متن درس
شیطانشناسی: جایگاه ملائکه در نظام هستی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و هشتم)
دیباچه
بحث ملائکه، چونان مشعلی فروزان در سپهر معرفت دینی، راهگشای فهم نظام هستی و پیوند آن با حقایق متافیزیکی و الهیاتی است. این موضوع، در چارچوب شیطانشناسی، از جایگاهی ویژه برخوردار است، زیرا ملائکه، بهعنوان واسطههای الهی، در تدبیر عالم و رویارویی با نیروهای شر نقشآفرینی میکنند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در جایگاه ملائکه، بهویژه جبرئیل، در نظام خلقت میپردازد. هدف آن است که با نگاهی ژرف به متون قرآنی و روایی، پیوند میان عالم مادی و متافیزیکی روشن گردد و بستری برای تأمل علمی و معنوی فراهم آید.
بخش نخست: مدار خلقت و جایگاه ملائکه مقربین
در نظام هستیشناختی اسلام، ملائکه مقربین، چونان ستونهای استوار خلقت، جایگاهی محوری دارند. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به سخنان عالمان دینی، به دیدگاه ملاصدرا و حاجی سبزواری اشاره میکنند که جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل را بهعنوان چهار ملَک مقرب و مدار خلقت معرفی کردهاند. با این حال، تأکید میشود که مدار اصلی خلقت بر نور خمسه طیبه (پنج نور مقدس) استوار است، نه صرفاً این چهار ملَک. ملائکه، در ظرف واحدیت، ظهور اسما و صفات الهیاند، اما در مقام احدیت، تنها وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) قرار دارد. این دیدگاه، چونان نقشهای از سلسلهمراتب هستی، جایگاه متعالی پیامبر (ص) را بهعنوان مظهر احدیت و ملائکه را بهعنوان مظاهر واحدیت برجسته میسازد.
این تمایز، چونان خطی میان دو کرانه، نشاندهنده تفاوت میان مقام احدیت، که مختص ذات الهی و مظهر اعلای آن است، و مقام واحدیت، که ظرف ظهور ملائکه و انبیا است، میباشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که جبرئیل، در پاسخ به پرسشی درباره مقامش، فرموده است: «لو دنوت أنملة لاحترقت»، یعنی اگر اندکی به مقام احدیت نزدیک شوم، از شدت نور الهی میسوزم. این سخن، چونان آینهای، محدودیت ملائکه در برابر عظمت احدیت را نشان میدهد.
بخش دوم: تمایز عالم ملائکه از عالم عقول و ارواح
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی صریح بر دیدگاه ارسطویی عقول عشره، که برای هر یک از نه فلک عقل مستقلی قائل است، این نظریه را مردود میدانند. عالم ملائکه، چونان جهانی متمایز از عالم عقول و ارواح، دارای موجوداتی با ذوات مستقل و تشخص وجودی است. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل، هر یک حقیقتی منحصربهفرد دارند و نه مراتب یک حقیقت واحد. این تمایز، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی سنتی را آشکار میسازد.
در عالم ناسوت، انسان بهعنوان کلی طبیعی با افراد متعدد، مانند زید و عمرو، تعریف میشود، اما در عالم مجردات، ملائکه فاقد این کلیت و افرادند. جبرئیل و میکائیل، هر یک چونان ستارهای درخشان در آسمان هستی، تشخص وجودی خاص خود را دارند و نه مراتب یک حقیقت کلی. این دیدگاه، از خلط میان عالم ملائکه و عالم عقول جلوگیری میکند و بر استقلال وجودی هر ملَک تأکید دارد.
بخش سوم: نقد نظریه مراتب وجودی ملائکه
برخی از حکما و متألهین، ملائکه را مراتب یک حقیقت واحد دانستهاند، مشابه مراتب نفس انسانی مانند قلب، روح و حس. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند و تأکید دارند که جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل ذواتی مستقل با تشخصهای وجودیاند. این نقد، چونان نسیمی که غبار از آینه معرفت میزداید، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم فلسفی با تکیه بر متون دینی معتبر.
این دیدگاه، بر پیچیدگی نظام هستی تأکید دارد و ملائکه را نه بهصورت سلسلهمراتب یک حقیقت، بلکه بهعنوان موجوداتی مستقل با آثار و کارکردهای ویژه معرفی میکند. این استقلال، چونان رشتهای که مهرههای یک تسبیح را از هم جدا میکند، هر ملَک را در جایگاه خاص خود قرار میدهد.
بخش چهارم: عظمت جبرئیل در قرآن کریم
قرآن کریم، جبرئیل را با اوصافی والا توصیف میکند:
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ
این [قرآن] سخن فرستادهای بزرگوار است، صاحب نیرو و نزد صاحب عرش بلندمرتبه، که آنجا فرمانروا و امین است (سوره تکویر، آیات 19-21).
این آیات، جبرئیل را بهعنوان رسول کریم، دارای قوت، صاحب جایگاه رفیع نزد عرش الهی، مطاع در آسمانها و امین معرفی میکنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این اوصاف، جبرئیل را فراتر از یک پیامرسان ساده نشان میدهد و او را بهعنوان قدرتمندترین ملَک در نظام خلقت معرفی میکند. این توصیف، چونان تابلویی که عظمت یک قله را به تصویر میکشد، جایگاه جبرئیل را در نظام هستی برجسته میسازد.
بخش پنجم: نقش جبرئیل در عذاب قوم لوط
جبرئیل، در پاسخ به پرسش پیامبر اکرم (ص) درباره قوت خود، به نقشش در نابودی شهرهای قوم لوط اشاره میکند. او شهرهای قوم لوط، که دارای هزاران جنگجو بودند، را از زمین برکند و به آسمان برد، تا جایی که صدای خروسها و سگهایشان در آسمانها شنیده شد، سپس آنها را به زمین کوبید. این روایت، چونان روایتی از خشم الهی، اقتدار جبرئیل را نهتنها در انتقال وحی، بلکه در اجرای عذاب الهی نشان میدهد.
این واقعه، که در آن جبرئیل شهرها را به آسمان برد و سپس به زمین کوبید، پیوندی میان جنبههای متافیزیکی و طبیعی را آشکار میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این عذاب، میتواند با عوامل طبیعی مانند زلزله یا دیگر بلایای طبیعی مرتبط باشد، که گناه بهعنوان عامل متافیزیکی، اختلال در نظام طبیعی را به دنبال دارد.
بخش ششم: پیوند عذابهای الهی با عوامل طبیعی
عذابهای الهی، چونان سیلی که از سرچشمه گناه جاری میشود، میتوانند با عوامل طبیعی مانند زلزله، سیل یا بیماریها مرتبط باشند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که گناه، بهعنوان عامل متافیزیکی، نظم طبیعی را مختل میکند و عذابهای الهی، چونان پاسخی به این اختلال، در قالب پدیدههای طبیعی ظهور مییابند. این دیدگاه، دعوتی است به بررسی علمی این پدیدهها در چارچوب الهیاتی، تا پیوند میان عالم معنا و طبیعت روشنتر گردد.
برای نمونه، عذاب قوم لوط، که با برکندن شهرها و کوبیدن آنها به زمین همراه بود، میتواند با زلزله یا دیگر پدیدههای طبیعی مرتبط باشد. این پیوند، چونان پلی میان دو کرانه، ضرورت مطالعه ترکیبی علوم طبیعی و الهیات را برجسته میسازد.
بخش هفتم: جبرئیل در بیان امام سجاد (ع)
در خطبه سوم صحیفه سجادیه، امام سجاد (ع) جبرئیل را چنین توصیف میکنند: «الأمین على وحیک، المطاع فی اهل سمواتک، المکین لدیک، المقرب عندک»، یعنی امین بر وحی تو، فرمانروا در میان ساکنان آسمانهایت، دارای جایگاه رفیع نزد تو، و مقرب درگاه تو. این توصیف، چونان گوهری درخشان، جایگاه والای جبرئیل را در نظام هستی تأیید میکند و بر ضرورت شناخت دقیق ملائکه در فرهنگ دینی تأکید دارد.
این بیان، که از لسان معصوم جاری شده، چونان نقشهای دقیق از ساکنان آسمان، جبرئیل را بهعنوان امین وحی و فرمانروای آسمانها معرفی میکند. این توصیف، نهتنها عظمت جبرئیل را نشان میدهد، بلکه بر نقش او در تدبیر امور الهی تأکید دارد.
بخش هشتم: نقد فرهنگ دینی محدود به امور برزخی
استاد فرزانه قدسسره از رویکرد برخی جریانهای دینی که به مسائل برزخی محدود شده و از توجه به امور مادی و معنوی غفلت کردهاند، انتقاد میکنند. قرآن کریم، چونان دریایی بیکران، بهطور جامع به مسائل مادی، مانند احکام وضو و غسل، و مسائل معنوی، مانند جبرئیل و قیامت، پرداخته است. با این حال، برخی جریانهای علم دینی، چونان کسانی که در سایه درخت معرفت نشسته و از میوههای آن غافل ماندهاند، به امور برزخی تقلیل یافتهاند.
این نقد، چونان زنگ بیداری، ضرورت بازنگری در آموزشهای دینی را برجسته میسازد تا جنبههای مادی، معنوی و اجتماعی بهطور یکپارچه مورد توجه قرار گیرند. علم دینی باید چونان درختی تنومند، شاخههای گوناگون معرفت را در بر گیرد و از محدودیت به یک بُعد خاص پرهیز کند.
بخش نهم: تمایز ملائکه در بیان امام سجاد (ع)
در خطبه سوم صحیفه سجادیه، امام سجاد (ع) ملائکه را بهصورت متمایز معرفی میکنند: حملة عرش، اسرافیل (صاحب صور)، میکائیل (ذو الجاه عندک)، و جبرئیل (امین وحی). این تمایز، چونان تصویری دقیق از ساکنان یک خانه، شناخت معصوم از حقایق هستی را نشان میدهد. هر ملَک، با اوصاف خاص خود، نقشی ویژه در نظام خلقت ایفا میکند و این استقلال، بر پیچیدگی و نظم الهی در عالم گواهی میدهد.
امام سجاد (ع) پس از ذکر این ملائکه، به ملائکهای که در مراتب پایینتر قرار دارند، اشاره میکنند: «و على الملائکه الذین من دونهم من سکان سمواتک و اهل الامانه على رسالاتک». این بیان، چونان نردبانی که مراتب هستی را نشان میدهد، سلسلهمراتب ملائکه را با دقت ترسیم میکند.
بخش دهم: پرسش از ترتیب ذکر ملائکه در صحیفه سجادیه
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی ژرف به خطبه سوم صحیفه سجادیه، پرسشی کلیدی مطرح میکنند: چرا جبرئیل پس از اسرافیل و میکائیل ذکر شده و چرا از عزرائیل سخنی به میان نیامده است؟ این پرسش، چونان جرقهای در تاریکی، دعوتی است به تأمل عمیق در متون دینی و پرهیز از رویکرد تعبدی صرف. پاسخ احتمالی این است که ترتیب ذکر جبرئیل، به عظمت او اشاره دارد، نه تقدم یا تأخر در مرتبه.
امام سجاد (ع)، در این خطبه، ابتدا به حملة عرش، سپس اسرافیل (صاحب صور)، میکائیل (ذو الجاه عندک)، و در نهایت جبرئیل (الأمین على وحیک) اشاره میکنند. این ترتیب، چونان رشتهای که مهرههای تسبیح را به هم متصل میکند، ممکن است به اهمیت و عظمت جبرئیل اشاره داشته باشد، نه رتبهای پایینتر. همچنین، عدم ذکر عزرائیل، پرسشی است که نیازمند کاوش دقیقتر در متون دینی است. آیا عزرائیل در مرتبهای متفاوت قرار دارد یا نسخههای موجود مشکلی دارند؟ این پرسشها، چونان دریچههایی به سوی معرفت، زمینهساز تحقیقات عمیقتر هستند.
بخش یازدهم: صحیفه سجادیه بهعنوان گنجینه معرفتی
صحیفه سجادیه، چونان گنجینهای بیکران، نهتنها کتابی برای دعا و نیایش، بلکه منبعی تحقیقی، عرفانی و رمزی است که حقایق عالم هستی را در خود جای داده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این متن نباید صرفاً بهعنوان کتابی برای مطالعه سطحی تلقی شود، بلکه باید چونان معدنی از گوهرهای معرفت، مورد کاوش عمیق قرار گیرد.
این متن، چونان خانهای که صاحب آن تمامی گوشههایش را بهدقت میشناسد، از لسان معصوم جاری شده و حاوی شناخت دقیقی از نظام هستی است. توجه به صحیفه سجادیه، دعوتی است به بازنگری در رویکردهای دینی و بهرهگیری از آن بهعنوان منبعی برای تحقیقات الهیاتی و فلسفی.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در جایگاه ملائکه، بهویژه جبرئیل، در نظام هستی از منظر شیطانشناسی، به تبیین نقش محوری این موجودات نورانی در تدبیر عالم و مقابله با نیروهای شر پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر آیات قرآن کریم و متون معتبر مانند صحیفه سجادیه، جبرئیل را بهعنوان امین وحی، فرمانروای آسمانها و مقرب درگاه الهی معرفی کردند. تمایز عالم ملائکه از عالم عقول، تأکید بر تشخص وجودی هر ملَک، و نقد رویکردهای فلسفی سنتی، از جمله نکات برجسته این تحلیل بود. همچنین، نقد فرهنگ دینی محدود به امور برزخی، ضرورت توجه به جنبههای مادی، معنوی و اجتماعی را برجسته ساخت. پرسش از ترتیب ذکر ملائکه در صحیفه سجادیه و عدم ذکر عزرائیل، دعوتی است به تأمل عمیقتر در متون دینی. این تحلیل، چونان پلی میان الهیات و علوم طبیعی، زمینهساز تحقیقات بینرشتهای است و راه را برای فهم دقیقتر نظام هستی هموار میسازد.