در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 7

متن درس

شیطان‌شناسی: بازخوانی فلسفی، قرآنی و روایی

شیطان‌شناسی: بازخوانی فلسفی، قرآنی و روایی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هفتم)

دیباچه

مفهوم شیطان در متون دینی، به‌ویژه قرآن کریم و روایات اسلامی، از موضوعات ژرف و چندوجهی است که چونان دریایی عمیق، نیازمند کاوشی دقیق و روشمند است. این نوشتار با هدف بازخوانی مفهوم شیطان و تمایز آن با ابلیس، به بررسی ریشه‌های لغوی، جایگاه فلسفی و شواهد قرآنی و روایی این مفهوم می‌پردازد. نقد آثار موجود و کاستی‌های آنها، از دیگر محورهای این پژوهش است که با نگاهی تحلیلی، راه را برای فهمی روشن‌تر از این موضوع هموار می‌سازد. این اثر، چونان مشعلی در تاریکی، می‌کوشد تا با روشنی‌بخشی به زوایای پنهان این مفهوم، راهنمایی برای جویندگان حقیقت باشد.

بخش نخست: تبیین مفهوم شیطان در چارچوب فلسفی و قرآنی

ریشه لغوی و مفهومی شیطان

واژه شیطان از ریشه «شَطَنَ» به معنای دوری از خیر و سرکشی مشتق شده است، گویی چونان راهزنی که از مسیر راستی به دور افتاده، در کمین حقیقت‌جویان نشسته است. این ریشه، بیش از آنکه به ذاتی مستقل اشاره کند، بر فعلی سرکشانه و گمراه‌کننده دلالت دارد که در رفتار موجودات عاقل، یعنی جن و انس، متجلی می‌شود. قرآن کریم در آیه‌ای روشن، این مفهوم را چنین ترسیم می‌کند:

كَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ

«و این‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های انس و جن قرار دادیم.» (سوره اعراف، آیه ۱۱۲)

این آیه، چونان آینه‌ای شفاف، نشان می‌دهد که شیطان وصفی است که به جن و انس محدود می‌شود و حیوانات، به دلیل فقدان عقل و اختیار، از این دایره بیرون‌اند.

شیطان: وصف عام، نه ذات مستقل

شیطان، برخلاف تصور رایج، نه موجودی مستقل، بلکه وصفی عام است که بر افعال سرکشانه جن و انس اطلاق می‌شود. این وصف، مانند رنگ سرخی که بر سیب نشسته، به موصوف خود، یعنی جن و انس، وابسته است و بدون آن، وجودی ندارد. برخلاف ابلیس که وصفی خاص و محدود به جن است، شیطان چونان جامه‌ای فراخ، بر تن هر موجود عاقلی که از خیر دور شود، می‌نشیند. این تمایز، چونان خطی روشن میان دو مفهوم، از خلط آنها جلوگیری می‌کند.

درنگ: شیطان وصفی عام است که بر جن و انس اطلاق می‌شود، در حالی که ابلیس وصفی خاص و محدود به جن است. این تمایز، مبنای فهم دقیق جایگاه شیطان در نظام هستی‌شناختی است.

تمایز شیطان و ابلیس

ابلیس، برخلاف شیطان، وصفی خاص است که تنها بر جن اطلاق می‌شود و در قرآن کریم به موجودی مشخص اشاره دارد که از فرمان الهی سرپیچی کرد:

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

«و چون به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، جز ابلیس همگی سجده کردند. او سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران شد.» (سوره بقره، آیه ۳۴)

این آیه، چونان نقشی برجسته، ابلیس را موجودی از جن معرفی می‌کند که به دلیل استکبار، از ساحت رحمت الهی دور افتاد. اما شیطان، چونان چتری گسترده، هر موجود عاقلی را که در مسیر گمراهی گام نهد، در بر می‌گیرد.

معقول ثانی فلسفی: جایگاه شیطان در نظام هستی‌شناختی

در فلسفه اسلامی، شیطان به‌عنوان معقول ثانی فلسفی شناخته می‌شود، مفهومی که در ذهن از موجودات خارجی انتزاع می‌گردد، اما وجودش وابسته به موصوف است. شیطان، مانند علم که جدای از عالم نیست، وجودی مستقل ندارد، بلکه وصفی است که به جن و انس متصف می‌شود. این دیدگاه، شیطان را از موجودیتی مستقل به ویژگی‌ای عرضی تبدیل می‌کند، گویی چونان سایه‌ای که تنها در حضور نور و جسم معنا می‌یابد.

درنگ: شیطان معقول ثانی فلسفی است، یعنی وصفی خارجی که به جن و انس متصف می‌شود، نه ذاتی مستقل که جدای از موصوف وجود داشته باشد.

عدم اتصاف شیطان به حیوانات

حیوانات، به دلیل فقدان عقل و اختیار، نمی‌توانند به‌صورت حقیقی متصف به وصف شیطان شوند. با این حال، ممکن است به‌صورت مجازی، مانند ظرفی برای افعال شیطانی، در نظر گرفته شوند. این تمایز، مانند خطی میان حقیقت و مجاز، از سوءتفاهم در فهم متون دینی جلوگیری می‌کند.

قابلیت زوال وصف شیطان

وصف شیطان در انسان، مانند ایمان و کفر، قابل زوال و تحول است. انسانی که امروز در دام شیطنت گرفتار است، ممکن است فردا با توبه و اصلاح، از این وصف رهایی یابد. قرآن کریم این امکان را چنین تأیید می‌کند:

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ

«و هر کس پس از ستم خود توبه کند و اصلاح نماید، خدا به او بازمی‌گردد.» (سوره آل‌عمران، آیه ۳۶)

اما در مورد ابلیس، شواهد قرآنی، مانند لعن ابدی در آیه ۳۸ سوره بقره، این وصف را به‌گونه‌ای تثبیت‌شده نشان می‌دهد، گویی چونان زنجیری که از پای او گسستنی نیست.

محمول به ضمیمه و صمیمه

از منظر فلسفی، وصف شیطان محمول به ضمیمه است، یعنی عرضی و قابل زوال. اما در ابلیس، به دلیل شواهد متنی، این وصف گویی محمول به صمیمه است، یعنی لاینفک. با این حال، از نظر عقلی، هیچ محال عقلی‌ای مانع تغییر این وصف نیست، مانند درختی که شاخه‌هایش ممکن است در طوفان بشکند، اما ریشه‌اش همچنان در خاک استوار است.

امکان ایمان آوردن شیطان

از منظر عقلی، ایمان آوردن شیطان، حتی ابلیس، محال نیست، زیرا هیچ مانع عقلی‌ای در برابر آن وجود ندارد. روایاتی که از ایمان آوردن برخی شیاطین به دست پیامبر (ص) سخن می‌گویند، این امکان را تأیید می‌کنند. این دیدگاه، مانند دریچه‌ای به سوی امید، نشان‌دهنده اختیار موجودات عاقل است.

عدم وجود شیطان به‌عنوان مولود

شیطان مولود نیست، بلکه وصفی است که به موصوف خود، یعنی جن و انس، وابسته است. هیچ موجودی ذاتاً شیطان زاده نمی‌شود، مانند جامه‌ای که بر تن پوشنده‌اش معنا می‌یابد. این نکته، از خلط مفاهیم ذات و وصف در فرهنگ عامه جلوگیری می‌کند.

بخش دوم: نقد آثار موجود در حوزه شیطان‌شناسی

کاستی‌های علم دینی در حوزه شیطان‌شناسی

علم دینی در حوزه شیطان‌شناسی، تاکنون اثری جامع و دقیق ارائه نکرده است. آثار موجود یا اهمالی و اجمالی‌اند، مانند برخی نوشتارهای عالمان پیشین، یا عامیانه و شتاب‌زده، مانند جزوات و مجلات. این کاستی، مانند کویری بی‌آب، نیازمند پژوهش‌های عمیق و روشمند است.

نقد آثار عامیانه

آثار عامیانه، به دلیل فقدان تخصص نویسندگان، اغلب از منابع پراکنده و غیرمعتبر گردآوری شده‌اند. این آثار، مانند جویبارهایی گل‌آلود، به جای روشنی‌بخشی، گمراهی می‌آفرینند. نقد این آثار، با نیت خیر، برای اصلاح خطاها و هدایت مخاطبان ضروری است.

نقد کتاب «نقش شیطان در زندگی انسان»

این اثر، شیطان را موجودی جدا از انسان فرض کرده و انسان را ظرفی برای شیطان دانسته است. این دیدگاه، مانند نقشی نادرست بر بوم، با آیه ۱۱۲ سوره اعراف ناسازگار است که شیطان را شامل جن و انس می‌داند. ادعاهایی مانند «شیطان رئیس جهنم» یا «فرمانده شیطانک‌ها» فاقد سند معتبرند و ریشه در فرهنگ عامه دارند.

درنگ: عنوان «نقش شیطان در زندگی انسان» به دلیل خلط مفهوم شیطان و انسان نادرست است، زیرا شیطان خود شامل انسان‌های سرکش است، نه موجودی جدا که در انسان اثر می‌گذارد.

نقد تعریف شیطان در کتاب مذکور

این کتاب، شیطان را به‌عنوان «دیو، اهریمن و ابلیس» تعریف کرده و آن را اسمی عربی دانسته، بدون ارائه سند. دیو مفهومی تخیلی است که در فرهنگ عامه برای ترساندن کودکان به کار می‌رفت، و اهریمن در برخی ادیان خالق شر تلقی می‌شود، در حالی که شیطان در اسلام مخلوق است. این خلط، مانند آمیختن آب و روغن، به گمراهی مفهومی می‌انجامد.

تمایز دیو، اهریمن و شیطان

دیو، چونان سایه‌ای خیالی، وجود خارجی ندارد. اهریمن، در برخی ادیان، خالق شر در برابر خالق خیر است، اما در اسلام، شیطان مخلوقی است که خالق نیست. این تمایز، مانند خطی میان حقیقت و توهم، برای حفظ اصالت دینی ضروری است.

نقد تعریف لغوی شیطان

کتاب، شیطان را از ریشه «شَطَنَ» به معنای سرکش و متمرد دانسته، اما به‌اشتباه آن را به حیوانات نیز اطلاق کرده است. این خطا، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب، از عدم توجه به محدودیت‌های قرآنی ناشی می‌شود.

نقد تعریف قرآنی شیطان

تعریف شیطان به‌عنوان موجود موذی و مضر، ناقص است، زیرا هر موجود موذی (مانند پشه) را شامل می‌شود، در حالی که قرآن کریم شیطان را به جن و انس محدود می‌کند. این تعریف، مانند نقشه‌ای ناقص، راه را برای فهم دقیق می‌بندد.

نقد اسامی منسوب به شیطان

اسامی مانند عزازیل، حارث و ابوکردوس، بدون سند معتبر به شیطان نسبت داده شده‌اند. این اسامی، مانند شاخه‌های بی‌ریشه، فاقد پشتوانه قرآنی یا روایی‌اند.

نقد مفهوم انتزاعی شیطان

کتاب، شیطان را مفهومی انتزاعی دانسته، در حالی که شیطان معقول ثانی فلسفی است، یعنی وصفی خارجی که به جن و انس متصف می‌شود. این تمایز، مانند تفکیک نور از سایه، برای فهم دقیق جایگاه شیطان ضروری است.

نقد کتاب «شیطان و ۶۰۰۰ سال عبادت»

این اثر، فاقد ساختار علمی است و اهریمن و شیطان را یکی گرفته است. این خلط، مانند آمیختن دو رود متفاوت، به گمراهی مفهومی می‌انجامد.

نقد کتاب‌های داستانی و تطبیقی

آثاری مانند «ایدئولوژی شیطانی» یا «ترفندهای سپاه صحابه شیطان»، به دلیل ماهیت داستانی و تمرکز بر شیطان‌های انسی، نمی‌توانند تصویر جامعی از شیطان‌شناسی ارائه دهند. این آثار، مانند داستان‌هایی ناتمام، تنها بخشی از حقیقت را نشان می‌دهند.

نقد کتاب «شیطان‌شناسی»

این اثر، با انسان‌شناسی آغاز شده و سپس به شیطان پرداخته، اما واژه‌های دشوار و غیرضروری به کار برده و شیطان و ابلیس را مرادف دانسته است. ارجاع نادرست به اصول کافی به‌جای فروع کافی، از اعتبار علمی آن می‌کاهد.

نقد تعریف جن در کتاب مذکور

جن به‌عنوان اجسام ناری یا هوایی معرفی شده که قادر به تغییر شکل‌اند، اما تعریف منطقی ابتدا باید ذات را مشخص کند. این خطا، مانند ساختن بنایی بدون پی، به ناپایداری مفهومی می‌انجامد.

نقد مفاهیم مجردات و ماده

جن به‌عنوان موجودی مادی در قرآن کریم معرفی شده است:

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ

«و جن را از شعله‌ای از آتش آفرید.» (سوره الرحمن، آیه ۲۷)

مفاهیمی مانند کره اتر یا زمحریر، ریشه در تصورات قدیم دارند و با یافته‌های علمی مدرن ناسازگارند.

نقد روایت «شیطان روی دسته و شکسته ظرف می‌نشیند»

این روایت از فروع کافی (جلد ۶، صفحه ۳۸۵، روایت ۵) نقل شده است: «آب از شکستگی ظرف و دسته آن ننوشید، زیرا شیطان بر دسته و شکستگی ظرف می‌نشیند.» معنای ظاهری این روایت، حضور شیطان در مکان‌های شرآفرین است. تفسیر آن به میکروب، بدون دلیل معتبر، جایز نیست، زیرا هیچ محال عقلی‌ای در معنای ظاهری وجود ندارد.

درنگ: تفسیر روایت «شیطان روی دسته و شکستگی ظرف می‌نشیند» به میکروب، بدون پشتوانه عقلی یا نقلی، نادرست است، زیرا معنای ظاهری با وجود مادی شیطان سازگار است.

نقد تفسیر عرفی و عقلانی روایات

تفسیر عرفی روایات، مانند تبدیل شیطان به میکروب، تنها در صورتی جایز است که معنای ظاهری محال عقلی باشد. در مورد روایت شکسته ظرف، حضور شیطان به‌عنوان موجود مادی (جن) محال نیست و تفسیر عرفی نادرست است.

نقد خلط شیطان و ابلیس

برخی آثار، شیطان و ابلیس را یکی می‌دانند و شیطان را رئیس جهنمیان معرفی می‌کنند. جهنم، فضایی شفاف و عادلانه است و شیطان در آن رئیس نیست. این خلط، مانند آمیختن نور و ظلمت، از تأثیر فرهنگ عامه ناشی می‌شود.

نقد اشتباهات آماری

برخی آثار، تعداد آیات مرتبط با شیطان را ۱۸۰ بار ذکر کرده‌اند، در حالی که جمع آیات مفرد (۷۰) و جمع (۱۸) ۸۸ است. این خطا، مانند نقشه‌ای نادرست، از اعتبار علمی اثر می‌کاهد.

نقد استناد به منابع غیرمعتبر

استناد به مجلات به‌جای کتب روایی معتبر، مانند اصول کافی، از دقت علمی می‌کاهد. منابع معتبر باید مبنای پژوهش باشند تا از گمراهی جلوگیری شود.

جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوشی عمیق در مفهوم شیطان، نشان داد که این واژه وصفی عام است که به جن و انس متصف می‌شود، در حالی که ابلیس وصفی خاص و محدود به جن است. شیطان، معقول ثانی فلسفی است و وجودش وابسته به موصوف است. حیوانات، به دلیل فقدان عقل، نمی‌توانند به‌صورت حقیقی شیطان باشند. وصف شیطان در انسان قابل زوال است، اما در ابلیس به دلیل شواهد متنی، لاینفک به نظر می‌رسد. نقد آثار موجود، کاستی‌های علم دینی در این حوزه را آشکار کرد و بر ضرورت پژوهش‌های روشمند تأکید نمود. این اثر، چونان مشعلی در مسیر حقیقت، می‌کوشد تا راه را برای فهمی روشن‌تر از شیطان‌شناسی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی