متن درس
عرفان محبوبین: چالشهای انبیا در مواجهه با امتها در سوره اعراف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۰)
دیباچه: درآمدی بر چالشهای هدایت در عرفان محبوبین
عرفان محبوبین، چونان دریچهای به سوی ژرفای معرفت اسلامی، به بررسی رابطه متقابل انبیا و امتها میپردازد و نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و معنوی را در موفقیت یا ناکامی هدایت الهی کاوش میکند. این نوشتار، با تمرکز بر آیات سوره اعراف، به تحلیل چالشهای انبیا در مواجهه با دو نیروی متضاد – استکبار طاغوتها و نادانی امتها – پرداخته و تجربه حضرت موسی علیهالسلام و هارون علیهالسلام را بهعنوان نمونهای برجسته بررسی میکند. این بررسی، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین این حقیقت میپردازد که چرا انبیا در برابر طاغوتها پیروز بودند، اما در هدایت امتهای خود با دشواریهای عمیق مواجه شدند. این متن، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهم عمیقتر این چالشها هموار میسازد.
بخش نخست: دوگانگی مواجهه انبیا با استکبار و امتها
موفقیت انبیا در برابر استکبار
انبیا، در مواجهه با کفر، شرک و الحاد، که در طاغوتهایی چون فرعون، شداد و نمرود تجلی مییافت، به دلیل وضوح دشمن و بهرهمندی از ابزارهای الهی مانند معجزات، به پیروزیهای قاطع دست یافتند. این موفقیت، ریشه در ماهیت آشکار استکبار و توانایی انبیا در ارائه آنتیتزهای الهی داشت. استکبار، چونان دشمنی با خطوط مشخص، در برابر اقتدار الهی و معجزات تسلیم میشد.
درنگ: انبیا در برابر استکبار، به دلیل وضوح دشمن و بهرهمندی از معجزات الهی، به پیروزیهای قاطع دست یافتند.
چالشهای هدایت امتها
برخلاف موفقیت در برابر طاغوتها، انبیا در هدایت امتهای خود با دشواریهای عمیقی مواجه شدند. نادانی، لجاجت و فقدان معرفت در امتها، تیغ هدایت انبیا را کند میکرد. این چالش، نه از ضعف انبیا، بلکه از پیچیدگیهای ماهیت نادانی امتها ناشی میشد که مقاومتی غیرمنطقی و ریشهدار ایجاد میکرد. این نادانی، چونان سایهای سنگین، مانع از نفوذ کامل هدایت الهی در دلهای امتها میگردید.
جمعبندی بخش نخست
دوگانگی مواجهه انبیا با استکبار و امتها، بیانگر تفاوت در ماهیت این دو چالش است. استکبار، با وضوح و آگاهی خود، در برابر معجزات الهی تسلیم میشد، اما نادانی امتها، که ریشه در فقدان فرهنگ و معرفت داشت، مقاومتی پیچیدهتر ایجاد میکرد. این بخش، چونان نقشهای برای فهم این دوگانگی، زمینه را برای بررسی نمونه قرآنی فراهم میسازد.
بخش دوم: تجربه موسی و هارون در سوره اعراف
پیروزی موسی بر فرعون
حضرت موسی علیهالسلام، با اقتدار الهی و معجزات، بر فرعون چیره شد. در آیه ۱۰۵ سوره اعراف، درخواست آزادی بنیاسرائیل را مطرح میکند:
﴿فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ (اعراف: ۱۰۵)
«پس بنیاسرائیل را با من بفرست.»
فرعون، با طلب دلیل، با معجزات موسی مواجه شد. عصای موسی، که به اژدها بدل شد، و عذابهای الهی، مانند طوفان، ملخ، قمل، ضفادع و خون، فرعون را وادار به تسلیم کرد:
﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ (اعراف: ۱۳۰)
«و بهراستی خاندان فرعون را به قحطیها و کمبود میوهها گرفتار کردیم، باشد که متذکر شوند.»
﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ﴾ (اعراف: ۱۳۳)
«پس بر آنها طوفان و ملخ و شپش و قورباغهها و خون را بهعنوان نشانههایی روشن فرستادیم، ولی تکبر ورزیدند و قومی گناهکار بودند.»
این عذابها، که چونان امواجی توفنده بر سر فرعونیان فرو ریخت، آنها را به تسلیم واداشت. حتی جادوگران فرعون، در برابر معجزات موسی، ایمان آوردند:
﴿وَأَلْقَى السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ۖ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ۖ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴾ (اعراف: ۱۲۱-۱۲۲)
«و جادوگران به سجده افتادند و گفتند: به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم.»
درنگ: موسی علیهالسلام با معجزات الهی، چون عصا و عذابها، بر فرعون چیره شد و حتی جادوگران را به ایمان واداشت.
چالش موسی و هارون در برابر بنیاسرائیل
برخلاف پیروزی بر فرعون، موسی و هارون در هدایت بنیاسرائیل با ناکامی مواجه شدند. بنیاسرائیل، پس از رهایی از فرعون، به دلیل نادانی، از موسی درخواست بتپرستی کردند:
﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ ۖ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ﴾ (اعراف: ۱۳۸)
«و بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم، پس به قومی رسیدند که بر بتهایی خود میپرستیدند. گفتند: ای موسی، همانگونه که برای آنان خدایانی است، برای ما نیز خدایی قرار ده.»
این درخواست، که ریشه در نادانی و تأثیرپذیری از محیط داشت، نشاندهنده مقاومت غیرمنطقی بنیاسرائیل در برابر هدایت الهی بود. این نادانی، چونان باری سنگین، موسی و هارون را در تنگنا قرار داد.
تضاد عزت موسی و هارون
موسی و هارون در برابر فرعون از عزت برخوردار بودند، اما در مواجهه با بنیاسرائیل، این عزت کاهش یافت و حتی به مشکلات و مکافات منجر شد. این تضاد، چونان آینهای، تأثیر محیط اجتماعی بر جایگاه انبیا را نشان میدهد.
درنگ: عزت موسی و هارون در برابر فرعون، در مواجهه با نادانی بنیاسرائیل کاهش یافت، که نشاندهنده تأثیر محیط بر جایگاه انبیاست.
جمعبندی بخش دوم
تجربه موسی و هارون در سوره اعراف، دوگانگی مواجهه انبیا با استکبار و امتها را بهروشنی نشان میدهد. پیروزی بر فرعون، نتیجه اقتدار الهی و معجزات بود، اما ناکامی در برابر بنیاسرائیل، ریشه در نادانی و لجاجت امت داشت. این بخش، چونان فانوسی در تاریکی، پیچیدگیهای هدایت امتها را روشن میسازد.
بخش سوم: تأثیر متقابل انبیا و جامعه
تأثیر محیط بر انبیا
جامعه، حتی بر انبیا اثر میگذارد. درخواست موسی برای دیدن خدا، تحت تأثیر نادانی بنیاسرائیل، نمونهای از این تأثیرپذیری است:
﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۖ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۖ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۖ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (اعراف: ۱۴۳)
«و چون موسی به میقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا، خود را به من بنمای تا به تو بنگرم. فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود استوار ماند، مرا خواهی دید. پس چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی بیهوش بر زمین افتاد. و چون به هوش آمد، گفت: منزهی تو، به سوی تو بازگشتم و من اولین مؤمنانم.»
این درخواست، که ریشه در تأثیر محیط نادان بنیاسرائیل داشت، با تنبیه الهی (صعق) و توبه موسی اصلاح شد. این امر، چونان آینهای، تأثیرپذیری حتی انبیا از محیط را نشان میدهد.
تربیت الهی موسی
موسی برای تربیت الهی به میقات فراخوانده شد:
﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً﴾ (اعراف: ۱۴۲)
«و با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم، پس میقات پروردگارش چهل شب به انجام رسید.»
این تربیت، برای آمادهسازی موسی در مواجهه با چالشهای پیچیده بنیاسرائیل بود، اما نادانی امت، همچنان مانع موفقیت کامل او شد.
درنگ: موسی علیهالسلام، تحت تأثیر نادانی بنیاسرائیل، درخواستی نادرست مطرح کرد که با تنبیه و توبه اصلاح شد، نشاندهنده تأثیرپذیری انبیا از محیط.
جمعبندی بخش سوم
تأثیر متقابل انبیا و جامعه، چونان جریانی دوسویه، نقش کلیدی در هدایت یا ناکامی آنها دارد. تجربه موسی در سوره اعراف، نشاندهنده تأثیر محیط نادان بر حتی انبیاست که با تربیت الهی اصلاح میشود. این بخش، اهمیت پویایی رابطه میان انبیا و امتها را روشن میسازد.
بخش چهارم: نقش فرهنگ و معرفت در هدایت جامعه
اهمیت ارتقای فرهنگ و معرفت
ارتقای فرهنگ و معرفت، پیشنیاز دینداری مؤثر است. بدون زیرساخت فرهنگی، اعمال دینی مانند نماز و روزه، اثر تربیتی ندارند. فرهنگ، چونان چالهای است که منار دین در آن استوار میشود. بدون این چاله، دین به شبهدین بدل میگردد و جامعه را به سوی دوری از معنویت سوق میدهد.
درنگ: فرهنگ و معرفت، چونان زیرساختی برای دینداری، پیشنیاز هدایت مؤثر جامعهاند. بدون این زیرساخت، اعمال دینی اثر تربیتی ندارند.
نقش مردم در پیروزی حق یا باطل
پیروزی حق یا باطل، به گرایش مردم وابسته است. اگر مردم به معرفت گرایش یابند، حق غالب میشود؛ در غیر این صورت، باطل غلبه مییابد. این اصل، چونان ترازویی، نقش محوری مردم را در تعیین سرنوشت جوامع نشان میدهد.
مثال تاریخی: پیامبر و امت اسلامی
اسلام در کمتر از ده سال، استکبار چند هزار ساله را شکست داد، اما در هدایت امت اسلامی، به دلیل نادانی و فقدان معرفت، با چالشهایی مواجه شد. این ناکامی، نتیجه نبود زیرساختهای فرهنگی در امت بود.
جمعبندی بخش چهارم
ارتقای فرهنگ و معرفت، کلید هدایت مؤثر جامعه است. این بخش، با تأکید بر نقش مردم در پیروزی حق یا باطل، ضرورت فرهنگسازی را بهعنوان زیربنای دینداری برجسته میسازد.
بخش پنجم: نقد علم دینی و ضرورت دانش تاریخی
نقد رویکرد علم دینی
علم دینی، گاه به دلیل تمرکز بر علوم ذهنی مانند صرف و نحو، و بیتوجهی به علوم انسانی مانند تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی، در هدایت جامعه ناکام مانده است. این تمرکز، چونان چسبیدن به شاخههای ظاهری درخت معرفت، ریشههای عمیق آن را نادیده گرفته است.
اهمیت مطالعه تاریخ
مطالعه تاریخ، بهویژه تاریخ انبیا و ائمه، برای فهم سیره عملی آنها ضروری است. بدون دانش تاریخی، درک زندگی ایشان بهصورت فانتزی و غیرواقعی باقی میماند. تاریخ، چونان نقشهای برای یافتن گنج معرفت، انسان را به سوی الگوبرداری صحیح هدایت میکند.
درنگ: مطالعه تاریخ انبیا و ائمه، برای فهم سیره عملی و الگوبرداری صحیح، ضرورتی انکارناپذیر است.
تأثیر متقابل خوب و بد
خوبها بر بدها و بدها بر خوبها اثر میگذارند. جامعه نادان، حتی بر انبیا اثر منفی دارد، و این تأثیرپذیری، لزوم ارتقای فرهنگ را برجسته میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
نقد علم دینی و تأکید بر مطالعه تاریخ، راهی برای پالایش معرفت دینی و هدایت مؤثر جامعه میگشاید. این بخش، با برجستهسازی نقش دانش تاریخی، ضرورت بازنگری در رویکردهای آموزشی را نشان میدهد.
نتیجهگیری کل
عرفان محبوبین، با تکیه بر آیات سوره اعراف، چالشهای انبیا در مواجهه با استکبار و امتها را بهروشنی تبیین میکند. پیروزی بر طاغوتها، نتیجه اقتدار الهی و معجزات بود، اما ناکامی در برابر امتها، ریشه در نادانی و فقدان معرفت داشت. این نوشتار، با بررسی تجربه موسی و هارون، نقش فرهنگ، معرفت و دانش تاریخی را در هدایت جامعه برجسته میسازد. ارتقای فرهنگ، چونان زیرساختی برای دینداری، و مطالعه تاریخ، چونان کلیدی برای فهم سیره انبیا، راه را برای هدایت مؤثر جامعه هموار میکند. این متن، چونان فانوسی در مسیر معرفت، انسان را به سوی کمال الهی رهنمون میسازد.
اللهم صل على محمد و آل محمد
با نظارت صادق خادمی