متن درس
عرفان محبوبی: تأملات قرآنی در سوره اعراف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و نهم)
دیباچه
عرفان محبوبی، چونان دری گرانبها در گنجینه معرفت اسلامی، انسان را به سوی شناخت مراتب وجودی و معنوی خویش رهنمون میسازد. این عرفان، با تکیه بر آیات نورانی سوره اعراف، انسانها را در سلسلهمراتب وجودی به چهار طایفه تقسیم میکند و ویژگیهای هر یک را با نگاهی عمیق و قرآنی تبیین مینماید. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم و روایات، به بررسی جایگاه محبوبین، محبّین، انسانهای عادی، و گروههای محروم و شکسته پرداخته و با نگاهی نقادانه به وضعیت علم دینی، ضرورت بازسازی نظاممند آن را برای احیای اقتدار معنوی ورثه انبیا مورد تأکید قرار میدهد. هدف، ارائه دیدگاهی روشن و نظاممند است که سالک را در شناخت جایگاه وجودی و مسئولیتهای اجتماعی و معنوی خویش یاری رساند.
بخش نخست: سلسلهمراتب وجودی انسانها
دستهبندی انسانها به چهار طایفه
انسانها، در منظومه وجودی، چونان ستارگان در آسمان معرفت، در چهار مرتبه جای میگیرند: محبوبین، محبّین، انسانهای عادی، و گروههای درم و داغون. این تقسیمبندی، ریشه در تفاوتهای کیفی ظرفیتهای وجودی دارد که از عوامل طبیعی چون نطفه، لقمه، زمان، و مکان تأثیر میپذیرد. محبوبین، چونان قلههای رفیع، در بالاترین مرتبه قرار دارند؛ محبّین، با کوشش و مجاهدت، راه کمال میپیمایند؛ انسانهای عادی، درگیر امور روزمرهاند؛ و گروههای درم و داغون، چونان اشیای شکسته، از کرامت انسانی دور شدهاند.
درنگ:
تقسیمبندی انسانها به چهار طایفه، چونان نقشهای دقیق، مراتب وجودی و معنوی را در مسیر سلوک روشن میسازد.
این دستهبندی، با آیات قرآن کریم همخوانی دارد. بهعنوان مثال، آیه:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
(سوره احزاب، آیه ۳۳: خداوند فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و پاکیزه گرداند) بر طهارت ذاتی محبوبین تأکید میورزد.
محبوبین و ویژگیهای وجودی
محبوبین، شامل انبیا، اولیای معصوم و غیرمعصوم، چونان گوهرهایی ناب، دارای ویژگیهای ساختاری و وجودی ممتازند. این برتری، نه از جنس نژادی، بلکه نتیجه عنایت الهی و شرایط طبیعی چون نطفه پاک، لقمه حلال، و زمان و مکان مناسب است. این ویژگیها، چونان بذری پاک در خاکی حاصلخیز، زمینهساز طهارت و عصمت میشوند.
روایت «خِيَارًا فِي الْخِيَارِ» (برگزیدگان از میان برگزیدگان) بر پاکی اصلاب و ارحام محبوبین دلالت دارد. این پاکی، با اراده تکوینی الهی هماهنگ است و نشاندهنده حکمت و علم پروردگار در انتخاب این گروه است.
درنگ:
محبوبین، چونان گوهرهایی در صدف خلقت، با نطفه پاک و لقمه حلال، در پرتو اراده الهی به طهارت و کمال میرسند.
اراده الهی و هماهنگی با ساختار طبیعی
اراده الهی برای طهارت محبوبین، چونان جریانی زلال، با ساختار طبیعی آنها هماهنگ است و بهصورت گزافی و تصادفی نیست. این اراده، مقتضای حکمت و علم الهی است و در قالب نطفه، لقمه، زمان، و مکان تجلی مییابد. بهعنوان مثال، نمیتوان فردی را بدون زمینههای وجودی مناسب به مقام عصمت رساند، همانگونه که در نظامهای اجتماعی، تنفیذ بدون رأی مردم بیمعناست.
این هماهنگی، چونان چرخدندههای یک ساعت دقیق، نشاندهنده نظم الهی در خلقت است. آیه:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
(سوره احزاب، آیه ۳۳) این هماهنگی را تأیید میکند.
مثال تنفیذ و اراده الهی
برای توضیح این هماهنگی، مثالی از تنفیذ در انتخابات آورده شده است: همانگونه که تنفیذ در انتخابات به رأی مردم وابسته است و نمیتوان فردی بدون رأی را تنفیذ کرد، اراده الهی نیز با ساختار وجودی فرد هماهنگ است. این مثال، چونان آینهای، رابطه میان حکمت الهی و قوانین طبیعی را نشان میدهد.
تفاوت معصوم و غیرمعصوم در محبوبین
محبوبین، چونان شاخههای درختی تناور، میتوانند معصوم یا غیرمعصوم باشند. معصومیت، لزوماً به معنای محبوبیت نیست، و انواع مختلفی از ترکیب این دو ویژگی وجود دارد. برخی اولیا، با وجود عدم عصمت، به دلیل ویژگیهای وجودی در زمره محبوبین قرار میگیرند، در حالی که برخی معصومان ممکن است محبوبیت کمتری داشته باشند.
درنگ:
تنوع در مراتب محبوبین، چونان رنگهای گوناگون در یک باغ، نشاندهنده غنای خلقت الهی است.
جمعبندی بخش نخست
سلسلهمراتب وجودی انسانها، با تقسیمبندی به چهار طایفه، منظومهای دقیق از مراتب معنوی را ترسیم میکند. محبوبین، با ویژگیهای ممتاز و اراده الهی هماهنگ، در قله این سلسلهمراتب قرار دارند و زمینهساز درک عمیقتر از حکمت الهی در خلقتاند.
بخش دوم: ویژگیهای محبّین و انسانهای عادی
محبّین و تلاش برای کمال
محبّین، چونان مسافرانی خستگیناپذیر در مسیر کمال، با کوشش، مجاهدت نفس، و عمل صالح به سوی قرب الهی گام برمیدارند. برخلاف محبوبین، که با تحمل بلای شدید چون شهادت به کمال میرسند، محبّین با زحمت و عبادت، چونان کشاورزی که زمین را شخم میزند، به مقصد نزدیک میشوند.
قرآن کریم، این تلاش را تأیید میکند:
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا
(سوره عنکبوت، آیه ۶۹: کسانی که در راه ما کوشیدهاند، بهیقین به راههای خود هدایتشان میکنیم).
انسانهای عادی و زندگی روزمره
انسانهای عادی، چونان اکثریت ساکنان یک شهر، درگیر امور روزمرهاند و زندگیشان به نیازهای مادی چون خانه، خانواده، و مال محدود است. قرآن کریم این گروه را چنین توصیف میکند:
يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ
(سوره فرقان، آیه ۷: میخورد و در بازارها راه میرود). این گروه، در کمیت غالباند، اما کیفیت وجودیشان از محبوبین و محبّین کمتر است.
درنگ:
انسانهای عادی، چونان ساکنان کوچههای پرهیاهوی شهر، در کمیت غالباند، اما از قلههای معنوی دورند.
جمعبندی بخش دوم
محبّین، با تلاش و مجاهدت، و انسانهای عادی، با زندگی روزمره، دو مرتبه از سلسلهمراتب وجودی را تشکیل میدهند. این دو گروه، هرچند در مسیر کمال متفاوتاند، اما هر یک به نوبه خود بخشی از نظم الهی در خلقت را نشان میدهند.
بخش سوم: گروههای درم و داغون و مسئولیت اجتماعی
انسانهای شکسته و محروم
گروه چهارم، که درم و داغون نامیده شدهاند، انسانهاییاند که به دلیل ظلم، استکبار، و ناآگاهی، چونان ظرفی شکسته، از کرامت انسانی خود دور شدهاند. این گروه، دیگر انسان کامل نیستند و ارزش وجودیشان، چونان لیوانی ترکخورده، مخدوش شده است.
قرآن کریم، با اشاره به ظلم علیه انسانها، این وضعیت را نکوهش میکند:
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
(سوره تکویر، آیه ۹: به کدامین گناه کشته شد؟). مثالهای معاصر، مانند جوامع جنگزده چون عراق و سوریه، این وضعیت را بهخوبی نشان میدهند.
درنگ:
انسانهای درم و داغون، چونان ظرفی شکسته، نتیجه ظلم و استکبارند که کرامت انسانی را از آنها سلب کرده است.
مسئولیت در قبال انسانهای شکسته
در روز قیامت، عاملان این شکستگیها مورد بازخواست قرار میگیرند. این گروه، نتیجه ظلمهایی است که انسانها را به فقر، بیماری، و بیارزشی کشانده است. این مسئولیت، چونان باری سنگین، بر دوش جامعه و حاکمان است که باید از این ظلمها جلوگیری کنند.
چرخه ظلم و انتقام
انسانهای شکسته، در واکنش به ظلمی که بر آنها رفته، ممکن است خود به ظالم تبدیل شوند. این چرخه، چونان گردابی، به بدبختی و مصیبت در جوامع منجر میشود. این وضعیت، نشاندهنده تأثیرات مخرب ظلم بر ساختار اجتماعی است.
مثال جوامع درم و داغون
جوامعی چون افغانستان، عراق، و سوریه، که به دلیل جنگ و استعمار به ویرانی کشیده شدهاند، نمونههایی از گروه درم و داغوناند. این جوامع، دیگر نمیتوان به معنای کامل کشور یا مردم نامید، بلکه چونان بیابانی سوخته، از حیات معنوی و اجتماعی محروم شدهاند.
جمعبندی بخش سوم
گروه درم و داغون، نتیجه ظلم و استکبار، از کرامت انسانی محروم شدهاند. مسئولیت اجتماعی و الهی، ایجاب میکند که از این ظلمها جلوگیری شود تا چرخه مصیبت و بدبختی در جوامع متوقف گردد.
بخش چهارم: اقتدار معنوی محبوبین و انبیا
قدرت متصل و اقتدار معنوی
محبوبین، بهویژه انبیا و اولیا، چونان ستارگان فروزان، دارای قوت، قدرت، معجزه، و کرامتاند. این قدرت، که متصل به حقیقت و کمال درونی آنهاست، از ساختار وجودیشان ناشی میشود و با وحی و عصمت پیوند دارد.
درنگ:
قدرت متصل محبوبین، چونان نوری الهی، از وحی و عصمت سرچشمه میگیرد و آنها را به قلههای اقتدار معنوی میرساند.
انتخاب انبیا و فرآیند طبیعی
انبیا، نه از میان افراد عادی و چوپانها، بلکه پس از قرنها آمادهسازی طبیعی و الهی، از نطفههای پاک و نسلهای برگزیده انتخاب میشدند. این فرآیند، چونان پرورش درختی تناور، نیازمند زمان و شرایط خاص است.
موفقیت انبیا در برابر استکبار
انبیا، با قدرت متصل چون وحی و معجزه، در برابر طاغوتها موفق بودند، اما در برابر امتها، به دلیل نافرمانی، موفقیت کمتری داشتند. این تفاوت، چونان دو سوی یک سکه، نشاندهنده پیچیدگی هدایت انسانی است.
مواجهه موسی و فرعون
در سوره اعراف، موسی با معجزات عصا و ید بیضا در برابر فرعون ایستاد:
فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ
(سوره اعراف، آیات ۱۰۷-۱۰۸: پس عصایش را افکند، ناگهان آن ماری آشکار شد، و دستش را بیرون آورد، ناگهان برای بینندگان سپید شد). فرعون، با منطق ظاهری، از موسی دلیل خواست:
إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
(سوره اعراف، آیه ۱۰۶: اگر نشانهای آوردهای، اگر از راستگویان باشی، آن را بیاور). این مواجهه، تقابل قدرت متصل و منفصل را نشان میدهد.
تسلیم فرعون در برابر معجزات
فرعون، پس از مشاهده معجزات، وعده ایمان داد:
لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ
(سوره اعراف، آیه ۱۳۴: اگر این بلا را از ما دور کنی، بهیقین به تو ایمان میآوریم و بنیاسرائیل را با تو میفرستیم). این تسلیم، برتری قدرت متصل بر قدرت منفصل را نشان میدهد.
درنگ:
معجزات موسی، چونان نوری الهی، قدرت متصل را بر قدرت منفصل فرعون چیره ساخت.
جمعبندی بخش چهارم
محبوبین و انبیا، با قدرت متصل، در برابر استکبار به پیروزی رسیدند. مواجهه موسی و فرعون، نمونهای روشن از برتری قدرت الهی بر قدرتهای ظاهری است که راه را برای هدایت جامعه هموار میسازد.
بخش پنجم: نقد علم دینی و ضرورت نظاممندی
چالشهای علم دینی
علم دینی، بهعنوان ورثه انبیا، نیازمند اقتدار معنوی و نفوذ جهانی است. با این حال، در وضعیت کنونی، این علم از فقدان نظاممندی و اعتبار جهانی رنج میبرد. این چالش، چونان سایهای، اقتدار معنوی آن را کمرنگ ساخته است.
درنگ:
علم دینی، چونان گوهری گرانبها، نیازمند نظاممندی و اعتبار جهانی است تا اقتدار معنوی خود را بازیابد.
لزوم ارائه سند معتبر
انبیا، با معجزات خود، سند ارائه میکردند. علم دینی نیز باید با ارائه مدارک معتبر، ادعاهای علمی و معنوی خود را اثبات کند. این اعتبار، چونان کلیدی، درهای نفوذ جهانی را میگشاید.
بهعنوان مثال، عالمان برجستهای چون حافظ و سعدی، با آثارشان سند ارائه کردند. حافظ، استاد علم مطول بود و قواعد علمی در شعرهایش مشهود است. این نمونهها، اهمیت ارائه سند را نشان میدهند.
چرخه امتحان و اصلاح
نظام امتحانی از بالا به پایین، حتی اگر به ناکامی برخی منجر شود، برای اصلاح علم دینی ضروری است. این نظام، چونان صافی، شایستگان را از غیرشایستگان جدا میکند و به عدالت و شایستهسالاری منجر میشود.
نقش علم دینی در هدایت جامعه
علم دینی، چونان چراغی فروزان، باید با قدرت معنوی خود جامعه را هدایت کند. این قدرت، تنها با نظاممندی و ارائه سند معتبر به دست میآید و از وابستگی به ساختارهای غیرعلمی رها میشود.
جمعبندی بخش پنجم
علم دینی، برای احیای اقتدار معنوی خود، نیازمند اصلاح ساختاری، نظاممندی، و ارائه سند معتبر است. این اصلاح، راه را برای هدایت جامعه و تحقق اهداف والای انبیا هموار میسازد.
نتیجهگیری کل
عرفان محبوبی، با تکیه بر آیات سوره اعراف، سلسلهمراتب وجودی انسانها را تبیین کرده و جایگاه محبوبین، محبّین، انسانهای عادی، و گروههای درم و داغون را روشن میسازد. محبوبین، با قدرت متصل و ویژگیهای وجودی ممتاز، در قله این سلسلهمراتب قرار دارند، در حالی که محبّین با کوشش و انسانهای عادی با زندگی روزمره، مراتب پایینتر را پر میکنند. گروههای درم و داغون، نتیجه ظلم و استکبار، مسئولیت اجتماعی و الهی را بر دوش جامعه میگذارند. مواجهه موسی و فرعون، نمونهای روشن از برتری قدرت متصل بر قدرت منفصل است. علم دینی، بهعنوان ورثه انبیا، نیازمند نظاممندی و ارائه سند معتبر است تا اقتدار معنوی خود را بازیابد. این نوشتار، با نگاهی عمیق و قرآنی، راه را برای پژوهشهای عرفانی و بازسازی نظامهای دینی هموار میسازد.
دعا: بارالها، درود فرست بر محمد و آل محمد.
با نظارت صادق خادمی