و اعطایی است. برای نمونه، امیرالمؤمنین علیهالسلام، بدون نیاز به ریاضت، معرفتی عظیم داشت و قرآن کریم را پیش از نزول قرائت میکرد. این معرفت، ریشه در آیاتی چون وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره: 31) دارد که به اعطای الهی معرفت اشاره میکند. همچنین، سیره امام سجاد علیهالسلام، که خود را «اقل الاقلین» (کمتر از کمترها) میدانست، نشاندهنده تواضع و عظمت عرفان محبوبین در برابر ادعاهای متکبرانه برخی عرفای محبین است.
بلا و درد در عرفان محبوبین
عرفان محبوبین، برخلاف عرفان محبین که بر ریاضت استوار است، بر بلا، درد و شهادت بنا شده است. این بلا، چونان کورهای که طلا را خالص میکند، روح عارف را تصفیه میکند. آیه وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ (بقره: 155) به این حقیقت اشاره دارد که خداوند بندگان خود را با سختیها میآزماید تا به مقام قرب رهنمون شوند.
بخش چهارم: نقد فرهنگ غمبار و پیشنهاد تعادل
غمبار بودن جامعه شیعی
واقعه کربلا، چونان زخمی عمیق بر روان جمعی شیعیان، گرایش به غم و عزاداری را در این جامعه نهادینه کرد. این غمبار بودن، که ریشه در مظلومیت تاریخی شیعه دارد، گاه به افراط در فرهنگ عزاداری و روضهخوانی منجر شده و جامعه را به نوعی اعتیاد به غم سوق داده است. این وضعیت، از تعادل دینی و اجتماعی فاصله گرفته و نیازمند بازنگری است.
پیشنهاد تعادل میان شادی و غم
برای رهایی از فرهنگ غممحور، باید چونان مدیری حکیم که بودجهای متعادل برای امور گوناگون تعیین میکند، درصدی برای شادی و غم در فرهنگ جامعه تعریف شود. این رویکرد، که ریشه در روانشناسی اجتماعی دارد، به کاهش افراط در عزاداری و تقویت نشاط قرآنی و شیعی کمک میکند. آیه وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم: 39) بر ارزش تلاش و زحمت تأکید دارد و نشاط را بهعنوان بخشی از زندگی مؤمنانه ترویج میکند.
نقد موسیقی غمبار
موسیقی سنتی ایرانی، که گاه با مضامین غمبار همراه است، به تقویت فرهنگ غم در جامعه دامن زده است. این وضعیت، نیازمند بازنگری در تولیدات فرهنگی و تأکید بر خلق آثار نشاطآور و سازگار با معارف دینی است. این نقد، نه به معنای نفی ارزشهای هنری موسیقی سنتی، بلکه دعوتی به ایجاد تعادل در مضامین فرهنگی است.
بخش پنجم: نقد انحرافات عرفان محبین
ریاضتهای افراطی و انحرافات
عرفان محبین، گاه به انحرافاتی چون مصرف حشیش، رفتارهای قلندری و چلهنشینی افراطی گرفتار شده است. این رفتارها، که از حقیقت عرفانی فاصله دارند، به خرافه و انحراف منجر شدهاند. عرفان محبوبین، با تکیه بر سیره معصومین و آیات قرآنی، از این انحرافات مبراست و بر سلامت جسم و روح تأکید دارد.
نقد ادعاهای غیرواقعی
برخی عرفای محبین، مانند محیالدین ابنعربی، ادعاهایی چون «عرش خدا در ناف من است» مطرح کردهاند که به دلیل فقدان مستندات قرآنی و روایی، از حقیقت عرفانی فاصله دارند. این ادعاها، در برابر تواضع معصومین، مانند امام سجاد علیهالسلام که خود را «اقل الاقلین» میدانست، رنگ میبازند. آیه سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ (اسراء: 1) بر تواضع انبیا تأکید دارد و عرفان محبوبین را از اینگونه ادعاها متمایز میکند.
نقد گدایی و وابستگی
عرفان محبین، گاه عارفی گدا و وابسته به ظواهری چون کشکول و تبرزین را ترویج کرده است. در مقابل، عارف محبوب، دارای عزت نفس و استقلال است. آیه وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا (فرقان: 63) به تواضع قرآنی اشاره دارد که با گدایی ظاهری در تضاد است.
بخش ششم: روششناسی عرفان محبوبین
سهگانه معرفتی عرفان محبوبین
عرفان محبوبین، چونان نقشهای دقیق برای سفر به سوی حقیقت، از سه مرحله تشکیل شده است:
- دانستن گذشته: مطالعه و نقد متون عرفانی پیشین برای شناسایی نقاط قوت و ضعف.
- مستندسازی: ارائه استدلالهای منطقی و علمی برای تمایز میان درست و نادرست.
- اعطایی بودن: تأکید بر معرفت لدنی و الهی که به عارف اعطا میشود.
این روششناسی، رویکردی نظاممند و علمی به عرفان ارائه میدهد که با اصول قرآنی و روایات معصومین همخوانی دارد.
نقد متون عرفانی
بررسی انتقادی متون عرفانی، مانند فصوصالحکم ابنعربی، نشان میدهد که بخش عمده این آثار از معارف شیعی اقتباس شدهاند. از سی جلد فصوص، تنها سه جلد به ابنعربی تعلق دارد و مابقی ریشه در روایات معصومین دارد. این تحلیل، بر ضرورت بازخوانی متون عرفانی با محوریت معارف معصومین تأکید دارد.
بخش هفتم: ضرورت نوینسازی علوم دینی
بازنگری در نظام آموزشی علوم دینی
علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای زمان، نیازمند بازنگری و نوینسازی است. آموزشهای سنتی، مانند تمرکز بر صرف و نحو، نمیتوانند نیازهای علمی و معرفتی مخاطبان امروزی را برآورده کنند. این علوم باید با روشهای نوین و علمی بازطراحی شوند تا بتوانند نخبگان دانشگاهی را جذب کنند.
پیوند حوزه و دانشگاه
برای ترویج معارف شیعی، علوم دینی باید با ارائه برنامههای آکادمیک و علوم نوین، نخبگان دانشگاهی را به سوی خود جلب کند. این پیوند، به تقویت عرفان معصومین و گسترش معرفت قرآنی کمک میکند. آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا (مائده: 55) به ولایت معصومین اشاره دارد و عرفان محبوبین را بهعنوان عرفانی ولایی و قرآنی معرفی میکند.
جمعبندی
عرفان محبوبین، چونان گوهری ناب در میان معارف اسلامی، معرفتی قرآنی، معصوممحور و اعطایی است که در برابر عرفان محبین، که بر ریاضت و زحمت استوار است، رویکردی متعالی ارائه میدهد. این عرفان، با تکیه بر آیاتی چون صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، سالک را به سوی صراط مستقیم انعامیها هدایت میکند. نقد فرهنگ غمبار شیعی و پیشنهاد تعادل میان شادی و غم، به ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و اجتماعی اشاره دارد. همچنین، تأکید بر نوینسازی علوم دینی و جذب نخبگان دانشگاهی، راهی به سوی ترویج عرفان معصومین بهصورت علمی و آکادمیک میگشاید. این نوشتار، با ارائه روششناسی سهگانه عرفان محبوبین، چارچوبی نظاممند برای مطالعه و ترویج این معرفت ارائه میدهد که میتواند مبنای تحقیقات آتی قرار گیرد.