متن درس
عزرائیل و حقیقت مرگ در آیینه معارف قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پنجاهم)
دیباچه
در گستره معارف الهی، مرگ بهعنوان نقطه عطفی در حیات انسانی، جایگاهی محوری دارد. عزرائیل، معروف به ملکالموت، بهعنوان مجری این فرآیند بنیادین، نقشی بیبدیل در نظام خلقت ایفا میکند. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم و روایات، به کاوش در جایگاه عزرائیل، ویژگیهای ملائکه، و حقیقت مرگ میپردازد. مانند مشعلی که تاریکی ناسوت را روشن میکند، این اثر میکوشد با نگاهی ژرف و نظاممند، انسان را به سوی درک حقیقت مرگ و آمادگی برای آن هدایت کند، تا از این رهگذر، معرفتی عمیقتر از نظام هستی بهدست آید.
بخش نخست: جایگاه عزرائیل در نظام خلقت
عزرائیل در میان ملائکه چهارگانه
عزرائیل، معروف به ملکالموت در قرآن کریم، از جایگاهی والا در میان ملائکه چهارگانه (جبرائیل، میکائیل، اسرافیل، و عزرائیل) برخوردار است. این جایگاه، به دلیل ارتباط او با حقیقت مرگ و پایان حیات ناسوتی، مانند کلیدی است که درهای عالم برزخ را میگشاید. مرگ، بهعنوان نقطه عطف وجودی انسان، عزرائیل را در مرتبهای تعیینکننده قرار میدهد که در متون دینی، از جمله صحیفه سجادیه، مورد تأکید قرار گرفته است.
درنگ: عزرائیل، بهعنوان ملکالموت، به دلیل ارتباط با حقیقت مرگ، از جایگاهی والا در میان ملائکه چهارگانه برخوردار است.
تأخیر ذکر عزرائیل در صحیفه سجادیه
در صحیفه سجadie، پس از ذکر جبرائیل، میکائیل، و اسرافیل، عزرائیل در مرحلهای متأخرتر یاد شده است. این تأخیر، مانند قرار گرفتن غروب پس از طلوع در چرخه روز، به دلیل موقعیت او بهعنوان ملکالموت و ارتباطش با پایان ناسوت است. مرگ، بهعنوان نهایت ظرف ناسوتی، عزرائیل را در سلسلهمراتب خلقت در مرتبهای نهایی قرار میدهد که به قیامت و مراحل پس از مرگ منتهی میشود.
ویژگیهای ملائکه در صحیفه سجadie
صحیفه سجadie، ملائکه را با عناوینی چون حاملان عرش، رسولان الهی، و حافظان کرام کاتبین توصیف میکند. عزرائیل، همراه با اعوانش مانند منکر، نکیر، و رومان، بهعنوان مسئول قبض ارواح معرفی شده است. این توصیفات، مانند نقشهای از عمارت عظیم خلقت، سلسلهمراتب و وظایف متنوع ملائکه را در نظام الهی نشان میدهند. عزرائیل، مانند فرمانروایی که بر لشکری عظیم نظارت دارد، در رأس گروهی از ملائکه قرار گرفته که هر یک وظایف خاصی در فرآیند مرگ و پس از آن بر عهده دارند.
نقش رومان، فتان القبور
رومان، بهعنوان ملکی مقدم بر منکر و نکیر، پیش از ورود این دو به قبر، به بررسی و آمادهسازی میت میپردازد. این نقش، مانند پیشقراولی که زمین را برای ورود سپاهیان آماده میکند، نشاندهنده نظاممندی فرآیند مرگ و پرسوجو در عالم برزخ است. رومان، با آمادهسازی میت، زمینه را برای پرسشهای برزخی منکر و نکیر فراهم میسازد.
درنگ: رومان، بهعنوان فتان القبور، با آمادهسازی میت، زمینهساز پرسوجوی منکر و نکیر در عالم برزخ است.
نفی جایگاه شیطان در میان ملائکه
برخلاف برخی تصورات، شیطان (عزازیل) جزو ملائکه مدبرات عالم نیست و بهعنوان موجودی طاغی و رجیم معرفی شده است. شباهت لفظی عزازیل با اسامی ملائکه، مانند شباهت ظاهری سایه به نور، دلیلی بر همرتبه بودن او با ملائکه نیست. ملائکه، مانند ستارگان درخشان آسمان خلقت، مطیع اوامر الهیاند، در حالی که شیطان، به دلیل طغیان، از این مرتبه ساقط شده و مانند سایهای تاریک در برابر نور الهی قرار گرفته است.
درنگ: شیطان، به دلیل طغیان، جزو ملائکه مدبرات عالم نیست و شباهت لفظی عزازیل با اسامی ملائکه، دلیلی بر همرتبه بودن او نیست.
جمعبندی بخش نخست
عزرائیل، بهعنوان ملکالموت، در میان ملائکه چهارگانه جایگاهی والا دارد که به دلیل ارتباطش با حقیقت مرگ، در مرتبهای نهایی قرار گرفته است. تأخیر ذکر او در صحیفه سجadie، نشاندهنده نظاممندی خلقت است که مرگ را در انتهای ناسوت جای میدهد. ملائکه، با وظایف متنوع، از جمله نقش رومان بهعنوان فتان القبور، فرآیند مرگ را نظاممند میکنند. تمایز میان ملائکه و شیطان، مانند تفاوت نور و ظلمت، بر ماهیت مطیع ملائکه و طغیان شیطان تأکید دارد. این مفاهیم، انسان را به تأمل در جایگاه مرگ و نقش عزرائیل در نظام هستی دعوت میکنند.
بخش دوم: حقیقت مرگ در قرآن و روایات
مفهوم مرگ در قرآن کریم
مرگ در قرآن کریم با عناوینی چون سکرات موت، شدت موت، و قبض روح توصیف شده است:
لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
از آنچه خدا به آنها امر کرده، نافرمانی نمیکنند و آنچه را مأمورند، انجام میدهند (سوره تحریم، آیه ۶).
این آیه، بر اطاعت بیچونوچرای ملائکه، از جمله عزرائیل، در اجرای اوامر الهی، مانند قبض روح، تأکید دارد. مرگ، مانند پلی است که انسان را از ناسوت به برزخ میرساند، و عزرائیل، بهعنوان مجری این فرآیند، نقشی محوری در آن ایفا میکند.
روایات مرتبط با مرگ و سکرات آن
در روایات اسلامی، بیش از پانصد مورد به مرگ، سکرات آن، و ویژگیهای ملکالموت اشاره شده است. این روایات، مانند چشمههایی از معرفت، بر اهمیت آمادگی برای مرگ و تأثیر اعمال در کیفیت آن تأکید دارند. مرگ، نهتنها پایان حیات مادی، بلکه آغاز مرحلهای جدید در وجود انسان است، مانند بذری که در خاک میمیرد تا به درختی تنومند بدل شود.
درنگ: روایات اسلامی، با بیش از پانصد مورد، بر اهمیت آمادگی برای مرگ و تأثیر اعمال بر کیفیت آن تأکید دارند.
مفهوم سوء الممات و راههای دوری از آن
«سوء الممات» (بد مردن) در روایات بهعنوان عاقبتی نامطلوب معرفی شده است:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُوءِ الْمَمَاتِ
به خدا پناه میبرم از بد مردن.
از طریق اعمال نیک، مانند ادب، صدقه، و توبه، میتوان از سوء الممات دوری کرد. این اعمال، مانند سپری در برابر طوفان، انسان را از عاقبت نامطلوب حفظ میکنند و زمینهساز مرگ آسان و خیر میشوند.
اهمیت ذکر مرگ
روایات بر ذکر مکرر مرگ تأکید دارند:
اذْکُرُوا الْمَمَاتَ
مرگ را یاد کنید.
ذکر مرگ، مانند آینهای است که ناپایداری دنیا را به انسان نشان میدهد. این ذکر، نه صرف گفتن «همه میمیریم»، بلکه تأمل عمیق در حقیقت مرگ و آمادگی برای آن است.
درنگ: ذکر مرگ، تأمل عمیق در حقیقت آن و آمادگی برای این فرآیند است، نه صرف یادآوری لفظی.
جمعبندی بخش دوم
مرگ، بهعنوان نقطه عطفی در حیات انسانی، در قرآن کریم و روایات با عناوینی چون سکرات موت و قبض روح توصیف شده است. عزرائیل، بهعنوان مجری این فرآیند، با اطاعت کامل از اوامر الهی عمل میکند. روایات، با تأکید بر آمادگی برای مرگ و دوری از سوء الممات از طریق اعمال نیک، انسان را به خودآگاهی دعوت میکنند. ذکر مرگ، مانند مشعلی در تاریکی، انسان را به سوی معرفت ناپایداری دنیا و آمادگی برای برزخ هدایت میکند.
بخش سوم: مواجهه انسان با مرگ
غفلت انسان از مرگ
انسان، به دلیل غرق شدن در امور دنیوی، از مرگ غافل میشود:
يَا بْنَ آدَمَ مَا أَغْفَلَكَ عَنِ الْمَوْتِ
ای فرزند آدم، چه چیز تو را از مرگ غافل کرد؟
این غفلت، مانند پردهای است که حقیقت مرگ را از دید انسان پنهان میکند. بیتوجهی به ناپایداری دنیا، انسان را از آمادگی برای مرگ بازمیدارد.
انکار عملی مرگ
انکار مرگ، نه بهصورت قولی، بلکه در رفتار انسانها نمود مییابد:
الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ الْمَوْتَ
شگفتا از کسی که مرگ را انکار میکند.
این انکار عملی، مانند غفلت از مقصدی حتمی در سفری طولانی، در بیتوجهی به آمادگی برای مرگ و غرق شدن در امور دنیوی ظاهر میشود.
درنگ: انکار عملی مرگ، در بیتوجهی به آمادگی برای آن و غرق شدن در امور دنیوی نمود مییابد.
استعداد برای مرگ
دعا برای آمادگی در برابر مرگ، از درخواستهای اولیاء خدا است:
اللَّهُمَّ الرِّزْقَنِي الِاسْتِعْدَادَ عِنْدَ الْمَوْتِ
خدایا، آمادگی برای مرگ را به من عطا کن.
این آمادگی، مانند آمادهسازی زمین برای کاشت بذر، نیازمند خودآگاهی و توجه به مرتبه وجودی انسان است. اولیاء خدا، با بصیرت، این استعداد را در خود پرورش میدهند.
تشبیه حیات و مرگ به پر شدن ظرف
حیات انسان به پر شدن ظرفی تشبیه شده که اولیاء خدا، با بصیرت، میزان پر شدن آن را درک میکنند. این تشبیه، مانند آبانباری است که هر پلهاش، گامی به سوی قبر است. اولیاء خدا، مانند باغبانانی که رشد گیاه را میبینند، زمان مرگ را با بصیرت پیشبینی میکنند.
درنگ: حیات انسان، مانند پر شدن ظرفی است که اولیاء خدا با بصیرت، میزان نزدیک شدن آن به مرگ را درک میکنند.
مرگ بهعنوان حرکتی عمودی
مرگ، حرکتی عمودی و نزولی به سوی قبر توصیف شده است، نه حرکتی افقی و همسطح. مانند آبانباری با هزاران پله، هر انسان در پلهای متفاوت قرار دارد. برخی نزدیک به قبرند و برخی دورتر، اما همه در مسیری سرازیر به سوی مرگ حرکت میکنند. این حرکت، مانند جریانی است که به سوی مقصد حتمی روان است.
جمعبندی بخش سوم
غفلت و انکار عملی مرگ، انسان را از آمادگی برای این حقیقت حتمی بازمیدارد. دعا برای استعداد در برابر مرگ و تشبیه حیات به پر شدن ظرف، بر اهمیت خودآگاهی تأکید دارند. مرگ، بهعنوان حرکتی عمودی، انسان را به سوی قبر هدایت میکند و اولیاء خدا، با بصیرت، این مسیر را با معرفت طی میکنند. این مفاهیم، انسان را به تأمل در ناپایداری دنیا و آمادگی برای مرگ دعوت میکنند.
بخش چهارم: اولیاء خدا و مواجهه با مرگ
آگاهی اولیاء خدا از مرگ
اولیاء خدا، با بصیرت، مرگ را بهعنوان فرصتی برای رستگاری میبینند:
الْمَوْتُ رَاحَةٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْفِتْنَةِ
مرگ برای مؤمن، رهایی از فتنه است.
این آگاهی، مانند نوری است که تاریکی فتنههای دنیا را میزداید. اولیاء خدا، نه حسرت مرگ میخورند، نه از آن هراس دارند، و نه تعجیل در آن میکنند، بلکه آن را بهعنوان مرحلهای از کمال میپذیرند.
درنگ: اولیاء خدا، با بصیرت، مرگ را بهعنوان رهایی از فتنههای دنیا و مرحلهای از کمال میپذیرند.
آزمایش عرفانی با مرگ
عارف، برای آزمایش مرتبه عرفانی خود، تعداد مردگان اطراف خود را بررسی میکند. این آزمایش، مانند شامهای است که عارف با آن، حقیقت مرگ را درمییابد. مانند باغبانی که با دقت، رشد گیاهان را زیر نظر دارد، عارف نیز با بصیرت، نشانههای مرگ را در خود و دیگران تشخیص میدهد.
سلام و احوالپرسی اولیاء خدا با عزرائیل
اولیاء خدا، برخلاف انسانهای غافل که عزرائیل را نمیشناسند، با او سلام و احوالپرسی میکنند. این ارتباط، مانند گفتوگویی با دوستی دیرین، نشاندهنده معرفت و آگاهی آنها از حقیقت مرگ است.
دعا برای عاقبت خیر و مرگ آسان
دعا برای عاقبت خیر و مرگ آسان، از درخواستهای اولیاء خدا است. این دعا، مانند نسیمی خنک در گرمای دنیا، انسان را به سوی آرامش در لحظه مرگ هدایت میکند. آمادگی برای مرگ، نتیجه بصیرت و معرفت است که اولیاء خدا از آن برخوردارند.
جمعبندی بخش چهارم
اولیاء خدا، با بصیرت و معرفت، مرگ را بهعنوان فرصتی برای رستگاری و رهایی از فتنههای دنیا میپذیرند. آزمایش عرفانی، سلام با عزرائیل، و دعا برای عاقبت خیر، نشاندهنده آگاهی عمیق آنها از حقیقت مرگ است. این مفاهیم، مانند چراغهایی در مسیر کمال، انسان را به سوی آمادگی برای مرگ و پذیرش آن بهعنوان بخشی از سیر وجودی هدایت میکنند.
بخش پنجم: قبرستان، دانشگاه معرفت
قبرستان بهعنوان دانشگاه معرفت
قبرستان، بهعنوان دانشگاهی معرفی شده که در آن، زندهها و مردهها در کنار هم قرار دارند. تأمل در قبرستان، مانند مطالعه در کتابی عظیم، انسان را به معرفت مرگ و ناپایداری دنیا رهنمون میسازد. این مکان، مانند آیینهای است که حقیقت وجود را به انسان نشان میدهد.
درنگ: قبرستان، مانند دانشگاهی عظیم، انسان را به تأمل در مرگ و ناپایداری دنیا دعوت میکند.
نزدیکی به مرگ و آگاهی از آن
با تمرین و صفا، انسان میتواند به نزدیکیهای مرگ آگاه شود. این آگاهی، مانند بیداری از خوابی عمیق، انسان را از غفلت خارج میکند. برخی، حتی پس از مرگ، از سکرات آن آگاه نمیشوند، اما اولیاء خدا، با بصیرت، این حقیقت را درمییابد.
اعوان عزرائیل و فراگیری مرگ
عزرائیل، مانند فرمانروایی با لشکری عظیم، دارای اعوانی است که هیچکس از تیررس آنها دور نیست. ملکالموت، مانند دستانی که کاسهای عظیم را در بر گرفته، تمامی عالم را تحت نظارت دارد. این فراگیری، مانند شبکهای است که همه موجودات ذیروح را در بر میگیرد.
جمعبندی بخش پنجم
قبرستان، مانند دانشگاهی برای معرفت، انسان را به تأمل در مرگ دعوت میکند. آگاهی از نزدیکی مرگ، با تمرین و صفا، انسان را از غفلت میرهاند. اعوان عزرائیل، با فراگیری بیمانند، تمامی موجودات را تحت نظارت دارند. این مفاهیم، انسان را به سوی خودآگاهی و آمادگی برای مرگ هدایت میکنند، مانند مشعلی که مسیر کمال را روشن میسازد.
نتیجهگیری کل
حقیقت مرگ و نقش عزرائیل بهعنوان ملکالموت، از موضوعات محوری در معارف قرآنی و شیطانشناسی است. عزرائیل، با جایگاه والا در میان ملائکه چهارگانه، مجری فرآیند مرگ است که بهعنوان نقطه عطفی در حیات انسانی، انسان را از ناسوت به برزخ میرساند. صحیفه سجadie، با تأخیر در ذکر عزرائیل، بر نظاممندی خلقت و جایگاه نهایی مرگ تأکید دارد. روایات، با بیش از پانصد مورد، بر آمادگی برای مرگ و تأثیر اعمال نیک بر کیفیت آن تأکید میکنند. اولیاء خدا، با بصیرت، مرگ را بهعنوان رهایی از فتنههای دنیا میپذیرند و قبرستان، مانند دانشگاهی عظیم، انسان را به تأمل در ناپایداری دنیا دعوت میکند. این نوشتار، مانند دریچهای به سوی معرفت، انسان را به خودآگاهی و آمادگی برای مرگ رهنمون میسازد تا با ایمان و بصیرت، این مرحله از کمال را به خیر و رستگاری طی کند.
با نظارت صادق خادمی