متن درس
ملائکهشناسی و شیطانشناسی در الهیات اسلامی: تبیین جهتهای حقی و خلقی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پنجاه و چهارم)
دیباچه
بحث ملائکهشناسی و شیطانشناسی، بهسان دو بال معرفت که آسمان الهیات اسلامی را درمینوردند، از موضوعات بنیادین در شناخت موجودات متافیزیکی است. این نوشتار، با تمرکز بر تمایز وجودی میان ملائکه و جن، و تحلیل جهتهای حقی و خلقی ملائکه، میکوشد تا تصویری روشن از جایگاه این موجودات در نظام هستی ارائه دهد. ملائکه، با وجود نوری و مجرد خود، و جن، با وجود ناری و وابستگی به عالم ناسوت، دو سوی طیف خلقت الهی را نمایان میسازند. این بررسی، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، و با نگاهی تحلیلی به نقش ملائکه در تدبیر عالم و قرب به حق تعالی، گامی در جهت فهم عمیقتر این مفاهیم برمیدارد.
بخش یکم: تمایز وجودی ملائکه و جن
وجود نوری ملائکه در برابر وجود ناری جن
ملائکه، بهسان ستارگانی که در آسمان تجرد میدرخشند، دارای وجودی نوریاند، درحالیکه جن، با وجود ناری خود، به عالم ماده وابستهتر است. این تمایز وجودی، ملائکه را بهعنوان کثیریترین مخلوقات الهی معرفی میکند که در ظرف تجرد جای دارند، درحالیکه جن، به دلیل ویژگیهای مادیتر، در مرتبهای پایینتر قرار میگیرد.
نورانیت ملائکه، به معنای تجرد و قرب آنها به حق تعالی است، که آنها را از محدودیتهای عالم ماده آزاد میسازد. در مقابل، نار بودن جن، به ویژگیهایی اشاره دارد که آنها را به عالم ناسوت و تعلقات مادی پیوند میدهد. این تمایز، بهسان دو رود که از سرچشمههای متفاوت جاری میشوند، مبنای تحلیل ویژگیهای متمایز این موجودات است.
درنگ: ملائکه با وجود نوری و جن با وجود ناری، دو گونه متمایز از مخلوقات الهیاند که تجرد ملائکه آنها را در مرتبهای برتر قرار میدهد.
جایگاه ملائکه در ظرف تجرد
ملائکه، به دلیل تجرد، در عالمی گسترده و بیکران جای دارند که شناخت آن، بهسان کاوش در اقیانوسی ژرف، نیازمند معرفتی عمیق و دقتی فراوان است. وسعت عالم ملائکه، از ویژگی ذاتی تجرد آنها سرچشمه میگیرد و آنها را از قیود مادی آزاد میسازد. این گستردگی، بهسان آسمانی که ستارگان بیشمار را در خود جای داده، تنوع و عظمت مراتب ملائکه را نشان میدهد.
درنگ: تجرد ملائکه، آنها را در عالمی گسترده و بیکران قرار میدهد که ادراک آن مستلزم معرفت متعالی است.
بخش دوم: جهتهای حقی و خلقی ملائکه
تبیین جهتهای حقی و خلقی
ملائکه دارای دو جهت متمایزند: جهت حقی، که به ذات نوری و قرب آنها به حق تعالی اشاره دارد، و جهت خلقی، که به نقش عملی آنها در تدبیر و کارگزاری عالم مربوط است. جهت حقی، بهسان آینهای که نور الهی را بازمیتاباند، به ارتباط باطنی ملائکه با ذات اقدس الهی و مراتب متفاوت قرب آنها اشاره دارد. در مقابل، جهت خلقی، بهسان شاخههایی که از درخت هستی روییدهاند، وظایفی چون رسالت، تدبیر، و اداره امور عالم را شامل میشود.
درنگ: ملائکه دارای دو جهت حقی (مرتبط با قرب به حق تعالی) و خلقی (مرتبط با تدبیر عالم) هستند که هر یک جنبهای متمایز از وجود آنها را نشان میدهد.
تفاوت در ادراک جهتهای حقی و خلقی
اکثر اطلاعات موجود در آیات و روایات، به جهت خلقی ملائکه مربوط است، زیرا این جهت، بهسان پلی که عالم غیب را به ناسوت متصل میکند، با زندگی بشر و عالم عباد پیوند دارد و در تیررس ادراک بشری قرار میگیرد. در مقابل، جهت حقی، به دلیل باطنی بودن و دوری از ادراک انسانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این تمایز، بهسان دو سوی یک کوه که یکی در روشنایی و دیگری در سایه قرار دارد، نشاندهنده تفاوت در دسترسی به این دو جنبه است.
درنگ: جهت خلقی ملائکه، به دلیل ارتباط با عالم ناسوت، در آیات و روایات بیشتر تبیین شده، درحالیکه جهت حقی از ادراک بشری دورتر است.
استناد به آیه سوره فاطر
قرآن کریم در سوره فاطر، جایگاه ملائکه را چنین تبیین میکند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ
«سپاس خدایی را که آفریننده آسمانها و زمین است، [خدایی که] فرشتگان را رسولانی دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانه قرار داد» (فاطر: 1).
در این آیه، «فاطر السموات و الارض» به خلقت نوری و جهت حقی ملائکه اشاره دارد، درحالیکه «جاعل الملائکة رسلا» به جهت خلقی و نقش عملی آنها، یعنی رسالت و تدبیر، مربوط است. این تمایز، بهسان دو روی یک سکه، جنبههای ذاتی و فعلی ملائکه را از یکدیگر جدا میسازد.
درنگ: آیه سوره فاطر، با تمایز میان خلق (جهت حقی) و جعل (جهت خلقی)، دو جنبه متمایز وجودی ملائکه را تبیین میکند.
تمایز خلق و جعل در ملائکه
خلق ملائکه، که در «فاطر السموات و الارض» متجلی است، به وجود ذاتی و نوری آنها در ظرف تجرد اشاره دارد، درحالیکه جعل، که در «جاعل الملائکة رسلا» نمایان است، به نقش عملی و فعلی آنها در عالم ناسوت مربوط میشود. این تمایز، بهسان دو شاخه از یک ریشه، نشاندهنده دو جنبه متمایز وجودی ملائکه است که یکی به ذات و دیگری به فعل آنها بازمیگردد.
بخش سوم: مراتب و شئون ملائکه
تفاوت در مراتب قرب ملائکه
هر یک از ملائکه، بهسان ستارهای در آسمان الهی، دارای مرتبهای خاص از قرب به حق تعالی است. این تفاوت در مراتب، که در جهت حقی آنها نمود مییابد، گستردگی و تنوع عالم ملائکه را نشان میدهد. برخی ملائکه به دلیل قرب بیشتر، در مراتب بالاتری جای دارند، درحالیکه دیگران، با وظایف خلقی خاص، در مراتب دیگر عمل میکنند.
درنگ: تفاوت در مراتب قرب ملائکه، عظمت و تنوع عالم آنها را در جهت حقی نشان میدهد.
کثرت ملائکه و شئون متنوع آنها
ملائکه، بهسان برگهای بیشمار یک درخت تنومند، کثیریترین مخلوقات الهیاند که هر یک وظیفهای خاص در تدبیر عالم بر عهده دارند. روایات از شئون متنوع آنها سخن میگویند: از ملائکه مقسمات امر که امور عالم را تقسیم میکنند، تا حافظان عرش، موکلین بحر، و نگهبانان منازل و مساجد. این کثرت، بهسان نغمههای متفاوت یک سمفونی الهی، نظم و هماهنگی عالم را تضمین میکند.
درنگ: کثرت ملائکه و تنوع شئون آنها، نشاندهنده نظاممندی و گستردگی عالم ملائکه در تدبیر امور خلق است.
نقش ملائکه در تدبیر امور عالم
ملائکه، بهسان کارگزارانی که دربار الهی را اداره میکنند، در امور مختلف عالم نقش دارند: برخی متکفل جلب خیراتاند، برخی دافع شرور، و برخی جلبکننده بلایا. این تقسیمبندی وظایف، بهسان چرخدندههای یک ساعت عظیم، تعادل و نظم عالم را حفظ میکند.
روایات و شئون خلقی ملائکه
روایات از شئون متنوع ملائکه سخن میگویند: از مصافحه با مؤمنین گرفته تا زندگی در انهار و نظارت بر منازل و مساجد. این شئون، بهسان آینهای که زندگی بشر را بازمیتاباند، نشاندهنده ارتباط نزدیک ملائکه با عالم ناسوت است. برای مثال، روایات از ملائکهای سخن میگویند که در مساجد حضور دارند یا از خانههای مؤمنان حفاظت میکنند.
درنگ: روایات، شئون خلقی ملائکه، مانند مصافحه با مؤمنین و نظارت بر منازل، را تبیین میکنند که با عالم ناسوت پیوند دارد.
بخش چهارم: روح و جایگاه آن در برابر ملائکه
روح، موجودی اعظم از ملائکه
قرآن کریم در سوره قدر، جایگاه روح را چنین تبیین میکند:
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ
«فرشتگان و روح در آن [شب قدر] فرو میآیند» (القدر: 4).
روح، بهسان خورشیدی که بر آسمان ملائکه میتابد، موجودی اعظم از ملائکه است که در ظرف نزول همراه آنها ظاهر میشود، اما به دلیل عظمتش، در مرتبهای بالاتر قرار دارد.
درنگ: روح، به دلیل عظمتش، در مرتبهای بالاتر از ملائکه قرار دارد، اما در نزول به عالم ناسوت با آنها همراه است.
بخش پنجم: عظمت و اقتدار ملائکه
تصویرهای نمادین ملائکه
روایات از تصویرهای نمادین برای تبیین عظمت ملائکه استفاده کردهاند، مانند ملکی با شکل خروس که بالهایش از زبرجد است و مشرق و مغرب را دربرمیگیرد. این تصاویر، بهسان نقاشیهایی که برای عامه قابل فهماند، برای تبیین اقتدار و گستردگی ملائکه به کار رفتهاند و نه نشانه مادیت آنها.
درنگ: تصویرهای نمادین، مانند ملکی با بالهای زبرجدی، برای تبیین عظمت ملائکه به کار رفتهاند و نشانه اقتدار آنهاست.
اجنحه ملائکه، نماد اقتدار
اجنحه ملائکه، مانند بالهای جبرئیل با ششصد بال یا اسرافیل با دوازده بال، نماد اقتدار و توانایی آنها در تدبیر عالم است. این اجنحه، بهسان پرچمهایی که در میدان نبرد برافراشته میشوند، نشانه قدرت عملی ملائکه در عالم خلق است و با نزول آنها به عالم ناسوت، این اقتدار آشکارتر میشود.
برای مثال، روایتی از معصومین نقل شده که جبرئیل با بیست و چهار بال و اسرافیل با دوازده بال توصیف شدهاند، که یک بال در زمین و یک بال در آسمان است. این توصیف، بهسان شعری که عظمت را در قالب کلمات میریزد، برای نشان دادن گستردگی اقتدار ملائکه است.
درنگ: اجنحه ملائکه، نماد اقتدار و توانایی عملی آنها در تدبیر عالم است، نه نشانه مادیت.
ملک با هفتاد هزار چهره
روایتی از بهارالانوار نقل شده که از ملکی سخن میگوید که هفتاد هزار چهره دارد. این توصیف، بهسان آینهای که هزاران تصویر را بازمیتاباند، نشاندهنده کثرت و تنوع شئون ملائکه است که با تجرد آنها سازگار است.
بخش ششم: نقد رویکردهای علم دینی
محدودیتهای تحلیلهای مادیگرایانه
برخی رویکردهای علم دینی، ملائکه را به جنبههای مادی، مانند اجنحه، محدود کردهاند، که این دیدگاه، بهسان نگریستن به آسمان از دریچهای تنگ، عظمت تجرد و ربوبیت ملائکه را نادیده میگیرد. این محدودیت، ناشی از عدم توجه به جهت حقی و نوری ملائکه است که در منابع عرفانی و روایی بهطور گستردهتری تبیین شده است.
درنگ: محدود کردن ملائکه به جنبههای مادی، عظمت تجرد و ربوبیت آنها را نادیده میگیرد.
نقش معصومین در تبیین ملائکه
اولیای معصومین، بهسان راهنماهایی که مسیرهای غیب را روشن میکنند، با تبیین شئون خلقی و حقی ملائکه، معرفتی عمیق ارائه کردهاند. عبارات بلند صحیفه سجادیه، بهسان چشمهای که از اعماق حقیقت جوشیده، به جنبههای ربوبی ملائکه پرداخته و ذهن را به سوی ادراکی متعالی سوق میدهد.
درنگ: عبارات صحیفه سجادیه، با تبیین شئون ربوبی ملائکه، معرفتی عمیق و متعالی ارائه میدهد.
بخش هفتم: حکمت الهی و خلقت پیوسته ملائکه
خلقت ملائکه و مشیت الهی
حکمت الهی در خلقت ملائکه، بهسان نغمهای که در دستگاه خلقت نواخته میشود، بخشی از شئون ربوبی حق تعالی است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
«هر روز در کاری است» (الرحمن: 29).
این آیه، به خلقت پیوسته ملائکه اشاره دارد که از مشیت الهی سرچشمه میگیرد و با گسترش عالم و ظهورات آن همگام است.
درنگ: خلقت پیوسته ملائکه، بخشی از شئون متجدد الهی است که با حکمت الهی همگام است.
آیه افزایش در خلق
قرآن کریم در سوره فاطر میفرماید:
يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ
«در آفرینش آنچه بخواهد میافزاید» (فاطر: 1).
این آیه، به پویایی خلقت ملائکه اشاره دارد که با مشیت الهی پیوسته در حال افزایش و تجدید است. این پویایی، بهسان رودی که هر لحظه جریانی نو مییابد، عظمت و گستردگی عالم ملائکه را نشان میدهد.
بخش هشتم: ضرورت ذهن باز در فهم ملائکه
نیاز به تصور گسترده
برای فهم عظمت ملائکه، ذهنی باز و گسترده لازم است، زیرا تصور محدود و مادی، بهسان قفسی که پرندهای را در خود محبوس کند، مانع درک شئون ربوبی و خلقی آنها میشود. ذهن بشری باید از محدودیتهای مادی فراتر رود تا بتواند گستردگی عالم ملائکه و نقشهای متنوع آنها را ادراک کند.
درنگ: فهم عظمت ملائکه، نیازمند ذهنی باز و فراتر از محدودیتهای مادی است.
نقش تجرد در درک گستردگی ملائکه
تجرد ملائکه، بهسان دری که به سوی بینهایت گشوده شده، امکان درک کثرت و تنوع شئون آنها را فراهم میسازد. این تجرد، که با هزاران چهره و شئون متنوع ملائکه همراه است، ادراک بشری را به چالش میکشد و نیازمند تأملی عمیق در خلوت و فارغ از قیود مادی است.
جمعبندی
این بررسی، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، به تبیین تمایز وجودی میان ملائکه و جن، و تحلیل جهتهای حقی و خلقی ملائکه پرداخت. ملائکه، با وجود نوری و تجرد خود، در عالمی گسترده جای دارند که قرب متفاوت آنها به حق تعالی و نقشهای متنوعشان در تدبیر عالم را نشان میدهد. جهت حقی، به ذات نوری و ارتباط باطنی آنها با خداوند اشاره دارد، درحالیکه جهت خلقی، وظایفی چون رسالت و کارگزاری عالم را شامل میشود. روایات، بیشتر به جهت خلقی پرداختهاند، زیرا این جهت با عالم ناسوت پیوند دارد و در تیررس ادراک بشری است. خلقت پیوسته ملائکه، که با آیاتی چون «یزید فی الخلق ما یشاء» تبیین شده، پویایی و عظمت عالم آنها را نشان میدهد. نقد رویکردهای مادیگرایانه در علم دینی و تأکید بر معرفت عمیق معصومین، ضرورت نگاهی متعالی به ملائکه را برجسته میسازد. این تحلیل، چارچوبی نظاممند برای فهم جایگاه ملائکه در الهیات اسلامی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی