متن درس
عرفان محبوبی: تأملی در تمایز خالق و مخلوق و مراتب عصمت در پرتو سوره اعراف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیودوم)
دیباچه: درآمدی بر فهم مراتب وجودی و جایگاه انسان در نظام خلقت
عرفان اسلامی، چونان دریایی ژرف که از چشمهسار وحی الهی سیراب میشود، انسان را به سوی فهم حقیقت وجودی خویش و جایگاهش در نظام هستی رهنمون میسازد. این نوشتار، با تکیه بر آیات سوره اعراف و در چارچوب عرفان محبوبی، به کاوش در تمایز بنیادین میان خالق و مخلوق، مراتب عصمت، و تأثیر عوامل محیطی و تربیتی بر رفتار انسانها میپردازد. هدف، ارائه چارچوبی معرفتی است که با حفظ مراتب وجودی، از خلط میان ذات الهی و ظهورات خلقی جلوگیری کند و راهی روشن برای سلوک عرفانی پیش روی نهد.
بخش نخست: تمایز خالق و مخلوق در نظام وجودی
ذات صمد الهی و وابستگی وجودی مخلوقات
خداوند، چونان خورشیدی بیغروب در آسمان هستی، دارای ذاتی صمد است که از هرگونه وابستگی و ترکیب مبراست. این صمدیت، که در آیه اللَّهُ الصَّمَدُ (سوره اخلاص، آیه ۲) به معنای «خداوند بینیاز» تبیین شده، بر استقلال مطلق ذات الهی دلالت دارد. در مقابل، مخلوقات، از انبیا و معصومین گرفته تا اشیای بیجان، چونان پرتوهایی از این خورشید، ظهورات الهیاند و وجودشان به اراده او وابسته است. آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (سوره اخلاص، آیه ۳؛ «نه زاده و نه زاییده شده») بر این استقلال تأکید میورزد، در حالی که مخلوقات، در زنجیرهای از تأثیر و تأثر، مانند پدران و پسران، به هم پیوند خوردهاند.
مخلوقات بهعنوان ظهورات الهی
جهان هستی، چونان آیینهای که نور الهی را بازمیتاباند، فعل خداوند است. مخلوقات، از جمله انبیا، معصومین، انسانهای عادی، و حتی کوهها و سنگها، تجلیات این فعلاند. خداوند ذات و فعل دارد، اما مخلوقات، فاقد ذات مستقل، صرفاً فعل او هستند و خود نیز افعالی دارند که در مرتبهای فروتر قرار میگیرد. این دیدگاه، با آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص، آیه ۸۸؛ «هر چیزی جز ذات او نابودشدنی است») همخوانی دارد که بر فناپذیری مخلوقات و بقای ذات الهی تأکید میکند.
نقد خلط وجود خدا و مخلوق
ادعای یکی بودن وجود خدا و مخلوق، چونان تلاشی برای پوشاندن خورشید با ابر، خطایی معرفتی است که صمدیت الهی را نادیده میگیرد. چنین ادعایی، به معنای نسبت دادن صفات ذاتی خدا، مانند بینیازی و استقلال، به مخلوقات است. عرفان محبوبی، با تأکید بر تمایز مراتب وجودی، از این خلط جلوگیری میکند و مخلوقات را در جایگاه ظهورات الهی قرار میدهد. این اصل، ریشه در دیدگاههای فلاسفهای چون ابنعربی دارد که عالم را تجلی اسماء و صفات الهی میدانند، اما بر تفاوت ذاتی میان خدا و خلق تأکید میورزند.
بخش دوم: شمولیت مفهوم مخلوق و مراتب صفات
شمولیت مفهوم مخلوق
مفهوم مخلوق، چونان چتری گسترده، همه موجودات را از انبیا و معصومین تا سنگ و خاک در بر میگیرد. این شمولیت، وحدت در وابستگی وجودی همه مخلوقات به خالق را نشان میدهد. از ابراهیم و داوود گرفته تا کوه و دشت، همه در برابر ذات الهی، در مرتبهای فروتر قرار دارند. آیه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (سوره اسراء، آیه ۴۴؛ «و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید») بر این وحدت و تسبیح همگانی مخلوقات دلالت دارد.
تفاوت صفات ذاتی و نزولی
صفات الهی، مانند علم، قدرت، و عصمت، ذاتی و مطلقاند، در حالی که صفات مخلوقات، چونان پرتوهایی از نور خورشید، نزولی و محدود به مرتبه وجودی آنهاست. خداوند عالم است با علم ذاتی، اما مخلوقات، از جمله انبیا، دارای علم نزولیاند. این تمایز، در مورد عصمت نیز صادق است؛ عصمت الهی، اطلاقی و بیحد است، اما عصمت مخلوقات، حتی در مرتبه معصومین، نزولی و محدود است.
بخش سوم: مراتب عصمت و کمالات در عرفان محبوبی
مراتب عصمت در انبیا و انسانها
عصمت، چونان نوری که در مراتب مختلف میدرخشد، در انبیا و معصومین در مرتبهای عالی و در انسانهای عادی در مرتبهای دانی قرار دارد. عصمت انبیا، مانند نور خورشید، فراگیر و هدایتگر است، در حالی که عصمت انسانهای عادی، مانند نور چراغی کوچک، محدود به رعایت آداب و اخلاق اجتماعی است. به عنوان مثال، فردی که در خیابان رفتار ناشایست انجام دهد، از منظر عرف اجتماعی مورد نکوهش قرار میگیرد، اما این نکوهش، در مرتبهای فروتر از عصمت عالی معصومین است.
عدم عصمت ذاتی در معصومین
معصومین، هرچند در مرتبهای والا قرار دارند، فاقد عصمت ذاتیاند، زیرا عصمت آنها وابسته به اراده الهی است. وحی، که در انبیا نزول مییابد، نشاندهنده وابستگی آنها به منبع الهی است، در حالی که خداوند، خود منبع وحی و دارای عصمت ذاتی است. این تمایز، از خلط میان مراتب الهی و خلقی جلوگیری میکند و جایگاه معصومین را بهعنوان ظهورات والای الهی تبیین میکند.
مراتب کمالات
کمالات، مانند عصمت، در مراتب مختلف وجود دارند. معصومین، دارای کمالات عالیاند که در راستای مأموریت الهی آنها تعریف میشود، در حالی که انسانهای عادی، کمالات دانی دارند که به اعمال و رفتار روزمره محدود است. این تفاوت، مقایسه مستقیم میان معصومین و انسانها را ناممکن میسازد، زیرا مراتب وجودی آنها از یکدیگر متمایز است.
بخش چهارم: تأثیر محیط و تربیت در نظام خلقت
تأثیر متقابل میان موجودات
جهان هستی، چونان شبکهای درهمتنیده، عالم تأثیر و تأثر است. حتی انبیا، تحت تأثیر محیط و افراد قرار میگیرند، اما این تأثیر در چارچوب عصمت الهی آنهاست. برای نمونه، موسی علیهالسلام، که در دربار فرعون پرورش یافت، از محیط آن تأثیر پذیرفت، اما در مسیر هدایت الهی باقی ماند. فرعون نیز، تحت تأثیر استدلالها و رفتار موسی، به پذیرش گفتوگو وادار شد، هرچند در نهایت به گمراهی بازگشت. این تأثیر متقابل، نشاندهنده پویایی نظام خلقت است.
نقش تربیت و محیط در رفتار انبیا
تربیت و محیط، چونان خاکی که بذر وجود را پرورش میدهد، بر رفتار انبیا اثر میگذارد. موسی علیهالسلام، به دلیل پرورش در دربار فرعون، ویژگیهایی چون تندی در رفتار نشان داد، در حالی که هارون علیهالسلام، که در محیطی متفاوت رشد کرد، صبوری بیشتری داشت. این تفاوتها، نشاندهنده تأثیر محیط بر صفات ظهوری است، اما عصمت الهی، انبیا را از انحراف مصون نگه میدارد.
بخش پنجم: نقد برداشتهای نادرست در علوم دینی
نقد انحصارطلبی در فهم دینی
برخی برداشتهای نادرست در علوم دینی، مانند دخالت در امور مباح (مانند انتخاب غذا یا سبک پوشش)، به دوری از حقیقت دین منجر شده است. این انحصارطلبی، که گاه بدون پشتوانه قرآنی یا روایی مطرح میشود، مانند علفهای هرز در باغ معرفت دینی، مانع رشد دانش اصیل است. برای نمونه، تأکید بر سبکهای خاص پوشش یا رفتار، بدون توجه به حکمت و رکن وجودی انسان، میتواند به انحراف معرفتی منجر شود.
نقد احادیث ضعیف
برخی احادیث، مانند «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً»، به دلیل تعارض با کمال ذاتی خدا، از منظر عرفان محبوبی نادرست تلقی میشوند. این حدیث، که خدا را در پی کسب کمال نشان میدهد، با صمدیت الهی و آیه اللَّهُ الصَّمَدُ (سوره اخلاص، آیه ۲) ناسازگار است. نقد اینگونه احادیث، بر لزوم تکیه بر منابع معتبر قرآنی و روایی تأکید دارد.
بخش ششم: حرمت قرآن کریم و حفظ مراتب
جایگاه بیمانند قرآن کریم
قرآن کریم، چونان گوهری بیهمتا در گنجینه معرفت الهی، دارای جایگاهی بینظیر است. آیه ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ (سوره بقره، آیه ۲؛ «این کتابی است که هیچ شکی در آن نیست») بر قداست و اصالت آن تأکید میورزد. احترام به قرآن، مانند قرار ندادن کتب دیگر بر رحل قرآنی، نشانه حفظ مراتب وجودی و دوری از خلط میان کلام الهی و دیگر متون است.
بخش هفتم: حرمت وجودی و حرکت در نظام خلقت
حرمت ازلی و ابدی مخلوقات
مخلوقات، بهعنوان ظهورات الهی، ازلی و ابدیاند، اما این ازلیت و ابدیت، وابسته به اراده الهی است. آیه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (سوره اسراء، آیه ۴۴) نشان میدهد که همه مخلوقات، در تسبیح و ستایش خدا، نقشی ابدی دارند، اما این نقش، در مرتبهای فروتر از ذات الهی است.
حرکت وجودی در برابر حرکت خلقی
حرکت در نظام خلقت، به دو گونه است: حرکت خلقی، که از قوه به فعل است و در مخلوقات دیده میشود، و حرکت وجودی، که از فعل به فعل است و مختص ذات الهی است. حرکت خلقی، مانند یادگیری در مدرسه، به سوی کمال میرود، اما حرکت وجودی، مانند فوارهای که پیوسته بالا میرود و فرومیریزد، در ذات خود کامل است و نیازی به تکامل ندارد. این تمایز، با دیدگاههای فلاسفهای چون ملاصدرا در باب حرکت جوهری همخوانی دارد.
بخش هشتم: نقد رفتارهای ناسازگار با عصمت نسبی
عصمت نسبی و رعایت آداب اجتماعی
عصمت نسبی، که در انسانهای عادی دیده میشود، در رعایت آداب و هنجارهای اجتماعی نمود مییابد. برای نمونه، طلبهای که با ظاهری نامناسب در جامعه ظاهر میشود، از عصمت نسبی که شایسته جایگاه اوست، فاصله میگیرد. این رفتارها، مانند لبادهای که بهگونهای ناشایست پوشیده شود یا روزنامهای که به شکل غیرمحترمانه حمل گردد، با آداب طلبگی ناسازگار است. این نقد، بر لزوم هماهنگی ظاهر و باطن در مسیر سلوک تأکید دارد.
تأثیر روانشناسی در فهم رفتار
روانشناسی، چونان ابزاری برای کاوش در اعماق وجود انسان، میتواند به فهم تأثیرات محیطی و تربیتی بر رفتار کمک کند. برای نمونه، بررسی روانشناختی زندگی موسی علیهالسلام و فرعون، نشاندهنده تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر است. این رویکرد، علوم دینی را غنیتر میسازد و به شناسایی ریشههای رفتاری یاری میرساند.
بخش نهم: نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، چونان سفری در ژرفای عرفان محبوبی، به کاوش در تمایز خالق و مخلوق، مراتب عصمت، و تأثیرات محیطی و تربیتی پرداخت. خداوند، با ذات صمد و صفات ذاتی، از مخلوقات که ظهورات الهیاند، متمایز است. عصمت و کمالات، در معصومین عالی و در انسانها دانی است. تأثیر محیط، حتی بر انبیا، در چارچوب عصمت الهی آنها رخ میدهد. نقد برداشتهای نادرست، مانند احادیث ضعیف و انحصارطلبی در علوم دینی، بر لزوم تکیه بر منابع معتبر تأکید دارد. قرآن کریم، با جایگاه بیمانند خود، شایسته احترامی ویژه است. حرکت وجودی الهی، در برابر حرکت خلقی، نشاندهنده کمال ذاتی خداست. این چارچوب، راهی روشن برای فهم جایگاه انسان در نظام خلقت ارائه میدهد و میتواند مبنای پژوهشهای آتی در عرفان اسلامی و فلسفه دینی قرار گیرد.
برای تعمیق این مفاهیم، مطالعه آیات سورههای اخلاص، بقره، اعراف، و آثار فلاسفهای چون ملاصدرا و ابنعربی توصیه میشود.