در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 42

متن درس

شناخت ملائکه در آیینه شیطان‌شناسی

شناخت ملائکه در آیینه شیطان‌شناسی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل و دوم)

دیباچه

شناخت ملائکه، به‌سان دریچه‌ای است که به سوی حقایق ربوبی و عوالم تجردی گشوده می‌شود و در فهم نظام خلقت و جایگاه انسان در آن، نقشی بنیادین ایفا می‌کند. این شناخت، نه‌تنها به درک عمیق‌تر ساختار هستی یاری می‌رساند، بلکه در تبیین پیوند انسان با موجودات متعالی و تأثیر متقابل آنها در مسیر کمال معنوی و معرفتی او اهمیتی والا دارد. این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم، روایات معتبر و تحلیل‌های عمیق، می‌کوشد تا جایگاه ملائکه را در نظام خلقت و رابطه آنها با انسان و شیطان به‌گونه‌ای روشن و نظام‌مند کاوش کند، گویی مشعلی است که در تاریکی‌های نادانی، راه معرفت را روشن می‌سازد.

بخش نخست: اهمیت شناخت ملائکه و موانع آن

جایگاه شناخت ملائکه در معرفت دینی

شناخت ملائکه، به‌عنوان یکی از ارکان ایمان به غیب، در ارتقای معنوی و معرفتی انسان نقشی بی‌بدیل دارد. این شناخت، چونان کلیدی است که درهای معرفت به حقایق ربوبی را می‌گشاید و انسان را به درک عمیق‌تری از نظام هستی رهنمون می‌سازد. ملائکه، به‌سان کارگزاران الهی، در تحقق اراده خداوند و تدبیر امور خلقت نقشی محوری دارند و فهم جایگاه آنها، انسان را به سوی توحید فعلی و معرفت به افعال الهی هدایت می‌کند.

درنگ: شناخت ملائکه، به‌عنوان بخشی از ایمان به غیب، انسان را به معرفت توحید فعلی و درک جایگاهش در نظام خلقت رهنمون می‌سازد.

موانع شناخت حقایق معنوی

مسیر شناخت حقایق ربوبی و ملائکه، با موانعی جدی روبه‌روست که رشد معنوی و علمی بشر را کند یا متوقف می‌سازد. دو گروه اصلی در این مسیر مانع‌تراشی می‌کنند: نخست، کسانی که منکر حقایق متافیزیکی و معنوی‌اند و با این انکار، چونان سدی در برابر پیشرفت معرفتی بشر می‌ایستند. این گروه، با تمسخر معنویات و ترویج پلیدی‌هایی چون فساد و خشونت، ذهن انسان را از توجه به حقایق متعالی بازمی‌دارند. دوم، افرادی که در میان اقشار مذهبی، به دلیل جمود فکری و سبک‌مغزی، از پذیرش عقاید پویا و نوین ناتوان‌اند. این گروه، چونان درختی خشکیده، از رشد فکری و معنوی بازمی‌مانند و با مقاومت در برابر حقایق نو، به رکود معرفتی دامن می‌زنند.

هر دو گروه، به دلیل اقتدارشان، تأثیرات مخربی بر جای می‌گذارند: گروه نخست، در سطح سیاست‌گذاری جهانی، و گروه دوم، در میان جوامع مذهبی. این اقتدار، چونان بادی مسموم، مانع از وزیدن نسیم معرفت در دل‌های جویندگان حقیقت می‌شود.

درنگ: انکار معنویات و جمود فکری، دو مانع اصلی در برابر شناخت حقایق ربوبی و ملائکه‌اند که رشد معنوی و علمی بشر را مختل می‌سازند.

نقش آیات یأس در کندی حقیقت‌یابی

برخی افراد، با استناد به آیاتی که بر ضعف‌های بشری تأکید دارند، راه حقیقت‌یابی را دشوار می‌سازند. این رویکرد، چونان غباری است که بر آیینه ذهن انسان می‌نشیند و انگیزه کاوش در حقایق متعالی را کاهش می‌دهد. برای نمونه، برخی آثار در علم دینی، مانند کتابی که به بررسی خلقت ملائکه پرداخته، با تأکید بر محدودیت‌های معرفتی بشر، دیدگاهی مأیوسانه را ترویج می‌کنند. این دیدگاه‌ها، با بزرگ‌نمایی ناتوانی انسان در شناخت حقایق، چونان زنجیری بر پای حقیقت‌جویان، مانع از پیشرفت معرفتی می‌شوند.

نقد دیدگاه‌های مأیوسانه در علم دینی

برخی از آثار علم دینی، با تأکید بر ناتوانی بشر در شناخت اسرار کلی طبیعت و موجودات، به رکود معرفتی دامن می‌زنند. برای مثال، ادعا می‌شود که شناخت ویژگی‌های موجودات یا اسرار طبیعت، به دلیل گستردگی نادانسته‌ها، امری محال است. این دیدگاه، با واقعیت‌های پیشرفت علمی بشر در اکتشافات طبیعی و کیهانی ناسازگار است. بشر، با وجود محدودیت‌هایش، توانسته است به اکتشافاتی شگرف در حوزه‌های حیوانات، سیارات و میکروب‌ها دست یابد، گویی هر کشف، چونان گامی است که او را به قله‌های معرفت نزدیک‌تر می‌سازد.

این آثار، با پیش‌بینی‌های مأیوسانه، مانند ادعای ناتوانی بشر در شناخت حقایق حتی پس از هزاران سال، انگیزه کاوش را تضعیف می‌کنند. این پیش‌بینی‌ها، چونان سایه‌ای تاریک، بر روشنایی پیشرفت علمی و معنوی بشر می‌افتند و با واقعیت‌های امروزی، که بشر از ثبت حجم عظیم اکتشافات خود ناتوان مانده، در تضادند.

درنگ: دیدگاه‌های مأیوسانه در علم دینی، با تأکید بر ناتوانی بشر در شناخت حقایق، انگیزه کاوش را کاهش داده و به رکود معرفتی منجر می‌شوند.

محدودیت معرفت بشری و فراوانی اکتشافات

معرفت بشر نسبت به موجودات عالم سفلی، یعنی جهان مادی، بسیار محدود و ناقص است، چه رسد به شناخت عالم علوی و موجودات تجردی چون ملائکه. با این حال، پیشرفت‌های علمی بشر در علوم طبیعی و انسانی، از اکتشافات در اعماق دریاها تا کاوش سیارات، نشان‌دهنده توانمندی او در گشودن گره‌های نادانی است. با وجود این پیشرفت‌ها، حجم اکتشافات به‌حدی است که بشر از ثبت و ضبط کامل آنها ناتوان مانده، گویی رودخانه‌ای خروشان از دانش، از دستان او سرریز می‌شود.

افزون بر این، برخی اکتشافات به دلایل انحصاری یا خیانت‌کارانه پنهان می‌مانند، که این امر، چونان سدی در برابر انتشار عمومی دانش، مانع از پیشرفت جمعی بشر می‌شود. این کتمان، نشان‌دهنده چالش‌هایی است که بشر در مسیر معرفت با آن روبه‌روست.

درنگ: معرفت بشری در برابر عالم سفلی محدود است، اما پیشرفت‌های علمی و چالش کتمان دانش، نشان‌دهنده پویایی و موانع مسیر حقیقت‌یابی است.

جمع‌بندی بخش نخست

شناخت ملائکه، به‌سان پلی است که انسان را به سوی معرفت حقایق ربوبی و توحید فعلی رهنمون می‌سازد. با این حال، موانعی چون انکار معنویات، جمود فکری و دیدگاه‌های مأیوسانه در علم دینی، این مسیر را دشوار می‌سازند. این موانع، چونان ابرهایی تیره، مانع از تابش نور معرفت می‌شوند، اما با تلاش و کوشش فکری، می‌توان این سدها را درهم شکست و به سوی حقیقت گام برداشت.

بخش دوم: ساختار و منابع شناخت ملائکه

تقسیم‌بندی مباحث ملائکه

مباحث مربوط به ملائکه، به‌سان درختی تناور، به شاخه‌های گوناگون تقسیم می‌شود. از یک سو، این مباحث به دو دسته کلی و مصداقی تقسیم می‌گردند: مباحث کلی، جایگاه عالم ملائکه و ویژگی‌های عمومی آنها را کاوش می‌کنند، در حالی که مباحث مصداقی، به ملائکه خاص، مانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل، می‌پردازند. از سوی دیگر، این مباحث به دو دسته ریشه‌ای و فرعی تقسیم می‌شوند: مباحث ریشه‌ای، حقیقت وجود ملائکه، عصمت آنها و حکمت خلقتشان را بررسی می‌کنند، در حالی که مباحث فرعی، به مکان، تجسم و خصوصیات جزئی آنها اختصاص دارند.

درنگ: مباحث ملائکه به دو دسته کلی و مصداقی، و ریشه‌ای و فرعی تقسیم می‌شوند که هر یک جنبه‌ای از حقیقت وجودی و نقش آنها را روشن می‌سازد.

منابع شناخت ملائکه

شناخت ملائکه، بر دو ستون استوار است: نخست، قرآن کریم، که چونان چشمه‌ای زلال، در حدود ۲۶ سوره، از جمله بقره، آل‌عمران، مرسلات، صافات، حجر و ص، به ملائکه اشاره دارد. برای نمونه:

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾

و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم.

﴿وَالصَّافَّاتِ صَفًّا﴾

سوگند به فرشتگانی که صف در صف ایستاده‌اند.

دوم، سنت، که شامل روایات معتبر و تحلیل‌های منطقی و عقلی است. از جمله منابع ارزشمند، آثار مرحوم مجلسی در بحارالانوار، به‌ویژه جلدهای ۵۹ (حقیقت ملائکه)، ۶۰ (افضلیت ملائکه) و ۶۳ (جن و شیطان)، و همچنین خطبه‌های نهج‌البلاغه (خطبه اول) و صحیفه سجادیه (خطبه سوم) هستند که مباحث خلقتی ملائکه را به‌گونه‌ای عمیق تبیین می‌کنند.

درنگ: قرآن کریم و سنت، به‌سان دو بال معرفت، منابع اصلی شناخت ملائکه‌اند که با آیات و روایات معتبر، حقیقت آنها را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش دوم

شناخت ملائکه، با تکیه بر قرآن کریم و سنت، چونان سفری است که انسان را به سوی فهم جایگاه این موجودات متعالی در نظام خلقت هدایت می‌کند. تقسیم‌بندی مباحث ملائکه به کلی و مصداقی، و ریشه‌ای و فرعی، نقشه‌ای روشن برای این سفر معرفتی فراهم می‌آورد و منابع معتبر، چونان چراغ‌هایی، مسیر را روشن می‌سازند.

بخش سوم: حکمت و نقش ملائکه در خلقت

حکمت خلقت ملائکه

پرسش از حکمت خلقت ملائکه، چونان کلیدی است که درهای فهم عظمت خلقت را می‌گشاید. آیا خلقت ملائکه ضرورتی وجودی داشته یا امری اتفاقی بوده است؟ این پرسش، به بررسی نقش آنها در نظام هستی و تحقق اراده الهی می‌پردازد. ملائکه، به‌سان کارگزاران الهی، در گستردگی و گوناگونی خلقت نقشی محوری دارند و خلقت آنها، نشانه‌ای از جدیت و غرض‌مندی فعل الهی است.

﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴾

و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست برای بازیچه نیافریدیم.

این آیه، بر جدیت خلقت الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که هیچ مخلوقی، از جمله ملائکه، بی‌غرض و عبث آفریده نشده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که خلقت ملائکه، نه‌تنها برای جور شدن جنس خلقت، بلکه برای ایفای نقش‌های اساسی در نظام هستی است.

درنگ: خلقت ملائکه، غرض‌مند و جدی است و در تحقق گستردگی و گوناگونی نظام خلقت نقشی اساسی ایفا می‌کند.

گستردگی و گوناگونی خلقت

عظمت خلقت، در دو ویژگی نمود می‌یابد: گستردگی، که نشان‌دهنده بی‌کرانگی نظام هستی است، و گوناگونی، که تنوع بی‌نهایت مخلوقات، از مادی تا تجردی، را آشکار می‌سازد. این دو ویژگی، چونان دو بال، انسان را به سوی معرفت توحید فعلی پرواز می‌دهند. ملائکه، به‌سان ستارگانی در آسمان خلقت، در تحقق این گستردگی و گوناگونی نقشی کلیدی دارند.

نظام تصویبی خلقت

نظام خلقت، نظامی تصویبی است، نه مباشری. خداوند، محور همه هستی است، اما خلقت به‌گونه‌ای طراحی شده که هر موجودی در آن نقشی فعال ایفا می‌کند. ملائکه، به‌سان کارگزاران این نظام، در تدبیر امور و تحقق اراده الهی نقش دارند. هیچ مخلوقی، از سنگ و خاک تا ملائکه، بی‌کار یا عبث نیست، گویی هر یک، چونان چرخ‌دنده‌ای در دستگاه عظیم خلقت، به انجام وظیفه‌ای خاص مشغول‌اند.

درنگ: نظام خلقت، تصویبی است و ملائکه، به‌سان کارگزاران الهی، در تحقق اراده خداوند و تدبیر امور نقش فعال دارند.

نقش‌های چندگانه ملائکه

ملائکه، فراتر از نقش در گستردگی و گوناگونی، کارگزاران اصلی خلقت‌اند. آنها در نقش‌هایی چون تدبیر، تسبب، منادی بودن، حمایت و شفاعت ظاهر می‌شوند و بسیاری از اسماء الهی را در فعلیت خلقت متجلی می‌سازند. این نقش‌ها، چونان نغمه‌هایی هماهنگ در سمفونی خلقت، نظام هستی را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

آثار و افعال ملائکه

شناخت آثار و افعال ملائکه، چونان کاوش در گنجینه‌ای بی‌پایان، از مباحث عمیق و گسترده است. این آثار، در انسان و غیرانسان تأثیرات عمیقی دارند و در قرب معنوی انسان به خداوند نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. ملائکه، از طریق امداد به انسان یاری می‌رسانند و انسان نیز می‌تواند از آنها استمداد جوید. این رابطه متقابل، چونان پلی است که انسان را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: آثار و افعال ملائکه، در انسان و غیرانسان تأثیرات عمیقی دارند و از طریق امداد و استمداد، انسان را به قرب الهی نزدیک می‌سازند.

جمع‌بندی بخش سوم

ملائکه، به‌سان کارگزاران الهی، در نظام تصویبی خلقت نقشی محوری دارند. خلقت آنها، غرض‌مند و در راستای تحقق گستردگی و گوناگونی نظام هستی است. آثار و افعال آنها، چونان نوری است که انسان را به سوی معرفت توحید فعلی و قرب الهی هدایت می‌کند. شناخت این نقش‌ها، انسان را به درک عمیق‌تری از جایگاه خود در نظام خلقت رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: ملائکه و معرفت توحید فعلی

نقش شناخت ملائکه در معرفت الهی

شناخت ملائکه و آثار آنها، چونان آیینه‌ای است که افعال الهی را بازمی‌تاباند. این شناخت، در معرفت توحید فعلی نقشی اساسی دارد و انسان را به درک عمیق‌تری از نظام خلقت و جایگاه خود در آن هدایت می‌کند. ملائکه، به‌سان واسطه‌هایی میان حق و خلق، در تحقق اراده الهی و تدبیر امور نقش دارند و فهم این نقش، انسان را به سوی قرب معنوی و معرفتی سوق می‌دهد.

برای نمونه، در قرآن کریم، هنگامی که سخن از خلقت انسان و نقش ملائکه در آن به میان می‌آید، این رابطه روشن می‌شود:

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾

و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم.

این آیه، نشان‌دهنده نقش ملائکه در نظام خلقت و ارتباط آنها با انسان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که شناخت این نقش‌ها، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر توحید فعلی و جایگاه خود در هستی رهنمون می‌سازد.

امداد و استمداد در رابطه انسان و ملائکه

رابطه انسان و ملائکه، رابطه‌ای دوسویه است. ملائکه، از طریق امداد، انسان را در مسیر کمال یاری می‌رسانند و انسان نیز می‌تواند با استمداد از آنها، به سوی قرب الهی گام بردارد. این رابطه، چونان جریانی زلال، انسان را به سوی معرفت و کمال هدایت می‌کند و نشان‌دهنده پیوند عمیق میان خلق و خالق است.

درنگ: رابطه دوسویه امداد و استمداد میان انسان و ملائکه، انسان را به سوی معرفت توحید فعلی و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

شناخت ملائکه، به‌سان کلیدی است که درهای معرفت توحید فعلی را می‌گشاید. این شناخت، از طریق فهم نقش‌ها و آثار ملائکه و رابطه دوسویه امداد و استمداد، انسان را به سوی درک عمیق‌تر نظام خلقت و جایگاه خود در آن هدایت می‌کند. این معرفت، چونان مشعلی است که مسیر کمال معنوی را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در جایگاه ملائکه در نظام خلقت، نشان داد که این موجودات متعالی، به‌سان کارگزاران الهی، در تحقق گستردگی، گوناگونی و نظام تصویبی خلقت نقشی محوری دارند. موانع شناخت این حقایق، از جمله انکار معنویات، جمود فکری و دیدگاه‌های مأیوسانه در علم دینی، چونان سدهایی در برابر حقیقت‌یابی‌اند، اما با تکیه بر منابع معتبر قرآنی و روایی و با تلاش فکری، می‌توان این موانع را درهم شکست. ملائکه، از طریق امداد و استمداد، انسان را در مسیر قرب الهی یاری می‌رسانند و شناخت آنها، چونان آیینه‌ای است که افعال الهی را بازمی‌تاباند و انسان را به سوی معرفت توحید فعلی هدایت می‌کند. این بررسی، چونان نقشه‌ای است که راه‌های رسیدن به مقصد کمال را در برابر جویندگان حقیقت روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی