متن درس
عرفان محبوبی: نگارهشناسی و جایگاه انسان در نظام خلقت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و هشتم)
دیباچه
این نوشتار، با تأمل در آیه سی و هشتم سوره اعراف، به تبیین جایگاه انسان در نظام خلقت الهی و تفاوتهای وجودی میان افراد میپردازد. محور بحث، نقد برداشتهای نادرست از عدالت الهی و تأکید بر نظاممندی رفتار خداوند در خلقت است. مفهوم نگارهشناسی (تبارشناسی) بهعنوان ابزاری برای شناخت هویت فردی و اجتماعی معرفی شده و پیشنهادهایی برای اصلاح ساختارهای هویتی در جامعه ایرانی ارائه میگردد. این اثر، انسان را به تأمل در ریشههای وجودی خویش دعوت میکند، گویی آیینهای است که حقیقت تبار و هویت او را بازمیتاباند.
بخش یکم: نظاممندی خلقت و تفاوتهای وجودی انسانها
طبقهبندی انسانها در نظام الهی
انسانها بر اساس ظرفیتهای وجودی، زمینههای محیطی، و انتخابهایشان در چهار دسته اصلی طبقهبندی میشوند: محبوبین (برگزیدگان الهی)، عالین (والامقامان در مراتب وجودی)، محبین (عاشقان و پیروان الهی)، و سالمین ناسوت عادین (افراد صالح در عالم مادی). همچنین، دو دسته ضالین (گمراهان) و سجین (فرومایگان محبوس در پایینترین مراتب وجودی) وجود دارند. این تفاوتها ناشی از ظروف اقتضایی، شامل عوامل محیطی، تاریخی، و معنوی است که جایگاه هر فرد را در نظام خلقت تعیین میکند.
آیه سی و هشتم سوره اعراف به این تفاوتها و مسئولیتهای انسانی اشاره دارد:
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا
گفت: در میان امتهایی از جن و انس که پیش از شما بودند، به سوی آتش درآیید. هرگاه امتی وارد شود، امت دیگر را لعن کند.
این آیه، مسئولیت فردی و جمعی انسانها را در قبال اعمالشان نشان میدهد و بر نظاممندی الهی در تعیین جایگاه افراد تأکید دارد. محبوبین و عالین، مانند انبیا و اولیا، در مراتب عالی قرار دارند، درحالیکه محبین و سالمین در عالم ناسوت با انتخابهای خود به سوی صلاح یا گمراهی میروند. ضالین و سجین نیز به دلیل انحراف از مسیر الهی، به پایینترین مراتب هبوط میکنند.
درنگ: انسانها بر اساس ظروف اقتضایی و انتخابهایشان در مراتب وجودی مختلف (محبوبین، عالین، محبین، عادین، ضالین، سجین) قرار میگیرند، و آیه سی و هشتم سوره اعراف بر مسئولیتپذیری آنها در این نظام تأکید دارد.
نقد برداشتهای نادرست از عدالت الهی
برخی تصور میکنند که تفاوتهای انسانی نتیجه گزینش مستقیم خداوند است، گویی خداوند برخی را به عمد معصوم و برخی را گناهکار آفریده است. این دیدگاه، نهتنها با اصل عدالت الهی مغایرت دارد، بلکه به خطای معرفتی در فهم نظام خلقت منجر میشود. عدالت الهی، به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه شایسته آن است، و انسان با اختیار خود مسیرش را تعیین میکند. چنانکه در آیهای از سوره انسان آمده است:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.
این آیه، بر اختیار انسان و نظاممندی الهی تأکید دارد. خداوند راه هدایت را برای همه گشوده، اما انسان با انتخاب خود، شاکر یا کافر میشود. این دیدگاه، جبرگرایی را نفی کرده و مسئولیتپذیری انسان را در مرکز نظام خلقت قرار میدهد.
درنگ: تفاوتهای انسانی نتیجه انتخابها و شرایط محیطی است، نه گزینش مستقیم الهی، و این با اصل عدالت الهی و اختیار انسان همخوانی دارد.
خداوند بهمثابه یک سیستم منظم
خداوند، بهعنوان خالقی حکیم و عادل، نظامی قانونمند و دقیق طراحی کرده که مانند یک مکانیزم پیچیده عمل میکند. این سیستم، مشابه یک ساعت یا دستگاه الکترونیکی، بر اساس حکمت و عدالت عمل میکند و نتایج آن به رفتار انسانها وابسته است. اگر انسان در راستای این سیستم حرکت کند، به نتایج مثبت دست مییابد؛ در غیر این صورت، نتایج منفی عایدش میشود.
این تشبیه، خداوند را از تصورات عامهپسند که او را موجودی احساسی و گزینشی میپندارند، متمایز میکند. خداوند نه با احساسات بشری، بلکه با حکمت و ربوبیت عمل میکند. گویی خلقت، چونان دستگاهی است که خداوند آن را طراحی کرده و انسان با انتخابهای خود، خروجی آن را تعیین میکند.
درنگ: خداوند بهسان یک سیستم منظم و قانونمند عمل میکند که نتایج آن به رفتار و انتخابهای انسان بستگی دارد، نه به گزینش احساسی یا مستقیم الهی.
بخش دوم: نگارهشناسی و هویتیابی
اهمیت نگارهشناسی در خودشناسی
نگارهشناسی یا تبارشناسی، به معنای شناخت ریشهها و تاریخچه خانوادگی، اجتماعی، و فرهنگی، ابزاری کلیدی برای خودشناسی و هویتیابی است. این فرآیند، انسان را قادر میسازد تا با شناخت تبار خود، جایگاه خویش را در نظام هستی بشناسد و مسیر زندگیاش را آگاهانه تعیین کند. گویی تبارشناسی، چونان کلیدی است که قفلهای هویت را میگشاید و انسان را به سوی حقیقت وجودیاش رهنمون میسازد.
در فرهنگ اسلامی، خودشناسی مقدمهای برای معرفت الهی است، چنانکه در حدیث شریف آمده است: «هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.» تبارشناسی، با پیوند دادن انسان به ریشههایش، او را از گمراهی و سردرگمی در هویت نجات میدهد.
درنگ: نگارهشناسی، بهعنوان ابزاری برای خودشناسی، انسان را به شناخت ریشهها و هویت خویش رهنمون میسازد و پیوندی عمیق با معرفت الهی برقرار میکند.
بحران هویت و نظام نامگذاری
یکی از چالشهای اصلی در جامعه ایرانی، فقدان نظام دقیق نامگذاری و هویتیابی است. بسیاری از نامهای خانوادگی، مانند «سیمانی» یا «سمنانی»، به دلیل فقدان معنا یا پرستیژ، مورد شرم افراد قرار گرفته و پس از انقلاب ۵۷، بسیاری به تغییر نام خانوادگی خود روی آوردهاند. این امر، نشانهای از گسست هویتی و فقدان نظام تبارشناسی است.
عدم وجود نظام شمارهگذاری دقیق برای شهرها، محلهها، و خانهها نیز به این بحران دامن زده است. برای مثال، در شهری که فاقد شمارهگذاری دقیق است، یافتن یک آدرس به دشواری انجام میشود، گویی انسان در迷رابی از بینظمی گم شده است. این بینظمی، نهتنها در امور روزمره، بلکه در نظام هویتی و شناسایی افراد نیز تأثیر منفی گذاشته است.
در گذشته، برخی افراد به دلیل نامهای خانوادگی نامناسب، احساس شرم کرده و آنها را تغییر دادهاند. این پدیده، نشاندهنده نیاز به بازسازی نظام نامگذاری است که باید با معانی اسلامی و ایرانی همخوانی داشته باشد.
پیشنهادهای اصلاحی برای نظام هویتی
برای رفع بحران هویت، پیشنهادهایی عملی ارائه شده است:
- ایجاد نظام شمارهگذاری دقیق: شهرها، محلهها، و خانهها باید دارای شمارهگذاری منظم باشند تا شناسایی مکانها آسان شود. برای مثال، یک شهر باید مناطق، کوچهها، و خانههای خود را با شمارههای مشخص دستهبندی کند.
- تأسیس مراکز تبارشناسی: ایجاد رشته نگارهشناسی در مراکز علمی و پژوهشی، برای مطالعه تاریخچه خانوادگی و اجتماعی افراد، ضروری است. این مراکز میتوانند به احیای هویت ملی و دینی کمک کنند.
- اصلاح نظام نامگذاری: نامهای خانوادگی باید با معانی اصیل و متناسب با فرهنگ اسلامی و ایرانی انتخاب شوند. تدوین کتابی از نامهای حسابشده و معنادار برای استفاده در ثبت احوال، میتواند به این امر کمک کند.
- آموزش اشتقاقشناسی: مطالعه ریشهشناسی نامهای شهرها، محلهها، و افراد (مانند تهران، قم، شیراز) به شناخت هویت فرهنگی کمک میکند. این دانش، به انسان امکان میدهد تا ریشههای تاریخی و فرهنگی خود را بهتر درک کند.
این پیشنهادها، مانند بذرهایی هستند که در خاک فرهنگ ایرانی کاشته میشوند تا درخت هویت ملی و دینی را بارور سازند.
درنگ: اصلاح نظام هویتی از طریق شمارهگذاری دقیق، تأسیس مراکز تبارشناسی، و آموزش اشتقاقشناسی، به احیای هویت ملی و دینی در جامعه ایرانی کمک میکند.
بخش سوم: جایگاه محبوبین و عالین در نظام خلقت
محبوبین و عالین: مصونیت از آلودگیهای ناسوت
محبوبین و عالین، مانند انبیا و ائمه علیهمالسلام، در مرتبهای والا قرار دارند که از آلودگیهای عالم ناسوت (جهان مادی) مصوناند. این مصونیت، نتیجه جایگاه وجودی آنها در عوالم علیین است، چنانکه در آیهای از سوره مطففین آمده است:
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ
نه، چنین نیست، همانا کتاب نیکوکاران در علیین است، و تو چه دانی علیین چیست؟
این آیه، به جایگاه والای محبوبین و عالین اشاره دارد که کتاب اعمالشان در مراتب عالی ثبت شده است. آنها، گویی ستارگانی هستند که در آسمان علیین میدرخشند و از پلیدیهای زمینی مصوناند.
محبوبین، مانند حضرت موسی و عیسی علیهماالسلام، نه به دلیل لقمه یا نطفه، بلکه به سبب چیدمانهای ربوبی و اسمایی الهی به این مقام رسیدهاند. این چیدمانها، که طی میلیونها سال در عوالم لایتناهی شکل گرفته، آنها را به مراتب والای وجودی رسانده است.
درنگ: محبوبین و عالین، به دلیل جایگاه والای وجودی در عوالم علیین، از آلودگیهای ناسوت مصوناند و این مرتبه نتیجه چیدمانهای ربوبی الهی است.
محبین و عادین: تأثیر شرایط ناسوتی
محبین و سالمین ناسوت عادین، که در عالم مادی زندگی میکنند، تحت تأثیر شرایط ناسوتی مانند لقمه، نطفه، زمان، مکان، مربی، و تاریخ قرار دارند. این شرایط، اگر بهدرستی چیده شوند، انسان را به سوی صلاح و ایمان هدایت میکنند. برای مثال، خانوادههایی که همگون و صالحاند، اغلب فرزندانی مؤمن و وارسته تربیت میکنند، درحالیکه خانوادههای ناهمگون ممکن است ترکیبی از خیر و شر تولید کنند.
این تفاوتها، نتیجه چیدمانهای محیطی و انتخابهای فردی است. گویی انسان، چونان درختی است که ریشههایش در خاک ناسوت فرو رفته و میوههایش به کیفیت این خاک و آبیاری آن بستگی دارد.
بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت اصلاح
کمکاری در علم خداشناسی
در طول بیش از هزار سال، علم دینی در دو حوزه کلیدی کمکاری کرده است: شناخت خداوند و چگونگی رفتار او، و تبارشناسی و هویتیابی. ناآگاهی از علم خداشناسی، سبب شده که برخی تفاوتهای انسانی را به گزینش مستقیم الهی نسبت دهند، درحالیکه این تفاوتها نتیجه نظاممندی خلقت و انتخابهای انسانی است.
علم دینی باید به جای تمرکز بر مسائل متوسط و متعدد، به شناخت عمیق صفات و افعال الهی بپردازد. این کمکاری، مانند غفلتی است که انسان را از فهم حقیقت خلقت بازمیدارد.
نقش علم دینی در اصلاح نظام هویتی
علم دینی میتواند با تأسیس مراکز تبارشناسی و آموزش اشتقاقشناسی، به احیای هویت ملی و دینی کمک کند. این مراکز، با مطالعه ریشههای خانوادگی و اجتماعی، انسانها را به شناخت بهتر خود و جایگاهشان در نظام هستی رهنمون میسازند. همچنین، تدوین نظام نامگذاری اصیل و معنادار، میتواند گسست هویتی را ترمیم کند.
برای مثال، نام شهرهایی مانند تهران، قم، و شیراز باید با ریشهشناسی دقیق توضیح داده شود تا هویت فرهنگی و تاریخی آنها حفظ شود. این تلاش، مانند بازسازی بنایی کهن است که ستونهای هویت یک ملت را استوار میسازد.
درنگ: علم دینی با تأسیس مراکز تبارشناسی و آموزش اشتقاقشناسی، میتواند به احیای هویت ملی و دینی و رفع گسست هویتی کمک کند.
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
این گفتار، با تأمل در آیه سی و هشتم سوره اعراف، به تبیین نظاممندی خلقت الهی و جایگاه انسان در آن پرداخته و بر ضرورت نگارهشناسی بهعنوان ابزاری برای خودشناسی و هویتیابی تأکید دارد. انسانها در مراتب وجودی مختلف (محبوبین، عالین، محبین، عادین، ضالین، سجین) قرار دارند که نتیجه انتخابها و شرایط محیطی آنهاست. خداوند، بهسان یک سیستم منظم، خلقت را بر اساس حکمت و عدالت طراحی کرده و انسان با اختیار خود مسیرش را تعیین میکند.
بحران هویت در جامعه ایرانی، ناشی از فقدان نظام دقیق نامگذاری و تبارشناسی است. اصلاح این نظام، از طریق شمارهگذاری دقیق، تأسیس مراکز تبارشناسی، و آموزش اشتقاقشناسی، میتواند هویت ملی و دینی را احیا کند. محبوبین و عالین، به دلیل جایگاه والای خود در عوالم علیین، از آلودگیهای ناسوت مصوناند، درحالیکه محبین و عادین تحت تأثیر شرایط ناسوتیاند.
این اثر، انسان را به تأمل در ریشههای وجودی و جایگاه خویش در نظام هستی دعوت میکند، گویی مسافری است که با چراغ نگارهشناسی، به سوی مقصد کمال گام برمیدارد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
با نظارت صادق خادمی