متن درس
شیطانشناسی: تبیین عالم ملائکه و سماوات در پرتو قرآن کریم و نهجالبلاغه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و یکم)
دیباچه
در گسترهی معارف اسلامی، شناخت عالم ملائکه و سماوات، بهعنوان بخشی از نظام هستی، از موضوعاتی است که در ژرفای خود، عظمت خلقت الهی را به نمایش میگذارد. این عوالم، که در قرآن کریم و نهجالبلاغه با بیانی بلیغ و عمیق توصیف شدهاند، دریچهای به سوی فهم حقیقت غیب و ارتباط آن با عالم شهود میگشایند. این نوشتار، با تکیه بر خطبهی اول نهجالبلاغه و آیات نورانی قرآن کریم، به کاوش در ماهیت ملائکه، جایگاه سماوات و نقش این موجودات متعالی در نظام آفرینش میپردازد. همانند ستارهای که در شب تاریک راه را روشن میکند، این بررسی تلاش دارد تا با استناد به منابع اصیل دینی، نوری بر این حقایق متافیزیکی بتاباند و محدودیتهای ادراک بشری را در برابر عظمت خلقت الهی نمایان سازد.
بخش یکم: اهمیت منابع اصیل در شناخت عالم ملائکه
التزام به قرآن کریم و سنت معتبر
شناخت عالم ملائکه و ملكوت، به دلیل ماهیت غیرمادی و متعالی آن، نیازمند التزامی دقیق به منابع اصیل دینی، یعنی قرآن کریم و سنت معتبر است. این منابع، بهعنوان چراغهای هدایت، معیار شناخت حقایق ربوبی و متافیزیکیاند و از گمراهیهای ناشی از گمانهزنیهای غیرمستند جلوگیری میکنند. قرآن کریم، با بیانی روشن و جامع، و سنت، با تفصیل احادیث معتبر، مبنای استواری برای فهم این عوالم فراهم میآورند. گویی این دو، چون دو بال، انسان را به سوی حقیقت پرواز میدهند.
درنگ: قرآن کریم و سنت معتبر، بهعنوان منابع اصیل، تنها معیارهای معتبر برای شناخت عالم ملائکه و سماواتاند و از خطای ناشی از گمانهزنیهای غیرمستند جلوگیری میکنند.
محدودیتهای ادراک بشری
انسان، به دلیل محدودیتهای ادراکی، کمتر آمادگی وصول به حقیقت عالم ملائکه را دارد. این محدودیت، گویی پردهای است که بر چشم اندیشهی بشر کشیده شده و او را از درک کامل این عوالم بازمیدارد. از اینرو، رجوع به منابع وحیانی، که فراتر از حدود ادراک بشریاند، ضرورتی انکارناپذیر است. این منابع، همانند کلیدی، قفلهای نادانی را میگشایند و راه را برای فهم عمیقتر هموار میسازند.
درنگ: محدودیتهای ادراکی بشر، ضرورت التزام به منابع وحیانی را در شناخت عالم ملائکه دوچندان میکند، زیرا این عوالم فراتر از دسترس اندیشهی متعارفاند.
جمعبندی بخش یکم
شناخت عالم ملائکه، به دلیل ماهیت متعالی آن، نیازمند پایبندی به قرآن کریم و سنت معتبر است. محدودیتهای ادراکی بشر، این التزام را به ضرورتی اجتنابناپذیر بدل میکند. این منابع، چون مشعلهایی در تاریکی، راه را برای فهم حقایق متافیزیکی روشن میسازند و از گمراهیهای ناشی از گمانهزنیهای بیپایه جلوگیری میکنند.
بخش دوم: تبیین خلقت ملائکه در نهجالبلاغه
خلقت ملائکه در خطبه اول نهجالبلاغه
در خطبهی اول نهجالبلاغه، پس از تبیین خلقت آدم، به خلقت ملائکه پرداخته شده است:
«سپس خداوند سبحان فاصله میان آسمانهای والا را گشود و آنها را از انواع ملائکه پر کرد: ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ الْعُلَى فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَارًا مِنْ مَلَائِكَتِهِ».
این فراز، جایگاه محوری ملائکه را در نظام هستی نشان میدهد. گشودن آسمانها و پر کردن آنها از ملائکه، بیانگر نظمبخشی الهی به عالم بالا و ارتباط آن با خلقت انسان است. گویی خداوند، آسمانها را چون بوم نقاشیای عظیم گسترانیده و ملائکه را چون رنگهایی درخشان بر آن نقش زده است.
درنگ: گشودن آسمانها و پر کردن آنها از ملائکه، نشاندهنده نظم الهی در عالم بالا و جایگاه محوری ملائکه در نظام خلقت است.
تنوع و ویژگیهای ملائکه
ملائکه دارای انواع و خصوصیات متفاوتیاند:
«برخی از آنها پیوسته در سجدهاند و ركوع نمیکنند، برخی در ركوعاند و برنمیخیزند، برخی در صف ایستادهاند و پراکنده نمیشوند: مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ، رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ، صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ».
این توصیف، تنوع در مراتب و وظایف ملائکه را نشان میدهد. آنها، گویی چون ستارگان در آسمان عبودیت، هر یک در جایگاهی خاص میدرخشند و از محدودیتهای جسمانی انسان مبرا هستند.
ویژگیهای غیرمادی ملائکه
ملائکه از خواب، خستگی، فراموشی و سستی مبرا هستند:
«خواب به چشمانشان راه ندارد، عقلهایشان دچار سهو نمیشود و بدنهایشان سستی نمیگیرد: لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْأَعْيُنِ، وَلَا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَلَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ».
این ویژگیها، برتری ملائکه بر محدودیتهای مادی انسان را نشان میدهد. آنها، همانند نوری بیفروغ، پیوسته در عبودیت و خدمت به حقتعالیاند.
درنگ: ملائکه، به دلیل ماهیت نورانی و مجرد، از محدودیتهای مادی چون خواب، خستگی و فراموشی مبرا هستند و در عبودیت الهی ثابتقدماند.
جمعبندی بخش دوم
خطبهی اول نهجالبلاغه، با بیانی بلیغ، خلقت ملائکه و جایگاه آنها در آسمانهای والا را توصیف میکند. تنوع در مراتب و وظایف ملائکه، و برتری آنها بر محدودیتهای مادی، نشاندهنده ماهیت نورانی و متعالی آنهاست. این توصیفات، گویی آینهای است که عظمت خلقت الهی را در برابر دیدگان انسان قرار میدهد.
بخش سوم: وظایف و نقش ملائکه در نظام هستی
وظایف متنوع ملائکه
ملائکه وظایف متعددی دارند:
«برخی امین وحیاند، برخی زبان رسالتاند و برخی با قضا و امر الهی در رفتوآمدند: مِنْهُمْ أُمَنَاءُ الْوَحْيِ، وَأَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ، وَمُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَأَمْرِهِ».
این وظایف، نقش واسطهای ملائکه را در ارتباط میان حقتعالی و مخلوقات نشان میدهد. آنها، گویی پلهایی هستند که عالم غیب را به عالم شهود پیوند میدهند.
درنگ: ملائکه، بهعنوان واسطههای الهی، با وظایفی چون انتقال وحی و اجرای اوامر الهی، حلقه اتصال میان عالم غیب و شهود هستند.
حفاظت ملائکه از انسان
برخی ملائکه حافظ بندگاناند:
«و برخی نگهبان بندگاناند: وَمِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ».
این حفاظت، مانع از تسلط کامل شیطان بر انسان میشود. ملائکه، گویی سپرهایی نورانیاند که انسان را در برابر وسوسههای شیطانی حفظ میکنند. این نقش، بخشی از نظام رحمانی الهی است که تعادل معنوی انسان را تضمین میکند.
درنگ: ملائکه حافظ، با حفاظت از انسان در برابر وسوسههای شیطانی، تعادل معنوی او را در نظام رحمانی الهی حفظ میکنند.
ابعاد عظیم خلقت ملائکه
برخی ملائکه چنان عظیماند که:
«پاهایشان در زمینهای زیرین ثابت است و گردنهایشان از آسمانهای والا بیرون زده: أَقْدَامُهُمْ ثَابِتَةٌ فِي الْأَرَضِينَ الصُّفْرَى، وَأَعْنَاقُهُمْ خَارِجَةٌ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا».
این توصیف، عظمت خلقت ملائکه را نشان میدهد. آنها، گویی کوههایی عظیماند که از زمین تا آسمان امتداد یافته و فراتر از درک متعارف بشریاند.
درنگ: عظمت خلقت ملائکه، با پاهایی در زمینهای زیرین و گردنهایی فراتر از آسمانهای والا، فراتر از درک متعارف بشری است.
جمعبندی بخش سوم
ملائکه، با وظایف متنوعی چون انتقال وحی، حفاظت از انسان و اجرای اوامر الهی، نقش محوری در نظام هستی دارند. عظمت خلقت آنها، که از زمین تا آسمانهای والا امتداد دارد، نشاندهنده جایگاه متعالیشان در آفرینش است. این نقشها و ویژگیها، ملائکه را چون ستونهایی استوار در بنای خلقت الهی قرار میدهند.
بخش چهارم: سماوات در قرآن کریم و محدودیتهای دانش بشری
جایگاه سماوات در قرآن کریم
قرآن کریم 310 بار از «سماء» و «سماوات» یاد کرده است. برای نمونه:
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ
«سپس بهسوی آسمان پرداخت و آنها را بهصورت هفت آسمان سامان داد» (بقره:۲۹).
همچنین:
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ
«سپس بهسوی آسمان پرداخت، درحالیکه دود بود» (فصلت:۱۱).
این تکرار، اهمیت محوری سماوات را در نظام خلقت نشان میدهد. سماوات، بهعنوان بستر ملائکه، نشانهای از عظمت الهیاند.
درنگ: تکرار 310 بارهی واژههای «سماء» و «سماوات» در قرآن کریم، بر اهمیت محوری سماوات بهعنوان بستر ملائکه و نشانهی عظمت الهی تأکید دارد.
تفاوت ماده سماوات و زمین
مادهی اصلی سماوات در قرآن کریم «دخان» (دود) نامیده شده، که با مادهی زمین متفاوت است. این تفاوت، گویی نشاندهندهی دو جهان متمایز است: یکی پویا و در حال انبساط (سماوات) و دیگری ثابت و استوار (زمین).
محدودیتهای دانش بشری
دانش بشری تا هزار کیلومتر از جو زمین را شناسایی کرده، اما این محدوده، تنها بخشی از سماوات قرآنی است. این محدودیت، همانند دریچهای کوچک به سوی آسمانی بیکران است که بشر تنها گوشهای از آن را دیده است.
درنگ: دانش بشری، با شناسایی تنها بخشی از جو زمین، در برابر عظمت سماوات قرآنی محدود است و نیازمند بازنگری روشهای علمی است.
جمعبندی بخش چهارم
سماوات، با تکرار پرشمار در قرآن کریم و مادهی متمایز «دخان»، جایگاه ویژهای در نظام خلقت دارند. محدودیتهای دانش بشری در فهم این عوالم، ضرورت رجوع به منابع وحیانی و بازنگری در روشهای علمی را نشان میدهد. سماوات، گویی آسمانی بیکراناند که ملائکه در آن پرواز میکنند و انسان را به سوی تأمل در عظمت الهی دعوت میکنند.
بخش پنجم: غفلت علمی و ضرورت عرضه معارف قرآنی
غفلت علمی و عملی
غفلت علمی، یعنی تصور دانستن همهچیز، خطرناکتر از غفلت عملی است. انسان باید از غرور معرفتی پرهیز کند و تواضع علمی را در برابر عظمت خلقت الهی پیشه سازد. این غفلت، گویی پردهای است که حقیقت را از دیدگان انسان پنهان میکند.
درنگ: غفلت علمی، یعنی تصور دانستن همهچیز، خطرناکتر از غفلت عملی است و انسان را از فهم عمیق حقایق متافیزیکی بازمیدارد.
نقد تفاسیر سنتی
برخی تفاسیر سنتی، ملائکه را به «حیوان نوری» تشبیه کردهاند که این تعبیر نارسا و غیر دقیق است. برای نمونه، در شرح نهجالبلاغهی ابن ابیالحدید، ملائکه به موجوداتی بیرنگ یا شفاف مانند هوا تشبیه شدهاند، که این توصیف با ماهیت مجرد ملائکه سازگار نیست. این تشبیه، گویی تلاشی ناکام برای ترسیم نوری بیکران با ابزارهای مادی است.
درنگ: تشبیه ملائکه به «حیوان نوری» یا موجوداتی مانند هوا، به دلیل ناسازگاری با ماهیت مجرد آنها، نارسا و غیر دقیق است.
ضرورت عرضه قرآن کریم بهعنوان کتاب علمی
قرآن کریم باید بهعنوان منبعی علمی به جهان عرضه شود تا از ظرفیتهای علمی جهانی برای فهم بهتر آن استفاده گردد. این پیشنهاد، گویی دعوتی است به سوی گفتوگویی جهانی میان معارف قرآنی و علوم مدرن، تا حقیقت در پرتو همکاری بشری آشکار شود.
درنگ: عرضه قرآن کریم بهعنوان منبعی علمی به جهان، راه را برای گفتوگوی سازنده میان معارف دینی و علوم مدرن هموار میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
غفلت علمی، مانع از فهم عمیق حقایق متافیزیکی است و ضرورت تواضع در برابر عظمت خلقت را گوشزد میکند. نقد تفاسیر سنتی، که ملائکه را به تعابیر نارسا محدود کردهاند، نیاز به بازنگری علمی و فلسفی را نشان میدهد. عرضه قرآن کریم بهعنوان منبعی علمی، میتواند راهگشای فهم عمیقتر این حقایق باشد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با کاوش در عالم ملائکه و سماوات، تصویری جامع از جایگاه این موجودات متعالی در نظام هستی ارائه داد. قرآن کریم و نهجالبلاغه، با بیانی بلیغ، ملائکه را بهعنوان موجوداتی نورانی و مجرد توصیف میکنند که وظایفی چون انتقال وحی، حفاظت از انسان و اجرای اوامر الهی را بر عهده دارند. سماوات، با مادهی متمایز «دخان» و تکرار پرشمار در قرآن کریم، بستری برای ملائکه و نشانهای از عظمت الهیاند. محدودیتهای دانش بشری در فهم این عوالم، ضرورت رجوع به منابع وحیانی و بازنگری در روشهای علمی را نشان میدهد. پرهیز از غفلت علمی و عرضه معارف قرآنی بهعنوان منبعی علمی، میتواند راه را برای فهم عمیقتر این حقایق هموار سازد. این بررسی، گویی سفری بود در آسمان بیکران خلقت الهی، که انسان را به تأمل در عظمت آفرینش و فروتنی در برابر آن دعوت میکند. این نوشتار میتواند مبنایی برای پژوهشهای آتی در حوزهی الهیات و فلسفهی اسلامی باشد، تا چون نوری درخشان، راه حقیقتجویان را روشن سازد.
با نظارت صادق خادمی