متن درس
انسانشناسی قرآنی: تأملی بر مفهوم انس در مقایسه با جن
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه بیست و چهارم)
دیباچه
شناخت انسان در گستره معارف قرآنی، سفری است به سوی فهم ژرفای وجودی موجودی که چون گوهری درخشان در تار و پود آفرینش میدرخشد. انسان، با ساحتی پیچیده و چندلایه، نهتنها محور نظام خلقت، بلکه آیینهای است که عظمت الهی را در خود بازمیتاباند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، به کاوش در مفهوم «انس» و قیاس آن با «جن» میپردازد تا جایگاه بیهمتای انسان را در منظومه هستی نمایان سازد. هدف، نهتنها تبیین مفاهیم بنیادین، بلکه گشودن دریچهای است به سوی تأمل در هویت انسان بهعنوان موجودی برخوردار از استعدادهای بیکران روحانی و عقلانی، که در قیاس با دیگر موجودات، چون ستارهای در آسمان معرفت میدرخشد.
بخش یکم: مفاهیم بنیادین انسان، جن و ملک
چیستی، وجود و مالکیت در موجودات
در نظام معرفتی قرآن کریم، بررسی موجودات با سه پرسش بنیادین آغاز میشود: چیستی (ما هو)، وجود (هل هو) و مالکیت (لمن هو). برای جن و ملک، پرسش از وجودشان، به دلیل ماهیت غیبی و نامحسوس، از اهمیت بسزایی برخوردار است. برخی ممکن است وجود این موجودات را مورد تردید قرار دهند، حال آنکه وجود انسان، بهعنوان موجودی ملموس و مشهود، بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد. این تمایز، جایگاه انسان را بهعنوان محور آفرینش برجسته میسازد، گویی که او قلهای است که در برابر دشتهای ناپیدای جن و ملک قد برافراشته است.
درنگ: وجود انسان در قرآن کریم بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد، برخلاف جن و ملک که به دلیل ماهیت غیبی، اثبات وجودشان مورد تأکید قرار گرفته است. این تمایز، انسان را بهعنوان محور نظام معرفتی قرآن معرفی میکند.
تمایز عناوین انسان: انسان، بشر، آدم، ناس و اناس
انسان در قرآن کریم با عناوین متعددی چون انسان، بشر، آدم، ناس و اناس معرفی شده است. هر یک از این عناوین، وجهی از وجود پیچیده او را نمایان میسازد. «انسان» بر باطن و استعدادهای روحانی تأکید دارد، «بشر» به ظاهر و جنبههای جسمانی اشاره میکند، و «آدم» به منشأ تاریخی و جایگاه او بهعنوان پدر بشریت دلالت دارد. این تنوع عناوین، چونان آینههایی است که هر یک زاویهای از حقیقت انسان را بازمیتاباند، و او را موجودی چندساحتی و گسترده معرفی میکند.
برای نمونه، در سوره اسراء، آیه 88، میفرماید: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا (بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این را بیاورند). در اینجا، واژه «انس» بهعنوان نماینده انسان در برابر جن قرار گرفته و بر توانمندی عقلانی او تأکید دارد.
درنگ: عناوین متعدد انسان (انسان، بشر، آدم، ناس، اناس) هر یک وجهی از وجود پیچیده او را نشان میدهند. این تنوع، بر چندساحتی بودن انسان و جایگاه بیهمتای او در نظام آفرینش دلالت دارد.
تفاوت مفهومی انسان و بشر در قیاس با جن
تفاوت میان انسان و بشر، مشابه تفاوت انسان و جن نیست. در مورد جن، تمایز در مصداق و مسمی است، حال آنکه تفاوت انسان و بشر در مفهوم و نگاه به وجود اوست. انسان، موجودی است با سعه وجودی گسترده، که استعدادهای روحانی و عقلانی او را از جن متمایز میسازد. جن، موجودی است با ویژگیهای محدودتر، که در قرآن کریم با عناوین کمتری (جن، جان، جنًّ) معرفی شده است. این تفاوت، چونان تفاوت میان دریایی بیکران و جویباری محدود است که هر یک در جای خود ارزشمندند، اما وسعت و عمق آنها یکسان نیست.
بخش دوم: انسان در آیینه قرآن کریم
چرایی آغاز از انسان بهجای آدم
گرچه روال طبیعی ممکن است از آدم، بهعنوان پدر بشریت، آغاز شود، در این تحلیل، بررسی از انسان آغاز میگردد، زیرا شناخت آدم به دلیل دوری زمانی دشوار است، اما انسان کنونی، موجودی است که در دسترس ماست و میتوان ویژگیهای وجودی او را بهدقت کاوش کرد. این انتخاب، چونان گزینش مسیری است که از خویشتن آغاز میشود تا به سوی ریشههای تاریخی پیش رود، نه برعکس.
درنگ: آغاز از انسان بهجای آدم، رویکردی عملگرایانه است که امکان تحلیل ویژگیهای وجودی انسان کنونی را در بستر اجتماعی و تاریخی فراهم میکند.
تمایز انسان و بشر: باطن و ظاهر
انسان به باطن و استعدادهای درونی آدم اشاره دارد، درحالیکه بشر به ظاهر و بشره (پوست) او مرتبط است. انسان، موجودی است که استعدادهای بالقوه او، چون گنجی نهفته، در انتظار شکوفایی است، حال آنکه بشر، نمایانگر جنبههای مادی و ظاهری اوست. این تمایز، چونان تفاوت میان جوهره یک گوهر و پوسته ظاهری آن است که هر یک، بخشی از حقیقت انسان را بازمیتاباند.
ریشهشناسی انسان از انس
واژه «انسان» از ریشه «انس» به معنای الفت، قرب، مدنیت و اجتماعی بودن گرفته شده است. این ریشه، انسان را بهعنوان موجودی معرفی میکند که برای تعامل و همزیستی آفریده شده است. قرآن کریم در سوره نور، آیه 27، میفرماید: حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَىٰ أَهْلِهَا (تا آنکه اجازه بخواهید و بر اهل آن سلام کنید). این آیه، انس را بهعنوان طلب الفت و احترام به حریم دیگران معرفی میکند، گویی انسان در پیوند با دیگران، هویت خویش را مییابد.
درنگ: ریشه «انس» بر بعد اجتماعی و ارتباطی انسان تأکید دارد، که او را بهعنوان موجودی برای تعامل و همزیستی متمایز میکند.
کاربرد انس در آیات قرآنی
واژه «انس» در قرآن کریم کاربردهای متنوعی دارد. در سوره قصص، آیه 29، میفرماید: فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا (و چون موسی مدت را به پایان برد و با کسانش روانه شد، از جانب طور آتشی مشاهده کرد). در اینجا، انس به معنای مشاهده و ادراک حسی است. در سوره نساء، آیه 6، میفرماید: فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ (و اگر در آنان رشد یافتید، اموالشان را به آنها بدهید)، که انس به معنای تشخیص رشد و بلوغ عقلی است. همچنین، در سوره احزاب، آیه 53، میفرماید: فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ (و چون غذا خوردید، پراکنده شوید و به گفتوگو سرگرم نشوید)، که انس به معنای الفت بیشازحد و سرگرم شدن به گفتوگوست، که به دلیل رعایت احترام پیامبر (ص) نهی شده است.
این کاربردها، چونان رنگهای متنوع یک تابلوی نقاشی، ابعاد گوناگون انس را در قرآن کریم نمایان میسازند، از ادراک حسی و عقلی تا الفت اجتماعی.
درنگ: کاربردهای متنوع «انس» در قرآن کریم، از ادراک حسی و عقلی تا الفت اجتماعی، نشاندهنده پیچیدگی و چندوجهی بودن مفهوم انسان است.
بخش سوم: قیاس انسان و جن در قرآن کریم
انسان و جن: دو ثقل آفرینش
قرآن کریم انسان و جن را بهعنوان دو ثقل آفرینش معرفی میکند. در سوره ذاریات، آیه 56، میفرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند). این آیه، هدف مشترک خلقت انسان و جن را عبادت معرفی میکند، اما سعه وجودی انسان، او را از جن متمایز میسازد. جن با سه عنوان (جن، جان، جنًّ) در 39 مورد و انس با عناوین متعدد (انس، اناس، انسی، اناسی) در 25 مورد در قرآن کریم ذکر شدهاند. این تفاوت در تعداد و تنوع عناوین، چونان تفاوت میان یک باغ پرگل و یک بوته ساده است که هر یک در جای خود ارزشمندند، اما گستردگی و زیبایی آنها یکسان نیست.
درنگ: تعدد عناوین انسان در مقایسه با عناوین محدود جن، نشاندهنده سعه وجودی بینظیر انسان در نظام قرآنی است.
تقدم و تأخر جن و انس در آیات
در 18 مورد ذکر مشترک جن و انس، جن در 11 مورد و انس در 7 مورد مقدم شده است. این تقدم و تأخر، نه تصادفی، بلکه بر اساس حکمت قرآنی است. برای نمونه، در سوره انعام، آیه 128، میفرماید: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ (ای گروه جن، شما از آدمیان بسیار گمراه کردید)، جن به دلیل کثرت گمراهی مقدم است. در سوره انعام، آیه 130، میفرماید: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ (ای گروه جن و انس)، جن به دلیل کثرت جمعیتی مقدم است. اما در سوره اسراء، آیه 88، میفرماید: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا (بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این را بیاورند)، انس به دلیل هوشمندی بالاتر مقدم است.
این تقدمها، چونان نشانههایی در مسیر یک سفر معنوی، ویژگیهای کمی (جمعیت، گمراهی) یا کیفی (هوشمندی، توانمندی) را نشان میدهند.
درنگ: تقدم و تأخر جن و انس در آیات قرآنی، بر اساس حکمت و منطق تنظیم شده و نشاندهنده ویژگیهای کمی یا کیفی هر یک است.
پیامبران جن و انس
در سوره انعام، آیه 130، میفرماید: أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ (آیا از میان شما پیامبرانی به سویتان نیامدند؟). این آیه به وجود پیامبران از جن و انس اشاره دارد، اما پیامبران جن، مقدماتی و محدودترند، درحالیکه پیامبران انسی، به دلیل هوشمندی بالاتر، جایگاه والاتری دارند. این تفاوت، چونان تفاوت میان مشعلی کوچک و خورشیدی درخشان است که هر یک نور میافشانند، اما گستره و شدت نورشان یکسان نیست.
جن و انس در دوزخ
در سوره اعراف، آیه 179، میفرماید: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ (و بهراستی بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدهایم). تقدم جن در این آیه به دلیل کثرت در گمراهی و عقل کمتر آنهاست. این نکته، به مثابه هشداری است که انسان را به تأمل در مسئولیتهایش فرامیخواند.
بخش چهارم: قرآن کریم، شناسنامه هستی
منطق و ریاضی بودن قرآن کریم
قرآن کریم کتابی است منطقی و ریاضی، اما در عین حال برای همگان قابل فهم. حتی افراد بیسواد میتوانند از آن بهرهمند شوند، چه از طریق قرائت، چه با قرار دادن آن در خانه. این ویژگی، چونان دری است که به روی همه گشوده شده، از عوام تا خواص، و هرکس به قدر وسع خویش از آن بهره میگیرد.
درنگ: قرآن کریم، کتابی منطقی و همگانی است که برای همه سطوح معرفتی قابل دسترسی است و حتی خواص را در برابر عظمت خود خاضع میسازد.
مثال گاو بنیاسرائیل
در داستان گاو بنیاسرائیل (سوره بقره)، هرچه جزئیتر شدند، یافتن گاو دشوارتر شد. این داستان، چونان آینهای است که سهولت قرآن برای استفاده همگانی را نشان میدهد، اما هشدار میدهد که نباید به پیچیدگیهای غیرضروری گرفتار شد.
بهرهمندی همگانی از قرآن کریم
حتی یک نوزاد یا بیسواد میتواند از قرآن کریم بهرهمند شود، مثلاً با قرار دادن آن بر سر یا نگاه به صفحاتش. اما محدود کردن قرآن به امور مادی، چونان محصور کردن اقیانوسی بیکران در کوزهای کوچک است. قرآن، کلام ملکوتی است که خیر و برکت آن برای همه سطوح وجودی انسان جاری است.
قرآن و خواص
حتی خواص و اخصالخواص در برابر عظمت قرآن کریم عوام میشوند، زیرا فهم کامل آن فراتر از ظرفیت بشر است. این ویژگی، قرآن را چونان قلهای دستنیافتنی معرفی میکند که همگان را به سوی خود فرامیخواند.
قرآن بهعنوان شناسنامه هستی
قرآن کریم، شناسنامه هستی است، حتی برای حق تعالی. سوره توحید، چونان کارتی هویتی، خداوند را معرفی میکند. این توصیف، قرآن را فراتر از یک کتاب دعا، به سندی جامع برای شناخت نظام آفرینش تبدیل میکند.
درنگ: قرآن کریم، بهعنوان شناسنامه هستی، سندی جامع برای شناخت نظام آفرینش و حتی حق تعالی است.
تفاوت قرآن نازل و صاعد
قرآن نازل (وحی الهی) با قرآن صاعد (بیان معصوم) متفاوت است. معصوم، به دلیل محدودیتهای ناسوتی، باید تعادل را رعایت کند، گویی که کلام الهی را در قالبی انسانی به بشریت عرضه میدارد.
قرآن و سایر کتب آسمانی
قرآن کریم، تنها کتاب آسمانی کامل است و سایر کتب آسمانی، چونان چکنویسی هستند که به تحریف افتادهاند. تحریف آنها حکمت داشته تا قرآن، چونان پاکنویسی بینقص، برجسته شود.
چینش اسمای الهی در قرآن
چینش اسمای الهی در قرآن کریم بر اساس منطق و ریاضی است. برخی اسما، مانند «الله»، به دلیل کثرت و برخی، مانند «صمد»، به دلیل قلت، عظمت دارند. این نظم، چونان نغمهای هماهنگ، حکمت الهی را در کلامش نمایان میسازد.
بخش پنجم: نقد و بررسی شبهات
چرایی تعداد بیشتر جن در قرآن
برخی گمان میکنند تعداد بیشتر ذکر جن در قرآن (39 مورد در برابر 25 مورد انس) به دلیل کثرت جمعیتی یا تقدم خلقت آنهاست، اما این ادعا نادرست است. تعداد بیشتر جن برای اثبات وجود آن (هل هو) است، زیرا وجود انسان بدیهی است و نیازی به تأکید ندارد. این حکمت، چونان چراغی است که شبهات را در تاریکی تردید روشن میسازد.
درنگ: تعداد بیشتر ذکر جن در قرآن کریم برای رفع تردید درباره وجود آنهاست، نه برتری وجودی یا کثرت جمعیتی.
نقش زمان در کمال
تقدم خلقت جن بر انسان، امتیازی برای جن نیست، زیرا کمال به زمان وابسته نیست. همانگونه که برادر بزرگتر ممکن است از نظر علمی از برادر کوچکتر عقب بماند، انسان با استعدادهای والای خود، از جن پیشی میگیرد.
ترتیب اسکورت الهی
در سوره فجر، آیه 22، میفرماید: وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (و پروردگارت آمد و فرشتگان صفدرصف). این آیه، عظمت الهی را نشان میدهد که خداوند مقدم است و فرشتگان در پشت سر او قرار دارند، گویی که حق تعالی پیشرو کاروان آفرینش است.
نقد علم دینی در تبیین مسائل غیبی
علم دینی گاه در تبیین مسائل غیبی، مانند وجود جن، با چالشهایی مواجه است که مانع گفتوگوی مؤثر با دنیای مدرن میشود. این چالشها، چونان موانعی در مسیر یک رود خروشان، نیازمند رویکردی علمی و میانرشتهای است تا مرتفع گردد.
درنگ: علم دینی باید با رویکردی علمی و میانرشتهای، مسائل غیبی مانند وجود جن را تبیین کند تا با دنیای مدرن گفتوگو کند.
جمعبندی و نتیجهگیری
انسانشناسی قرآنی، چونان سفری است به سوی شناخت گوهری که در مرکز آفرینش جای گرفته است. انسان، با سعه وجودی بینظیر و استعدادهای روحانی و عقلانی، در قیاس با جن، چونان خورشیدی است که در آسمان هستی میدرخشد. مفهوم «انس»، که ریشه در الفت و مدنیت دارد، انسان را بهعنوان موجودی اجتماعی و ارتباطی معرفی میکند که برای عبادت و کمال آفریده شده است. تعدد عناوین انسان (انسان، بشر، آدم، ناس، اناس) در برابر عناوین محدود جن، پیچیدگی و گستردگی او را نمایان میسازد. تقدم و تأخر جن و انس در آیات قرآنی، بر اساس حکمت و منطق تنظیم شده و نشاندهنده ویژگیهای کمی یا کیفی هر یک است. قرآن کریم، بهعنوان شناسنامه هستی، نهتنها انسان را بهعنوان محور آفرینش معرفی میکند، بلکه با منطق و نظم بینظیر خود، راه را برای فهم عمیقتر نظام خلقت هموار میسازد. این تحلیل، با تأمل در آیات و روایات، انسان را بهعنوان موجودی با مسئولیتهای عظیم در برابر خالق معرفی میکند که باید با بهرهگیری از استعدادهایش، به سوی کمال گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی