متن درس
عرفان محبوبین: اقتضائات خلقت و نقش انسان در آیات سوره انفال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴)
دیباچه: درآمدی بر اقتضائات خلقت و اختیار انسانی
عرفان محبوبین، چونان نوری که در ژرفای وجود انسان میتابد، به کاوش در رابطه میان اقتضائات خلقت و اختیار انسانی میپردازد. این نوشتار، با تمرکز بر آیات ۲۰ تا ۲۵ سوره انفال، نقش انسان را در شکلدهی به سرنوشت خویش و جامعه، در چارچوب نظام علّی و معلولی الهی، بررسی میکند. این آیات، چونان آیینهای، مسئولیت انسان را در برابر انتخابهایش بازتاب میدهند و نشان میدهند که چگونه اقتضائات وجودی، تحت اراده الهی و با دخالت اختیار انسانی، به خلق موجودات و تنوع آنها منجر میشود. این متن، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، راه را برای فهم عمیقتر این مفاهیم هموار میسازد.
بخش نخست: اقتضائات خلقت و تنوع موجودات
نقش اقتضائات در آفرینش
اقتضائات وجودی، چونان بستری پویا، زمینهساز خلقت و تنوع موجودات، اعم از گیاهان، حیوانات و انسانها هستند. این اقتضائات، مشابه تنوعی که اعداد و ارقام در نگارش ایجاد میکنند، در عالم خلقت نیز بهصورت نظاممند عمل کرده و موجودات را با ویژگیهای خاص خود متمایز میسازند. همانگونه که حروف و کلمات، با ترکیبهای گوناگون، معانی متفاوتی خلق میکنند، اقتضائات نیز در چارچوب اراده الهی، تنوع و تکثر موجودات را رقم میزنند.
درنگ: اقتضائات وجودی، چونان بستری نظاممند، زمینهساز تنوع و تکثر موجودات در عالم خلقت هستند.
تأثیر انسان در اقتضائات
انسان، با بهرهمندی از اختیار و اراده، قادر است اقتضائات وجودی را تغییر داده و موجودات را به سوی کمال یا نقصان هدایت کند. این توانایی، شامل تبدیل حیوان به انسان، انسان به حیوان، یا حتی تغییر ماهیت اشیاء مانند سنگ و خاک به گیاه و حیوان است. انسان، چونان آشپزی ماهر، میتواند با تنظیم مواد اولیه وجود، سرنوشت خود و دیگران را به سوی تعالی یا انحطاط سوق دهد.
جمعبندی بخش نخست
اقتضائات خلقت، چونان نقشهای الهی، تنوع موجودات را رقم میزنند، اما انسان، با اختیار خود، میتواند این نقشه را به سوی خیر یا شر هدایت کند. این بخش، با تأکید بر نقش اقتضائات و اختیار، زمینه را برای بررسی آیات قرآنی فراهم میسازد.
بخش دوم: تحلیل آیات ۲۰ تا ۲۵ سوره انفال
اطاعت از خدا و رسول
آیات ۲۰ تا ۲۵ سوره انفال، بر اهمیت اطاعت از خدا و رسول و پرهیز از رویگردانی از حقیقت تأکید دارند:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾ (انفال: ۲۰)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و از او روی مگردانید در حالی که میشنوید.»
این آیه، چونان فریادی رسا، مؤمنان را به اطاعت از هدایت الهی و رسول فرامیخواند و هشدار میدهد که رویگردانی از حقیقت، در حالی که صدای حق به گوش میرسد، به انحطاط منجر میشود.
پرهیز از ناشنوایی و نادانی
آیه بعدی، به ناشنوایی و نادانی برخی افراد اشاره دارد:
﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ﴾ (انفال: ۲۱)
«و مانند کسانی نباشید که گفتند شنیدیم، حال آنکه نمیشنوند.»
این آیه، چونان هشداری تکاندهنده، به نفاق و ظاهرسازی اشاره دارد که در آن، افراد ادعای شنیدن حقیقت میکنند، اما در عمل، گوش دلشان به روی هدایت بسته است.
درنگ: ناشنوایی و نادانی در برابر هدایت الهی، نشانه نفاق و دوری از حقیقت است که به انحطاط وجودی منجر میشود.
پستترین موجودات
آیه ۲۲، به پستترین مراتب وجودی اشاره میکند:
﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ (انفال: ۲۲)
«بدترین جنبندگان نزد خدا، کران و لالانی هستند که نمیاندیشند.»
این آیه، کسانی را که از عقل و اندیشه بهره نمیبرند، به پستترین موجودات تشبیه میکند. این تشبیه، چونان آینهای، ناتوانی انسان در بهرهگیری از عقل را بهعنوان عاملی برای سقوط وجودی نشان میدهد.
هدایت الهی و اقتضائات
آیه ۲۳، به نقش هدایت الهی در چارچوب اقتضائات اشاره دارد:
﴿وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ﴾ (انفال: ۲۳)
«و اگر خدا در آنان خیری مییافت، قطعاً به آنان شنوایی میداد، و اگر به آنان شنوایی میداد، باز رویگردان میشدند در حالی که اعراض میکنند.»
این آیه، نشان میدهد که هدایت الهی، در چارچوب اقتضائات وجودی افراد عمل میکند. کسانی که خیر در وجودشان نیست، حتی با اعطای شنوایی، از حقیقت روی میگردانند.
پاسخ به ندای الهی
آیه ۲۴، مؤمنان را به پاسخگویی به ندای الهی فرامیخواند:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ (انفال: ۲۴)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر شما را به آنچه زندهتان میکند دعوت کنند، اجابت کنید و بدانید که خدا میان انسان و دلش حایل میشود و به سوی او محشور میشوید.»
این آیه، چونان بانگی حیاتبخش، انسان را به سوی پاسخ به ندای الهی و رسول فرامیخواند و هشدار میدهد که خدا میان انسان و قلبش حایل میشود، که اشاره به تأثیر اقتضائات و انتخابها بر قلب انسان دارد.
هشدار در برابر فتنه
آیه ۲۵، به خطر فتنه و تأثیر آن بر همه افراد، حتی مؤمنان، هشدار میدهد:
﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ (انفال: ۲۵)
«و از فتنهای بپرهیزید که تنها به ستمگران شما اختصاص ندارد، و بدانید که خدا سختکیفر است.»
این آیه، چونان هشداری توفنده، نشان میدهد که فتنه، مانند طوفانی فراگیر، همه را در بر میگیرد و حتی مؤمنان باید از آن پرهیز کنند.
درنگ: آیات سوره انفال، با تأکید بر اطاعت، پرهیز از ناشنوایی، و هوشیاری در برابر فتنه، انسان را به سوی کمال و حیات معنوی هدایت میکنند.
جمعبندی بخش دوم
آیات ۲۰ تا ۲۵ سوره انفال، چونان چراغهایی در مسیر هدایت، بر اهمیت اطاعت از خدا و رسول، پرهیز از نفاق و نادانی، و هوشیاری در برابر فتنهها تأکید دارند. این آیات، انسان را به تأمل در مسئولیت خویش در برابر انتخابها و اقتضائات دعوت میکنند.
بخش سوم: اختیار انسانی و مسئولیت در برابر خلقت
اختیار و نقش انسان در سرنوشت
انسان، با اختیار خود، قادر است خود و جامعه را به سوی تعالی یا انحطاط هدایت کند. این توانایی، انسان را به مرتبهای بالاتر از فرشتگان یا پستتر از حیوانات میرساند. قرآن کریم این اصل را تأیید میکند:
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (انسان: ۳)
«ما او را به راه راست هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.»
این آیه، چونان ترازویی، دو مسیر شکر و کفران را نشان میدهد. شاکر به سوی قلههای کمال صعود میکند، در حالی که کافر به درههای انحطاط سقوط مینماید.
درنگ: انسان، با اختیار خود، میتواند به سوی کمال یا انحطاط حرکت کند، و این انتخاب، در چارچوب اقتضائات الهی، سرنوشت او را رقم میزند.
شاکر و کافر: دو مسیر متضاد
شاکر، با پذیرش هدایت الهی، به مراتب وجودی والا میرسد، در حالی که کافر، با انکار حقیقت، به پستترین مراتب سقوط میکند. این تقابل، چونان دو راهی در مسیر وجود، نشاندهنده نقش انتخابهای انسانی در تعیین جایگاه اوست.
اقتضائات و تفاوت میان افراد
تفاوت میان افراد، مانند معصومین و ظالمان، ناشی از اقتضائات وجودی و انتخابهای آنهاست. معصومین، با اقتضائات رحمانی، به قلههای کمال رسیدهاند، در حالی که ظالمان، با اقتضائات ناپسند، به انحطاط گراییدهاند. این تفاوت، چونان رنگهایی در تابلوی خلقت، تنوع موجودات را نشان میدهد.
جمعبندی بخش سوم
اختیار انسانی، چونان کلیدی در دست انسان، او را قادر میسازد تا سرنوشت خود و جامعه را رقم زند. این بخش، با تأکید بر دو مسیر شکر و کفران، مسئولیت انسان را در برابر انتخابهایش برجسته میسازد.
بخش چهارم: تمثیلها و تبیینهای عرفانی
تمثیل نخود و تنوع خلقت
تنوع موجودات، مانند اضافه یا کم شدن یک نخود در غذا، به تفاوتهای کوچک در اقتضائات بستگی دارد. یک نخود کمتر، انسان را به حیوان بدل میکند، و یک نخود بیشتر، حیوان را به انسان تبدیل مینماید. این تمثیل، چونان آینهای، ظرافتهای خلقت را نشان میدهد.
درنگ: تفاوتهای کوچک در اقتضائات، مانند یک نخود، میتواند موجودات را به سوی کمال یا نقصان هدایت کند.
تمثیل آشپزی و مدیریت اقتضائات
انسان، مانند آشپزی که با تنظیم نمک و آب، غذا را به تعادل میرساند، میتواند با مدیریت اقتضائات، زندگی خود و جامعه را به سوی خیر یا شر هدایت کند. این تمثیل، چونان چراغی، توانایی انسان در تنظیم سرنوشت را روشن میسازد.
تمثیل نمرهدهی و شایستهسالاری
اعطای نمره اضافی به دانشآموزی که ظرفیت لازم را ندارد، او را به کلاس بالاتر میبرد، اما نتیجه معکوس خواهد داشت. این تمثیل، به اهمیت شایستهسالاری در تربیت و آموزش اشاره دارد و نشان میدهد که ترحم بیجا، به انحطاط منجر میشود.
جمعبندی بخش چهارم
تمثیلهای نخود، آشپزی و نمرهدهی، چونان ابزارهایی گویا، پیچیدگیهای اقتضائات و نقش انسان در خلقت را روشن میکنند. این بخش، با تبیین این تمثیلها، انسان را به تأمل در مسئولیت خویش دعوت میکند.
بخش پنجم: نقش محبوبین در هدایت جامعه
محبوبین و بخشش الهی
حضور محبوبین، مانند پیامبر، مانع عذاب الهی بر جامعه میشود:
﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾ (انفال: ۳۳)
«و خدا بر آن نیست که آنان را عذاب کند در حالی که تو در میان آنانی، و خدا عذابکننده آنها نیست در حالی که آمرزش میطلبند.»
این آیه، چونان گواهی بر جایگاه والای محبوبین، نشان میدهد که حضور ایشان، چونان سایهای رحمانی، جامعه را از عذاب الهی حفظ میکند.
درنگ: حضور محبوبین، مانند پیامبر، مانع عذاب الهی بر جامعه میشود و نشاندهنده نقش ایشان در هدایت و رحمت است.
توبه و رهایی از عذاب
توبه، چونان کلیدی برای رهایی از عذاب، انسان را به سوی رحمت الهی بازمیگرداند. این آیه، بر اهمیت استغفار در اصلاح اقتضائات وجودی تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
محبوبین، چونان ستارگانی در آسمان هدایت، با حضور خود و تشویق به توبه، جامعه را از انحطاط نجات میدهند. این بخش، نقش والای ایشان را در نظام خلقت برجسته میسازد.
بخش ششم: نقد علم و شایستهسالاری
انتقاد از ترحم در علم
علم، چونان نوری الهی، نباید با ترحم اعطا شود، زیرا این کار به کاهش کیفیت دانش و انحطاط جامعه منجر میشود. اعطای مدارک بدون شایستگی، مانند افزودن نمره به دانشآموزی ناتوان، نتیجه معکوس دارد.
اهمیت خیررسانی
انسان باید به گونهای عمل کند که خیر به دیگران برساند، نه شر. حضور افراد صالح، مانند عالمان دین، خیر را در جامعه گسترش میدهد. این اصل، چونان جریانی زلال، جامعه را به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: خیررسانی و شایستهسالاری، کلید تعالی جامعهاند و ترحم بیجا در علم و عمل، به انحطاط منجر میشود.
جمعبندی بخش ششم
نقد ترحم در علم و تأکید بر خیررسانی، راه را برای تعالی جامعه هموار میکند. این بخش، با تبیین اهمیت شایستهسالاری، انسان را به سوی عمل صالح دعوت مینماید.
نتیجهگیری کل
عرفان محبوبین، با تکیه بر آیات ۲۰ تا ۲۵ سوره انفال، رابطه میان اقتضائات خلقت، اختیار انسانی و اراده الهی را بهروشنی تبیین میکند. انسان، با اختیار خود، میتواند سرنوشت خویش و جامعه را به سوی کمال یا انحطاط هدایت کند. این آیات، با تأکید بر اطاعت، پرهیز از ناشنوایی و هوشیاری در برابر فتنهها، انسان را به سوی حیات معنوی رهنمون میسازند. تمثیلهای نخود، آشپزی و نمرهدهی، چونان ابزارهایی گویا، این مفاهیم را روشن میکنند. حضور محبوبین و توبه، چونان دو بال برای پرواز به سوی رحمت الهی، جامعه را از عذاب حفظ میکنند. این نوشتار، چونان فانوسی در مسیر معرفت، انسان را به تأمل در مسئولیت خویش دعوت میکند.
اللهم صل على محمد و آل محمد
با نظارت صادق خادمی